امام شافعی رحمه الله در کتاب الام خود در جلد ۴ صفحه ۷۸ می فرمایند :
فقه و علم هردو در نزد معاویه رضی الله عنه جمع بود.
- ۰ نظر
- ۲۹ آبان ۹۷ ، ۰۷:۴۳
امام شافعی رحمه الله در کتاب الام خود در جلد ۴ صفحه ۷۸ می فرمایند :
فقه و علم هردو در نزد معاویه رضی الله عنه جمع بود.
اروپائیان در گذشته بدترین و کریه ترین بوی ممکن را داشتند، به گونه ای که بوی آنها از طاقت و تحمل آدم خارج بود،
در زمانی که اندلس اسلامی توسط مسلمانان فتح شد در طول دوران حکومت رانی بر آن مناطق، به دلیل وجود نداشتن هیچ گونه محلی برای استحمام بیش از 500 حمام بنا شد.
در کتاب The Dirt on Clean تالیف کاترین اشنبرگ (katherine ashenburg) می خوانیم:
هیئتی از تزار روسیه به سوی پادشاه فرانسه لوئی چهاردهم ارسال شدند و بوی لوئی چهاردم را اینگونه توصیف کردند: بوی لوئی آلوده تر و کثیف تر از بوی حیوانات وحشی بود"، همین سبب شد که بعد از ملاقات در وانی پر از عطر استحمام کند که بوی کریه آن افراد از آنها دور شود
{ این در حالیست که خود روسی ها نیز در وضعیت بهداشتی مناسبی به سر نمی بردند احمد بن فضلان در سفری که به روسیه داشت در سفرنامه خود آنها را اینگونه توصیف کرد:
با کثیف ترین خلق خدا روبرو شدم مردمی که خود را از نجاسات و مدفوع پاک نمی کنند و قیصر آنها در داخل قصر و در حضور مردم قضای حاجت می نمود. }
در ادامه کتاب خانم کاترین اشنبرگ می خوانیم:
ملکه ایزابلای اول که دست به کشتار عظیم مسلمانان در اندلس زد و همگی آنان را از آن بلاد بیرون راند، در تمامی دوران زندگی خود هرگز حمام نکرد بجز دو مرتبه و علاوه بر این مساجد را رها کرد و دستور به تخریب تمامی حمام ها داد.
پادشاه اسپانیا فلیپ دوم نیز درتمامی کشورش استحمام کردن و ادمه دادن سنت مسلمانان را به طور کامل قدغن اعلام نمود حتی دختر ایشان یعنی ایزابل دوم نیز در حضور همگان قسم یاد کرد که هرگز لباس های داخلی خود را تعویض نگرداند، تا که حصار از شهر محاصره شده باز شود، و این حصار به سه سال طول کشید و همین ناپاکی و بیماری های سخت سبب مرگش شد.
این وضعیت پادشاهان این مناطق بود،چه بسا که وضعیت مردم و ساکنان عادی آنها بسیار ناخوشایند تر و نابسمان تر بود به گونه ای که انواع مرض و بیماری ها دامن گیر آنها شد، و طاعون نصف و یا شاید هم بیشتر از نصف مردم را از بین برد، یعنی در زمانی که بزرگترین شهرهای اروپا پاریس و لندن با 30 تا 40 هزار نفر جمعیت بودند، جمعیت شهرهای اسلامی از میلیون ها نفر نیز تجاوز می کرد،
این بوی ناخوشایند اروپاییان به حدی بودکه هنگامی که برای اولین بار سرخ پوستان با مهاجمان اروپایی روبرو شدند، گیاهان معطر را در داخل بینی خود قرار می دادند که از بوی غیر قابل تحمل اروپاییان در امان باشند.
شهرت عطر وادکلن های ناب پاریس (فرانسه) نیز به سبب رهایی از این بوی کریه وناخوشایند است و در اصل هدف از اختراع ادکلن در نزد اروپاییان، استفاده سریع و رهایی از بوی ناخوشایند بود.
منبع:
Katherine Ashenburg‘s “The Dirt on Clean: An Unsanitized History
جهت مطالعه بیشتر و بیان احکام دینی مسیحیان و اروپاییان در مورد استحمام می توانید به کتاب تاریخ تمدن - ویل دورانت، ترجمه ابوالقاسم طاهری ج ۴ مراجعه کنید که به صورت مفصل به این موضوع پرداخته است.
مـخـیریـق یـکـی از بزرگان و احبار یهودیان مدینه بود و همچنین از سرمایه داران و پرنفوذترین یهودیان بود.
مـخـیریق روز شنبه ( شبات ) در حالیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنگ احد به سر می برد به یهودیان گفت: ای یهودیان والله که شما دانستید که محمد پیامبر الله است و پـیروزی او بر شما وعده حق الهی ست، پس به یاریش بشتابید.
اما یهودیان گفتند: امروز که روز شنبه ( شبات ) است.
مخیریق گفت: امروز برای شما دیگر شنبه (شبات) نیست.
پس سلاح و سپرش را گرفت و فرمود: اگر من در احد کشته شدم تمامی دارایی ام به محمد تعلق می گیرد و هر آنگونه که دوست دارد آن را صرف کند.
به حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم شتافت و دوش به دوش ایشان به جهاد پرداخت تا اینکه به شهادت رسید ورسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
مخیریق بهترین یهود بود.
شبات: در دین یهودیان به تعطیلی روز شنبه، شبات می گویند، که به معنای هفتمین روز خلقت است و به روز استراحت و تعطیلی بین آنها مشهور است بطوریکه تورات می گوید: خداوند جهان را در شش روز آفرید و در روز هفتم دست نگه داشت.
منبع : السیرة النبویة لابن هشام » غزوة أحد » قتل مخیریق
تئودر هرتزل بنیانگذار صهیونیسم در نامه ای به سلطان عبدالحمید نوشت که در ازای دریافت پول هایی هنگفت، به یهودیان اجازه دهد که به فلسطین مهاجرت کنند، چرا که در سر سودای تشکیل کشور اسرائیل را داشت
اما سلطان عبدالحمید در پاسخ به او چه گفت ؟؟؟
سلطان عبدالحمید دوم رحمه الله در پاسخ به هرتزل موسس و بنیانگذار صهیونیسم گفت:
به دکتر هرتزل بگویید که در اینباره نقشههای جدیدی را طرح ریزی نکند، چرا که من نمیتوانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کرده است و آن را با خونش آبیاری کرده است. پس یهود پولهای میلیونی خود را نگه دارد و اگر روزی دولت خلافت پارهپاره گشت میتوانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بدست بیاورند. اما تا زمانی که من زنده هستم اگر بدنم تکهتکه شود برای من آسانتر از آن است که ببینم فلسطین از دولت عثمانی جدا گشته است و این امریست که هرگز متحقق نخواهد شد. من هرگز نمیتوانم راضی شوم که بدن ما در حالی که زنده هستیم تکهتکه شود.
منبع: الدولة العثمانیة عوامل النهوض وأسباب السقوط
و بعدها با سیاست های عجیب و غریب یهودیان، دولت خلافت عثمانی پاره پاره گشت و مسجد الاقصی جگر گوشه اسلام به اشغال یهودیان در آمد.
فاروق (یعنی عمر بن خطاب رَضِیَ اللهُ عَنهُ) مرتد را فرصت میداد تا بعد از مدتی پشیمان شود و به اسلام برگردد؛ و اهل فسق را فرصت میداد تا بعد از مدتی پشیمان شود و اهل طاعت و عبادت شود و شهادت او قبول گردد؛ و مِیخواران ضعیف و بیمار را مهلت میداد که از بیماری شفا یابند و قوت و نیرو بگیرند و آنگاه حدّ شرعی را بر آنها اجرا میکرد.
کسانیکه کمبضاعت بودند و در شرایط عادی از بیتالمال؛ یا در شرایط قحطی از اموال مردم چیزی به سرقت میبردند، از اجرای حدّ شرعی کلاً معاف بودند.
سیمای صادق فاروق اعظم، ص۶۰۶ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمهالله
عبدالله بن عمر رضی الله عنه نقل می کند: من خودم از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمودند: «حسن و حسین ریحانههای من از دنیا هستند». ( صحیح بخاری ۵۹۹۴ )
حافظ ابن حجر در ذیل این حدیث می گوید: «آنان را به ریحانه تشبیه نمودند؛ زیرا فرزند را نیز همانند آن میبویند و میبوسند... و ترمذی نیز از انس روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم، حسن و حسین را میطلبیدند و آنان را میبوییدند و در آغوش میگرفتند». (فتح الباری، (۷/۴۶۹) )
رسول الله صلی الله علیه وسلم آنان را بسیار دوست می داشت و دوستی آنان را دوستی با خویش و دشمنی با آنان را دشمنی با خویش میشمردند،
در روایتی از ابوهریره چنین آمده است که می گوید: رسول الله که حسن و حسین را بر شانه های خویش حمل میکردند، نزد ما تشریف آوردند، گاه این را می بوییدند و گاه آن را، مردی گفت: یا رسول الله! آنان را دوست دارید؟ فرمودند: «هر کس آنان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس با آنان دشمنی کند، با من دشمنی کرده است» (مسند امام احمد حدیث شمارهی ۹۶۷۱ )
حسین بن علی از لحاظ ظاهری سر و گردن با رسول الله بسیار شبیه بود و بدین جهت ابوبکر او را در کودکی به آغوش میگرفت و میگفت: پدرم فدایش باد، شبیه رسول الله صلی الله علیه وسلم است نه شبیه علی، و علی میخندید.( صحیح بخاری ۳۵۴۲)
در حدیثی بسیار اندوه ناک آمده است: که انس رضی الله عنه گفت: نزد ابن زیاد بودم که سر حسین را آوردند و در تشتی گذاشتند و ابن زیاد گفت: تاکنون چنین زیبا رویی را ندیدهام، انس میگوید: من گفتم: وی شبیهترین فرد به رسول الله صلی الله علیه وسلم بود. ( ترمذی، ۳۷۷۸ – صحیح )
با تامل در احادیث بالا در می یابیم که شبیه ترین کس از اهل بیت به پیامبر حسین بن علی است، این شباهت یک نوع شباهت فطری و غیر اختیاری بود، اضافه بر آن، حسین میکوشید که شباهتش به رسول الله صلی الله علیه وسلم در اموری مانند خضاب و وسمه نیز کامل گردد.
در زمان خلافت امیرمومنان عثمان بن عفان رضی الله عنه نیز فتوحات اسلامی ادامه داشت، این دوران اوج جوانی حسنین ( حسن و حسین رضی الله عنهما ) بود، و سپاه اسلام باز نشاط و قدرت دوران خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه را بدست آورده بود.
در سال ۲۷ هجری به دستور امیرالمومنین عثمان رضی الله عنه سپاهی راهی مصر شد، در آن زمان والی مصر عبدالله ابن ابی السرح ( برادر شیری عثمان ) بود، این سپاه توانستند فتوحات چشم گیری را در شمال آفریقا بدست آورند، حسین رضی الله عنه یکی از شمشیر زنان و دلاوران این سپاه بود و دَین خود را به خوبی در این فتوحات ادا کرد (البدایة والنهایة (۸/۴۱) ).
ایران در زمان خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه فتح شده بود اما بدلیل مقاومت های مردم طبرستان و صعب العبور بودن منطقه و همچنین وجود دژهای مستحکم، این سرزمین همچنان فتح نشده باقی مانده بود و طبق قرار داد های فی مابین و صلح نامه ای که در زمان امیرالمومنین عمر به امضا رسیده بود طبرستانی ها مکلف به پرداخت جزیه بودند، تا اینکه در سال ۳۰ هجری سپاهی از کوفه به رهبری سعید بن العاص راهی طبرستان شد تا طبرستان و گرگان را نیز فتح کنند، حسین رضی الله عنه از چهره های مشهور این سپاه بود که علاوه بر ایشان، برادر بزرگوارشان حسن و همچنین اصحاب عظیم الشان رسول الله صلی الله علیه وسلم همچون عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن العاص، و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم نیز شرکت داشتند (البدایة والنهایة (۸/۱۴۸) ) – (المنتظم (۵/۷).)
وهم چنین حسین رضی الله عنه در لشکری که در زمان معاویه بن ابی سفیان رضی الله عنه به فرماندهی یزید بن معاویه به قسطنطینیه گسیل داشته شد، همراه بود . (البدایة والنهایة (۸/۱۵۱)) – (تاریخ الاسلام ص ۱۰۴ ) و ( تاریخ دمشق (۱۴/۱۲۷). )
چقدر سخت خواهد بود پیدا کردن کسی که بگوید:
" به حدی ترسیده بودم که به سرعت خودم را به همسرم رساندم "
اما محمد صلی الله علیه وسلم در روزی که جبرئیل بر او نازل شد این کار را کرد
«باید آن زن، زن بزرگی باشد »
" گری میلر مبلغ مسیحی کانادایی سابق، بعد از گرویدن به اسلام"
گری میلر در ادامه می گوید:
در حقیقت او [خدیجه] باید زن کاملی باشد زیرا هنگامی که برای اولین بار وحی بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شد، او از حالت دلهره و نگرانی خود به همسرش پناه برد. قطعاً در دوران کنونی نیز به سختی می توان عربی را پیدا نمود که بگوید هنگام ترس و نگرانی به سمت خانه اش می دود تا به زنش پناه برد. زیرا اصولاً عرب ها چنین نیستند. با این وجود محمد صلی الله علیه وسلم به اندازه ی کافی در کنار همسرش احساس راحتی وآسودگی می کرد که به چنین عملی مبادرت ورزد. و این نشان می دهد که آن زن [خدیجه] تا چه اندازه مؤثر وقوی بوده است.
{ قرآن کتابی شگفت انگیز - تالیف: گری میلر }
تصویر: عکس مکان قبر ام المومنین خدیجه رضی الله عنها و در جوارش قبر قاسم فرزند پسر ایشان
امیر معاویة بن ابی سفیان، حسین را بسیار احترام و تعظیم مینمود و حسین هدایای وی را میپذیرفت.
سیر اعلام النبلاءج۳ ص ۲۹۱
استنباط فاروق از قرآن و احادیث، این بود که تمام رذایل اخلاقی و مفاسد اجتماعی -از کفر و پوچگرایی گرفته تا قتل و جنایت و بیعفتی و دزدی و دروغ و تملّق و بدبینی و خودبینی و...- عموماً در فضای مسمومِ بیعدالتی و ستم و استثمار و بهرهکِشی رشد و پرورش پیدا میکنند. به همین دلیل، تمام قدرت و امکانات و نبوغ و فراست خود را در گسترش عدالت اجتماعی صرف نمود.
در قرون قبل از اسلام، محدودهی اجرای عدالت، بسیار کمعرضوطول شده بود و فقط گوشهی کوچکی از مسایل اقتصادی و حقوقی را دربر داشت (مانند رسیدگی به سرقتهای آشکار، غصب اموال، خونریزیهای نابهحق و...).
ولی اینکه اکثریت افراد جامعه از منابع طبیعی (آب، معادن، مراتع و جنگلها) محروم شوند؛ با وجود لیاقت و شایستگی، از ادارهی امور جامعه و مزایای کار و فعالیت خویش بیبهره بمانند؛ به بهانهی اختلاف رنگ، زبان، نژاد و ملیت از حق انتخاب عقیده و مراسم دینی خود منع شوند؛ از راه احتکار و ربا و قمار، استثمار شوند و خونشان مکیده شود و بهصورت برده و بندهی سرمایهداران و فئودالهای خونآشام درآیند و در تار و پود دیوانسالاری و بروکراسی اداری، به بردههای ذلیل، بیارزش و مظلومِ کارمندانِ عالیرتبهی دولتها درآیند، هیچکدام از این محرومیتها و مظلومیتها، ظلم و ستم به حساب نمیآمد و حتی خود ستمدیدگان هم بر اثر ناآگاهی از حقوق خویش، این مسایل را ستم به شمار نمیآوردند!
بنابراین جای هیچ تعجبی نبود که قبل از اسلام، انوشیروان ساسانی و شاه حمورابی و کوروش هخامنشی را شاهان دادگر و عدالتخواه مینامیدند!!!
سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۴۶ |ماموستا عبدالله احمدیان (رحمهالله)
هیچ مردمی را همانند مسلمانان قرون اولیۀ اسلام نمییابی که عاشق خواندن و کتاب باشد..
چنانکه جاحظ دکان صحافیها را شبانه اجاره میکرد بدین خاطر که تا صبح در آنجا به مطالعه بپردازد!
و اسحاق بن راهویه امام حدیث با بیوهزنی بدین دلیل ازدواج کرد که کتابهای امام شافعی را داشت!
و عالم نحو "ابن خشاب" بر صحافیها گذشت و چندین کتاب را با قیمت ۵۰۰ دینار معامله کرد اما پول کافی برای پرداخت نداشت لذا خانهاش را فروخت تا بهای کتابها را بپردازد!
ابن جوزی بیش از ۲۰ هزار جلد کتاب خواند...
و در کتابخانه خلیفه مستنصر بالله، ۶۰۰ هزار کتاب وجود داشت!
هرودوت، مصریان را نخستین کسانی می داند که، برای خدایان، قربانگاه و مجسمه و معبد برپا کردهاند، مردم مصر وقتی میخواستند گاوی را قربانی کنند، قبلاً کاهنی میبایست آنرا آزمایش کند، اگر بر روی بدن حیوان حتی یک پشم سیاه دیده میشد آنرا ناپاک میدانستند،این کاهن، حیوان را خوابیده و ایستاده خوب وارسی میکرد، زبان آنرا بیرون میکشید تا آلودگی یا پاکی آنرا تشخیص دهد و نیز توجه میکرد که پشمهای دم حیوان بطور عادی روئیده باشد، هرگاه حیوان از تمام این معایب معاف شد، آنرا با نواری از پاپیروس که به دور شاخ هایش میپیچیدند مشخص میکرد، بعد روی آن خاک رس چرب پاشیده به مهر خود مهمور میکرد هرکس گاوی را بدون این نشانهها قربانی میکرد محکوم به مرگ بود، برای قربانی کردن، حیوان را نزدیک محراب قربانگاه میبردند، آتش میافروختند و در حالی که نام خدای را بر زبان میآوردند شراب بر سر حیوان میریختند و بعد آنرا خفه میکردند و سرش را میبریدند، آنگاه بر سر بریده حیوان لعنت و نفرین نثار میکردند و آنرا نمیخوردند، اصطلاحی که برای نفرین و لعنت بکار میبردند این بود که هر بلایی که قرار است متوجه قربانیکنندگان یا سرزمین مصر گردد متوجه آن سر شود، پس از آنکه پوست گاو را میکندند و دعا میخواندند احشاء حیوان را خالی میکردند ولی دل و پیه و جگر و چربی را در بدنش باقی میگذاشتند، آنگاه پاها و رانها و کتف و گردن حیوان را جدا میکردند و باقیمانده اندام حیوان را از نانی که از آرد خالص فراهم شده بود و از عسل و کشمش و انجیر و کندر و صمغ و دیگر معطرات پر میکردند سپس روغن زیادی بر روی آن ریخته آنرا میسوزاندند، پیش از اهداء قربانی روزه میگرفتند و در موقعی که قربانی میسوخت همه حاضران خود را میزدند، پس از آنکه خود را به قدر کافی میزدند ضیافتی بزرگ ترتیب میدادند و آنچه را که از حیوانات قربانی باقیمانده بود میخوردند.
مصریان، فقط گاوها و گوسالههای نر را قربانی میکردند و حق نداشتند گاوهای ماده را قربانی کنند زیرا آنها به خداوند ایزیس (زن ازیریس) اختصاص داشتند از تمام چهارپایان فقط گاو ماده بود که عموم مصریان احترام زیادی به آن معمول میداشتند.
پارهای از مردم مصر، برای خدایان خود بز و پارهای دیگر گوسفند قربانی میکردند، اهالی تب از مردم مصر، میش را قربانی نمیکردند و آنرا حیوان مقدسی میدانستند و با وجود این هرسال یکبار در روز جشن زئوس میشی میکشتند و تمام کسانی که به معبد آنجا وابسته بودند، به عزاداری، سینه میزدند و سپس آن را در تابوت مقدسی قرار میدادند، هرودوت، خوک و گاو نر و گوساله و بز و غاز را تنها حیواناتی میداند که مردم سراسر مصر حق داشتند آنها را قربانی کنند، خوک را حیوانی ناپاک میدانستند، خوکبانها تقریباً مطرود بودند و بغیر از خدای (سلنه) که ظاهراً همان ایزیس بوده، و ازیریس، برای هیچ خدای دیگر خوک قربانی نمیکردند.
وقتی مصریان در شهر سائیس جمع شدند، در شبی که مراسم قربانی انجام می دادند، چراغهای زیادی در هوای آزاد برمیافروختند که در تمام شب میسوخت، این جشن را جشن چراغانی مینامیدند، آن دسته از مصریان که نمیتوانستند در این مجلس شرکت کنند همین که شب فرامیرسید چراغهای خود را روشن می کردند، به طوریکه نه تنها در سائیس بلکه در سراسر مصر، چراغها میسوخت، بسیاری از این مراسم قربانی با نواختن نی و ساز و آواز و بادهگساری همراه بود.
خئوس، فرعون معروف مصر (سازنده بزرگترین اهرام، در حدود ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد) معابد را بست و مصریان را از اهداء قربانی منع کرد ولی فرزندش میکرینوس، در هنگام پادشاهی خود، اعمال پدر را تقبیح و معابد را گشود و مردم مصر را که دیگر خسته شده بودند، و در نهایت فقر میزیستند، آزاد گذارد که به کار خود بپردازند و قربانی اهدا کنند، این رفتار او موجب شد که مصریان بین تمام پادشاهانی که تا آن روز بر آنها سلطنت کرده بودند او را بیش از دیگران بستایند، قربانگاه های مصر جزء معابد بود و پارهای از آنها دارای چند قربانگاه بودن، در این سرزمین نیز، قربانی انسانی بندرت وجود داشته است، یکی از فراعنه مصر (امیخوتپ دوم) وقتی آزادیخواهان سوریه را سرکوب کرد هفت تن از شاهان آنجا را به اسیری به شهر تبس (تب) آورد و آنگاه شش نفر از آنان را بدست خود در راه خدای (آمون) قربانی کرد.
تاریخ هرودوت ،ویل دورانت
مسلمانان توانایی آزاد سازی بیت المقدس را داشتند، پس در سال 600 هجری بهاء الدین ابن عساکر کتابی ارزشمند و قدرتمند در فضایل جهاد نوشت، که برای صلاح الدین ایوبی ارسال شد، بعد از اتمام کتاب صلاح الدین ایوبی و ابن عساکر باهم و در کنار هم فاتحانه وارد قدس شدند.
نا امید نباش
در سال 492 هجری صلیبیان شهر قدس را اشغال کردند، و بمدت 90 سال سایه شوم آنها بر این شهر حکم فرما بود
اما این مدت طولانی هرگز سبب نشد که بار دیگر این شهر به آغوش مسلمانان برنگردد و در سال 583 هجری به دست سلطان صلاح الدین ایوبی رحمه الله آزاد گشت.
تصویری از شهر تل الربیع ۱۰ سال قبل از تغییر اسم آن به تل آویو
در فلسطین شهر زیبایی وجود داشت به اسم تل الربیع، شهر به اشغال صهیونیستها درآمد و بعد از کشتار مردم آن و کوچاندن اجباری اهالی این شهر در سال 1949 میلادی تصمیم گرفتند این شهر را به عنوان پایتخت دولت صهیونیستی خود اعلام کنند و نام این شهر را از تل الربیع به تل أبیب (تل آویو) تغییر دادند.