| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۵۴۹ مطلب توسط «حسین عمرزاده» ثبت شده است

اسد رستم (تاریخ‌پژوه شهیر نصرانی):

اولین کسانی که به تنظیم نقد روایات تاریخی پرداخته‌اند و برای آن قواعدی قرار داده‌اند، علمای دین اسلام بودند!


منبع: مصطلح التاریخ،تراث، ص ۳۹

  • حسین عمرزاده

لورد کالون یکی از مشهورترین فیزیکدانان تاریخ بریتانیا گفته است:

"دلایلی قاطع و قوی مبنی بر وجود طراحی هوشمند و هدفمند پیرامون خود مشاهده می‌کنیم بر همین اساس، اندیشه الحادی تا حدی احمقانه است که نمی‌توان این حماقت را با واژه‌ها توصیف کرد".


منبع: Journal of Victoria Institute, vol. 124, p. 267

  • حسین عمرزاده

اردشیر بابکان در آغاز کار با خویشاوندان خود از طایفه بازرنگی و غیره مشغول زد و خورد شد و پیش از دست اندازی بەکرمان و سایر ولایات مجاور در فارس عشایر فارس را مطیع خویش کرد. در شاهنامه اشاره بەاین مصافها شده است.

سپاهی ز استخر بی مر ببرد 

بشد ساخته تا کند جنک کُرد


چو شاه اردشیر اندر آمد به تنگ

پذیره شدش کرد بی مر بەجنگ


یکی کار بد خوار و دشوار گشت 

ابا کرد  کشور همه یار گشت


یکی لشگری کرده بد پارسی 

فزونتر ز کُردان یکی دو بسی


یکی روز تا شب بر آویختند 

سپاه جهاندار بگریختند


اردشیر پس از فرار بار دیگر بەکُردان شبیخون برد:


چو شب نیم بگذشت و تاریک شد

جهاندار با کُرد  نزدیک شد


همه دشت از ایشان پر از خفته دید 

یکایک دل لشگر آشفته دید


چو آمد سپهبد ببالین کـرد

عنان بارۀ تیز تک را سپرد


همه بومهاشان بتاراج داد 

سپه را همه بدره و تاج داد


از این داستان بر می آید که کُردان در پارس بسیار بوده اند بحدی که در برابر پادشاە جوان و نیرومندی چون اردشیر مقاومت می کرده اند.

منبع ابیات:فردوسی-شاهنامه-پادشاهی اشکانیان

  • حسین عمرزاده

خریدار برای خرید طوطی به پرنده فروشی رفت. قیمت طوطی را سؤال کرد. فروشنده گفت ۵ میلیون تومان! خریدار گفت چه خبره! چقدر گران! مگر این طوطی چه می‌کند! جواب شنید که او دیوان حافظ را از حفظ دارد! خریدار گفت خوب آن طوطی دیگر چقدر می‌ارزد؟ پاسخ شنید آن هم ده میلیون قیمت دارد، چون دیوان مولوی را حفظ کرده!

خریدار که دیگر مأیوس شده بود از قیمت طوطی سوم سؤال کرد و پاسخ شنید ۲۰ میلیون تومان! سؤال کرد این یکی، دیگر چه هنری دارد؟

پاسخ شنید این طوطی هیچ هنری ندارد! فقط دو طوطی دیگر به او می‌گویند استاد!!

  • حسین عمرزاده

هنگام غروب، پادشاه از شکارگاه به‌سوی ارگ و قصر خود روانه می‌شد. در راه، پیرمردی دید که بار سنگینی از هیزم بر پشت حمل می‌کند. لنگ‌لنگان قدم برمی‌داشت و نفس‌نفس صدا می‌داد.


پادشاه به پیرمرد نزدیک شد و گفت: مردک! مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی می‌بری؟ هر کسی را بهر کاری ساخته‌اند؛ گاری برای بار بردن، سلطان برای فرمان‌دادن و رعیت برای فرمان‌بردن.


پیرمرد خنده‌ای کرد و گفت: اعلی‌حضرت! این‌گونه هم که فکر می‌کنی، فرمان در دست تو نیست. به آن طرف جاده نگاه کن، چه می‌بینی؟


پادشاه گفت: پیرمردی که بار هیزم بر گاری دارد و به‌سوی شهر روانه است.


پیرمرد گفت: می‌دانی آن مرد، اولادش از من افزون‌تر است؛ ولی فقرش از من بیشتر است؟


پادشاه گفت: باور ندارم! از قرائن برمی‌آید فقر تو بیشتر باشد؛ زیرا آن گاری دارد و تو نداری، و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد.


پیرمرد گفت: اعلی‌حضرت! آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است. او گاری نداشت و هر شب، گریه‌ی کودکانش مرا آزار می‌داد. چون فقرش از من بیشتر بود، گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد. بار سنگین هیزم، با صدای خنده‌ی کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک می‌شود. آنچه به من فرمان می‌راند، خنده‌ی کودکان است و آنچه تو فرمان می‌رانی، گریه‌ی کودکان است!

  • حسین عمرزاده

 

 

امام محمد بن ادریس شافعی رَحِمَهُ الله:

 

"لیسَ لأحدٍ دونَ رسول اللهﷺأن یقولَ إلا بِالإستدلالِ"

«هیچ‌کس (در مسائل دینی)، جز رسول الله ﷺ، حق ندارد بدون استدلال سخن بگوید.»

 

منبع:الرسالة-المقدمة -باب کیف البیان-باب البیان الأول

یعنی اعتبار منطقی و شرعی آراء و فتاوا، مبتنی بر دلایل است، نه اشخاص.

 

 

دریافت تصویر
حجم: 376 کیلوبایت

 

 

  • حسین عمرزاده

در جنگ اُحُد،طلحه بن عثمان پرچم دار مشرکین ایستاد و گفت:ای یاران محمد،همانا گمان می کنید که خداوند با شمشیر شما ما را به جهنم و با شمشیر ما شما را به بهشت وارد می کند؟چه کسی می خواهد تا با شمشیرم او را به بهشت اندازم؟و یا او مرا به جهنم اندازد؟

علی بن ابی طالب رضی الله عنه ایستاد و گفت:سوگند به الله که جانم در دست اوست یا با شمشیرم تو را به جهنم خواهم انداخت یا تو با شمشیرت مرا به بهشت.

علی ضربتی بر او زده پای وی را قطع کرد و در نتیجه عورتش نمایان گشت،طلحه گفت ای پسر عمو بر من رحم کن! علی نیز او را نکشت، رسول الله تکبیر گفت و سپس به علی فرمود:چه چیزی مانع شد که وی را نکشتی؟

علی گفت:وقتى عورت پسرعمویم نمایان گشت مرا قسم داد و من نیز از او شرم کردم.

منابع:تاریخ الطبری، ابوجعفر الطبری، بیروت: دار التراث، چاپ دوم ١٣٨٧ ق، ج٢، ص ٥٠٩- ٥١٠.

و الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، بیروت: دار الکتاب العربی، چاپ اول، ١٤١٧ق، ج٢، ص ٤٣-٤٢.

تلنگر:آنها حتی در جنگ و مبارزه هم اهل شرم و حیا بودند چه رسد به زندگی روز مره

رَضِیَ اللهُ عَنهُم اجمَعین

دریافت عکس نوشته
حجم: 241 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده


"ادامه پست قبلی"

عهدنامه ی آذربایجان:

چون مسلمانان در پیشرویهای خود در ایران به آذربایجان رسیدند آذربایجان را به صلح فتح کردند میان مردم آذربایجان و عتبه بن فرقد فرمانده مسلمان، عهدنامه ای بسته شد که متن زیر بخشی از این عهد نامه ی خواندنی را شامل می شود:

بر اساس عهدنامه آذربایجان: هیچ کس کشته نشود کسی به اسارت گرفته نشود، آتشکده ای ویران نگردد و متعرض کُردهای بلاشجان، سبلان و ساترودان نشوند و اهل شیز را از رقصیدن در عیدهایشان و از انجام مراسمشان منع نکنند.

منبع:بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۱۷

تلنگری برای نا آگاهان بی ادب:و متعرض کُردهای بلاشجان،سبلان و ساترودان نشوند.

شیز:تخت سلیمان نام محوطهٔ تاریخی بزرگی در نزدیکی تَکاب و روستای شهر تخت سلیمان (در گذشته نصرت‌آباد) دراستان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است که زمانی به شیز معروف بود همان شهر مشهوری است که بنا به برخی روایت‌ها، زادگاه زرتشت بوده است.

دریافت عکس نوشته
حجم: 236 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

چون مسلمانان در پیشرویهای خود در ایران به آذربایجان رسیدند آذربایجان را به صلح فتح کردند میان مردم آذربایجان و عتبه بن فرقد فرمانده مسلمان، عهدنامه ای بسته شد که مورخ بزرگ ابن جریر طبری متن آن را اینگونه نوشته اند:


بسم الله الرحمن الرحیم

این امانیست که عتبه بن فرقد عامل امیر المؤمنین عمر بن خطاب به اهل آذربایجان، از اهالی دشت و کوه، اطراف، دره ها و اهل ادیان می دهد که تمام آنها بر جان ها، اموال، ادیان و شریعت های خود درامانند بر این مبنا که به قدر توان جزیه بدهند. بر کودک، زن، بیماری که دارایی ندارد و عابد خلوت نشین که دارایی ندارد جزیه نیست

اهل آذربایجان باید یک شب و روز سپاه مسلمین را مهمانی و راهنمایی کنند. هر کس به سپاه مسلمین بپیوندد جزیه آن سال را نمی دهد و هر کس که خواست در آذربایجان اقامت نکند و برود در امان است. جُندب آن را نوشت و بکیر بن عبدالله لیثی و سِماک بن خَرَشَه انصاری شاهد شدند.

منابع:طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص153 - 155/مسکویه، ج1، ص399 - 400/بلعمی، ج3، ص529 - 530/ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3، ص27/ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج7، ص122/ابن خلدون، ج2، ص561/بلاذری، فتوح البلدان، ص317.

دریافت عکس نوشته
حجم: 500 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

احمد کسروی می‌نویسد: 

زنیکه آزادانه با مردان در می آمیزد بدشواری خواهد توانست خود را نگه دارد، بدشواری خواهد توانست فریب مردان را نخورد .

 

 چیزیست بسیار آزموده : زن از بازار آمیزش آزادانه سرمایه باخته بیرون آید . آمیزش آزادانه زن را لغزشگاهیست که خود بلغزد و دیگران را نیز بلغزاند.

 

زنهای ایران دو چیزِ بد را از اروپا یاد می‌گیرند: یکی آراسته بمیان مردان درآمدن و شیکترین رختهای خود را برای کوچه و خیابان نگاه داشتن، دیگری با مردان آزادانه درآمیختن و به‌ بزمها خودسرانه رفتن . اینها هر دو غلطست . هر دو بزیان خود زنهاست.

 

بانوان ایران باید بدانند که زن در اروپا ارجمند نیست. اروپاییان زن‌ را گرامی نمی‌دارند. باید فریب آن سخنانیکه در روزنامه هاست نخورند. اروپاییان در بسیار چیزها گمراهند و یکی هم داستان زنهاست.

 

 بیشتر اروپاییان زنها را افزاری برای خوشگذرانی و کامگزاری مردان شناخته اند و بیش از این معنایی بزنان نمی دهند . اینست آنها را ببزمها می کشانند، پرده‌هاشان می‌درند، از جایگاه خود پایین می آورند.

در همان اروپا میلیونها زن بی‌شوهرند . میلیونها دختر بی نگهبان درمانده‌اند . 

 

ما داستانهایی می خوانیم که فلان جوان ‌رومانی سیصد دختر را فریب داده، بهمان آدمکش فرانسه ای دویست زن را بزنی گرفته و کشته. اینها نمونه هاییست که چگونه زن در اروپا بی ارج و زیر پا ریخته می‌باشد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خواهران و دختران ما، احمد کسروی، ص ۱۵.

  • حسین عمرزاده

ریشه عمیق باورهای اهل سنت و جماعت در خاک پهناور ایران زمین

حکیم نظامی گنجوی در ستایش چهار یار والا مقام پیامبرمان این چنین می سراید:

صدیق به صدق پیشوا بود****فاروق ز فرق هم جدا بود

وآن پیر حیائی خدا ترس****با شیر خدای بود همدرس

هر چار زیک نورد بودند****ریحان یک آبخورد بودند

زین خلیفه شد ملک راست**** خانه چهار حد مهیاست

از یک نورد بودن: همانند بودن، برابر بودن، مساوی بودن با یکدیگر در صفات( لغت نامه‌ی دهخدا ج۱۹ص۲۲۸۲۹)

منبع:نظامی، مثنوی لیلی و مجنون قصیده‌ی نعت رسول اکرم نظامی، براساس متن علمی و انتقادی آکادمی علوم شوروی، تهران، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۸۰ص۴۸۱ ابیات ۳۶تا۳۹

دریافت تصویر
حجم: 145 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

به مهر علی گرچه محکم پیم

ز عشق عُمَر نیز خالی نِیَم


همیدون در این چشم روشن دماغ

ابوبکر شمعست و عثمان چراغ


بدان چار سلطان درویش نام

شده چار تکبیر دولت تمام


منبع:شرف نامه/بخش۴-در معراج پیغمبر اکرم

پ ن :جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد، متخلص به نظامی و نامور حکیم نظامی (زادهٔ ۵۳۵ هـ. ق در گنجه– درگذشتهٔ ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق) شاعر و داستان‌سرای ایرانی و پارسی‌گوی حوزهٔ تمدن ایرانی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان پیشوای داستان‌سرایی در ادب پارسی شناخته شده‌است.

منبع:جلال متینی،حکیم نظامی شاعری اندیشه ور،در ایران شناسی،سال سوم،شماره ۳،پاییز ۱۳۷۰،صفحه ۴۵۳

  • حسین عمرزاده

مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر می شد و بلافاصله کار خود را شروع می کرد.

مورچه خیلی کار می کرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود.

سلطان جنگل (شیر) از فعالیت مورچه که بدون رئیس کار می کرد، متعجب بود.

شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت.

بنابراین شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد.

سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد.

سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند... ... سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت استخدام کرد.

شیر از گزارش های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند. تا شیر بتواند این نمودار ها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد.

سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد... ... سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد.

مورچه که زمانی بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را می گرفت دوست نداشت.

شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد.

این پست به ملخ داده شد.

اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود.

ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند...

محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودند.

با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است.

بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید. جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است.

و باید تعدیل نیرو صورت گیرد.

و بنابراین ،

شیر دستور داد که مورچه را اخراج نمایند

زیرا

مورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت.

  • حسین عمرزاده

یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن دراین‌باره بحث می‌کردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام‌ یک نقش مهم‌تری دارند. 

بحث به‌شدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. 
قرار گذاشتند که سرمهندس 
سکان کشتی را به‌دست گیرد 
و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود.

هنوز چند ساعتی از جابه‌جایی نگذشته بود که ناخدا عرق‌ریزان با سر و وضعی کثیف و روغن‌مالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش می‌کنم، کشتی حرکت نمی‌کند.»
سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمی‌کند، کشتی به گِل نشسته است!»

  • حسین عمرزاده

بر سر راهی در بیابان، درخت افرایی بلند، قد برافراشته بود - افرای کهن‌سالی که از بسیاری عمر میانش پوسیده و در آن حفره‌یی پدید آمده بود که چون باران فرو می‌بارید از آب انباشته می‌شد. 
باری، روزی ماهی فروشی که تجارت ماهی می‌کرد و ماهیِ زنده یا نمک‌سود از شهری به شهری می‌برد به کنار افرای پیر رسید. 
لختی در سایه‌ی آن بنشست و چون حفره‌ی پر آب را در میان درخت بدید به وسوسه‌ی دل، ماهیِ کوچکی از انبان ماهیان خود درآورده در حفره‌ی درخت افکند و به راه خویش رفت. 
مگر رهگذاری آن ماهی را در حفره بدید
و حیرت کرد که لاجرم معجزتی صورت پذیرفته است.
دیگران نیز چنین گفتند و دیری برنیامد که از چارجانب، خلقِ بسیار بر افرای کهن‌سال گردآمد با نذرها و نیازها. آن جایگاه، جایگاهی نامی شد. 
تا آن‌که ماهی فروش از آن سفر که کرده بود به جانب شهر خویش بازگشت و بر آن افرا بگذشت و خلایق بدید و آن ماجرا بدانست. 
بخندید که: بوالعجب خلقی که شمایید! این ماهی من به حفره درافکندم! 
آن‌گاه قلاب بیفکند و ماهی بگرفت و در انبان نهاد و به راه خویش رفت.

  • حسین عمرزاده

رهیابی و هدایت یافتن قلب، یعنی پیروی از سنت

الله متعال می فرماید:

وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ

 

یعنی: هر کس به الله ایمان بیاورد، الله متعال قلبش را هدایت می‌کند.[سورة التَّغابُن: ١١]

 

ابو عثمان الجیزی رحمه الله می‌گوید:

من صح إيمانه يهد الله قلبه لاتباع السنة .

 

هرکس که ایمانش درست باشد، الله متعال قلبش را به پیروی از سنت هدایت می‌کند.

تفسیر قرطبی

  • حسین عمرزاده

Quran for Android یک نرم‌افزار بسیار مفید برای کسانی است که می‌خواهند سه امکان مهم را در قالب یک برنامه بر روی گوشی همراه خود داشته باشند:

۱. مصحفی خوانا و زیبا با کیفیت خوب

۲. ترجمه و تفسیر آیات به زبان‌های مختلف

۳. تلاوت آیات با صدای قاریان مشهور

ویژگی‌های مهم این برنامه:

  • فهرست‌بندی بر اساس نام سوره‌ها و اجزاء
  • نسخه کامل قرآن کریم با خط خوانا و شفاف عثمان طه
  • امکان گوش دادن به تلاوت آیات با صدای ۳۵ قاری مشهور
  • پخش صوتی بدون وقفه با قابلیت تنظیم تکرار
  • قابلیت جستجوی سریع در متن قرآن
  • امکان نشانه‌گذاری، کپی و اشتراک‌گذاری آیات
  • حالت شب برای مطالعه راحت‌تر در تاریکی
  • بیش از ۲۰ ترجمه و تفسیر به زبان‌های مختلف، از جمله: فارسی، عربی، انگلیسی، کردی و ترکی

نمونه اسکرین شات از محیط نرم افزار و لینک دریافت از طریق گوگل پلی استور:

دریافت از طریق گوگل پلی

  • حسین عمرزاده

حکیمی را ناسزا گفتند. او هیچ جوابی نداد. حکیم را گفتند:ای حکیم، از چه روی جوابی ندادی؟ حکیم گفت:«از آن روی که در جنگی داخل نمی شوم که برنده‌ی آن بدتر از بازنده‌ی آن است».

  • حسین عمرزاده

از خواهر امام مالک (رَحِمَهُ الله) پرسیدند:

او در خانه بیشتر به چه کاری مشغول بود؟
گفت: به قرآن و تلاوت آن.


قِيْلَ لأُخْتِ مَالِكٍ: مَا كَانَ شُغْلُ مَالِكٍ فِي بَيْتِهِ؟
قَالَتْ: المُصْحَفُ، التِّلاَوَةُ.

سِيَر أَعلَامِ النُّبَلَاء، ج ۸، ص ۱۱۱

  • حسین عمرزاده

مردی برای خود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است، به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت. تَرَکی در دیوار ایجاد شد. مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند.
بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار تَرَکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد .
روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد با سرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد. خانه پاسخ داد :
هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم، دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی! 

این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!

مرد در میان آوار، به حرف‌های خانه گوش داد و حسرت خورد. او فهمید که هشدارها همیشه به شکلی ظریف و آرام می‌آیند، و نادیده گرفتن آن‌ها تنها فاجعه را به تعویق می‌اندازد، نه که از آن جلوگیری کند.
و اینگونه مرد آموخت که باید به صدای ترک‌ها گوش کند، پیش از آنکه آواز فروپاشی را بشنود.

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest