در طبقات ابن سعد (۵/۳۳۳)، و (۵/۳۸۷ – ۳۸۸) با سند از فاطمه دختر علی بن ابیطالب روایت شده که عمر بن عبدالعزیز به وی گفت: «ای دختر علی! به الله سوگند که بر روی زمین هیچ اهل بیتی نزد من محبوبتر از شما نیست و قطعاً شما نزد من محبوبتر از اهل بیت خودم هستید».
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره .
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد:
«خانم،من پیاده رو وجدول جلوی خانه را هم برایتان جارو
می کنم. دراین صورت امروزشمازیباترین چمن را درکل شهرخواهید داشت»
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت،گوشی راگذاشت.مغازه دارکه به صحبت های اوگوش داده بود،
گفت:«پسر از رفتارت خوشم آمد؛به خاطراینکه روحیه خاص وخوبی داری دوست دارم کاری به توبدهم»
پسرجواب داد:
«نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کارمی کند.
شاید بهتر باشد اگر گهگاهی هم ما عملکرد خود رابسنجیم …
در کتاب «سیر أعلام النبلاء» تألیف ذهبی، و در کتاب «تهذیب التهذیب» تألیف ابن حجر عسقلانی، هنگام معرفی عباس رضی الله عنه آمده است «هنگامی که عباس از کنار عمر و یا عثمان عبور میکرد و آنها سواره بودند، پایین میآمدند تا وی از کنار آنها بگذرد، به خاطر احترام بسیاری که به عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم داشتند».
ابن کثیر در تفسیر آیات سورهٔ شوری آورده است: عمر بن خطاب به عباس گفت: «به الله سوگند، روزی که مسلمان شدی، اسلام آوردن تو برایم دوست داشتنیتر از اسلام آوردن خطاب بود، اگر اسلام میآورد؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمان شدن تو را بیش از مسلمان شدن خطاب دوست داشت».
این سخن را همچنین ابن سعد در الطبقات (۴/۲۲، ۳۰) آورده است.
امام بخاری در صحیحاش (۳۷۱۲) روایت کرده که ابوبکر رَضِیَ اللهُ عَنه به علی رَضِیَ اللهُ عَنه گفت: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِ ـ صلی الله علیه وسلم ـ أَحَبُّ إِلَیَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِی». «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، پیوسته داشتن پیوند خویشاوندی رسول الله صَلّیَ اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم برایم محبوبتر از پیوسته داشتن پیوند خویشاوندان خودم است».
امام بخاری همچنین در صحیحاش (۳۷۱۳) از ابن عمر از ابوبکر رَضِیَ اللهُ عَنهُما روایت کرده که گفت: «ارْقُبُوا مُحَمَّدًا فِی أَهْلِ بَیْتِهِ» یعنی: در رفتار با اهل بیت، محمد صلی الله علیه وسلم را در نظر داشته باشید.
حافظ ابن حجر در شرح این گفته میگوید: «مردم را با این سخن مورد خطاب قرار داده و سفارش مینمود. و مراقبت از یک چیز یعنی نگهداشتن آن. گفته میشود: وی را در مورد آنها مراعات کنید،پس آنان را آزار نرسانده و به آنها بدی نکنید».
در صحیح بخاری (۳۵۴۲) همچنین از عقبة بن حارث روایت است که گفت: صَلَّى أَبُو بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ الْعَصْرَ، ثُمَّ خَرَجَ یَمْشِی فَرَأَى الْحَسَنَ یَلْعَبُ مَعَ الصِّبْیَانِ فَحَمَلَهُ عَلَى عَاتِقِهِ، وَقَالَ: «بِأَبِی شَبِیهٌ بِالنَّبِیِّ... لَا شَبِیهٌ بِعَلِیٍّ» وَعَلِیٌّ یَضْحَکُ.
ابوبکر رضی الله عنه نماز عصر را خوانده سپس از مسجد بیرون آمده و قدم میزد، حسن را دید که با کودکان بازی میکرد پس او را بر دوش خود سوار کرده و گفت: پدرم فدایت، شبیه پیامبر هستی، نه شبیه علی؛ در حالی که علی رضی الله عنه میخندید.
حافظ ابن حجر در شرح این سخن می گوید: سخن وی «بأبی»: (از نظر زبان عرب) حذف شدهای دارد که تقدیر آن چنین است: أفدیه بأبی، یعنی پدرم فدایت باد. همچنین میگوید: «این روایت فضیلت ابوبکر و محبتش به خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه وسلم را میرساند».
لیث میگوید:
«عالمی را جامعتر و آگاهتر از ابن شهاب ندیدم. اگر بشنوی که درباره ترغیب سخن میگوید خواهی گفت: جز این در چیز دیگری ماهر نیست، و اگر در انساب سخن گوید خواهی گفت: جز این چیزی نمیداند و اگر درباره قرآن و سنت گوید سخنش جامع و فراگیر خواهد بود» .
| تهذیب التهذیب |
Power amp music player یکی از بهترین و کامل ترین نرم افزارهای پخش صوت از استودیوی Max MP برای سیستم عامل اندروید می باشد که با پشتیبانی خود از تمام فرمت های صوتی و دارا بودن امکانات مختلف به یکی از محبوب ترین پلیرهای صوت اندروید تبدیل شده است! با این نرم افزار بر روی تبلت و یا گوشی اندرویدی تان قادر خواهید بود فایل های صوتی خود را در محیطی زیبا پخش کنید و از داشتن یک پلیر قدرتمند لذت ببرید!این پلیر تا به امروز بیش از 50 میلیون بار توسط کاربران اندرویدی سراسر جهان از گوگل پلی دریافت شده و توانسته امتیاز خوب 4.5 از 5.0 را کسب کند! پس اگر به دنبال یک پلیر حرفه ای، خاص و قدرمند هستید همین الان Poweramp Music Player را بر روی دستگاه اندرویدی تان نصب کنید و از داشتن اش لذت ببرید!
برخی از ویژگی های برنامه محبوب Poweramp Music Player FULL اندروید :
اپلیکیشن Poweramp Music Player با بیش از 50 میلیون دریافت بر اساس هزاران رای امتیاز خوب 4.5 از 5.0 را کسب کرده است! هم اکنون شما می توانید جدیدترین نسخه ی پلیر Poweramp Music Player FULL را به صورت رایگان دریافت کنید، همانطور که مشخص شده نسخه ما کامل است و امکان استفاده از تمام قابلیت ها بدون نیاز به پرداخت وجود دارد!
حجم:۵ مگابایت
مناسب برای آندروید 5.0 و بالاتر
زمانیکه امام شافعی در مصر بود، یکی از اهل کلام نزد وی آمده و در مورد مسالهای از مسائل کلام از او سوال پرسید. امام شافعی به وی گفت: آیا میدانی تو کجا هستی؟ آن مرد گفت: بله. امام شافعی فرمود: این همان موضعی است که الله فرعون را در آن غرق نمود.آیا به تو خبر رسیده که رسول الله امر کرده باشد در این مورد سوال شود؟ گفت: نه. فرمود: آیا صحابه در این مورد سخن گفتهاند؟ گفت: نه. فرمود: آیا میدانی چند ستاره در آسمان است؟ گفت: نه. فرمود: آیا میدانی جنس فلان ستاره از چیست و طلوع و افول آن چگونه و چه وقت بوده و برای چه آفریده شده است؟ گفت: نه. فرمود: مخلوقی را که با چشمانت میبینی، نمیشناسی، آنگاه در مورد علم خالق و آفرینندهاش سخن میگویی؟
پس از این امام شافعی در مورد مسالهای در باب وضو از او سوال کرد که پاسخ اشتباه داد و به چهار طریق پاسخ داد که در هیچیک از آنها پاسخ صحیح و درست نبود. پس امام شافعی به وی گفت: علم و دانش امری که در روز پنج بار به آن نیاز داری، رها کردهای و خود را در علم خالق و آفریننده مشغول کردی؟
چون چیزی در این زمینه به دلت خطور کرد، بهسوی الله بازگرد و اینکه میفرماید: وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ-إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ«خداوند شما،خداوند یکتا و یگانه است و هیچ خدائی جز او که رحمان و رحیم است وجود ندارد. مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز (و اختلاف آن دو در درازی و کوتاهی و منافع بیشمار آنها) و کشتیهائی که به سود مردم در دریا در حرکتند و آبی که الله از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده و در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان آسمان و زمین معلّق میباشند، بیگمان نشانههائی (برای پی بردن به ذات پاک پروردگار و یگانگی الله) است برای مردمی که تعقّل ورزند»(آیات ۱۶۳ و ۱۶۴ سوره البقرة). و اینگونه در مورد الله متعال بر مخلوقش استدلال کن و خود را در مورد علمی که عقلت به آن راهی ندارد و به آن نمیرسد، به سختی مینداز».
پس آن شخص به وسیلهی امام شافعی از علم کلام توبه کرد و به علم کتاب و سنت روی آورد*. و پس از توبه میگفت: «من خلق و خویی از اخلاق شافعی هستم».
و اینگونه این شخص (یعنی امام مزنی) به یکی از علمای اسلام در فقه شافعی تبدیل شد.
*: سیر أعلام النبلاء (۱۰/۲۵، ۲۶، ۳۱، ۳۲).
امام شافعی رَحِمَهُ الله:
«چون یکی از اهل بدعت نزد مالک / حاضر میشد، (امام مالک به وی) میگفت: من از سوی پروردگار و دینم دلیل و برهان دارم اما تو شک و تردید داری، برو نزد مترددی همچون خود و با وی مجادله کن».
حلیة الأولیاء (۶/۳۲۴)؛ سیر أعلام النبلاء (۸/۹۹).
چند قورباغه را در ظرفی پر از آب جوش انداختند، آنها خیلی سریع از آب جوش به بیرون پریدند و خودشان را نجات دادند. وقتی همین قورباغه ها را در ظرف آب سرد قرار دادند و آرام آرام آب را به جوش رساندند همه آنها در آب جوش کشته شدند چون نتوانستند عکس العملی به همان سرعت نشان دهند.
نتیجه: ما می توانیم تغییرات ناگهانی را بفهمیم و متقابلا عکس العمل نشان دهیم اما وقتی این تغییرات در دراز مدت انجام می شوند وقتی متوجه می شویم که دیگر خیلی دیر است. یادمان باشد، نه عادت های بد یک شبه وجود کسی را فرا می گیرد و نه کسی یک شبه فرد دیگری می شود، همه چیز پله پله انجام می شود. مهم این است که گرم شدن آب را احساس کنید.
امام مالک بن انس رحمه الله در ترسیم قاعدهای ثابت و استوار برای مردم، منصفانه برخورد نمود، آنجا که فرمود:
«کل أحد یؤخذ من قوله ویترک إلا صاحب هذا قبر»
«همهی (انسانها) چناناند که برخی اقوالشان گرفته شده و برخی دیگر رها میشوند، مگر صاحب این قبر». [منظورش پیامبر صلی الله علیه وسلم بود].
سیر أعلام النبلاء (۸/۹۳).
روزی حسن بصری از نزد ابن هبیره خارج میشد که متوجه قاریانی شد که بیرون قصر منتظرند، پس به آنها گفت: چه باعث شده اینجا بنشینید؟ میخواهید بر آن خبیثان وارد شوید؟ به الله سوگند همنشینی با آنها، همنشینی با نیکان و صالحان نیست، پراکنده شوید که الله ارواح و اجسادتان را از یکدیگر پراکنده سازد. کفشهایتان را بپوشید و لباستان را برگیرید و هرچه زودتر اینجا را ترک گویید، شما با این عمل قاریان را رسوا نمودید که الله شما را رسوا کند.
به الله سوگند اگر از آنچه نزد آنان بود، پرهیز میکردید، به آنچه نزد شماست (علم) تمایل پیدا میکردند، اما شما به آنچه نزد آنان است (مال و اموال و کالای ناچیز دنیوی) روی آوردید و در نتیجه آنان از آنچه نزد شماست فاصله گرفته و پرهیز کردند.
حلیة الأولیاء (۲/۱۵۰)؛ سیر أعلام النبلاء (۴/۵۸۶).
بزرگش نخوانند اهل خِرَد
که نام بزرگان به خُردی برد...
سعدی
پی نوشت:سعدی چهار نفر از بزرگان را اینگونه نام می برد؛
چه نعت پسندیده گویم ترا؟ /علیک السّلام ای نبیّ الورا
درود مَلَک بر روان تو باد/ / بر اصحاب و بر پیروان تو باد
نخستین ابوبکر پیر مُرید / عُمَر پنجه بر پیچ دیو مرید
خردمند، عثمان شب زنده دار / چهارم علی شاه دلدل سوار
بوستان سعدی- ۲۰۹
حجاج چندین بار قصد کشتن حسن بصری نمود، اما الله متعال حسن را از گزند او حفظ کرد. باری حجاج در پی حسن فرستاد -درحالیکه تصمیم به کشتن وی گرفته بود- که حسن را نزد وی آوردند؛ چون حسن حاضر شد، گفت: «ای حجاج، میان تو و آدم چند پدر وجود داشته است»؟ حجاج گفت: فراوان. حسن گفت: «آنها کجایند»؟ حجاج گفت: همگی مردهاند. پس حجاج سرش را با خفت و خواری پایین انداخته و حسن خارج شد.
البدایة والنهایة (۹/۱۳۵).
درویشی را پرسیدند که راحت دنیا در چه دانی. گفت: «در دو چیز، اوّل توشهای که از رحمت خلقم باز دارد و دوم آن گوشهای که از زحمت خلقم بینیاز آرد.» گفتند اگر در قبول یکی از این دو مختار شوی، آیا کدام یک اختیار کنی؟گفت: «قبولِ گوشه کنم و ترکِ توشه، زیرا که، زهر مجاعتی(گرسنگی) چشیدن اولیتر است از منّت جماعتی کشیدن.»
باری حجاج در کنار سعید بن مسیب نماز میخواند - پیش از آنکه عهدهدار بخشی از امور مسلمانان باشد - که قبل از امام برخاسته و پیش از وی سجده میکرد؛ چون سلام داد، سعید گوشهی لباسش را گرفته و مشغول اذکار بعد از نماز شد درحالیکه لباس حجاج را گرفته بود و حجاج همواره تلاش میکرد لباسش را آزاد کند، تا اینکه سعید اذکارش را به پایان رساند. پس به حجاج روی آورده و با گفتگو به نکوهش و تادیب وی پرداخت. پس از این ماجرا حجاج به وی چیزی نگفت تا اینکه زمامدار امور در حجاز گردید و زمانیکه به عنوان زمامدار وارد مدینه شد، چون وارد مسجد شد به مجلس سعید بن مسیب رفت و جلوی وی نشست و به سعید گفت: تو صاحب (همان) کلمات هستی؟ سعید با دستش به سینهی حجاج زده و گفت: بله؛ حجاج گفت:الله تو را که معلم و مودِّب خوبی بودی، پاداش نیکو دهد. پس از تو هیچ نمازی نخواندم مگر اینکه سخنانت را به یاد آوردم؛ سپس برخاسته و رفت(۱).
به سعید بن مسیب گفته شد: چگونه حجاج کسی را در پی تو نفرستاده و تو را تحریک نکرده و مورد اذیت و آزار قرار نمیدهد؟ سعید گفت: به الله سوگند نمیدانم، جز اینکه روزی همراه پدرش وارد مسجد شد و نمازی خواند که نه رکوع آنرا کامل میکرد و نه سجدهاش را، پس مشت ریگی بهسوی وی پرتاب کردم. (و پس از آن به وی روش درست نماز خواندن را آموختم). حجاج (بعدها) گفت: پس از آن پیوسته نماز را درست و صحیح میخواندم(۲).
۱-نگا: البدایة والنهایة (۹/۱۱۹)؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی (۴/۲۲۶).
۲-نگا: الطبقات، ابن سعد (۵/۱۲۹)؛ حلیة الأولیاء، أبونعیم (۲/۱۶۵)؛ سیر أعلام النبلاء (۴/۲۲۶).
در دوران نوجوانی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان میایستادم و برای سرگرم کردن خودم، هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان میگرفتم جوری که مجبور به پریدن از روی آن میشدند. پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن میپریدند، چوبدستی را کنار میکشیدم، اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی میپریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند. گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است. تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند، مایل به پذیرش بیچون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را همصدا با اکثریت میبینی، وقت آن است که بنشینی و عمیقاً فکر کنی.
دیل کارنگی