افلاطون:
ملتی نمیتواند قوی گردد، مگر آنکه به خدا معتقد باشد.
تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ص ۲۶
- ۰ نظر
- ۰۵ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۷
افلاطون:
ملتی نمیتواند قوی گردد، مگر آنکه به خدا معتقد باشد.
تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ص ۲۶
خونریز آلمانی یوگن فیشر متولد سال ۱۸۷۴ میلادی است و به عنوان مهمترین دانشمند انسانشناسی شناخته میشود کما اینکه دارای مدرک دکترای پزشکی و کالبدشکافی و نیز مدیر بنیاد انسانشناسی کایزر ویلهلم است.
این مجرم خونریز بیش از ۷۰۰۰ نفر از اهالی نامیبیا را در اردوگاه جزیره کرش مابین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۷ به قتل رسانده است چنانکه فجیعترین آزمایشات را بر روی آنها انجام داد و اقدام به کالبدشکافی اجسادشان کرد و با این کار تلاش کرد درستی نظریه خرافی داروین دجال مبنی بر میمون بودن اصل انسان را اثبات کند.
او و پیروانش سر ۳۰۰۰ کودک و زن را از قبیله آفریقایی هریرو بریدند سپس بستهبندی کرده و به دهها دانشگاه و مراکز تحقیقاتی آلمانی با هدف اجرای آزمایشات فرستادند!
حتی کودکان کولیهای اروپایی از جنایتهای او در امان نماندند چنانکه ۶۰۰۰ نفر از کودکان کولی را نازا کرد تا آنان را از تولیدمثل محروم گرداند چرا که برحسب نظریه خرافی داروین، نژادهای پست و کمترتکامل یافته میبایست از بین بروند!
با وجود وابستگیاش به حزب نازی و نوشتن قوانین نژادپرستانه نورمبرگ و مشارکت در قتلعام قبایل هریرو در نامیبیا اما پس از سرنگونی نازیسم در سال ۱۹۴۵ از سوی نیروهای متفقین محاکمه نشد چرا که در کشتار دروغین یهودیان مشارکت نداشته بود و سرانجام در سال ۱۹۶۷ میلادی به درک واصل شد.
منابع:
http://www.thatlineofdarkness.com/2014/01/eugen-fischer-and-genocide-in-south.html?m=1
http://www.estherlederberg.com/Eugenics%20(CSHL_List)/Eugen%20Fischer.html
The qoran does permit men to take four wives, but this was not intended to pander to male lust, it was a matter of social welfare: it enabled widows and orphans to find a protector, without whom it was impossible for them to survive in the harsh conditions of 7th-century Arabia.
قرآن به مردان اجازه میدهد که چهار همسر داشته باشند اما این به معنای اجازه شهوترانی به مردان نیست و در واقع حکمی بر اساس اقتضای آن زمان بوده است که بیوهگان و یتیمان را از داشتن یک حامی و سرپرست برخوردار میکرده است، که در غیر این صورت زنده ماندن برای آنها در شرایط بسیار سخت آن زمان غیرممکن میشده است.
The qoran gives women legal rights of inheritance and divorce, which western women would not receive until the 19th century.
قرآن حق قانونی ارث و طلاق را به زنان داده است درحالیکه زن غربی در ابتدای قرن ۱۹ از این حقوق برخوردار میشود!
عدهای وجود خدا را از راه تجربههای شخصی پذیرفتهاند.
به قول اسمیت (smith ریاضیدان آمریکایی): «برای من، شخصاً، هیچ چیزی آشکارتر و یقینیتر از وجود یا واقعیت خدا نیست. در واقع، من به این دیدگاه که وجود خدا تنها یقین مطلق است، تمایل دارم چون در واپسین تحلیل، او تنها وجود مطلق یا واقعی است [1].
و به قول تیرینگ (w, thiring فیزیکدان نظریهپرداز اتریشی): «من اعتقاد ندارم که میتوانم خدا را با منطق انسانی بفهمم. من فقط میتوانم از تجربههای شخصی م کمک بگیرم و بدانم... که او مرا هدایت میکند چنان که به نظر میرسد هر جزئی از مخلوقات را هدایت میکند [2].
منابع:
1. Paul Davies.The Mind of God (London: Simon & Schuster,1992), P.16
2. Henry Margenau & A.Varghse, eds.Cosmos, Bio, .Theos (LaSalle,Illinois: Open Court, 1992) , P.117
در این پست سعی در نشان دادن قطرهای از دریای ترشحات ذهنی [خداناباور مشهور نیچه] را در معرض دیدگان خوانندگان گرامی قرار دهیم و قضاوت را به عهدهی خوانندگان منصف واگذار میکنیم.
نیچهی آتئیست دارای افکار نهیلیستی (پوچگرایی) خطرناکی میباشد تا حدی که در "کتاب فراسوی نیک و بد" (ص 127) مینویسد: «فکر خودکشی آرام بخشی قوی است.»
کسانی هستند که زندگی را در هر برههی زمانی که به تنگ آمده، خودکشی را بهترین راهکار برای خاتمهی زندگی میدانند، البته که صادق هدایت خداناباور نیز [پیرو همین تفکر خطیر بود] که بعد از 2 بار خودکشی، بالاخره بر اثر خودکشی موفق به عملی کردن این تفکر خطرناک شد!
آنچه از نوشتههای نیچه بر میآید یک ادبیات «زن ستیزانه و نژاد پرستانه» همراه با توهین و فحاشی به مقام انسانیت و کرامت بشر است.(هر چند انسان و انسانیت در نزد ملحدین گنگترین واژه بشریت است)
از مشهورترین گفتههای نیچه توهین عجیب به زنان است که میگوید: «به پیش زنانتان رفتید تازیانه را فراموش نکنید.»
حال برخی برای نشان دادن چهرهی خوب از نیچه فرمودند: این فقط از زبان یک پیر زن گفته شده نه از «جانب و باور نیچه»!
اما برتراند راسل ملحد در کتاب "تاریخ فلسفهی غرب" (ص 571 و573)، این گفتهی نیچه را تایید میکند و مینویسد:
«نیچه هرگز از پرخاش کردن به زنان نمیآساید و متنهای کتاب چنین گفت زرتشت را هم بازگو میکند... و در ادامه میگوید که زنان هنوز قابلیت دوستی پیدا نکردند، هنوز گربه و مرغند و گاوند ... »
اما نیچه فقط به این بسنده نکرده و در کتاب "چنین گفت زرتشت"(ص79) میگوید: «مرد را از زن هراس باید آنگاه که زن عاشق است. زیرا [مرد تنها در ژرفای روانش شریر است] اما [ زن بدذات] است.»
شاید این زن ستیزی نیچه را که راسل در کتابش "تاریخ فلسفهی غرب" (ص573) بازگو کرده بهتر درک کنیم:
«مرد شریف نیچه که خود اوست در خیالبافیهایش موجودی است به کلی عاری از همدردی و بیرحم و حیله گر و سنگدل و فقط علاقه مند به قدرت خویشتن»
و راسل در همان منبع (ص575) میگوید: «نیچه مکرر بر ضد همدردی موعظه میکند ... »
داستان این روشنفکر آتئیست آنجا جالب میشود که زنان را این چنین خطاب میکند:
خلقت زن دومین اشتباه خدا بود!
زنان مانند مار هستند(گمراه کننده)!
منشاء هر شر و بدی در دنیا زنان هستند!
the Anti christ ,chapter 48
http://www.lexido.com/EBOOK_TEXTS/THE_ANTICHRIST_.aspx?S=48
در این سایت نیز از نیچه چنین میخوانیم:
Woman is not yet capable of friendship: women are still cats and birds. Or, at best, cows.
زن لیاقت دوستی ندارد! زنان هنوز گربهاند و پرنده ... در حد اعلا ( بهترین حالت) گاوند!
http://www.theabsolute.net/misogyny/nietzschewom.html
در نهایت برای تایید بیشتر فردریش نیچه "در فراسویِ نیک و بد (Beyond Good and Evil) [ص123در قطعهی 131] مینویسد: «بدینسان مرد زن را آرام میخواهد_اما زن هر چقدر هم که خوب تمرین کرده باشد که ظاهر آرام به خود بگیرد بطبع، مانند گربه ناآرام است.»
این زن ستیزی نیچه پایانی ندارد و در قطعهی 127 بازهم این چنین زن را توصیف میکند: «علم با حیای زن راستین جور نیست.»
محقق: د.پشابادی
منابع:
چنین گفت زرتشت ترجمهی داریوش آشوری، چاپ بیست و هشتم، پاییز 1387.
فرانسوی نیک و بد، ترجمهی داریوش آشوری، چاپخانه دیبا.
تاریخ فلسفهی غرب نوشتهی برتراند راسل، ترجمهی نجف دریابندری، چاپ 1340، نشر الکترونیکی بهمن ماه 1388.
ستیتة محاملی بغدادی، فقیه، عالم و ریاضی دان برجسته (رحمها الله):
وی محدث، فقیه، عالم و حافظ کتاب الله "قرآن کریم" بود، و در علم ریاضیات، به ویژه در علم حساب و فرائض (علم تقسیم ارث بر ورثه) سرآمد گردید.
امام خطیب بغدادی (رحمه الله) میگوید:
"او قرآن و نیز فقه بر مذهب شافعی و فرائض و حساب و نحو و علوم دیگر را حفظ نمود و زنی بخشنده بود، بسیار صدقه می داد، اهل خیر بود و حدیث از وی به نگارش درآمده است." [۱]
حافظ ابن کثیر (رحمه الله) دربارهی او اظهار داشته است:
"قرآن را خواند و فقه و فرایض و حساب و نحو و... را حفظ نمود، و از عالمترین افراد زمان خود به مذهب شافعی بود." [۲]
امام صفدی (رحمه الله) نیز دربارهی وی میگوید:
"امة الواحد دختر قاضی ابوعبدالله حسین بن اسماعیل محاملی، از پدرش و اسماعیل وراق و عبدالغافر بن سلامه روایت نموده و قرآن را حفظ کرد و در مذهب شافعی به فقاهت رسید و در علم فرائض و علوم زبان عربی و دیگر علوم اسلامی به شهرت رسید، و حسن بن عبدالله بن خلال و دیگران از او روایت نمودهاند. و او مادر قاضی ابوالحسین محمد بن احمد بن قاسم محاملی و نامش سُتیته است، که برقانی گوید: او به همراه ابوعلی ابن ابوهریره فتوا میداد، و در ماه رمضان سال ۳۷۷ وفات یافت." [۳]
بنت المحاملی به مقام فتوادادن رسیده بود، امام ذهبی (رحمه الله) گوید:
"دختر محاملی، أمة الواحد دختر حسین، عالم، فقیه ومفتی بود، او نزد پدرش فقه آموخت و از وی و اسماعیل وراق و عبدالغافر حمصی روایت کرد. قرآن و نیز فقه شافعی را حفظ نمود و در علم فرایض و علوم زبان عربی سرآمد شد. نامش ستیته است... و دیگران گفتهاند: از فقیهترین افراد بود." [۴]
پینوشتها:
[۱] تاریخ بغداد، الخطیب البغدادی (۴۶۳ هــ)، دار الکتب العلمیة، ج ۱۴، ص ۴۴۳
[۲] البدایة و النهایة، ابن کثیر الدمشقی (۷۷۴ هــ)، دار الفکر، ج ۱۱، ص ۳۰۶
[۳] الوافی الوفیات، صلاح الدین الصفدی (۷۶۴ هــ)، دار إحیاء التراث، ج ۹، ص ۲۲۱
[۴] سیر أعلام النبلاء، شمس الدین الذهبی (۷۴۸ هــ)، مؤسسة الرسالة، ج ۱۵، ص ۲۶۴