تابعي بزرگوار، ابن جُریج روزی با مردی خوشسیما برخورد کرد. از او پرسید: "آیا خواهری داری؟"
آن مرد پاسخ داد: "بله."
ابن جریج با خواهر او ازدواج کرد و گفت: "شاید این زیبایی که در برادر هست، در خواهرش هم باشد."
منبع: سير أعلام النبلاء، ج ٩، ص ٢٦٩.
پ.ن اول: این گزارش تاریخی، هرچند در نگاه نخست ممکن است طنزآمیز به نظر برسد، اما در دل خود نکات ژرف و قابل تأملی را در بر دارد؛ نکاتی که بازتابی از بافت فرهنگی و اجتماعی جوامع مسلمان در آن دوران است.
نخست، این حکایت به روشنی گویای وضعیت ظاهری و پوشش زنان آن عصر است. آنگونه که از روایت برمیآید، بانوان مسلمان نهتنها به حجاب شرعی پایبند بودند، بلکه در جامعه نیز حضوری همراه با وقار و پوشیدگی داشتند؛ تا آنجا که چهره آنان حتی برای مردانی مانند ابن جریج، که اهل علم و دیانت بود، پوشیده میماند. اگر غیر از این بود، یعنی اگر زنان با چهرهای آشکار در اجتماع ظاهر میشدند، نیازی به چنین ابتکار کنجکاوانهای – مانند سنجش زیبایی خواهر از طریق برادر – احساس نمیشد. این خود نشانهای از فضای عفافمدار و متعهد آن زمان است.
نکته قابل توجه دیگر، سادگی و بیتکلفی در امر ازدواج است. در این روایت، خبری از معیارهای پیچیده و گاه غیرواقعبینانه نیست. ابن جریج تنها با مشاهدهی چهرهی برادر، به امید شباهت خانوادگی، اقدام به ازدواج با خواهر او میکند. این سادگی نه از سر سهلانگاری است، بلکه ناشی از نگاه واقعگرایانه و اولویت دادن به ارزشهای اصیل است.
مردمان آن دوران، با وجود پایبندی عمیق به شرع و دین، ازدواج را به مسألهای پیچیده و پرهزینه تبدیل نکرده بودند. این درسی است برای ما که در روزگار کنونی، گاه آنچنان معیارهای عجیب و فرسایندهای برای ازدواج میتراشیم که گویی باید فردی را به سفارش از کارخانه ساخت! در حالی که حقیقت آن است که ازدواج باید امری ساده، اسلامی، و متناسب با فطرت باشد؛ نه آزمونی طاقتفرسا که در نهایت، بسیاری را از اصل ماجرا دور میسازد.
پ.ن دوم: امام بخاری در صحیح خود بابی با عنوان «بَابُ عَرْضِ الإِنْسَانِ ابْنَتَهُ أَوْ أُخْتَهُ عَلَى أَهْلِ الخَيْرِ» (پیشنهاد نمودن دختر یا خواهر -برای ازدواج- از سوی انسان به افراد شایسته و نیکوکار) گشوده و در آن به این موضوع پرداخته است.
- ۰ نظر
- ۲۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۵۵