صدقه...
از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:مردی گفت: حتماً صدقهای میدهم و صدقهاش را با خود برد و (نادانسته) صدقهاش را به دزدی داد، مردم گفتند: به دزدی احسان شد! آن مرد گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه به دزدی دادم!حتماً صدقهای دیگر میدهم و آن را برد و به زنی زناکار داد، مردم گفتند: دیشب به زنی فاحشه احسان شد! گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه به زنی زناکار دادم! حتماً صدقهای دیگر میدهم و آن را با خود برد و به شخص ثروتمندی داد، مردم گفتند: دیشب به شخص بینیازی احسان شد! گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه را به دزد و زناکار و ثروتمند دادم! بعد (در خواب) کسی نزد او آمد و گفت: (نگران نباش که صدقهات قبول شده و جای دارد)، اما صدقهی تو به دزد، شاید که او را از دزدی و صدقهی تو به زن زناکار، شاید که او را از زنا بازدارد و شخص ثروتمند نیز شاید از صدقهی تو عبرت بگیرد و از آنچه که الله به او داده است، انفاق کند.
روایت بخاری و مسلم
- ۹۶/۱۰/۱۵
سلام
به سه نفر که نیاز نداشتند پول داده و در واقع به سه نفر نیازمند پول نداده. این که اصلا صدقه نیست. پولش را هدر داده. حالا شاید آثار خیر احتمالی ناشناخته ای داشته باشد ولیکن هدف و نیت او صدقه دادن بود نه این آثار جانبی.
از طرفی عجب آدم نادانی بوده! کسانی را که مردم با صفتهایشان میشناختند، او نمیشناخته. آدم جاهل کار خیر را هم خراب میکند.
نهایتا این که ما اصلا ابوهریره را قابل اعتماد نمیدانیم. و در صحت قصه کلا جای تردید است.