قربانی های عجیب مصری ها در گذشته:
هرودوت، مصریان را نخستین کسانی می داند که، برای خدایان، قربانگاه و مجسمه و معبد برپا کردهاند، مردم مصر وقتی میخواستند گاوی را قربانی کنند، قبلاً کاهنی میبایست آنرا آزمایش کند، اگر بر روی بدن حیوان حتی یک پشم سیاه دیده میشد آنرا ناپاک میدانستند،این کاهن، حیوان را خوابیده و ایستاده خوب وارسی میکرد، زبان آنرا بیرون میکشید تا آلودگی یا پاکی آنرا تشخیص دهد و نیز توجه میکرد که پشمهای دم حیوان بطور عادی روئیده باشد، هرگاه حیوان از تمام این معایب معاف شد، آنرا با نواری از پاپیروس که به دور شاخ هایش میپیچیدند مشخص میکرد، بعد روی آن خاک رس چرب پاشیده به مهر خود مهمور میکرد هرکس گاوی را بدون این نشانهها قربانی میکرد محکوم به مرگ بود، برای قربانی کردن، حیوان را نزدیک محراب قربانگاه میبردند، آتش میافروختند و در حالی که نام خدای را بر زبان میآوردند شراب بر سر حیوان میریختند و بعد آنرا خفه میکردند و سرش را میبریدند، آنگاه بر سر بریده حیوان لعنت و نفرین نثار میکردند و آنرا نمیخوردند، اصطلاحی که برای نفرین و لعنت بکار میبردند این بود که هر بلایی که قرار است متوجه قربانیکنندگان یا سرزمین مصر گردد متوجه آن سر شود، پس از آنکه پوست گاو را میکندند و دعا میخواندند احشاء حیوان را خالی میکردند ولی دل و پیه و جگر و چربی را در بدنش باقی میگذاشتند، آنگاه پاها و رانها و کتف و گردن حیوان را جدا میکردند و باقیمانده اندام حیوان را از نانی که از آرد خالص فراهم شده بود و از عسل و کشمش و انجیر و کندر و صمغ و دیگر معطرات پر میکردند سپس روغن زیادی بر روی آن ریخته آنرا میسوزاندند، پیش از اهداء قربانی روزه میگرفتند و در موقعی که قربانی میسوخت همه حاضران خود را میزدند، پس از آنکه خود را به قدر کافی میزدند ضیافتی بزرگ ترتیب میدادند و آنچه را که از حیوانات قربانی باقیمانده بود میخوردند.
مصریان، فقط گاوها و گوسالههای نر را قربانی میکردند و حق نداشتند گاوهای ماده را قربانی کنند زیرا آنها به خداوند ایزیس (زن ازیریس) اختصاص داشتند از تمام چهارپایان فقط گاو ماده بود که عموم مصریان احترام زیادی به آن معمول میداشتند.
پارهای از مردم مصر، برای خدایان خود بز و پارهای دیگر گوسفند قربانی میکردند، اهالی تب از مردم مصر، میش را قربانی نمیکردند و آنرا حیوان مقدسی میدانستند و با وجود این هرسال یکبار در روز جشن زئوس میشی میکشتند و تمام کسانی که به معبد آنجا وابسته بودند، به عزاداری، سینه میزدند و سپس آن را در تابوت مقدسی قرار میدادند، هرودوت، خوک و گاو نر و گوساله و بز و غاز را تنها حیواناتی میداند که مردم سراسر مصر حق داشتند آنها را قربانی کنند، خوک را حیوانی ناپاک میدانستند، خوکبانها تقریباً مطرود بودند و بغیر از خدای (سلنه) که ظاهراً همان ایزیس بوده، و ازیریس، برای هیچ خدای دیگر خوک قربانی نمیکردند.
وقتی مصریان در شهر سائیس جمع شدند، در شبی که مراسم قربانی انجام می دادند، چراغهای زیادی در هوای آزاد برمیافروختند که در تمام شب میسوخت، این جشن را جشن چراغانی مینامیدند، آن دسته از مصریان که نمیتوانستند در این مجلس شرکت کنند همین که شب فرامیرسید چراغهای خود را روشن می کردند، به طوریکه نه تنها در سائیس بلکه در سراسر مصر، چراغها میسوخت، بسیاری از این مراسم قربانی با نواختن نی و ساز و آواز و بادهگساری همراه بود.
خئوس، فرعون معروف مصر (سازنده بزرگترین اهرام، در حدود ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد) معابد را بست و مصریان را از اهداء قربانی منع کرد ولی فرزندش میکرینوس، در هنگام پادشاهی خود، اعمال پدر را تقبیح و معابد را گشود و مردم مصر را که دیگر خسته شده بودند، و در نهایت فقر میزیستند، آزاد گذارد که به کار خود بپردازند و قربانی اهدا کنند، این رفتار او موجب شد که مصریان بین تمام پادشاهانی که تا آن روز بر آنها سلطنت کرده بودند او را بیش از دیگران بستایند، قربانگاه های مصر جزء معابد بود و پارهای از آنها دارای چند قربانگاه بودن، در این سرزمین نیز، قربانی انسانی بندرت وجود داشته است، یکی از فراعنه مصر (امیخوتپ دوم) وقتی آزادیخواهان سوریه را سرکوب کرد هفت تن از شاهان آنجا را به اسیری به شهر تبس (تب) آورد و آنگاه شش نفر از آنان را بدست خود در راه خدای (آمون) قربانی کرد.
تاریخ هرودوت ،ویل دورانت
- ۹۷/۰۸/۲۱