| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

حکایت امام اوزاعی رحمه الله و حاکم عباسی


عبدالله بن علی عباسی، ۳۸ هزار نفر مسلمان را به قتل رساند و اسبان لشکرش را داخل مسجد بنی امیه برد. سپس وارد قصرش شد و گفت: آیا از بین مردم، کسی را می شناسید که بتواند بر من اعتراض کند؟


به او گفتند: کسی جز اوزاعی یارای اعتراض به تو را ندارد! پس دستور داد که او را نزدش حاضر کنند. زمانی که به اوزاعی خبر دادند برخاست و غسل نمود، سپس کفنش را به تن کرد و بعد لباسش را بر آن پوشید، و عصایش را برداشت و از خانه اش خارج شده و رهسپار قصر شد.


حاکم به وزیرانش دستور داد که دو صف در طرف چپ و راست روبروی هم تشکیل دهند و شمشیرهای خود را بالا ببرند. خواست که اوزاعی را بترساند، سپس فرمان به ورود وی داد.


سپس اوزاعی که با هیبت علما و استواری سوارکاران گام بر می داشت وارد شد. حاکم به او گفت: آیا تو اوزاعی هستی؟ او نیز با ثبات و ابهت پاسخ داد: مردم می گویند که اوزاعی هستم.


اوزاعی درمورد خودش می گوید: به الله سوگند او را فقط مانند یک مگس در برابر خودم دیدم، روزی که عرش خدای رحمان را تصور کردم که در روز قیامت آشکار می گردد و منادی ندا می زند که گروهی در بهشت هستند و گروهی هم در جهنم . به الله قسم وارد قصرش نشدم، مگر بعد از اینکه جانم را به خداوند عزوجل فروختم.


حاکم به او گفت: نظرت درمورد این خونهایی که ریختیم چیست؟ امام اوزاعی فرمود: فلانی از فلانی از جد تو عبدالله بن عباس برایم روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ریختن خون هیچ انسان مسلمانی جایز نیست جز در سه مورد...»


بنابراین حاکم بسیار خشمگین شد. سپس اوزاعی عمامه اش را برداشت تا اینکه مانع شمشیر او نشود و وزیران لباس خود را جلوی صورت خود گرفتند تا که خونش به صورت آنها نپاشد.


حاکم که سراپای خشم و عصبانیت بود، به او گفت: نظرت درمورد این اموالی که ستاندم و این خانه های که به زور غصب کردم چیست؟ امام اوزاعی به او گفت: خداوند متعال در روز قیامت تو را تک و تنها و بی چیز می گرداند و تو را برهنه و بدون لباس بازخواست می کند؛ همانطور که تو را آفریده است. پس اگر آن مالها حلال بوده باشد، که پاداش می گیری؛ اما اگر حرام باشد، مجازات خواهی شد.


پس خشم حاکم دو چندان شد و امام نیز شروع به تکرار این کلمات نمود: حسبی الله لا إله إلا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.


حاکم به او گفت: بیرون برو. و مالی به او داد که امام نپذیرفت. یکی از وزیران اشاره کرد که مال را به او بدهد، پس مال را از او گرفت و در مقابل امام اوزاعی، بر دیگر وزیران هم تقسیم نمود. سپس سربلند از آنجا بیرون رفت و فرمود: خداوند متعال جز عزت و کرامت بر من نیافزود.


زمانی که امام اوزاعی وفات یافت، حاکم نزد قبرش رفت و گفت: به الله سوگند همانند ترسوترین شخص روی زمین، از تو می ترسیدم. به الله قسم هر وقت تو را می دیدم، انگار که شیر را در مقابل خود مشاهده می کردم!


منبع: البدایة و النهایة / جزء دهم / زندگینامه اوزاعی رحمه الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۴


"صد: رتبه ‌بندی مؤثرترین چهره ‌های تاریخ" کتابی به قلم مایکل هارت است که در سال 1978 منتشر شد. این کتاب رتبه بندی صد شخص میباشد که بر طبق نظر هارت، بیشترین تأثیر را در تاریخ داشته‌اند.



انتخاب محمد توسط من بعنوان صدرنشین لیست اشخاص تاثیرگذار تاریخ ممکن است بسیارى را متعجب کند،ولى او تنها کسى بود در تاریخ که به طور عالى هم در زمینه دینى و هم سکولار موفق بود

مایکل هارت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۲

خطبه عمر فاروق در آغاز فرمانروایی :


"إنّی عبدُٗ ضعیفُٗ إلّا ما أعانَ اللهُ و لن یُغَیّرُنی الذی وُلّیتُ مِن خلافتکم مِن خُلُقی إن شاء الله؛فإنّما العظمةُ للهِ و لیس للعِباد فیها شیءُٗ؛ فلا یَقولنَّ أحَدُٗ مِنکُم أنَّ عُمَرَ بنَ الخطّاب تَغَیَّرَ مُنذُ وُلّیَ إِم٘رَةَ المؤمنین؛ أیّما رجلُٗ کانت له حاجةُٗ أو ظُلِمَ بمظلمةِِ أو عَیّبَ علینا فی خُلُقِِ،فَل٘یُؤَدّی إلینا؛ فإنّما أنا آمُرُٗ مِنکم و لن٘ یَحمِلنی سلطانی الذی أنا علیه أن أتعظّم علیکم أو أَغلق بابی دونَکم".


من بندەای ناتوانم مگر در آن چه الله یاری کند و به امید الله، خلیفه شدنم چیزی از خُلق و خویم را تغییر نخواهد داد؛شُکوه و بزرگی در انحصار آفریدگار است و بندگان سهمی از آن ندارند؛پس مبادا کسی بگوید که عمر از زمان تصدّیِ خلافت،تغییر کرده است؛ هر شخصی نیازی داشت یا حقّی از او ضایع شد یا عیبی در عملکرد ما دید،آن را به ما گزارش کند؛فرمانروایی و قدرت من از شماست و قدرتی که دارم هیچگاه سبب نخواهد شد که بر شما گردن فرازی کنم یا درِ سرایم را به رویتان ببندم.


- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

باقَلّانی،مناقب الأئمة الأربعة،ص629،بیروت:دار المنتخب العربی، چاپ اول، 1422ق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۳۰

یهودیان اسپانیا همواره در پیشرفت بودند تا آنکه در سال 1492م فردیناند غرناطه را فتح کرد و تمام عرب ها را از اسپانیا بیرون ریخت؛یهودیان شبه جزیره  (اسپانیا ) که در زیر لوای محبت مسلمانان فاتح،آسوده و آزاد می زیستند دچار محنت تفتیش عقاید گردیدند و مجبور شدند که یکی از دو راه را برگزینند: یا غسل تعمید کرده به مذهب مسیح درآیند و یا از اموال خود چشم پوشیده، راه دیار دیگر پیش گیرند!

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -


ویل دورانت،تاریخ فلسفه،ص205،ترجمه زریاب خویی،شرکت سهامی کتابهای جیبی،چاپ هفتم،1357ش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۶

نیاز تمدن امروز؛ شناخت و چیستی خلقت انسان


آلکسیس کارل (Alexis Carrel) زیست شناس فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل می‌گوید: 


«در حقیقت تمدن امروز موجباتی فراهم می‌ساخته است که بدون اینکه علت آن را بدانیم زندگی ما از هر حیث مشکل شده، تشکیلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ما به غیر از نگرانی و ناراحتی خیال برای ما فایده‌ای ندارند. تنها چاره این همه بدبختی‌ها شناسائی عمیق خودمان است اگر ما خودمان را خوب شناختیم و دانستیم برای چه خلق شده‌ایم و از دنیا چه می‌خواهیم آن وقت خواهیم فهمید چه عواملی برای آسایش بدن ما لازم است.»


[انسان موجود ناشناخته، آلکسیس کارل، ترجمه عنایت، (تهران: انتشارات شهریور، چاپ دوم، بی‌تا)، ص 22]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۱

وقتی عمر بن خطّاب به خلافت رسید ابوعُبَیده جَرّاح و معاذ بن جَبَل (رضی الله عنهم ) اندرزنامەای خطاب به او نوشتند که به رغم اختصار،آموزه هایی ارزنده و اندیشیدنی در بر دارد:


"درود بر تو!


بر مبنای شناختی که از تو داریم، خودسازی برایت مهم بوده است؛اکنون که فرمانروای تمام مسلمانان اعم از سرخ و سیاه شدەای و فرادست و فرودست و دوست و دشمن در حضورت می نشینند و توقّع عدالت دارند،مراقبِ خودت باش ای عمر! و بترس از روزی که چهرەها در آن فرو افتاده و دل ها از آن هراسناک اند و امکانِ گریز و بهانه تراشی نیست و انسان ها همه محکوم چیرگی آفریدگار و امیدوار بخشایش او و نگران کیفرش هستند! پیشتر به ما یادآوری می شد که کار مسلمانان به جایی خواهد رسید که دوستان ظاهر ، دشمنان پنهانیِ یکدیگر خواهند بود و پناه بر الله که برداشتِ تو از این پیام ما، چیزی غیر از انگیزهٔ نگارش آن باشد که آن هم البته خیرخواهی برای تو بوده است!


آسودگی و تندرستی،نصیبتان باد"!


---------------------------------------------------

اصفهانی، ابو نُعَیم؛حِلیَةُ الأولیاء، ج۱ ص۲۳۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۱۶

بازرگانی و ثروتمندی در اسلام و نتیجه‌ی توجه اسلام به آن در جامعه


فلیپ آدلر «Philip Adler » می‌گوید:


«در دنیای اسلام مخصوصاً بازرگانی کاملاً تکامل پیدا کرد؛ و تأیید قرآن در حفظ "شرافت و شأن تجارت" عموماً رعایت می‌شد. مسلمانان مؤمن عیبی در کسب ثروت نمی‌دیدند و بر خلاف مسیحیان و بوداییان، انسانِ دولتمند را شایسته‌ی برکات خداوند و لایق زندگی مرفه می‌شمردند. اما ثروتمندان وظیفه داشتند فقیران را از ثروت خود بهره‌مند کنند. بیشتر مدارس و بیمارستان‌ها و یتیم‌خانه‌ها و نظایر آن در مناطق مسلمان‌نشین حتی امروز هم نشانه‌هایی از خیرات و موقوفات شخصی هستند و بنیادهایی به شمار می‌روند که از طریق هدیه‌های مردم تأسیس شده‌اند؛ اهدای این قبیل مؤسسات از طریق وصیت در بین مسلمانان بسیار رواج دارد.» 


[تمدن‌های عالم، فیلیپ جی آدلر، ترجمه محمدحسین‌آریا، (تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، 1387)، ج1، ص 238.]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۵

امیرالمومنین عمر بن خطاب در بخشنامه ای به استاندارانش نوشت:


 " إِنَّ أَهَمَّ أَمْرِکُمْ عِنْدِی الصَّلَاةُ ، فَمَنْ حَفِظَهَا وَحَافَظَ عَلَیْهَا ، حَفِظَ دِینَهُ ، وَمَنْ ضَیَّعَهَا فَهُوَ لِمَا سِوَاهَا أَضْیَع"!


مهم ترین کارتان در نگاه من نماز است؛هر کس آن را پاس بدارد و بر ادای آن استوار بماند دینش را پاس داشته است و هر کس به نماز بی اعتنا باشد قطعاً نسبت به دگر امور بی اعتناتر خواهد بود!


امام مالک،الموطأ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۱

قورباغه به کانگورو گفت:

من و تو میتوانیم بپریم؛

پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم!

کانگورو گفت: "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه»!

هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند!

آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه»؛ اصلا من دلم نمی خواهد با تو ازدواج کنم!

کانگورو گفت: بهتر!

قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند!


این قصه ی زیبا مفهوم جالبی دارد:

«دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود»!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۳:۵۰

سِر پِرسی سایکس (Sir Percy Sykes) در کتاب «تاریخ ایران» می‌نویسد:


«به عقیده‌ی شخصی من، محمد در میان عالم بشریت بزرگترین انسانی است که با یک مرام عالی تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بت‌پرستی را از ریشه منهدم ساخته و به جای آن، افکار بلند اسلام را برقرار سازد.»


[تاریخ ایران، سِر پِرسی سایکس، ترجمه‌ی سید محمد فخر داعی گیلانی، نشر افسون، ج 1، ص 726]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۳:۴۲


دریافت تصویر
حجم: ۵۹.۸ کیلوبایت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۳:۰۴

میرزا محمد یزدی، شاعر، روزنامه نگار و مبارز سیاسی صدر مشروطیت به سال ۱۲۶۷ شمسی در یزد به دنیا آمد و با تشکیل حزب دمکرات توسط مشروطه خواهان به عضویت این حزب در یزد درآمد و به فعالیت مشروطه خواهانه پرداخت؛شهامت و صراحت وی در نفی استبداد و ترویج آزادی خواهی  در حدی بود که حاکم وقت یزد دهانش را با نخ و سوزن دوخت! وی سردبیر نشریات متعددی از جمله نشریه طوفان نیز بود؛سرانجام در ۲۵ مهر ۱۳۱۸ در حالی که بر اثر مبارزات سیاسی در زندان بود،به دستور رضاخان و به وسیله آمپول هوا کشته و در مدفنی نامعلوم به خاک سپرده شد!

این شاعر مبارز در سروده ای مشهور که بازتاب باور عمیق وی به اسلام و دردمندی جدی او بابت فرودستی مسلمین است،ضمن یادآوری حسرت آمیز دوران شکوه مسلمین،به گونه ای ستایش آمیز و ستایش برانگیز، چنین از خلفای راشدین یاد کرده است :


حَبـــّـذا روزی که اسلام، طرفــداری داشت

چون رسولِ مدنی سیّد و سالاری داشت

صــدقِ صـدّیقی و فاروقِ فـداکاری داشت

عَم٘رو زنِ مِرحَب کُش، حیدر کرّاری داشت


روی حق، جلوەگر از حمزهٔ نام آور بود

پشتِ اســلام، قوی از مدد جعفــر بود!


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


داشت امروز گــر اســلام نگهبــانی چند

یا مسلمانی چون بوذر و سلمانی چند

یا که مانند زُبَـیــر اشجع، شَجعانی چند

کی شدی پامال از دست غَرَض‌رانی چند!


غازیان اُحـُـد و بــدر مگر در خـوابند،

که به دنیا ز پیِ نصرت ما نشتابند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۱:۴۰

امام شافعی در شرح آیه مشهور اطاعت می فرماید: 


"کل من کان حول مکة من العرب لم یکن یعرف إمارة، وکانت تأنف أن یعطی بعضها بعضا طاعة الإمارة. فلما دانت لرسول الله بالطاعة، لم تکن ترى ذلک یصلح لغیر رسول الله. فأُمروا أن یطیعوا أولی الأمر الذین أمَّرهم رسول الله، لا طاعة مطلقة، بل طاعة مستثناة، فیما لهم وعلیهم":

"قبایل عرب اطراف مکه،با فرهنگ حکومت آشنایی نداشتند و فرمانبرداری از یکدیگر را عار می پنداشتند و اگر هم فرمانروایی پیامبر  (صلی الله علیه وسلم) را گردن نهادند، این امتیاز را ویژه ایشان و غیرقابل تسری به دیگران می انگاشتند؛از این رو،فرمان یافتند که بر اساس حقوق و وظایف، از والیان مورد تأیید شریعت محمدی نیز اطاعت کنند؛البته اطاعت مشروط و استثنایی و نه به صورت مطلق".


الشافعی، الرسالة، ۱/۷۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۱:۲۴

خشونت گرایی برخی مدعیان مسلمانی،آموزه های شرعی منع شکنجه را به حاشیه رانده و کم رنگ ساخته است و حتی کسانی گمان می کنند که متون اسلامی در این باره ساکت و بی طرف اند؛این در حالی است که نصوص دائر بر ضرورت مراعات اخلاق در اجرای حدود و کیفرها و منع شکنجه،به اندازه کافی یافت می شود؛به عنوان نمونه امام مسلم نیشابوری نقل می کند که :


 حَدَّثَنَا  أَبُو کُرَیْبٍ ، حَدَّثَنَا  أَبُو أُسَامَةَ ، عَنْ  هِشَامٍ ، عَنْ  أَبِیهِ  قَالَ :  مَرَّ هِشَامُ بْنُ حَکِیمِ بْنِ حِزَامٍ عَلَى أُنَاسٍ مِنَ الْأَنْبَاطِ بِالشَّامِ، قَدْ أُقِیمُوا فِی الشَّمْسِ، فَقَالَ : مَا شَأْنُهُمْ ؟ قَالُوا : حُبِسُوا فِی الْجِزْیَةِ. فَقَالَ  هِشَامٌ  : أَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ : " إِنَّ اللَّهَ یُعَذِّبُ الَّذِینَ یُعَذِّبُونَ النَّاسَ فِی الدُّنْیَا ":


امام مسلم نیشابوری با سند خویش روایت می کند که هشام پسر حکیم بن حزام، در منطقه شام از محلّی عبور کرد که در آن شماری از مردمان نَبَطی را جلوی آفتاب سوزان خوابانده بودند؛ پرسید:جریان چیست؟! در پاسخ گفتند قضیهٔ جِزیَه( یا مالیات سرانه) است!

هشام گفت:گواهی می دهم که از پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، شنیدم که فرمود:


  "الله، کسانی را که در دنیا مردم را شکنجه کنند،شکنجه و عذاب خواهد کرد"!


- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - - - - - - - - - 

صحیح مسلم، حدیث شماره ۲۶۱۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۰۰:۲۷
آواهای اسلامی و بدون موسیقی مناسب برای صداگذاری و مونتاژ ویدیو


▪شماره ۱:




دریافت
حجم: ۲.۸۵ مگابایت


▪شماره ۲:


دریافت
حجم: ۱.۵۱ مگابایت


▪شماره ۳:


دریافت
حجم: ۵۵۰ کیلوبایت


▪شماره ۴:


دریافت
حجم: ۱۰۱۴ کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۲۱:۵۶
تعدادی آوای اسلامی بدون موسیقی مناسب برای صداگذاری و مونتاژ ویدیو

▪شماره ۱:



دریافت
حجم: ۲.۱۶ مگابایت


▪شماره ۲:



دریافت
حجم: ۶۳۴ کیلوبایت


▪شماره ۳:


دریافت
حجم: ۲.۳ مگابایت


▪شماره ۴:


دریافت
حجم: ۲.۸۲ مگابایت


▪شماره ۵:


دریافت
حجم: ۱.۲۹ مگابایت


▪شماره ۶:


دریافت
حجم: ۴۸۴ کیلوبایت


▪شماره ۷:


دریافت
حجم: ۱.۸۳ مگابایت


▪شماره ۸:


دریافت
حجم: ۵۱۰ کیلوبایت


شماره ۹:



دریافت
حجم: ۲.۰۱ مگابایت


▪شماره ۱۰:


دریافت
حجم: ۱.۲ مگابایت


،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

▪شماره ۱۱:



دریافت
حجم: ۴۶۷ کیلوبایت


▪شماره ۱۲:



دریافت
حجم: ۷۳۹ کیلوبایت


▪شماره ۱۳:


دریافت
حجم: ۱.۶۱ مگابایت


▪شماره ۱۴:



دریافت
حجم: ۶۰۳ کیلوبایت


▪شماره ۱۵:


دریافت
حجم: ۱.۲۵ مگابایت


▪شماره ۱۶:


دریافت
حجم: ۱.۲ مگابایت


▪شماره ۱۷:


دریافت
حجم: ۱.۳۶ مگابایت


▪شماره ۱۸:


دریافت
حجم: ۱.۴۸ مگابایت


▪شماره ۱۹:


دریافت
حجم: ۷ مگابایت


▪شماره ۲۰:


دریافت
حجم: ۳.۲۴ مگابایت


،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
شماره ۲۱:



دریافت
حجم: ۳.۴۶ مگابایت


▪شماره ۲۲:


دریافت
حجم: ۲.۵۶ مگابایت


▪شماره ۲۳:


دریافت
حجم: ۷۹۱ کیلوبایت


▪شماره ۲۴:


دریافت
حجم: ۱.۲۴ مگابایت


شماره ۲۵:


دریافت
حجم: ۲.۲۴ مگابایت


▪شماره ۲۶:


دریافت
حجم: ۵.۰۷ مگابایت


▪شماره ۲۷:


دریافت
حجم: ۲.۴۳ مگابایت


▪شماره ۲۸:


دریافت
حجم: ۲.۱ مگابایت


▪شماره ۲۹:


دریافت
حجم: ۲.۰۲ مگابایت


▪شماره ۳۰:


دریافت
حجم: ۲.۲۳ مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۴

در طبقات الشافعیة آمده است که:


ربیع بن سلیمان رحمه الله که از دانش آموزان امام شافعی بود گیرایی ضعیفی داشت تا جاییکه یک بار امام شافعی یک مساله را چهل بار تکرار نمود اما ربیع رحمه الله آن را نفهمید.

در این حال ربیع به خاطر حیا و خجالت از مجلس امام شافعی برخاست.

امام شافعی او را در مکانی خلوت صدا زد و تا اندازه ای آن مساله را تکرار کرد تا اینکه ربیع بالاخره متوجه شد و آن را فهمید.

سپس امام شافعی فرمود:


ای ربیع!من اگر این توانایی را می داشتم که علم را به تو بخورانم قطعا این کار را انجام می دادم.


جاء فی طبقات الشافعیة ان الربیع بن سلیمان کان بطیء الفهم، فکرر علیه الشافعی مسألة واحدة اربعین مرة فلم یفهم فقام الربیع من المجلس حیاء، فدعاه الشافعی فی خلوة وکرر علیه حتى فهم، وقال له الشافعی: یاربیع لو قدرت ان اطعمک العلم لاطعمتک ایاه اخرجه البیهقی فی مناقب الشافعی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۷

سلطان صلاح الدین یوسُف ایّوبی،نامدارترین شخصیّت کُرد در جهان اسلام و رادمردی پاک سرشت بود که در جهانی شدن عنوان " کُرد " نقشی بسزا داشته است؛مولع عبادت و به ویژه ادای نماز به جماعت بود؛عطش او نسبت به قرآن چنان بود که در شب نشینی ها حاضران را به تلاوت قرآن دعوت می کرد و گاه تا چهار جزء قرآن را اشک ریزان و اندیشناک،با گوش جان استماع می کرد؛ در اوج توانگری،به برکت قوّت بصیرت و پختگی عقل،شکوه زهادت را به پاسداری از هیبت مجاهدت می گماشت و سادگی و خشونت معیشت را بر کامجویی و مال اندوزی ترجیح می داد و آن گاه که به خالق جان داد و از خلایق اشک ستاند،باقیمانده دارایی اش ۳۶ یا ۴۷ درهم بیشتر نبود!همگان را صمیمانه و با سیمای گشاده به حضور می پذیرفت و هر که را نزدش می رفت،حتی اگر کافر هم بود،حرمت می نهاد!بهره اش از شرم و آزرم چنان بود که از یاران و کارگزارانش هر که را آیین یاری و وفاداری فرو می نهاد و گوهر امانت به ننگ خیانت می آلود،نکوهش و رسوا نمی کرد،بلکه تنها به عزل او اکتفا و دستش را از مناصب کوتاه می کرد!

شامگاه چهارشنبه ۲۷ رمضان سال ۵۸۸ ه.ق،این اسطوره پارسایی و جهادگری، در حالی که ماههای پایانی عمرش را سپری می کرد،پسرش مَلِک ظاهر را فراخواند و در حضور کاتب فرهیخته خویش، قاضی بهاءالدین ابن شدّاد،سفارش هایی به او کرد که رمز و راز نیرومندی شهپر آن مرغ اوج اندیش را باز می گشاید و برای فرهیختگانی که گوش شهوت را در دست فتوّت و پویش عقل را در پرتو نبوّت می خواهند،درس صعود و رهنمود سلوک است و از آن جا که دریغ داشتن آن از اهل حکمت،تنگ چشمی و جفایی آشکار می نمود،تصمیم به ترجمه و  اهدای آن به خوانندگان فرزانه گرفتم؛ اکنون این شما و این هم مجلس سه نفره صلاح الدین،قاضی ابن شدّاد و ملک ظاهر:


" أوصیک بتقوی الله تعالی فإنّها رأسُ کلّ خیرٍ ؛ و آمُرُکَ بِما أمَرَکَ اللهُ بهِ فإنّهُ سببُ نجاتِکَ؛ و أحَذّرُکَ مِنَ الدّماء و الدّخول فیها و التقلّدِ لها ، فإنّ الدّمَ لاینامُ ؛ و أوصیکَ بحفظِ قلوبِ الرّعیّهِ و النّظر فی أحوالهم ، فأنت أمینی و أمینُ الله علیهم ؛ و أوصیک بحفظِ قلوبِ الأمراءِ و أربابِ الدّولهِ و أکابرها ، فما بلغتُ ما بلغتُ إلّا بمُداراهِ النّاس ؛ و لاتَحقِد علی أحدٍ فإنّ الموتَ لایُبقی أحداً ؛ وَاحذََر ما بینکَ و بینَ النّاس ، فإنّهُ لایُغفَرُ إلّا برضاهم ، و ما بینکَ و بینَ الله یَغفِرُهُ اللهُ بتوبَتِکَ إلیه فإنّهُ کریمٌ ":


" تو را سفارش می کنم به پرهیزکاری و خداترسی که اوج وارستگی و سرچشمه تمام نیکی هاست.آنچه را خدای متعال فرموده است،به جا بیاور که سبب رستگاری توست.هشدار که گِرد قتل و خونریزی نگردی و در آن مشارکت نکنی و خونی را به گردن خود نیندازی که خون،نمی خوابد و گم نمی شود.دل زیردستان و مردم را نگهدار و جویای احوالشان باش که امانت من و امانت خدا نزد تو هستند.دل فرماندهان،مقامات حکومت و بزرگان آن را نگهدار که من بدین پایه که رسیده ام،نرسیده ام مگر به برکت سازگاری با مردم.با هیچ احدی خصومت و کینه مَوَرز که مرگ، کسی را امان نمی دهد!حقّ مردم را مخور که جز با رضایت آنان مورد عفو واقع نمی شود،حال آن که از حق الله هر چه نزد توست،اگر توبه کنی خدای متعال،همه را نادیده می گیرد، که او آمرزنده و بخشایشگر است !"

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

منبع:ابن شدّاد ، النوادر السلطانیه و المحاسن الیوسفیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۴:۱۲

رسول الله صلى الله علیه و سلّم فرمود: 


«اللَّهُمَّ مَنْ وَلِیَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِی شَیْئاً فَشَقَّ عَلَیْهِمْ. فَاشْقُقْ عَلَیْهِ. وَمَنْ وَلِیَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِی شَیْئاً فَرَفَقَ بِهِمْ، فَارْفُقْ بِهِ»:


پروردگارا هر که مدیر بخشی از امور امت من شود و آنان را دچار سختی و دشواری می سازد، بر او سخت بگیر و هر مدیری که برای مردم آسایش فراهم می آورد او را مورد عطوفت و لطف خود قرار بده!

 

صحیح مسلم ،جزء۱۸ ص ۱۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۳:۴۸

معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس می‌داد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم می‌خواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»

پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!»

معلم که نگران شده بود انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. 

معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»


او به پسر گفت: «پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»



پسر ناامیدی را در چشمان معلم می‌دید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد: «چهار.»


یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث می‌شود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»


پسر که خوشحالی را بر صورت معلم می‌دید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟»


معلم لبخند پیروزمندانه‌ای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»


پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!»



معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟»


پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»


وقتی کسی جوابی به شما می‌دهد که متفاوت از آنچه می‌باشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجه‌گیری نکنید که او اشتباه می‌کند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکرده‌اید یا شناخت ندارید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۲:۲۰