| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخنان گرانبها» ثبت شده است

امام شافعی رَحِمَهُ الله:


از جمله اسباب ذلیل ساختن علم، این است که با هر کس که با تو مناظره کرد مناظره کنی و با هرکس که با تو بحث کرد بحث کنی.


من إِذَالَةِ العلم أن تناظر كلَّ من ناظرك وتُقاوِلَ كلَّ من قَاوَلَك.

مناقب الشافعي للبيهقي ١٥١/٢
علي ابي طالب رَضِيَ اللهُ عَنهُ در ماجرای فتح نهاوند :

«ما از عهد پیغمبر باز،هرگز به کثرت سپاه بر دشمن پیروز نشده ایم که پیروزی ما به حق بوده است نه به زور.»

منبع:دو قرن سکوت،دکتر عبدالحسین زرین کوب،فانوس سپهر،۱۴۰۱،ص۶۸


ابن رجب رَحِمَهُ الله :


چگونه انسان مؤمن در فراق رمضان اشکش سرازیر نشود، درحالی که نمی داند آیا عمرش باقی خواهد ماند تا دوباره رمضان دیگری را دریابد یا نه؟!


كيف لا تجري للمؤمن على فراق رمضان دموع ؛ وهو لا يدري هل بقي له في عمره إليه رُجوع.

لطائف المعارف ٢١٧

گفته شده : 

"هر منطقه‌ای که چهار چیز در آن باشد ساکنانش از بلا و مصیبت در امان خواهند بود:

۱. حاکم عادلی که ستم نمی‌کند

۲. عالمی که بر راه و روش هدایت است

۳. پیرانی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و به طلب علم و قرآن تشویق می‌نمایند

۴. و زنان‌شان پوشیده باشند و خودآرایی جاهلیت نخستین را در پیش نگیرند".


[الجامع لأحکام القرآن از امام قُرطُبي رَحِمَهُ الله  (۷۶/۵)]


قيل : كل بلدة يكون فيها أربعة فأهلها معصومون من البلاء : إمام عادل لا يظلم ، وعالم على سبيل الهدى ، ومشايخ يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويحرضون على طلب العلم والقرآن ، ونساؤهم مستورات لا يتبرجن تبرج الجاهلية الأولى .

از ابوداود السِّجِستاني رَحِمَهُ الله پرسیده شد:

- بعد از شما با چه کسی هم‌نشینی کنیم؟

- گفت : کتاب ها .


سُئِلَ أبو داود السجستاني فقيل له: من تأمرنا أن نُجالِس بعدك؟ قال: الكتب!

' الفوائد المنتخبة ، لابن بشكوال ٤١٣ | ١

«گروهی از اهل مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند که معاششان از کجا می‌رسد. وقتی علی بن حسین رَحِمَهُ الله وفات کرد، دیگر آنچه شبانه برایشان آورده می‌شد را نیافتند!»


منظور از علي بن حسين : امام زین العابدین،سجاد رَحِمَهُ الله هستند.


عن محمد بن إسحاق : كان ناس من أهل المدينة يعيشون ، لا يدرون من أين كان معاشهم ، فلما مات علي بن الحسين فقدوا ذلك الذي كانوا يؤتون بالليل .

[سير أعلام النبلاء،ج ٤، ص ٣٩٣]


الشَّعبي رَحِمَهُ الله :

هرگاه چیزی شنیدی ؛ بنویس‌اش

اگرچه بر روی دیوار .


پ‌ن؛ کنایه از اهمیت نوت برداری از موارد مهم.


" إِذَا سَمِـعْـتَ شَيْـئـاً ؛ فَاڪْتُـبْـهُ ، وَلَـوْ فِـي الْحَـائِـطِ ".

العـلـمـ لأبـي خيثـمة، صـ | ٣٤

ابن عُیَینَة رَحِمَهُ الله :


هرگز دعا را ترک نکنید،عیوب و گناهانتان مانع دعا کردنتان نشود،الله متعال دعای ابلیس که شرورترین مخلوقات است را اجابت نمود: 


﴿قَالَ أَنظِرنِي إِلَىٰ يَومِ يُبعَثُونَ - قَالَ إِنَّكَ مِنَ ٱلمُنظَرِينَ﴾

(ابلیس) گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی‌که (دوباره) برانگیخته می‌شوند، مهلت ده. (الله) فرمود: همانا تو از مهلت یافتگانی.

[الحِجر: ٣٧-٣٦]


پی نوشت ؛ هدف تشویق به دعا و اجتنباب از یاس و نا‌‌ امیدی ست.


لا تتركوا الدعاء، ولا يمنعكم منه ما تعلمون من أنفسكم، فقد استجاب الله لإبليس وهو شر الخلق، قال:{قَالَ أَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ . قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ}(الحجر:٣٧ - ٣٦).

شُعَب الإيمان(٢ /٥٣)

امام ذهبی رَحِمَهُ الله در «معجم محدثین» خویش، بیوگرافی بسیار مختصری از خود آورده و در نهایت فرموده است:

...وَجَمَعَ تَوَالِيفَ , يُقَالُ مُفِيدَةٌ , وَالْجَمَاعَةُ يَتَفَضَّلُونَ وَيثْنُونَ عَلَيْهِ، وَهُوَ أَخْبَر بِنَفْسِهِ و بنَقصِه فِي الْعِلْمِ و العَمَل، وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِهِ، وَإِذَا سَلِمَ لِي إِيمَانِي فَيَا فَوْزِي.

«تألیفاتی جمع کرده که گفته می‌شود مفید هستند، و جماعت به او لطف داشته و مدحش می‌کنند حال آنکه او از میزان نقصان علم و عمل خود آگاه تر است، والله المستعان ولا قوة إلا به، همین که ایمانم برایم سالم بماند، رستگاری بزرگی است!»


المعجم المختص بالمحدثين،ص ۹۷


دعای بسیار زیبای امام زین العابدین رَضِيَ اللهُ عَنهُ :


- [خداوندا] تنها تويى كه در دشوارى‌ها و گرفتارى‌ها خوانده می شوی،و در پيشامدهاى ناگوار تنها تو پناهگاهی

بلاهای سخت و دشوار از انسان دور نمی‌شود، مگر آنچه را که تو دور کنی؛ و از گره‌های رنج‌آور، چیزی گشوده نمی‌شود، مگر آنچه را تو بگشایی!


أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ.

[صحیفه سجادیه]


زنانی به نزد اُمُّ المُؤمِنین عایشه رَضِيَ اللهُ عَنها آمدند که لباس‌هایی نازک بر تن داشتند، لذا فرمود:


"اگر شما مؤمن هستید این لباس زنان مؤمن نیست".

لما دخل نسوة من بني تميم على أم المؤمنين عائشة رضي الله عنها عليهن ثياب رقاق قالت: إن كنتن مؤمنات فليس هذا بلباس المؤمنات...

تفسیر قرطبی (۲۴۴/۱۴)

همسر فرعون، آسیه رَضِيَ اللهُ عَنها گفت:

{رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ}

یعنی:

«پروردگارا! برای من نزد خود خانه‌ای در بهشت بنا کن!»

[التحريم: ۱۱]

ابن کثیر رَحِمَهُ الله می‌گوید:

«قال العلماء: اختارت الجار قبل الدار.»

علما فرموده‌اند: ایشان همسایه را پیش از خانه انتخاب کرده است.

تفسير ابن كثير، الناشر: دار طيبة، ج ۸، ص ۱۷۲

ابن اسحاق -رَحِمَهُ الله- گوید:

«قاسم بن محمد -رحمه الله تعالی- را دیدم که نماز خواند، سپس یک اعرابی نزدش آمد و پرسید: چه کسی عالم‌تر است، تو یا سالم؟

فرمود: سبحان الله!

ابن اسحاق -رحمه الله- توضیح می‌دهد که او کراهت داشت بگوید من عالم‌ترم، زیرا تزکیه (تایید خود/خود ستایی) می‌بود. همچنین کراهت داشت که بگوید سالم عالم‌تر است، زیرا چنین نبود و دروغ به حساب می‌آمد!»


عن ابن إسحاق قال: رأيت القاسم بن محمد يصلي، فجاء أعرابي فقال: أيما أعلم أنت أم سالم؟ فقال: سبحان الله، كل سيخبرك بما علم، فقال: أيكما أعلم؟ قال: سبحان الله، فأعاد، فقال: ذاك سالم، انطلق، فسله، فقام عنه. قال ابن إسحاق: كره أن يقول: أنا أعلم، فيكون تزكية، وكره أن يقول: سالم أعلم مني فيكذب. وكان القاسم أعلمهما.

سير أعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۶

الأَوزاعي رَحِمَهُ الله :
صداقت را پیش از علم بیاموز!


«تعلَّم الصِّدق قبل أن تتعلَّم العلم!»

الجامع للخطيب البغدادي ٣٠٤/١

شمس‌الدين الذَّهَبي رَحِمَهُ اللهُ تعالی:

نادان رتبه (و جایگاه) خود را هم نمی‌شناسد، چطور مرتبه‌ی دیگران را خواهد شناخت؟!


«الجاهل لا يعلم رتبة نفسه، فكيف يعرف رتبة غيره؟!»

سير أعلام النبلاء، الناشر: مؤسسة الرسالة، ج ۱۱، ص ۳۲۱

قيل :

تعرف المرأة عند فقر زوجها، ويعرف الرجل عند مرض زوجته، ويعرف الأخوة عند الميراث، ويعرف الصديق عند الشدة، ويعرف المؤمن عند الابتلاء.


گفته‌اند: باید زن را هنگام فقر شوهر، مرد را هنگام بیماری زن، برادر را در وقت تقسیم میراث، دوست را هنگام سختی و مؤمن را در زمان ابتلاء شناخت!

مَسروقُ بنُ الأَجدَع رَحِمَهُ الله :

برای جهل یک فرد همین بس که از دانش خود،دچار عُجب و خودشیفتگی گردد

و برای علم اش همین بس که از الله بترسد.


بِحَسْبِ الْمَرْءِ مِنَ الْجَهْلِ أَنْ يَعْجَبَ بِعِلْمِهِ

وَبِحَسْبِهِ مِنَ الْعِلْمِ أَنْ يَخْشَى اللَّهَ

[ مصنف ابن أبي شيبة ٣٦٠٢٣ ]

امام ابن شهاب الزُّهري رَحِمَهُ الله :


علم (همچون) خزانه است که پرسش نمودن ، (درب) آن را باز می کند

و همانا ، فراموشی و ترک مذاکره باعث از دست دادنش می شوند.


إنما العلم خزائن وتفتحه المسألة ، وإنما يذهب العلم النسيان وترك المذاكرة .

[تاريخ ابن أبي خيثمة ٣٨٨]

أبوحازم سَلَمَة بن دينار رَحِمَهُ الله :

اینکه من از (توفیق) دعا کردن محروم شوم برایم ترسناک تر است از اینکه از اجابت (شدن دعاهایم) محروم گردم!


لَأَنَا مِنْ أَنْ أمْنَع الدُّعَاء أَخْوَفُ مِنِّي أَنْ أمْنَع الْإِجَابَة!

[ أبو نعيم في الحلية ٣/٢٤١ ]

امام شافعي رَحِمَهُ الله :


(فرد) دانا در مورد آنچه می داند و نمی داند می پرسد تا از آنچه که نسبت به آن علم دارد مطمئن شود و (نهایتا) چیزی را که نمی داند بیاموزد.

و (اما) نادان،از آموختن خشمگین می گردد،و (اگر هم چیزی بداند،به خاطر غرور) از آموختنش به دیگران خودداری می کند.


قال الأصمعي: سمعت الشافعي يقول: «العالم يسأل عما يعلم وعما لا يعلم، فيثبت ما يعلم، ويتعلم ما لا يعلم، والجاهل يغضب من التعلم، ويأنف من التعليم».

تاريخ ابن عساكر (١٥/٢)