تعدادی از ضرب المثل های زیبای عربی به همراه معادل شان در فارسی که حاوی جملاتی کوتاه امّا دارای مفهوم و معانی عمیق هستند:
۱- لقد ذَلّ مَن بالت علیه الثعالبُ : خوار شد آنکه بر سرش روبهان ادرار کنند
۲- الید الواحدة لا تصفّق : یک دست صدا ندارد
۳-وهب الأمیر ما لا یملک:از کیسة خلیفه میبخشد
۴- و للناس فیما یعشقون مذاهب : سلیقهها یکنواخت نیست
۵- من یمدح العروس إلّا أهلها : هیچ کس نمیگوید ماست من ترش است
۶-من کثر کلامه کثر ملامه : پرگو خطاگوست
۷-من قرع باباً و لجّ و لج : عاقبت جوینده یابنده است
۸- من طلب العلی سهر اللیالی : گنج خواهی در طلب رنجی ببر
۹-من طلب شیئاً وجدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود
۱۰- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ : گل بیخار کجاست
۱۱- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها :چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
۱۲-من جدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود
۱۳- من صارع الحقّ صرعه : با حق هر که در افتاد بر افتاد
۱۴- لکلّ فرعون موسی : دست بالای دست بسیار است
۱۵- لکلّ مقام مقال : هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد
۱۶- ماحکّ جلدک مثل ظفرک : کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
۱۷-ماهکذا تورد یا سعد الإبل : راهش این نیست * این ره که تو میروی به ترکستان است
۱۸- الکلام یجرّ الکلام :حرف حرف میآورد
۱۹- کلم اللسان أنکی من کلم السنان : زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است
۲۰-کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار : از چاله به چاه افتادن * از بیم مار در دهان اژدها رفتن
۲۱- کلّ رأس به صداع : هر سری دردی دارد
۲۲- کلّ شاة تناط برجلیها : هر کس را در قبر خود میگذارند
۲۳-لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ : کار امروز را به فردا میفکن
۲۴- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه : گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت
۲۵- لکلّ جدید لذّه : نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار
۲۶-لکلّ صارم نبوه : انسان ممکنُ الخطاست
۲۷-لا یلدغ المؤمن من جُحرٍ مرّتین : آدم یک بار پایش در چاله میرود
۲۸-عند الشدائد تعرف الإخوان : دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
۲۹-غاب القطّ إلعب یا فار : حال میدان برایت خالی شده هر چه میخواهی بکن
۳۰-فعل المرء یدلّ علی أصله : از کوزه همان برون تراود که در اوست
۳۱- فوق کلّ ذی علم علیم : دست بالای دست بسیار است
۳۲- کالشمس فی رابعه النهار : مثل روز روشن
۳۳- کلام اللیل یمحوه النهار : کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمیکند
۳۴- قاب قوسین أو أدنی : کنایه از بسیار نزدیک بودن
۳۵- الصبر مفتاح الفرج : گر صبر کنی زغوره حلوا سازی
۳۶-الطیور علی أشکالها تقع : کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
۳۷- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین : دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت
۳۸- عصفور فی الید خیر من عشرةٍ علی الشجرة : سرکه نقد به زحلوای نسیه
۳۹- رُبّ سکوت أبلغ من کلام : چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است
۴۰- السکوت أخو الرّضا : سکوت علامت رضاست
۴۱-سبق السیف العذل : دیگر کار از کار گذشت
۴۲- زاد الطّین بلّه : خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد
۴۳-حبة حبة تصبح قبة : قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
۴۴- الحسود لا یسود : حسود هرگز نیاسود
۴۵- الحقّ مرّ : حرف حق تلخ است
۴۶-خیر الأمور أوسطها : اندازه نگهدار که اندازه نکوست
۴۷-خیر الکلام ما قلّ و دلّ : کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر
۴۸- خالِف تُعرَف : مخالفت کن و مشهور شو
۴۹-أین الثری و أین الثریّا :این کجا و آن کجا * تفاوت از زمین تا آسمان است
۵۰- باتَ یَشوِی القراح : آه ندارد که با ناله سودا کند
۵۱-بَلَغَ السّکینُ العظم : کارد به استخوان رسید* کاسه صبرش لبریز شد
۵۲- بیضة الیوم خیر من دجاجةِ الغد :سرکه نقد به زحلوای نسیه است.
- ۰ نظر
- ۲۹ دی ۹۵ ، ۰۴:۳۹