| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

گویند شخصی به کور سائلی گرده نانی داد. سائل دعا کرد و گفت: «خداوندا! این غریب را به وطن باز رسان.»
آن غریب از سائل پرسید که چه دانستی من غریبم؟ گفت: «به جهت آن که نان را درست دادی و پاره نکردی، به درستی که من، ۳۰ سال است گدایی می کنم، احدی به من نان درستی نداد.»

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند:

"مَنْ صُنِعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفٌ فَقَالَ لِفَاعِلِهِ: جَزَاکَ اللهُ خَیْرًا، فَقَدْ أَبْلَغَ فِی الثَّنَاءِ"


«هر که به او احسانی شود، و به احسان‌کننده بگوید: جزاک الله خیرًا* پس بهترین تشکر و حقّ‌شناسی را به جا آورده است.»


سنن ترمذی (۲۰۳۵)


*یعنی: اجرت با الله، یا الله به تو پاداش نیک دهد.

از سخنان شیرین صحابی گرانقدر پیامبر اسلام، ابو دَرداء رَضِیَ اللهُ عَنه؛
فقر و تنگدستی را براے اظهار فروتنی به پروردگار خویش و مرگ را براے شوق دیدار خداے خویش و بیمارے را براے اینکه گناهانم را بپوشاند،دوست دارم

طبقات ابن سعد،ج۷،ص۴۰۱

تا کسی دانش نیاموزد،دانشمند نمی‌گردد و تا به علم خویش عمل نکند،عالِم نمی گردد؛
دانش بیاموزید و اگر نتوانستید،دانشمندان را دوست بدارید و اگر اهل علم را دوست نمی‌دارید،هیچگاه دشمن ایشان نباشید


طبقات ابن سعد،ج۲،ص۳۴۱

رابرت روزول پالمر (Robert Roswell Palmer) مؤرخ آمریکایی می‌گوید: 

«... بناهای عظیم و کاخ‌های باشکوه بناگردید، کشتی‌ها در مدیترانه به حرکت درآمد، بازرگانان از طریق صحاری و اقیانوس هند به خرید و فروش کالاها مشغول شدند، علمای دین از فواصل هزاران فرسنگ با یکدیگر مکاتبه می‌کردند، خراج جمع‌آوری می‌شد، قوانین اجرا می‌گردید و ایالات در انتظام نگاه داشته می‌شد. علوم طبیعی را اعراب نه فقط از یونانی‌ها فراگرفتند، بلکه از آنها به مراتب جلوتر رفتند. 

کتب علمی یونان به عربی ترجمه گردید، به‌طوری که امروزه فقط از روی ترجمه‌ی عربی پاره‌ای از متون می‌توانیم درک کنیم که نوشته‌های یونانی از چه قرار بوده است. علم و اطلاع جغرافی‌دانان عرب به دنیای آن روز آن‌قدر زیاد بود که نظیرش قبلاً دیده نشده بود. ریاضی‌دان‌های عرب جبر را تکمیل کردند و در این باب از واضعین یونانی آن، آن‌قدر چنان فراتر رفتند که می‌توان گفت تقریباً واضع آن به شمار می‌روند و به واسطه‌ی مراوده‌ی خود با هند، اعداد عربی را اختراع کردند که کمک فراوانی به تسهیل علم حساب نمود، زیرا فراگرفتن اعداد رومی و محاسبه با آن بی‌اندازه دشوار بود و حال آنکه به کمک اعداد عربی، به هر طفلی می‌توان ریاضی درس داد.»

تاریخ جهان نو، رابرت روزول پالمر، ترجمه: ابوالقاسم طاهری، (تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، 1386)، ج1، ص36.

کسی که گهواره ات را تکان داد؛

می تواند بادعایش دنیایت راهم تکان بدهد ؛

مراقب گرانبهاترین الماس زندگیت باش

که برای خوشبختی ات محتاج

دعای خیرش هستی...

گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد!

روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت، گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید. 

چون سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست!

شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو!؟

گرگ پاسخ داد: رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!

از دید برخی، زندگی مانند زیستن در جنگل است ، یا می خوری یا خورده می شوی

این دیدگاه، پایین ترین سطح آگاهی فرد است

زندگی یک مبارزه است اما نه با دیگران .زندگی مبارزه ای است برای رشد و پیشرفت .گاه برای بقا و گاه برای رویاها

مانند یک کوهنورد که با چالش های بسیار روبروست. هم برای زنده ماندن هم برای فتح قله


زندگی، هم راه است هم چالش های سر راه


خود را یک مبارز بدانید، خستگی ناپذیر اما آرام


یک کوهنورد پیش از اینکه جسم ورزیده ای داشته باشد و بیش از آنکه به ابزارهای مناسب نیاز داشته باشد، به ذهن و روحیه قوی نیاز دارد.

دریافت تصویر
حجم: ۱۸۴ کیلوبایت

روزی دم یک روباه در حادثه ای قطع شد،روباه های گروه پرسیدند دم ات را چی شد ؟

از آنجاییکه روباه ها به موجوداتی مکار معروف هستند ، گفت خودم قطع اش کردم 

گفتند چرا ؟ این که بسیار بد  می شود. 

روباه گفت نخیر ، حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی می کنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز می کنم

یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفت دم خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و نمی توانست تحمل کند

رفت نزد روباه اولی و گفت برادر تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم

گفت صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند

هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران  قرارخواهیم گرفت.

همان بود که تعداد دم بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به  روباه های دم دار می خندیدند

 وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشود

آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند.

و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند....!

سه روز پیش خواجه کمال هروی، بازرگان معروف را دیدم، از خانه یکی از بزرگان شهر می آمد آشفته بود. علت را پرسیدم

گفت: همه می دانند که من مدت هاست گرفتار یک عارضه مزاجی هستم که گاه بی اختیار بادی از من خارج می شود. در گذشته که مال و نعمتم سرجایش بود، وقتی این اتفاق می افتاد، اطرافیان می گفتند عافیت باشد،عطسه سلامتی است و دعای عطسه می خواندند و برخی هم آن را تبرک می دانستند. امروز که درمانده و مستأصل به تقاضای وامی به خانه ی این بزرگ رفته بودم، از قضا بادی ناخواسته از من خارج شد. چند نفر از حاضران که در گذشته آن را عطسه سلامتی می دانستند، زبان به تعرض و حتی فحاشی گشودند که پیر خرفت شرم نمی کنی در جمع ما محترمین گوز می دهی؟ هر چه جزع و فزع کردم که ناخواسته بوده کسی گوش نکرد!!!

حافظ ناشنیده پند

‏توان نان خورد اگر دندان نباشد


مُصیبت آن بود که نان نباشد...


سعدی

People who do not understand your silence will not understand your words.


کسانی که سکوت شما را نمی فهمند هرگز حرفهای شما را هم نخواهند فهمید.



Kesên ku bêdengîya we, tê nagihîjin ticarî gotinên we jî tê nagihîjin