| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گذشتگان نیک» ثبت شده است

عالم زاهد و حاکم عادل مسلمان،عُمَر بن عبدالعزیز رَحِمَهُ الله که در تاریخ به تقوا و دادگری مشهور است به یکی از کارگزارانش نوشت:


«مهمان خانه هایی در ولایت خویش مهیا کن تا هر مسلمانی از مناطق تحت قلمروی تو عبور کند،یک شبانه روز از او میزبانی و به چهارپایانش رسیدگی شود.


از کسانی که مشکلی داشتند دو شبانه روز میزبانی کنید و اگر وسیله نقلیه شان از دست رفته بود،به آنان کمک کرده و مجهزشان سازید تا به سرزمینشان برسند.»


اعمل خانات في بلادك فمن مر بك من المسلمين فأقروهم يوما وليلة، وتعهدوا دوابهم، فمن كانت به علة فأقروه يومين وليلتين، فإن كان منقطعا به فقووه بما يصل به إلى بلده.


منبع:تاریخ الرسل والملوك،ابن جریر الطبري،ج۶،ص۵۶۷ و ترجمه ابوالقاسم پاینده،ج۹،ص۳۹۶۹



امام شافعی رَحِمَهُ الله:


از جمله اسباب ذلیل ساختن علم، این است که با هر کس که با تو مناظره کرد مناظره کنی و با هرکس که با تو بحث کرد بحث کنی.


من إِذَالَةِ العلم أن تناظر كلَّ من ناظرك وتُقاوِلَ كلَّ من قَاوَلَك.

مناقب الشافعي للبيهقي ١٥١/٢
علي ابي طالب رَضِيَ اللهُ عَنهُ در ماجرای فتح نهاوند :

«ما از عهد پیغمبر باز،هرگز به کثرت سپاه بر دشمن پیروز نشده ایم که پیروزی ما به حق بوده است نه به زور.»

منبع:دو قرن سکوت،دکتر عبدالحسین زرین کوب،فانوس سپهر،۱۴۰۱،ص۶۸


ابن رجب رَحِمَهُ الله :


چگونه انسان مؤمن در فراق رمضان اشکش سرازیر نشود، درحالی که نمی داند آیا عمرش باقی خواهد ماند تا دوباره رمضان دیگری را دریابد یا نه؟!


كيف لا تجري للمؤمن على فراق رمضان دموع ؛ وهو لا يدري هل بقي له في عمره إليه رُجوع.

لطائف المعارف ٢١٧

دو دختر عاصم بن علی برایش نامه‌ای نوشتند:


«پدر عزیزمان، خبر به ما رسیده که معتصم احمد بن حنبل را زندانی کرده است و او را شلاق می‌زند تا که بگوید قرآن مخلوق است، پس تقوای الهی پیشه کن و اگر چنین چیزی را از تو نیز خواست مبادا به او پاسخ دهی که قسم به الله برای ما در سوگ تو نشستن خوشایندتر از این است که بگویی قرآن مخلوق است».


يا أبانا، إنَّه بلغنا أنَّ هذا الرَّجلَ أخذَ أحمد بن حنبل، فضربَه بالسَّوطِ على أن يقولَ: القرآنَ مخلوقٌ، فاتّق الله، ولا تُجبه إن سألك، فو الله لأن يأتِينا نعيك أحبُّ إلينا من أن يأتِينا أنّك قُلتَ القرآن مخلوق.

تهذیب الکمال: ۵۱۵/۱۳

ابن سَمّاک رَحِمَهُ الله :


دنیا همه‌اش اندکی بیش نیست، که از آن جز اندکی باقی نمانده،و از این باقی‌مانده جز اندکی به تو نرسیده،و از اندکِ تو جز اندکی نمانده است!


الدُّنْيَا كُلُّهَا قَلِيْلٌ، وَالَّذِي بَقِيَ مِنْهَا قَلِيْلٌ، وَالَّذِي لَكَ مِنَ البَاقِي قَلِيْلٌ، وَلَمْ يَبْقَ مِنْ قَلِيْلِكَ إِلاَّ قَلِيْلٌ...


سِیَرُ أعلامِ النُّبَلاء ۸/۳۳۰

مردی (تهدید کنان) به ضِرار بن قَعقاع رَضِيَ اللهُ عَنهُ گفت :


والله اگر یکی بگویی ده تا خواهی شنید


ضِرار گفت :


والله اگر ده تا بگویی،یکی (هم) نخواهی شنید.



حُكِيَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِضِرَارِ بْنِ الْقَعْقَاعِ: وَاَللَّهِ لَوْ قُلْت وَاحِدَةً لَسَمِعْت عَشْرًا. فَقَالَ لَهُ ضِرَارٌ: وَاَللَّهِ لَوْ قُلْت عَشْرًا لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً.

أدَب الدُّنيا والدّين لِلماوَردي ٢٥٣

ابو هُرَیرَة رَضِيَ اللهُ عَنهُ :

وقتی انسان می‌میرد ملائکه می‌گویند: «چه فرستاده؟» و مردم می‌گویند: «چه به جای گذاشته»!

" إِذَا مَاتَ الْمَيِّتُ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ: مَا قَدَّمَ؟ وَيَقُولُ النَّاسُ: مَا تَرَكَ؟ "

ابن أبي شَیبَة ۷/۱۳۰-۳۴۷۰۶

حُذَیفَة بن یَمان رَضِيَ اللهُ عَنهُ :


«تا وقتی دینت را بشناسی فتنه به تو زیانی نخواهد رساند. فتنه هنگامی رخ می‌دهد که نتوانی حق را از باطل تشخیص دهی».


لَا تَضُرُّكَ الْفِتْنَةُ مَا عَرَفْتَ دِينَكَ إِنَّمَا الْفِتْنَةُ إِذَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ الْحَقُّ وَالْبَاطِلُ.


فَتحُ الباري ۱۳/۴۹

بَکر بن عبدالله مُزَني رَحِمَهُ الله :


«ای فرزند آدم، اگر می‌خواهی قدر نعمت‌های الله را بدانی، چشمانت را ببند».



«يَا ابْنَ آدَمَ، إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ قَدْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْكَ فَغَمِّضْ عَيْنَيْكَ»

الشكر لابن أبي الدنيا ۶۲

به ابن مبارک رَحِمَهُ الله گفتند :


تا کی به نوشتن علم ادامه خواهی داد؟


گفت: «شاید کلمه‌ای را که از آن سود می‌برم هنوز ننوشته باشم»!



قِيْلَ لَهُ: إِلَى مَتَى تَكتُبُ العِلْمَ؟
قَالَ: لَعَلَّ الكَلِمَةَ الَّتِي أَنْتَفِعُ بِهَا لَمْ أَكتُبْهَا بَعْدُ.


سِیَرُ أعلامِ النُّبَلاء ۸/ ۴۰۷

سَلَمَةُ بن دینار رَحِمَهُ الله :


ببین به سبب چه کارهایی از مرگ بدت می‌آید ( و دوست نداری از دنیا بروی )


( همین الان ) آن کارها را ترک کن، سپس هیچ زیانی برایت ندارد که چه وقت از دنیا بروی!


انْظُرْ كُلَّ عَملٍ كَرهتَ المَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ، فَاترُكْهُ، ثُمَّ لاَ يَضرُّكَ مَتَى مِتَّ.

سِیَرُ أعلامِ النُّبَلاء: ۶/ ۹۸

خَطّاب بن المُعَلَّی المَخزومي رَحِمَهُ الله پسرش را این چنین نصیحت می کرد :

پسرم !

همسر مرد ، آرامش اوست و اگر با او اختلاف داشته باشد زندگی اش میسر نخواهد شد.
پس اگر خواستی ازدواج کنی ، در مورد خانواده اش پرس و جو کن ، زیرا ریشه های پاک نهاد ، ثمر شیرین دارند.

يا بني إن زوجة الرجل سكنه ولا عيش له مع خلافها فإذا هممت بنكاح امرأة فسل عَن أهلها فإن العروق الطيبة تنبت الثمار الحلوة.

رَوضَةُ العُقَلاء وَ نُزهَةُ الفُضَلاء لابنِ حِبّان ص٢٠٢

سُفیان رَحِمَهُ الله  :


أَتَدْرُونَ أَيُّ النَّاسِ أَحْرَصُ عَلَى الْعِلْمِ؟ فَسَكَتُوا، قَالَ: أَعْلَمُهُمْ .


آیا می دانید از بین مردم چه کسی برای علم،حریص تر و مشتاق تر است؟


دوستانش پاسخی ندادند.


گفت : دانا‌ترین آنها .


[تاريخ أبي زَرعَة الدِّمَشقي، صفحة ٥٥٠]


یعنی : علاقه و حرص برای تحصیل علم فقط در وجود افرادی ست که نسبت به اهمیتش آگاه هستند.

صالح فرزند امام احمد بن حَنبَل رَحِمَهُمَا الله :


«وقتی شخص زاهد و ساده زیستی نزد پدرم می‌آمد،کسی را به دنبال من می‌فرستاد که به آن شخص نگاه کنم. دوست داشت تا مثل او باشم».


كَانَ أَبِي يَبْعَثُ خَلْفِي إِذَا جَاءهُ رَجُلٌ زَاهدٌ أَوْ مُتَقَشِّفٌ لأَنْظُرَ إِلَيْهِ، يُحِبُّ أَنْ أَكُوْنَ مِثْلَهُ.


سِیَرُ أعلامِ النُّبَلاء ج ۱۲ ص ۵۳۰


صالح بن احمد بن حنبل، شیبانی بغدادی با کُنیهٔ ابوالفضل، فقیه و قاضی در سدهٔ سوم هجری/نهم میلادی و فرزند بزرگتر امام احمد بن حنبل رحمه الله بود. نزد پدرش آموخت و از او حدیث فرا گرفت. سپس به قضاوت در اصفهان گمارده شد و همان‌جا درگذشت. 

امام نَوَوي رَحِمَهُ الله :


قَالَ الْعُلَمَاءُ وَلَا يُشْتَرَطُ فِي الْآمِرِ وَالنَّاهِي أَنْ يَكُونَ كَامِلَ الْحَالِ مُمْتَثِلًا مَا يَأْمُرُ بِهِ مُجْتَنِبًا مَا يَنْهَى عَنْهُ بَلْ عَلَيْهِ الْأَمْرُ وَإِنْ كَانَ مُخِلًّا بِمَا يَأْمُرُ بِهِ وَالنَّهْيُ وَإِنْ كَانَ مُتَلَبِّسًا بِمَا يَنْهَى عَنْهُ فَإِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهِ شَيْئَانِ أَنْ يَأْمُرَ نَفْسَهُ وَيَنْهَاهَا وَيَأْمُرَ غَيْرَهُ وَيَنْهَاهُ فَإِذَا أَخَلَّ بِأَحَدِهِمَا كَيْفَ يُبَاحُ لَهُ الْإِخْلَالُ بِالْآخَرِ.


علما گفته اند : شرط نیست که فرد ( امر کننده به معروف و یا نهی کننده از زشتی برای جواز این کار ، خود او نیز ) حتما به صورت کامل به این چیزها که می گوید پایبند باشد 

بلکه بر او واجب است که امر به معروف کند اگر چه خود آن را انجام نمی دهد 

و واجب است نهی از منکر نماید اگر چه خود او نیز آن را انجام می دهد 


زیرا حقیقت این است که دو چیز بر او واجب است 

اول :  اینکه خود به آن امر و نهی پایبند باشد و نفس خویش را امر و نهی نماید 

دوم : اینکه دیگران را نیز به نیکی سفارش نموده و از بدی ها بازدارد 

پس اگر او یکی از این دو را ضایع ساخت و یا در آن کم و کاستی داشت نباید به وظیفه ی دیگر نیز (آسیب زده ) و آن را نیز ضایع سازد.


شَرحُ النَّوَوي على مُسلِم ٢/٢٣

امام ابن کثیر رَحِمَهُ الله :

اهل سنت و جماعت ، در خصوص هر قول و فعلی که از صحابه ( یاران پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم ) رَضِيَ اللهُ عَنهُم به ثبوت نرسیده باشد ، اصطلاح "بدعت" را استفاده می نمایند.

چون اگر ( آن قول یا فعل ) خیر و نیکو می‌بود،صحابه در انجام آن از ما پیشی گرفته بودند...

أَهْلُ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ فَيَقُولُونَ فِي كُلِّ فِعْلٍ وَقَوْلٍ لَمْ يَثْبُتْ عَنِ الصَّحَابَةِ: هُوَ بِدْعَةٌ؛ لِأَنَّهُ لَوْ كَانَ خَيْرًا لسبقونا إليه...

تفسیر ابن کثیر ۲۷۸ / ۷

امام زین العابدین،علي بن الحسین رَضِيَ اللهُ عَنهُ به فرزندش توحید را آموزش می داد و می فرمود بگو :


آمَنْتُ بِاللهِ و کَفَرْتُ بِالطّاغوتِ

به الله ایمان آوردم و به طاغوت کفر ورزیدم.

كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، يُعَلِّمُ وَلَدَهُ، يَقُولُ: «قُلْ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ».

مُصَنَّف ابن أبي شَیبَة ٣٤٩٩

امام شافِعی رَحِمَهُ الله :


هرکس که دنیا و آخرت را می خواهد ، باید که علم را لازم بگیرد.


مَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا فَعَلَيْهِ بِالْعِلْمِ وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ فَعَلَيْهِ بِالْعِلْمِ.

المجموع شرح المهذب للنووي، ج١ ص ٢٠


پ‌ ن : در اصل برای اهمیت موضوع و ادای حق مطلب می بایست ترجمه به صورت جداگانه می بود :

هرکس که دنیا را می خواهد باید علم را لازم بگیرد

و هرکس که آخرت را می خواهد هم،باید علم مورد توجه اش باشد.

اما خب به جهت خوانش روان،ساده تر ترجمه شد.

نکته بعد : ضمن اینکه امام شافعی رحمه الله از آن دسته اندیشمندان مسلمان بودند که به علومی جز علم شرعی،همچون:طب،ریاضیات،ادبیات و...هم دانش داشتند و علم آموزی همیشه پسندیده و مفید است،اما معمولا اگرچه که منافاتی نیست هدف اصلی علم شرعی ست که سبب آبادی آخرت هم می گردد.

در هر صورت علم آموزی و علاقه به علم حتی اگر آورده مالی هم در بر نداشته باشد بدون شک در بهبود کیفیت و سلامت و پیشرفت زندگی فردی و اجتماعی پر تاثیر است.

همانگونه که بالعکس،جهل و نادانی،موجب نابودی دنیا و آخرت هر فرد یا اجتماع می شود.

ابن عَساکِر رَحِمَهُ الله :

"هیچ چیزی همچون زنان صالح ، به اصلاح شخصیت مردان کمک نمی‌کند".

مَا أَعَانَ عَلَى نَظْمِ مُرُوءَاتِ الرِّجَالِ كَالنِّسَاءِ الصَّوَالِحِ.

تاریخ دمشق (۱۵۴/۲۲)