دریافت تصویر
حجم: ۴۹۱ کیلوبایت
توضیحات: مسجد حضرت رسول/روستای صفی آباد-شهر جوانرود
- ۰ نظر
- ۲۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۱
دریافت تصویر
حجم: ۴۹۱ کیلوبایت
توضیحات: مسجد حضرت رسول/روستای صفی آباد-شهر جوانرود
انس بن سیرین از همسر مسروق بن اجدع نقل میکند که گفته است:
«مسروق آنقدر نماز میخواند که هردو پای او ورم میکرد، و بسیاری اوقات من از حسرت مینشستم و دلم به حال او سوخته و برایش میگریستم».
سیر أعلام النبلاء: ۴/۶۵
امام زین العابدین رَضِیَ اللهُ عَنه در اثر ترسی که از الله داشت، هر وقت وضو میگرفت چهرهاش به زردی میگرایید، اهل بیتش عرض میکردند: «این چه حالتی است که در هنگام وضو برایت حادث میشود؟» در پاسخ گفت: «میدانید که میخواهم در پیشگاه چه کسی بایستم؟!».
صفة الصفوة: ۲/۹۳
The qoran does permit men to take four wives, but this was not intended to pander to male lust, it was a matter of social welfare: it enabled widows and orphans to find a protector, without whom it was impossible for them to survive in the harsh conditions of 7th-century Arabia.
قرآن به مردان اجازه میدهد که چهار همسر داشته باشند اما این به معنای اجازه شهوترانی به مردان نیست و در واقع حکمی بر اساس اقتضای آن زمان بوده است که بیوهگان و یتیمان را از داشتن یک حامی و سرپرست برخوردار میکرده است، که در غیر این صورت زنده ماندن برای آنها در شرایط بسیار سخت آن زمان غیرممکن میشده است.
The qoran gives women legal rights of inheritance and divorce, which western women would not receive until the 19th century.
قرآن حق قانونی ارث و طلاق را به زنان داده است درحالیکه زن غربی در ابتدای قرن ۱۹ از این حقوق برخوردار میشود!
مردی به امام زین العابدین رضی الله عنه دشنام داد. ولی امام خود را به بیخبری زد، گو این که چیزی را نشنیده است، آن مرد گفت: «منظورم تو است». امام گفت: «من از تو چشمپوشی میکنم». روزی از مسجد خارج شد، مردی او را دشنام داد، مردم اطراف آن مرد گرد آمدند تا نگذارند بیشتر جسارت کند، امام گفت: «رهایش کنید» سپس رو به آن مرد کرد و گفت: «عیبهایی را که الله بر من پوشانده است بسیار بیشتر از آن است که تو میگویی، آیا میخواهید از آنها نیز به تو خبر دهم؟» آن مرد از گفتۀ امام شرمنده شد و سر به زیر انداخت. امام پیراهن خود را به او داد و امر کرد هزار درهم نیز به وی بدهند، از آن به بعد هرگاه آن مرد امام را میدید میگفت: «حقیقتاً شما فرزند پیامبر صلی الله علیه وسلم هستید».
البدایة والنهایة: ۹/۱۰۷
در شرح حال امام زین العابدین ( علی بن حسین بن علی بن ابی طالب) رَضِیَ اللهُ عَنه آمده است که کنیز آب وضو در دست او میریخت، ناگهان آفتابه از دستش بیفتاد و به صورت ایشان اصابت و آن را مجروح کرد، ایشان سرش را بلند کرد و به کنیز نگاه کرد. کنیز گفت: الله می فرماید: ﴿وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ﴾ [آل عمران: ۱۳۴]. امام گفت: «خشم خود را فرو خوردم» کنیز گفت: ﴿وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِ﴾ [آل عمران: ۱۳۴]. امام گفت، «از تو درگذشتم، الله هم از تو درگذَرَد». کنیز گفت: ﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤﴾ [آل عمران: ۱۳۴]. امام گفت: «تو را در راه الله از بردگی آزاد کردم».
وقال عبد الرزاق: سکبت جاریة لعلی بن الحسین علیه ماء لیتوضأ، فسقط الإبریق من یدها على وجهه فشجه، فرفع رأسه إلیها، فقالت الجاریة: إن الله یقول: { وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ } [آل عمران: ۱۳۴] .
فقال: و قد کظمت غیظی.
قالت: { وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ }.
فقال: عفا الله عنک.
فقالت: { وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ }.
قال: أنت حرة لوجه الله تعالى.
البدایة والنهایة: ۹/۱۰۷
هَرِمُ بنُ حَیّان رَحِمَهُ الله دوست و شاگرد صحابی جلیل القدر حُمَمَة رَضِیَ اللهُ عَنه:
«اگر به من گفته شود که تو اهل آتش هستی در این حالت نیز عمل صالح را ترک نخواهم کرد، مبادا در روز جزا نفسم به ملامت من برخیزد و بگوید چرا چنین و چنان کردی؟»(۱)
امام حسن بصری رحمه الله نقل میکند که هرم در یک روز تابستانی در یکی از غزوهها شهید شد. چون از دفن وی فارغ شدیم، ابری بر بالای آسمان قبرش قرار گرفت و آنقدر بر قبرش بارید که خاک قبرش کاملاً سیراب گشت، ولی خارج از محدودۀ قبرش بارانی فرود نیامد، سپس ابر بازگشت»(۲).
۱-صفة الصفوة:۳/۲۱۴
۲-الزهد: ۲۳۴
عُروَةُ بنُ محمد رحمه الله که سال ها بر یمن حکومت کرده بود در حالی از یمن خارج شد که چیزی جز شمشیر،نیزه و قرآنش را به همراه نداشت.
نقل شده زمانیکه وارد یمن شد اینگونه گفت:
ای مردم یمن،این وسیله نقلیه من است.اگر(هنگام پایان ماموریت و)خروجم از یمن بیش از این همراه داشتم بدانید که من دزد هستم.
وقال سفیان : حدثنی مولى لعروة بن محمد ، قال : خرج عروة بن محمد من الیمن ، وقد ولیها سنین ، وما معه إلا سیفه ، ورمحه ، ومصحفه ، قال : وبلغنی أنه لما دخل ، قال : یا أهل الیمن ، هذه راحلتی ، فإن خرجت بأکثر منها ، فأنا سارق.
تهذیب الکمال للمزی,عروة بن محمد بن عطیة السعدی الجشمی
امام مطرف در مناجاتش این دعا را فراوان زمزمه میکرد:
«پروردگارا! به تو پناه میآورم از شر سلطان و از شر قلم او، و به تو پناه میآورم از گفتهای که خشنودی تو در آن است، اما من از گفتن آن، خشنودی غیر تو را بجویم و به تو پناه میبرم از اندیشۀ امری که مرا به نزد تو شرمنده کند، و به تو پناه میبرم از این که دیگران نسبت به آنچه که به من آموختهای سعادتمندتر باشند و آنها از علم و دانش من سعادت بیشتری کسب کنند، و به تو پناه میآورم از این که مایۀ عبرت دیگران گردم و به تو پناه میآورم از این که برای دفع زیان و ضرر به معصیت تو متوسل شوم».
الزهد: ۲۴۲
امام مطرف رحمه الله:
«همنشینی با انسان صالح به مراتب بهتر از تنهایی، و تنهایی بسی بهتر از دوست ناباب است».
الزهد: ۲۴۱
امام مُطَرِّف بن الشِّخِّیر رَحِمَهُ الله:
«اگر شب را در خواب و استراحت سپری کنم، اما با پشیمانی و توبه از خواب برخیزم، به نزد من بهتر از آن است که شب را با قیام و دعا و استغفار سپری نمایم و کار خود را بزرگ پندارم و دچار خود بزرگبینی شوم».
سیر أعلام النبلاء: ۴/۱۹۰
در این پست،مطالبی از کتاب «زندگی در شرق مسلمان»؛ نوشته «پیر پونافیدن» که آن را به روسی نوشته و همسرش «اما کوشران پونافیدن» نیز آن را به انگلیسی برگرداندهاست تقدیم می گردد.
ترجمه انگلیسی کتاب در سال ۱۹۱۱ یعنی کمی بیش از ۱۰۰ سال پیش چاپ شده و حاوی خاطرات نویسنده از ۳۶ سال کار و زندگی بهعنوان کنسول پادشاهی روسیه در ایران و عثمانی، و سفرهای او به مناطق مختلف ایران، «عربستان ترکی» (حجاز، بغداد و بصره و بخشی از مناطق کردی عراق عرب) و «هندوستان» میشود:
مطرف بن الشخیر رحمه الله:
«هرکس دوست دارد بداند نزد الله از چه منزلتی برخوردار است باید بنگرد که الله چه حقوق و تکالیفی را بر او واجب کرده است».
الزهد: ۲۴۲
اگر تو مُلک جهان را به دست آوردی
مباش غره که ناپایدار خواهد بود...
سعدی
مُطَرِّفُ بنُ الشِّخِّیر رَحِمَهُ الله:
«میبینم که انسان میان الله و شیطان قرار گرفته است، اگر در قلب او خیری موجود باشد، به سوی الله گرایش پیدا میکند، و اگر چنین نباشد، الله او را به نفس خود واگذار میکند و هرکسی را که به نفس خود واگذار کند هلاک میشود».
الزهد: ۲۴۲
نقل است که هرگاه ابومسلم خولانی رحمه الله بر خرابهای عبور میکرد، برآن میایستاد و فریاد میزد و میگفت:
«ای ویرانه! ساکنان تو کجایند؟ رفتند و اعمالشان باقی ماند، شهوتپرستی برفت و گناهها باقی ماند ای بنی آدم! ترک گناه بسیار از طلب توبه آسانتر است».
الزهد: ۳۹۳
در زمان معاویه رضی الله عنه مردم دچار قحطی شدید شدند، ابومسلم خولانی رحمه الله مردم را برای اقامۀ نماز استسقاء «طلب باران» بیرون برد، چون به مصلی رسید، مردم در آنجا جمع شدند، معاویه به ابومسلم گفت: «میبینید که مسلمانان چگونه دچار قحطی گشتهاند، از الله طلب باران کن»، گفت: «من با این تقصیر و گناهان فراوانی که دارم چگونه دعا کنم!» سپس برخاست و کلاهش را پایین آورد و دو دستش را بلند کرد و گفت: «آفریدگارا! از تو طلب باران داریم و با کولهباری از گناه به سویت آمده ایم، مرا ناامید مفرما». هنوز محل نماز را ترک نکرده بودند که باران بارید، سپس گفت: «پروردگارا! معاویه مرا به مردم نشان داد و شناساند، اگر هیچ توشۀ نیکی نزد تو دارم، جانم را بگیر». آن روز پنجشنبه بود، ابومسلم دعایش مستجاب شد و پنجشنبۀ بعد وفات کرد.رحمه الله تعالی
الزهد: ۲۹۲
او از این که شهرت و آوازهاش در میان مردم منتشر شود و بگویند: در اثر دعای ابومسلم بود که خداوند باران نازل کرد، ترسید و ترجیح داد مرگ فرا رسد، ولی چنین چیزی در میان مردم پخش نشود، چون ترس آن را داشت که این شایعه او را در دام عجب و خود بزرگبینی گرفتار کند.
ابومسلم خولانی رَحِمَهُ الله روش تربیت نفس را به یارانش توصیه میکند و میگوید:
«نظر شما در بارۀ آنکس چیست که اگر او را مورد تکریم قرار دهم و با نعمتهای گوناگون از او پذیرایی کنم، فردا در پیشگاه الله مرا بدگویی کند، ولی اگر به او اهانت کرده و وادار به تحمل زحمت و مشقت نمایم، فردا در محضر حق تعالی مرا مدح و ستایش کند؟» گفتند: «آنکس کیست ای ابومسلم!؟» گفت: «به الله سوگند آن نفس من است».
صفة الصفوة:۴/۲۱۲