| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علوم حدیث» ثبت شده است

ابن وهب می‌گوید:

 

"نَذَرتُ أَنِّي كُلَّمَا اغْتَبْتُ إِنْسَاناً أَنْ أَصُوْمَ يَوْماً، فَأَجْهَدَنِي، فَكُنْتُ أَغْتَابُ وَأَصُوْمُ، فَنَوَيْتُ أَنِّي كُلَمَّا اغْتَبتُ إِنْسَاناً، أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ، فَمِنْ حُبِّ الدَّرَاهِمِ تَرَكتُ الغِيْبَةَ."

 

نذر کرده بودم که هرگاه غیبت کسی را بکنم، یک روز روزه بگیرم. اما این کار برایم طاقت‌فرسا شد؛ چرا که غیبت می‌کردم و سپس روزه می‌گرفتم. پس تصمیم گرفتم که هر بار غیبت کسی را کردم، یک درهم صدقه بدهم. و چون به درهم‌ها علاقه داشتم، غیبت را ترک کردم.

 

راوی (نقل‌کننده‌ی سخن) می‌گوید:

 

"قُلْتُ: هَكَذَا -وَاللهِ- كَانَ العُلَمَاءُ، وَهَذَا هُوَ ثَمَرَةُ العِلْمِ النَّافِعِ، وَعَبْدُ اللهِ حُجَّةٌ مُطْلَقاً، وَحَدِيْثُهُ كَثِيْرٌ فِي الصِّحَاحِ، وَفِي دَوَاوِيْنِ الإِسْلاَمِ، وَحَسْبُكَ بِالنَّسَائِيِّ وَتَعَنُّتِهِ فِي النَّقْدِ حَيْثُ يَقُوْلُ: وَابْنُ وَهْبٍ ثِقَةٌ، مَا أَعْلَمُهُ رَوَى عَنِ الثِّقَاتِ حَدِيْثاً مُنْكَراً."

 

به‌خدا سوگند، چنین بودند عالمان راستین. و این، ثمره‌ی علم نافع است. عبدالله (ابن وهب) در هر حال حجّت است؛ و احادیث او، هم در کتاب‌های صحیح حدیث و هم در سایر منابع معتبر اسلامی بسیار آمده است. و همین بس که نسائی – با آن دقت و سخت‌گیری مشهورش در نقد حدیث – درباره‌اش گفته: «ابن وهب ثقه (قابل اعتماد) است؛ و من سراغ ندارم که او حدیثی منکر از ثقات روایت کرده باشد.»

 

سیر أعلام النبلاء، جلد ۹، صفحه ۲۲۸.

  • حسین عمرزاده

در کتاب «تهذیب الکمال» تألیف «مزّی» در قسمت معرفی علی بن حسین آمده است که ابوبکر بن ابی شیبه گفته است:

أصح الأسانيد كلها: الزُّهْرِيّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَن أبيه، عن علي.

«صحیح‌ترین سندها، سندی است که زُهری از علی بن حسین از پدرش از علی روایت کرده است».

منبع: تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ج ۲۰، ص ۳۸۸.

  • حسین عمرزاده

«ابن عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی» در مورد بعضی از مدارس دمشق می‌گوید:

 

وقتی وارد دمشق شدم، به میان اهل حدیث رفتم. از کنار حلقهٔ درس قاسم جُوعی گذشتم؛ دیدم جمعی گرد او نشسته‌اند و او برایشان سخن می‌گوید. منظره برایم جالب بود. جلو رفتم و شنیدم که گفت:

 

از روزگار خود پنج چیز را غنیمت بدانید:


۱- اگر در جایی حاضر شدید، شناخته نشوید؛
۲- اگر غایب شدید، کسی جویای شما نشود؛
۳- اگر در جمعی حضور یافتید، با شما مشورت نکنند؛
۴- اگر سخنی گفتید، سخنتان پذیرفته نشود؛
۵ و اگر کاری انجام دادید، به شما مزدی داده نشود.

 

و باز شما را به پنج چیز دیگر سفارش می‌کنم:


۱- اگر بر شما ستم کردند، شما ستم روا مدارید؛
۲- اگر ستایشتان کردند، دلخوش نشوید؛
۳- اگر پشیمان شدید، اندوهگین نشوید؛
۴- اگر بر شما دروغ بستند، خشمگین نشوید؛
۵- و اگر به شما خیانت کردند، شما خیانت نکنید.

 

این بود آنچه به‌عنوان بهره‌ام از دمشق برگرفتم.

 

صفة الصفوة: ج ۲، ص ۳۸۹.

  • حسین عمرزاده

خلیفه هارون‌الرشید فردی زندیق را دستگیر کرد و دستور داد او را گردن بزنند.

 

زندیق پرسید:
ـ چرا می‌خواهید من را بکشید؟

هارون گفت:
ـ چون می‌خواهم بندگان خدا را از شرّ تو راحت کنم.

زندیق گفت:
ـ پس با آن هزار حدیثی که من جعل کرده‌ام و به پیامبر خدا ‌(صلى‌الله‌علیه‌وسلم) نسبت داده‌ام چه می‌کنی؟ هیچ‌کدامشان حتی یک حرف از سخنان او نیست!

هارون بلافاصله گفت:

"فأين أنت يا عدو الله من أبي إسحاق الفزاري وعبد الله بن المبارك ينخلانها فيخرجانها حرفًا حرفًا."

ـ ای دشمن خدا، تو از ابو اسحاق فزاری و عبدالله بن مبارک چه می‌دانی؟ آنان احادیث را تک‌به‌تک می‌پالایند و از میانشان هر حرف ساختگی را بیرون می‌کشند.

 

 

منبع: تاریخ الخلفاء، جلال الدین السیوطی، صفحه ۲۱۶.

  • حسین عمرزاده

امام بخاری رحمه‌الله می‌فرماید:

 

 

«أَفْضَلُ الْمُسْلِمِينَ رَجُلٌ أَحْيَا سُنَّةً مِنْ سُنَنِ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أُمِيتَتْ، فَاصْبِرُوا يَا أَصْحَابَ السُّنَنِ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَإِنَّكُمْ أَقَلُّ النَّاسِ.»

 

«برترینِ مسلمانان آن فردی است که یکی از سنت‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلّم را، در روزگاری که به فراموشی و خاموشی گراییده، دوباره زنده کند. پس ای پاسدارانِ سنتِ رسولِ خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلّم، رحمتِ الهی بر شما باد و بر سختی‌ها شکیبا باشید؛ چراکه شمارِ شما اندک است.»

 

 

منبع: خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع، ج ۱، ص ۱۱۲.

 

 

شیخ ابوبکر (خطیب بغدادی) می‌گوید:

 

 

«قَوْلُ الْبُخَارِيِّ إِنَّ أَصْحَابَ السُّنَنِ أَقَلُّ النَّاسِ، عَنى بِهِ الْحُفَّاظَ لِلْحَدِيثِ، الْعَالِمِينَ بِطُرُقِهِ، الْمُمَيِّزِينَ لِصَحِيحِهِ مِنْ سَقِيمِهِ، وَقَدْ صَدَقَ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي قَوْلِهِ، لِأَنَّكَ إِذَا اعْتَبَرْتَ لَمْ تَجِدْ بَلَدًا مِنْ بُلْدَانِ الْإِسْلَامِ يَخْلُو مِنْ فَقِيهٍ، أَوْ مُتَفَقِّهٍ يَرْجِعُ أَهْلُ مِصْرِهِ إِلَيْهِ، وَيُعَوِّلُونَ فِي فَتَاوِيهِمْ عَلَيْهِ، وَتَجِدُ الْأَمْصَارَ الْكَثِيرَةَ خَالِيَةً مِنْ صَاحِبِ حَدِيثٍ عَارِفٍ بِهِ مُجْتَهِدٍ فِيهِ، وَمَا ذَاكَ إِلَّا لِصُعُوبَةِ عِلْمِهِ وَعِزَّتِهِ وَقِلَّةِ مَنْ يَنْجُبُ فِيهِ مِنْ سَامِعِيهِ وَكَتَبَتِهِ، وَقَدْ كَانَ الْعِلْمُ فِي وَقْتِ الْبُخَارِيِّ غَضًّا طَرِيًّا، وَالِارْتِسَامُ بِهِ مَحْبُوبًا شَهِيًّا، وَالدَّوَاعِي إِلَيْهِ أَكْبَرُ، وَالرَّغْبَةُ فِيهِ أَكْثَرُ، وَقَالَ هَذَا الْقَوْلَ الَّذِي حَكَيْنَاهُ عَنْهُ، فَكَيْفَ نَقُولُ فِي هَذَا الزَّمَانِ مَعَ عَدَمِ الطَّالِبِ، وَقِلَّةِ الرَّاغِبِ وَكَانَ الشَّاعِرُ وَصَفَ قِلَّةَ الْمُتَخَصِّصِينَ مِنْ أَهْلِ زَمَانِنَا فِي قَوْلِهِ: وَقَدْ كُنَّا نَعُدُّهُمْ قَلِيلًا، فَقَدْ صَارُوا أَقَلَّ مِنَ الْقَلِيلِ.»

 

«مراد بخاری از این سخن که «یارانِ سنّت کم‌شمارترینِ مردم‌اند»، همان حفاظ حدیث هستند؛ آنان که بر طُرُق روایت آگاهی دارند و توانایی تشخیص حدیث صحیح از غیر آن را دارا می‌باشند. و او رحمه‌الله در این سخن خویش راست گفته است؛ زیرا هنگامی که دقت کنی، هیچ شهری از شهرهای اسلام را خالی از فقیه یا دانش‌پژوهی نمی‌یابی که مردم آن دیار در مسائل خویش به او مراجعه نکنند و فتاوای خود را بر او متّکی نسازند. امّا در بسیاری از شهرها، هیچ محدّث آگاهی که به حدیث واقف و در آن کوشا باشد نمی‌یابی. و این جز به سبب دشواری این علم، کمیاب‌بودن آن، و اندکیِ کسانی که از میان شاگردان و نویسندگان حدیث در آن برمی‌آیند نیست.

و حال آن‌که این علم در روزگار بخاری، تازه، زنده و باطراوت بود؛ فراگیری آن محبوب و دل‌پذیر شمرده می‌شد؛ انگیزه‌ها برای روی‌آوردن به آن بسیار بود و رغبت مردم در آن افزون. و او در همان زمان این سخن را که از او نقل کردیم بیان داشت؛ پس چگونه می‌توان دربارهٔ روزگار ما سخن گفت، با آن‌همه نبودِ طالبِ علم و اندکیِ علاقه‌مندان؟ و شاعر همین اندکیِ متخصصانِ زمانهٔ ما را در این بیت توصیف کرده است:

 

وَقَدْ كُنَّا نَعُدُّهُمْ قَلِيلًا، فَقَدْ صَارُوا أَقَلَّ مِنَ الْقَلِيلِ.

«ما آنان را اندک می‌شمردیم؛
و اکنون کمتر از اندک شده‌اند.»

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest