| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷۱ مطلب با موضوع «رد شبهات» ثبت شده است

ابراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا:


من هرگز نگفته‌ام و نخواهم گفت که مدافع برابری سیاسی نژادهای سفید و سیاه هستم؛ من نه خواهان اعطای حق رأی و قضاوت به سیاهان هستم؛ نه خواهان احراز صلاحیت آنان برای کسب مقام‌های کشوری و نه مدافع ازدواج آنان با سفیدپوستان؛ به علاوه، تفاوت فیزیکی میان سیاه و سفید به نظر من تا ابد مانع می‌شود که این دو نژاد بتوانند در شرایط اجتماعی و سیاسی برابر زندگی کنند. و از آنجا که زندگی برابر میان این دو نژاد ناممکن است، و در عین حال در کنار هم زندگی می‌کنند، باید رابطه‌ی فرادستی و فرودستی میان‌شان برقرار باشد، و من هم مثل همگان قبول دارم که موقعیت فرداستی باید به سفیدپوستان اعطا شود.


Abraham Lincoln (1809–1865). Political Debates Between Lincoln and Douglas  1897. Page 358

ریچار داوکینز زیست شناس خداناباور می گوید:


بسیار سخت است بتوان بدون مبانی دینی از مطلق گرایی اخلاقی دفاع کرد.


منبع: The God Delusion page 266

در این پست سعی در نشان دادن قطره‌ای از دریای ترشحات ذهنی [خداناباور مشهور نیچه] را در معرض دیدگان خوانندگان گرامی قرار دهیم و قضاوت را به عهده‌ی خوانندگان منصف واگذار می‌کنیم.


نیچه‌ی آتئیست دارای افکار نهیلیستی (پوچ‌گرایی) خطرناکی می‌باشد تا حدی که در "کتاب فراسوی نیک و بد" (ص 127) می‌نویسد: «فکر خودکشی آرام بخشی قوی است.»

کسانی هستند که زندگی را در هر برهه‌ی زمانی که به تنگ آمده، خودکشی را بهترین راه‌کار برای خاتمه‌ی زندگی می‌دانند، البته که صادق هدایت خداناباور نیز [پیرو همین تفکر خطیر بود] که بعد از 2 بار خودکشی، بالاخره بر اثر خودکشی موفق به عملی کردن این تفکر خطرناک شد!


آنچه از نوشته‌های نیچه بر می‌آید یک ادبیات «زن ستیزانه و نژاد پرستانه» همراه با توهین و فحاشی به مقام انسانیت و کرامت بشر است.(هر چند انسان و انسانیت در نزد ملحدین گنگ‌ترین واژه بشریت است)


از مشهورترین گفته‌های نیچه توهین عجیب به زنان است که می‌گوید: «به پیش زنانتان رفتید تازیانه را فراموش نکنید.»


حال برخی برای نشان دادن چهره‌ی خوب از نیچه فرمودند: این فقط از زبان یک پیر زن گفته شده نه از «جانب و باور نیچه»!

اما برتراند راسل ملحد در کتاب "تاریخ فلسفه‌ی غرب" (ص 571 و573)، این گفته‌ی نیچه را تایید می‌کند و می‌نویسد:

«نیچه هرگز از پرخاش کردن به زنان نمی‌آساید و متن‌های کتاب چنین گفت زرتشت را هم بازگو می‌کند... و در ادامه می‌گوید که زنان هنوز قابلیت دوستی پیدا نکردند، هنوز گربه و مرغند و گاوند ... »


اما نیچه فقط به این بسنده نکرده و در کتاب "چنین گفت زرتشت"(ص79) می‌گوید: «مرد را از زن هراس باید آنگاه که زن عاشق است. زیرا [مرد تنها در ژرفای روانش شریر است] اما [ زن بدذات] است.»


شاید این زن ستیزی نیچه را که راسل در کتابش "تاریخ فلسفه‌ی غرب" (ص573) بازگو کرده بهتر درک کنیم:

«مرد شریف نیچه که خود اوست در خیالبافی‌هایش موجودی است به کلی عاری از همدردی و بیرحم و حیله گر و سنگدل و فقط علاقه مند به قدرت خویشتن»


و راسل در همان منبع (ص575)  می‌گوید: «نیچه مکرر بر ضد همدردی موعظه می‌کند ... »


داستان این روشنفکر آتئیست آنجا جالب می‌شود که زنان را این چنین خطاب می‌کند:

خلقت زن دومین اشتباه خدا بود!

زنان مانند مار هستند(گمراه کننده)!

منشاء هر شر و بدی در دنیا زنان هستند!

the Anti christ ,chapter 48

http://www.lexido.com/EBOOK_TEXTS/THE_ANTICHRIST_.aspx?S=48


در این سایت نیز از نیچه چنین می‌خوانیم:

  Woman is not yet capable of friendship: women are still cats and birds. Or, at best, cows. 

زن لیاقت دوستی ندارد! زنان هنوز گربه‌اند و پرنده ... در حد اعلا ( بهترین حالت) گاوند!

http://www.theabsolute.net/misogyny/nietzschewom.html


در نهایت برای تایید بیشتر فردریش نیچه "در فراسویِ نیک و بد (Beyond Good and Evil) [ص123در قطعه‌ی 131] می‌نویسد: «بدینسان مرد زن را آرام می‌خواهد_اما زن هر چقدر هم که خوب تمرین کرده باشد که ظاهر آرام به خود بگیرد بطبع، مانند گربه ناآرام است.»


این زن ستیزی نیچه پایانی ندارد و در قطعه‌ی 127 بازهم این چنین زن را توصیف می‌کند: «علم با حیای زن راستین جور نیست.»



محقق: د.پشابادی

منابع:

چنین گفت زرتشت ترجمه‌ی داریوش آشوری، چاپ بیست و هشتم، پاییز 1387.

فرانسوی نیک و بد، ترجمه‌ی داریوش آشوری، چاپخانه دیبا.

 تاریخ فلسفه‌ی غرب نوشته‌ی برتراند راسل، ترجمه‌ی نجف دریابندری، چاپ 1340، نشر الکترونیکی بهمن ماه 1388.

اگر با پوششی نا مناسب مورد تجاوز قرار بگیرید ، محکوم می‌شوید.!


 شاید عجیب باشد ولی دادگاهی در ایرلند فردی ۲۷ ساله را که به دختری ۱۷ ساله تجاوز کرده بود را به سبب اینکه دختر لباسی نامناسب و توری بر تن داشته است را بی گناه اعلام کرد! و اعلام کردند که لباس نامناسب دختر به معنی علاقه به ایجاد رابطه بوده است!!


https://fa.euronews.com/2018/11/14/outrage-pours-after-a-man-acquitted-in-rape-trail-using-underwear-as-evidence-in-ireland


البته باید ملحدین مراقب باشند که از این پس اگر با لباس نامناسب در کشورهای غربی رفت آمد کنید و مورد تجاوز قرار بگیرید، شما محکوم می‌شوید.

ولی اگر در کشوری با قوانین اسلامی این عمل انجام شود، فرد خاطی به علت تجاوز به زور، کشته خواهد شد.

چرا که ارزش یک زن بیشتر از ارزش ادامه حیات یک متجاوز است.

توماس هنری هاکسلی دانشمند داروینی و ندانم‌گرا می‌گوید:


هیچ آدم عاقلی که از حقیقت امور مطلع باشد باور ندارد که یک سیاهپوست معمولی با سفیدپوستان برابر باشد، تا چه رسد به اینکه از سفیدها سرآمدتر باشد. اگر این مطلب صادق باشد، اصلاً نمی‌توان باورکرد که یک سیاه‌ستبر آرواره در یک رقابت برابر و منصفانه، که رقابت اندیشه‌ها در میان باشد نه آرواره‌ها، بتواند بر رقیب بزرگ-مغزتر و کوچک-آرواره‌تر خود چیره شود. رفیع‌ترین جایگاه در سلسله مراتب تمدن مسلماً متعلق به عموزاده‌های سبزه‌روی ما نیست. 


Emancipation–Black and White 

(1865) Collected Essays III

ساد - مازوخ


مارکی دو ساد خداناباور بود و در این شکی نیست ولی توصیف او از خداناباوری جالب است. وقتی که آثار دو ساد را بررسی می‌کنیم مشاهده می‌شود که از نظر او هم‌کیشانش افرادی خشن، همجنس‌گرا، شهوت‌گرا و خالی از فضایل اخلاقی هستند!


به‌عنوان مثال او در کتاب « philosophy in the bathroom» قهرمان داستانش را فردی به اسم "دولماسی" معرفی می‌کند و شخصیت دیگری به اسم "ساد" (که خود اوست)، "شوالیه"، "مادام دوسن آنژه" و "یوجین" از جمله شخصیت‌های اصلی این کتاب هستند.

ساد در مقدمه این کتاب می‌گوید: «ای دختران جوان، بی پروا باشید، چرا که مدت زمان زیادی است با قید و بندهای یک پاکدامنی موهوم و یک مذهب نفرت بر انگیز محبوس بوده‌اید. در ویران کردن و نابود کردن به قواعد اخلاقی که توسط والدین سَبُک مغزتان به شما تحمیل شده است به مانند یوجین باشید.»

در اینجا می‌بینم که "مارک دو ساد" اخلاق را به همراه مذهب و پاکدامنی نفی می‌کند و مردم را نیز بدان دعوت می‌کند.

او در (ص / 5) از کتابش« philosophy in the bathroom » دولماسی قهرمان کتابش را اینگونه معرفی می‌کند:

مادام دوسن آنژه: اما من اطمینان دارم که دولماسی به خدا اعتقاد ندارد!

شوالیه: اوه اوه. او از بدنام‌ترین ملحدان است، بی‌اخلاق‌ترین شهروند، نه او کامل‌ترین و کمال یافته‌ترین فسادهاست. او شریرترین فرد و بزرگ‌ترین رذل است.

و در ادامه این گفتگو در (ص / 8) همین کتاب در توصیف دولماسی باز می‌گوید:

شوالیه: امکان ندارد کسی بهتر از او را پیدا کنید، بی‌دین ، بی‌ایمان‌، بی‌عاطفه. از لبان او هرزگی می‌بارد. او فریبکار‌ترین فاسدترین و خطرناک‌ترین مرد است.


زاخر- مازوخ

با توجه به مطالبی که زاخر-مازوخ در معروف‌ترین اثرش « venus in furs»  ( ونوس خز پوش) منتشر شده او فردی بی‌دین است، چرا که در جای جای کتابش از جملاتی به مثل: «من به عشق مسیحیت ایمان ندارم ... من از یک مرتد بدترم، من یک کافرم، مسیحیت با علامت بی‌رحم صلیبش همواره برایم دهشتناک بوده است... فکر کردم این یهودی‌ها چقدر نانجیب‌اند که خدایشان هنگام سخن گفتن از این جنس لطف از عبارت بهتری استفاده نکرده است.  من آرزوی زندگی ابدی ندارم ... چه فرقی می‌کند که روحم به جمع فرشتگان بپیوندد یا به خاکستر تبدیل شود؟» 

با اندکی دقت متوجه می‌شویم که چنین فردی فرسنگ‌ها از دین و تفکر دینی به دور است ولی او نیز یکی از شخصیت‌های اصلی کتابش به اسم "الکسیس پاپادوپولیس" را یک خداناباور معرفی می‌کند. در توصیف او می‌گوید: «در پاریس درس خوانده است و خداناباور است؛ او در کاندیا علیه ترک‌ها جنگیده است و به نفرت نژادی و بی‌رحمی مشهور است .»

و در توصیف رفتار و پوشش او می‌گوید: « او مردی زن نماست ... مثل یک درباری مغرور 4 -5 بار در روز لباس عوض می‌کند‌، او برای اولین بار در پاریس در لباس زنانه ظاهر شد و مردان برای او نامه‌های عاشقانه می‌فرستادند.»

و جالب‌تر اینکه آتئیستی که مازوخ معرفی می‌کند بر خلاف آتئیستی که ساد معرفی می‌کند همجنس‌گرا نیست!

مازوخ می‌گوید: « یکی از خواننده‌های مشهور ایتالیایی به خانه او هجوم برد و در برابرش به زانو در آمد و به او گفت اگر یونانی مال او نباشد خود را خواهد کشت... او در جواب گفت: مجبورم بگویم که شما باید تهدیدتان را عملی کنید چرا که من یک مرد هستم!»

البته ناگفته نماند که در میان خداناباوران هم بعضاً انسان‌های اخلاق‌مداری وجود دارد و این به این دلیل است که آنها هنوز هر چند به شکلی  ناقص پیرو اخلاقیات دین سابق خود هستند.

در ایالت آلاسکا در آمریکا مست بودن جرم است!!! 


در سایت abc news در این مورد می‌خوانیم: ماموران پلیس با لباس شخصی به داخل بارها (مکان های که در آن مشروب و ... عرضه می شود) می‌روند و اشخاصی که مشکوک به مست بودن هستند را شناسایی می‌کنند و مانع از خروج آنها از بار می‌شوند.


دیوید پارکر از اعضای رده بالای پلیس آلاسکا در این مورد میگوید: آلاسکا یک مشکل بزرگ دارد و آنهم الکل است، بسیاری از مردم در زندان هستند و برخی هم مرده اند آنهم به سبب الکل... و دوبار گفت در آلاسکا با سه مشکل دست به گریبان هستیم: الکل و الکل و الکل پارکر گفت در ایالت متحده بیشترین آمار تجاوز جنسی متعلق به ایالت ماست و در 86 درصد این تجاوزات الکل و مستی عامل تجاوز شناخته شده است و سالانه حدود 270000 نفر چیزی در حدود یک درصد جمعیت به خاطر رانندگی در حالت مستی دستگیر می‌شوند.


پارکر دوباره توضیح می‌دهد که بیشتر جنایاتی که با آن مواجه می‌شویم به سبب الکل است و می‌گوید: ما هر زمانی که قوانین تدافعی در مورد الکل را شدت می‌بخشیم آمار جرم و جنایت کاهش می یابد.


https://abcnews.go.com/US/illegal-drunk-alaska-bars-law/story?id=15330748

آلبر کامو فیلسوف خداناباور و برنده جایزه نوبل:


اگر کسی به هیچ چیز معتقد نباشد، اگر هیچ چیزی معنایی نداشته باشد، اگر بر هیچ ارزشی نتوان انگشت گذاشت، همه چیز مجاز است و هیچ چیز اهمیتی ندارد... فرد مختار است که کوره‌های آدم سوزی را شعله ور و یا زندگی خویش را وقف خدمت به جزامیان کند.


منبع: تاریخ فلسفه چارلز کاپلستون  جلد ۹ صفحه ۴۶۸



دریافت
عنوان: شگفتی های دی ان ای
توضیحات: رد شبهات خدا ناباوران
مدت زمان: ۶ دقیقه ۳۸ ثانیه
حجم: ۱۵۷ مگابایت

پدران فرزند نامشروع الحاد


- ژان پل سارتر


وی یک نمایشنامه و رمان نویس و فیلسوف بود که در سال ۱۹۰۵ در پاریس بدنیا آمد. 


قطعا نقل قول های این شخصیت را در کانال ها و پیج های ملحدین دیده اید!


این نقل قول های به ظاهر زیبا عمدتاً با چاشنی ژست خردگرایی که بر تنشان زار می زند، همراه است...


▪️اکنون مطالبی را درباره این شخصیت و معشوقه اش سیمون، از کتاب «تفسیر های زندگی» [۱] اثر ویل و آریل دورانت می خوانیم:


- سارتر و الحاد


سارتر می گوید: «از آنجا که هم پروتستان بودم و هم کاتولیک، وابستگی مذهبی دوگانه ام مرا از اعتقاد به مقدسان، مریم باکره و بالاخره (خود خدا) بری کرد. خدا از آسمان لغزید و ناپدید شد... دیگر هیچگاه کمترین انگیزه ای برای بازگرداندنش نداشتم.»[ص ۲۵۲]



- سارتر و ازدواج و ارتباط با زنان:


سیمون و سارتر عشق خود به آزادی را تا به آن حد گستردند که به یکدیگر اجازه دادند تا برای تنوع گهگاه به «عشقهای موقتی» نیز بپردازند. «سارتر طبیعتا به یک زن راضی نبود، و از هم نشینی با زنان لذت می برد و آنها را کمتر از مردان مضحک می یافت. در بیست و سه سالگی قصد نداشت که از گوناگونی و تنوع آنها چشم بپوشد»

به فاصله کمی پس از آنکه پیمان زندگی مشترک بستند، سارتر به مدت دو سال گهگاه با زن هنرپیشه و خواننده ای به نام کامی Camille روابط نزدیکی داشت. سیمون از حسادت رنج می برد گرچه بعدها روابط عاشقانه اش با دیگران بیشتر از روابطش با سارتر بود. [ص ۲۵۵]


سیمون به ستایش «آزادی رفتاری که زنان جوان امریکایی از آن بهره مندند و دختران فرانسوی در حال به دست آوردن آن هستند» می پردازد. «این زنان به تدریج از حالت (معانقه) و (معاشقه) روابط کامل جنسی می رسند.» [ص ۳۰۵]


- سارتر و نظرش درباره زندگی و کودکان و... 


(سارتر می گوید): زندگی از این چشم انداز پوچ و از بسیاری از نظر ها تهوع آور است. این رژه بی پایان کودکان، میمونها و حشرات - تولد، مبارزه، زایش و مرگ نسلهای پی در پی- چه معنی می دهد. یا چه فایده ای دارد؟ [ص ۲۷۰]


زیبایی زن که غده های جنسی مرد را این همه تحریک می‌کند فقط گونه ای تخیل مردانه است، دامی است برای تولید مثل و نوید تباهی. کودکان مایه سرور و لذت نیستند بلکه موجب سردرگمی، مزاحمت، آشفتگی و امیدی کام نایافته اند. [ص ۲۶۰]


- ژان پل سارتر عامل فساد و بی بندوباری


«رهبران عقلی بورژوازی سارتر را مانند ژید فاسد کننده جوانان و کسی که -به سهم خود- مسئول گسترش موسیقی آنارشیستی از هم پاشیدگی خانواده و بی بند وباری جنسی در بین جوانان پاریس است، به باد سرزنش گرفتند. [ص ۲۹۷]


بد نیست تا نظر ژان پل سارتر درباره مدینه فاضله و پدر معنوی و آرمانی ملحدین ایرانی (آمریکا) را بخوانیم:


اکنون دشمن مورد نظرش ایالات متحده بود. از فرانسه خواست که هرگز به آمریکا دست اتحاد ندهد. فریاد برآورد: «برحذر باش! امریکا به بیماری هاری مبتلاست.» سگ هاری است که به فیلیپین، تایوان، اوکیناوا، ویتنام و تایلند حمله ور شده است. [ص ۳۰۹]



[۱]: تفسیر های زندگی، ویل و آریل دورانت، ترجمه ابراهیم مشعری؛ انتشارات نیلوفر، صفحات ۲۴۹ تا ۳۱۴

همانا شیطان می خواهد با شراب و قمار در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد الله و از نماز باز دارد؛

پس آیا شما خودداری خواهید کرد ؟!




کارشناسان هشدار می دهند در بریتانیا تعداد زنانی که به مصرف الکل روی می آورند بیشتر می شود مطالعات تازه نشان می دهد که زن ها در مقابل عوارض مغزی ناشی از مصرف الکل بسیار آسیب پذیرتر از مردها هستند.

سی تی اسکن از مغز بیش از ۱۵۰ داوطلب نشان داد زنانی که به شدت مشروبات الکلی مصرف می کنند، زودتر و بیشتر از مردان دچار آسیب مغزی می شوند.دانشمندان از قبل مظنون بودند که مردها بیش از زن ها در مقابل مشروبات الکلی مقاوم هستند

الکل مقاومت کبد را در مقابل سموم کم می‌کند:

الکل مقاومت کبد را در مقابل کلیه سموم کم می‌کند و یکی از شایع‌ترین علل نارسایی کبد در غرب استفاده از الکل است.دکتر شاهین مرآت فوق تخصص گوارش و کبد و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت‌وگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران واحد علوم پزشکی تهران گفت: تاثیر استفاده از الکل بر روی کبد را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد. اول ایجاد کبد چرب ساده است که به آن کبد چرب الکلی نیز می‌گویند که ظاهرا برگشت پذیر است و مشکلی برای افراد ایجاد نمی‌کند و درصورت ترک الکل نیز از بین می‌رود.

وی اظهار کرد: مرحله پیشرفته‌تر استفاده از الکل مرحله ایجاد هپاتیت کبدی است که علاوه بر آن التهاب کبدی نیز به وجود می‌آید. معمولاً هپاتیت الکلی با قطع الکل بهتر می‌شود اما همیشه این طور نبوده و ممکن است برگشت ناپذیر باشد.

این عضو هیات علمی دانشگاه افزود: مصرف الکل برای افرادی که دارای هپاتیت C هستند بسیار مضرست و باعث تسریع پیشرفت هپاتیت C در فرد می‌شود. استفاده از الکل در افرادی که دچار هپاتیت C هستند مقاومت به درمان ایجاد کرده و خطر ابتلا به سرطان کبد را در آنها تشدید می‌کند.

دکتر مرآت به ایسنا گفت: مرحلة بعد ایجاد سیروز یا نارسایی کبدی است که غیر قابل برگشت است و دراین مرحله نمی‌توان کار زیادی برای بیمار انجام داد. سیروز کبدی به هر علتی که ایجاد شده باشد خطر ابتلا به سرطان کبد را در افراد افزایش می‌دهد.

این فوق تخصص گوارش خاطرنشان کرد: یکی از وظایف مهم کبد سم زدایی از مواد درون روده است که استفاده از الکل باعث ضعیف شدن کبد و کم شدن مقاومت کبد در مقابل سموم می‌شود و خطر ایجاد مسمومیت‌ها بالا می‌رود. ضمن اینکه زنان به عوارض بد الکل حساس‌ترند و ممکن است به الکل‌هایی با درصد پایین نیز واکنش نشان دهند.

استاندارد و غیراستاندارد ندارد، مصرف آن خطرناک است:

افسردگی ممکن است در اثر مصرف طولانی‌مدت و خطرناک الکل ایجاد شود ولی از طرف دیگر افراد افسرده نیز در بعضی از موارد الکل زیادی مصرف می‌کنند

در ایران علی‌رغم ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی، سالانه چندین میلیون دلار صرف وارد کردن مشروبات الکلی به کشور می‌شود که همه آنها به‌صورت قاچاق وارد کشور شده و مصرف می‌شوند. این مسئله به افراد سودجو امکان هرگونه سوءاستفاده‌ای را می‌دهد. قضایای سال گذشته شیراز و کور شدن عده‌ای در اثر مصرف الکل غیر استاندارد که یادتان هست؟

واژه <الکلیسم> که حتما به گوشتان خورده، به مصرف بیش از حد الکل یا صدمات روانی، فیزیکی و اجتماعی حاصل از مصرف زیاد آن اشاره دارد.

مراقب این گروه باشید:

بیشترین میزان مصرف الکل در مردان جوان به‌ویژه در سنین انتهایی نوجوانی روی می‌دهد، البته مثل خیلی از ناهنجاری‌های دیگر، سن مصرف الکل هم پایین آمده و در سال‌های اخیر افزایش مصرف الکل در میان افراد ۱۵ تا ۱۶ سال گزارش شده است. زنان در مقایسه با مردان کمتر مقادیر خطرناک الکل را مصرف می‌کنند اما همین مقدار هم در زنان بسیار بیشتر از مردان تاثیر می‌گذارد. به‌طور کلی می‌توان گفت زنان در مقابل عوارض مغزی ناشی از مصرف الکل بسیار آسیب‌پذیرتر از مردان هستند. علاوه بر این، در میان کسانی که بنا به ضرورت شغلی، دسترسی آسان‌تری به الکل دارند، میزان مصرف خطرناک الکل بیشتر از افراد دیگر است. در ضمن طبق‌نظر محققان، عوامل ژنتیکی هم می‌توانند در مصرف الکل دخیل باشند.‌

آسیب‌های روانی مصرف الکل:


الکل بدون تعارف، یک ماده سمی است که اثر مستقیمی روی بافت‌های مغز و کبد دارد. مقالات و کتب بسیاری در مورد آسیب‌های فیزیکی ناشی از الکل مانند زخم معده، واریس‌ها، سرطان مری و مشکلات لوزالمعده، اختلالات سیستم اعصاب مانند زوال عقل، مشکلات مخچه‌ای، صرع و مشکلات بینایی، کم‌خونی و …. به نگارش در آمده‌اند، اما بحث در مورد آسیب‌های روانی و اجتماعی ناشی از مصرف الکل، موضوع مهم‌تری است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. برخی از مهم‌ترین اختلالات روانی ناشی از مصرف الکل، این موارد هستند:

اختلال حافظه: در کسانی که مقادیر خطرناکی از الکل را به‌صورت مداوم مصرف می‌کنند، علاوه بر تابلوی آشنای مستی، اختلال حافظه نیز رخ می‌دهد به‌طوری که، شخص، حوادثی را که در زمان مستی رخ داده است، به یاد نمی‌آورد. البته چنین دوره‌های اختلال حافظه در کسانی که سابقه مصرف عادتی و مرتب الکل را ندارند اما یک‌باره مقادیر زیاد آن را مصرف کرده‌اند نیز ممکن است رخ دهد. اختلال حافظه طولانی‌مدت به‌طوری که قسمت اعظمی از روز یا تمام روز را شامل شود، نمایانگر مصرف مستمر و لاینقطع مقادیر زیاد الکل است.‌

افسردگی: افسردگی ممکن است در اثر مصرف طولانی‌مدت و خطرناک الکل ایجاد شود ولی از طرف دیگر افراد افسرده نیز در بعضی از موارد الکل زیادی مصرف می‌کنند تا بدین وسیله نشانه‌های خود را بهبود بخشند. یعنی هم افسردگی می‌تواند باعث مصرف الکل شود و هم مصرف الکل می‌تواند موجب افسردگی شود، بنابراین باید توالی دقیق این دو حالت را مشخص نمود.

اضطراب: در دوره ترک نسبی الکل نشانه‌های اضطراب شایع هستند، با این وجود برخی از مبتلایان به اضطراب برای کاهش اضطراب خود به مصرف الکل روی می‌آورند. بنابراین همانند افسردگی، اضطراب و مصرف الکل هم رابطه‌ای دوطرفه دارند.

خودکشی: رفتارهای دال بر میل به خودکشی و یا قصد آسیب‌رساندن به خود در میان الکلی‌ها نسبت به جمعیت هم‌سن آنها از شیوع بیشتری برخوردار است. براساس برآوردهای موجود، ۶ تا ۲۰ درصد مصرف‌کنندگان مقادیر زیان‌آور الکل، اقدام به خودکشی می‌کنند.

اختلال شخصیت: تغییر شخصیت یکی دیگر از مشکلاتی است که اغلب در مصرف‌کنندگان مقادیر زیاد الکل رخ ‌می‌دهد. این اختلال می‌تواند خود را به‌صورت خود محوری، اهمین ندادن به دیگران، عدم رعایت موازین رفتاری و اخلاقی به‌ویژه عدم صداقت و مسئولیت‌پذیری نشان دهد. حسادت بیمارگونه نوعی عارضه نادر ولی جدی مصرف زیاد الکل است. سوءظن نسبت به همسر هم در میان این افراد بسیار شایع است. ‌

اختلال عملکرد جنسی: افرادی که به‌مدت طولانی الکل مصرف می‌کنند، اغلب از اختلال عملکرد جنسی شاکی هستند و معمولا اختلالاتی در نعوظ یا انزال تاخیری دارند. اثر الکل بر سیستم عروقی و عصبی و یا ایجاد اختلال در ارتباط با شریک جنسی در اثر مصرف شدید الکل، ممکن است در اختلال عملکرد جنسی در این افراد نقش داشته باشند.

توهم: توهم‌های گذرای بینائی یا شنوائی در برخی از مصرف‌کنندگان مقادیر زیاد الکل دیده می‌شود. حتی در نوعی اختلال نادر که توهم‌زدگی الکلی نامیده می‌شود، فرد دچار توهم‌های شنوایی پریشا‌ن‌کننده می‌شود که معمولا شامل صداهای تهدیدکننده است. برخی از بیماران با صداهایی که می‌شنوند با صدای بلند با هم بحث و گفتگو می‌کنند و گروهی دیگر نوعی احساس اجبار در تبعیت از فرمان‌های این صداها را تجربه می‌کنند. امکان بروز سوءتعبیرهای هذیانی نیز در این افراد وجود دارد که اغلب از نوع گزند و آسیب است، مثلا بیمار فکر می‌کند که دیگران او را تعقیب می‌کنند. مدت زمانی که این اختلالات طول می‌کشد در افراد مختلف متغییر است.

الکلیسم درمان دارد:

مصاحبه و گفتگو با بیمار در مورد عادات مربوط به مصرف الکل و مشکلات حاصل از آن فقط یک راه تشخیصی نیست بلکه اولین قدم در درمان بیمار است زیرا به تعیین ماهیت و شدت مشکلات وی کمک می‌کند. بدون تشویق بیمار و برانگیختن انگیزه‌های درونی او، درمان با شکست مواجه می‌شود. در کسانی که مقادیر زیان‌آوری الکل مصرف می‌کنند و به آن وابستگی دارند، هدف نهایی از درمان، پرهیز کامل از الکل است ولی متاسفانه اغلب بیماران چنین هدفی را نمی‌پذیرند و یا به وضوح با آن مخالفت می‌کنند. عده‌ای نیز به مصرف خود ادامه می‌دهند و چنین ادعا می‌کنند که الکل را کنار گذاشته‌اند. در مورد بیماران وابسته، ترک ناگهانی الکل همانند ترک مواد مخدر، می‌تواند با بروز نشابه‌های شدید ترک مانند تشنج و هذیان همراه باشد. این مرحله بسیار حساس و مهم است چون ممکن است فرد را از ادامه درمان باز دارد.‌ برای جلوگیری از بروز علائم ترک معمولا از داروهای آرام‌بخش استفاده می‌شود که البته مصرف آنها نیز نباید طولانی شود.

در کنار درمان دارویی و قطع مصرف الکل، درمان‌های روان‌شناسی نیز برای بیمار باید صورت گیرد. تحقیقات نشان داده‌اند که گروه درمانی بیشترین اثر را بر این افراد دارد زیرا بیماران در اغلب موارد حمایت‌ها و توصیه‌های ارائه شده توسط بیماران دیگر را بهتر از توصیه‌های پزشکان می‌پذیرند. این توصیه‌ها باید در مورد انجام فعالیت‌های جدید درخانواده و یا انتخاب سرگرمی‌ها یا علایق جایگزین باشد. عواملی که به باقی ماندن مشکلات حاصل از الکل منجر می‌شوند، نیز به درمان‌های اختصاصی‌تر نیاز دارند و به‌عنوان مثال حل مشکلات خانوادگی نیازمند کمک‌گرفتن از مشاوره خانواده است.

مصرف الکل ویتامین‌های بدن را نابود می‌کند:

به گفته محققان، الکل نه تنها ارزش غذایی ندارد، بلکه بسیاری از مواد غذایی و ویتامین‌ها را نیز نابود می‌کند و پس از مدتی عوارض ناشی از کمبود این ویتامین‌ها بیماری‌های متعددی را در بدن پدید می‌آورد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران واحد علوم پزشکی تهران یافته‌های محققان علوم پزشکی حاکی از آن است مصرف الکل بر ویتامین B1، ویتامین B2 ، ویتامین B6 ، اسید فولیک، ویتامین ث و قند تأثیر منفی دارد.

همچنین این یافته‌ها حکایت از وجود بیماری به نام ورنیکه در اکثر بیماران معتاد به الکل دارد که همه این بیماران گرفتار کمبود ویتامین B بوده و عوارضی مثل گیجی، تغییر جهت سریع مردمک چشم، ناهماهنگی عضلات و نامتعادل بودن حرکت بدن را در پی دارد.

نحوه درمان این بیماران در مرحله اول ترک کردن اعتیاد و سپس مصرف ویتامین B به مدت ۲ تا ۴ هفته است.

معجون سیگار و الکل باعث سکته مغزی می‌شود:

سلامت: افراد الکلی که سیگار می‌کشند، بیشتر دچار آسیب‌های مغزی می‌شوند. بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه کالیفرنیای سانفرانسیسکو، ا‌ز دست رفتن توده مغز در افرادی که علاوه بر مصرف مشروبات الکلی‌سیگار‌نیز می‌کشند، نسبت به افرادی که فقط به مشروبات الکلی معتادند، بیشتر و سریعتر رخ می‌دهد.‌ بر اساس نتایج این تحقیق استعمال سیگار در کنار مصرف مشروبات الکلی ‌باعث ‌کاهش ماده ‌خاکستری ‌مغز شده و ‌موجب تضعیف شناخت فرد می شود.

الکلیسم‌ عبارت‌ است‌ از:

الکلیسم‌ عبارت‌ است‌ از وابستگی‌ فیزیولوژیک‌ (جسمانی‌) و روانی‌ به‌ الکل‌، که‌ موجب‌ بروز بیماری‌های‌ مزمن‌ و بروز مشکل‌ در روابط‌ بین‌ فردی‌ و مشکلات‌ خانوادگی‌ و کاری‌ می‌شود.

علایم‌ شایع‌

مراحل‌ اولیه‌

کم‌ بودن‌ تحمل‌ نسبت‌ به‌ بروز اضطراب‌

نیاز به‌ الکل‌ در آغاز روز، یا در زمان‌های‌ استرس‌

بی‌خوابی‌؛ کابوس‌

بروز یک‌ حالت‌ ناخوشایند و سردرد صبح‌ روز بعد از مصرف‌ زیاد الکل‌ و نیز بیشتر شدن‌ موارد غیبت‌ و حاضر نشدن‌ سرکار

مشغولیت‌ ذهنی‌ زیاد برای‌ تهیه‌ الکل‌ و پنهان‌ کردن‌ نوشیدنی‌ الکلی‌ از خانواده‌ و دوستان‌

احساس‌ گناه‌ یا آزردگی‌ و تحریک‌پذیری‌ وقتی‌ که‌ دیگران‌ می‌گویند که‌ وی‌ الکل‌ مصرف‌ می‌کند. مراحل‌ پیشرفته‌

از هوش‌ رفتن‌های‌ کوتاه‌ مدت‌ به‌ دفعات‌؛ کاهش‌ حافظه‌

بروز یک‌ حالت‌ هذیانی‌ همراه‌ با لرزش‌ (علایم‌ در این‌ حالت‌ عبارتند از لرزش‌، توهمات‌، گیجی‌، عروق‌ ریزش‌، تندشدن‌ ضربان‌ قلب‌). این‌ حالت‌ اغلب‌ در اثر نرسیدن‌ الکل‌ رخ‌ می‌داد.

بیماری‌ کبدی‌ (پوست‌ یا چشم‌ها زرد می‌شوند)

اختلال‌ رشته‌های‌ عصبی‌ دست‌ و پا و نیز دستگاه‌ عصبی‌ (کرخت‌ شدن‌ و سوزن‌ سوزن‌ شدن‌ در دست‌ها و پاها، کاهش‌ علاقه‌ و توانایی‌ جنسی‌، گیجی‌، کُما)

http://www.pezeshkan.org/منبع مطلب که البته با ویرایش تقدیم شد.