اخلاقیات از دیدگاه خدا ناباوران:
ساد - مازوخ
مارکی دو ساد خداناباور بود و در این شکی نیست ولی توصیف او از خداناباوری جالب است. وقتی که آثار دو ساد را بررسی میکنیم مشاهده میشود که از نظر او همکیشانش افرادی خشن، همجنسگرا، شهوتگرا و خالی از فضایل اخلاقی هستند!
بهعنوان مثال او در کتاب « philosophy in the bathroom» قهرمان داستانش را فردی به اسم "دولماسی" معرفی میکند و شخصیت دیگری به اسم "ساد" (که خود اوست)، "شوالیه"، "مادام دوسن آنژه" و "یوجین" از جمله شخصیتهای اصلی این کتاب هستند.
ساد در مقدمه این کتاب میگوید: «ای دختران جوان، بی پروا باشید، چرا که مدت زمان زیادی است با قید و بندهای یک پاکدامنی موهوم و یک مذهب نفرت بر انگیز محبوس بودهاید. در ویران کردن و نابود کردن به قواعد اخلاقی که توسط والدین سَبُک مغزتان به شما تحمیل شده است به مانند یوجین باشید.»
در اینجا میبینم که "مارک دو ساد" اخلاق را به همراه مذهب و پاکدامنی نفی میکند و مردم را نیز بدان دعوت میکند.
او در (ص / 5) از کتابش« philosophy in the bathroom » دولماسی قهرمان کتابش را اینگونه معرفی میکند:
مادام دوسن آنژه: اما من اطمینان دارم که دولماسی به خدا اعتقاد ندارد!
شوالیه: اوه اوه. او از بدنامترین ملحدان است، بیاخلاقترین شهروند، نه او کاملترین و کمال یافتهترین فسادهاست. او شریرترین فرد و بزرگترین رذل است.
و در ادامه این گفتگو در (ص / 8) همین کتاب در توصیف دولماسی باز میگوید:
شوالیه: امکان ندارد کسی بهتر از او را پیدا کنید، بیدین ، بیایمان، بیعاطفه. از لبان او هرزگی میبارد. او فریبکارترین فاسدترین و خطرناکترین مرد است.
زاخر- مازوخ
با توجه به مطالبی که زاخر-مازوخ در معروفترین اثرش « venus in furs» ( ونوس خز پوش) منتشر شده او فردی بیدین است، چرا که در جای جای کتابش از جملاتی به مثل: «من به عشق مسیحیت ایمان ندارم ... من از یک مرتد بدترم، من یک کافرم، مسیحیت با علامت بیرحم صلیبش همواره برایم دهشتناک بوده است... فکر کردم این یهودیها چقدر نانجیباند که خدایشان هنگام سخن گفتن از این جنس لطف از عبارت بهتری استفاده نکرده است. من آرزوی زندگی ابدی ندارم ... چه فرقی میکند که روحم به جمع فرشتگان بپیوندد یا به خاکستر تبدیل شود؟»
با اندکی دقت متوجه میشویم که چنین فردی فرسنگها از دین و تفکر دینی به دور است ولی او نیز یکی از شخصیتهای اصلی کتابش به اسم "الکسیس پاپادوپولیس" را یک خداناباور معرفی میکند. در توصیف او میگوید: «در پاریس درس خوانده است و خداناباور است؛ او در کاندیا علیه ترکها جنگیده است و به نفرت نژادی و بیرحمی مشهور است .»
و در توصیف رفتار و پوشش او میگوید: « او مردی زن نماست ... مثل یک درباری مغرور 4 -5 بار در روز لباس عوض میکند، او برای اولین بار در پاریس در لباس زنانه ظاهر شد و مردان برای او نامههای عاشقانه میفرستادند.»
و جالبتر اینکه آتئیستی که مازوخ معرفی میکند بر خلاف آتئیستی که ساد معرفی میکند همجنسگرا نیست!
مازوخ میگوید: « یکی از خوانندههای مشهور ایتالیایی به خانه او هجوم برد و در برابرش به زانو در آمد و به او گفت اگر یونانی مال او نباشد خود را خواهد کشت... او در جواب گفت: مجبورم بگویم که شما باید تهدیدتان را عملی کنید چرا که من یک مرد هستم!»
البته ناگفته نماند که در میان خداناباوران هم بعضاً انسانهای اخلاقمداری وجود دارد و این به این دلیل است که آنها هنوز هر چند به شکلی ناقص پیرو اخلاقیات دین سابق خود هستند.
- ۹۷/۰۹/۰۱