- ۰ نظر
- ۱۹ دی ۹۷ ، ۱۳:۱۳
حسن بصری رحمه الله میگوید:
"إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ أَنْ يَقْبِضَ رُوحَ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ، اطْمَأَنَّتِ النَّفْسُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى، وَاطْمَأَنَّ اللَّهُ إِلَيْهَا."
«چون خداوند اراده کند جان بنده مؤمنش را بگیرد، نفس او آرام و مطمئن به سوی پروردگار میرود؛ و خداوند نیز با رضایت و رحمت خویش، آن را میپذیرد.»
تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۵۸.
{وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ}
و به نفس ملامتگر سوگند میخورم. [القيامة: ۲]
امام مجاهد بن جبر، نفس لوّامه را اینگونه توصیف میکند:
"هِيَ الَّتِي تَلُومُ عَلَى مَا فَاتَ وَتَنْدَمُ، فَتَلُومُ نَفْسَهَا عَلَى الشَّرِّ لِمَ فَعَلَتْهُ، وَعَلَى الْخَيْرِ لِمَ لَا تَسْتَكْثِرُ مِنْهُ."
«نفس لوّامه آن است که بر چیزی که از دست رود، پشیمان شده و به سرزنش میپردازد؛ خود را بر انجام کار ناشایست توبیخ کرده که چرا این کار را انجام دادی؟ و بر انجام کار خیر نیز خود را سرزنش میکند که چرا بسیار انجام ندادی؟».
تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۹۳.
{وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ}
و به نفس ملامتگر سوگند میخورم. [القيامة: ۲]
حسن بصری رحمهالله در تفسیر این آیه میگوید:
"إن المؤمن والله ما نراه إلا يلوم نفسه. ما أردت بكلمتي، ما أردت بأكلتي، ما أردت بحديث نفسي، وإن الفاجر يمضي قدما ما يعاتب نفسه."
«به الله سوگند! مؤمن همیشه نفس خود را سرزنش میکند، و میگوید: چرا چنین گفتم؟ از این خوردنم چه هدفی داشتم؟ وسوسههایی که از خاطرم گذشت بیانگر چیست؟ ولی شخص فاجر بدون هیچ هراسی به پیش میرود و بر هیچ چیزی خود را سرزنش نمیکند».
تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۸۳.
فقط از الله بخواه
{إِنَّهُ هُوَالسَّمِیعُ الْعَلِیمُ}
«یقیناً او (الله) است که شنوای داناست.» [فصلت : ۳۶]
{وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ}
«و او (الله) بر هر چیزى تواناست.» [الملك : ۱]
{نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید}
«ما از (شاه) رگ گردن به او نزدیکتریم.» [ق : ۱۶]
{هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ}
«او (الله) مهربانترین مهربانان است.» [يوسف : ۶۴]
{ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}
«مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم.» [غافر : ۶۰]
{ألَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ}
«آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟!» [الزمر : ۳۶]
امام ابن رجب رحمهالله میگوید:
فسأل الثبات عَلَى الدين إِلَى الممات {إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}
از خدا بخواه که تا پایان عمرت بر دین ثابتقدم بمانی؛ خداوند میفرماید:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
«بیگمان کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت کردند…» [فصلت : ۳۰].
چون:
الذين قالوا: ربنا الله كثير، ولكن أهل الاستقامة قليل.
آنان که میگویند: «پروردگار ما الله است» زیادند، اما اهلِ استقامت و پایداری کم هستند.»
مجموع رسائل ابن رجب، ج ۱، ص ۳۳۹.
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون
الله کسی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس مؤمنان باید بر الله توکل کنند. [التغابن : ۱۳]
امام ابنکثیر دمشقی شافعی مینویسد:
"فالأول خبر عن التوحيد، ومعناه معنى الطلب، أي: وحدوا الإلهيّة له، وأخلصوها لديه، وتوكّلوا عليه."
«عبارتِ «اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُو»، گرچه در ظاهر جملهای خبری دربارهی توحید است، اما در معنا، مفهومِ «درخواست و فرمان» دارد؛ یعنی: یکتایی و توحیدِ الوهیت را برای خداوند محقق سازید، آن را برای او خالص گردانید، و بر او توکل کنید.»
تفسیر القرآن العظیم.
امام ابوعبدالله محمد قُرطُبی (متوفای ۶۷۱ق)، مفسّر بزرگ اندلسی:
"کُلُّ مَن صَدَّ عَنْ سَبِیلِ اللهِ، وَأُطِیعَ فِی مَعْصِیَةِ اللهِ، فَهُوَ شَیْطَانٌ لِلْإِنسَانِ."
«هر کس مردم را از راه خدا باز دارد، یا در نافرمانیِ خدا از او پیروی شود، او شیطانی است برای انسان.»
تفسیر قرطبی، ذیل آیهی ۳۱ سورهی فرقان.
در کتاب مـقدس مسلمانها(قرآن کریم) برای تــمام مــردها و زن ها « یــک زن » به عنوان الگو معرفی شده است:
وضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
و براى کسانى که ایمان آورده اند الله همسر فرعون را مَثَل آورد.
سوره التحریم:۱۱
"مقام زن والاست".
📖 #تلنگر_و_تدبر
﴿إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَىٰ﴾
(برای تو در آنجا (بهشت) این [امتیاز] است که نه گرسنه میشوی و نه برهنه میمانی).
▪ گرسنگی را با برهنگی یکجا آورده زیرا گرسنگی ذلت پنهان است و برهنگی ذلت آشکار.
[طه ۱۱۸-تفسیر ابن کثیر]
واعتصموا بحبل الله جمیعاً { آل عمران ' ۱۰۳ }
و همگی به ریسمـان الله چنگ زنیـد
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه:منظور از ریسمان الله در این آیه قُـرآن است.
[ سنن ابن منصور | ٤٩٣ ]
﴿وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا﴾
(و بگو: پروردگارا بر علمم بیفزای)[طه ۱۱۴]
ابن حجر رحمه الله میگوید: دلالت این آیه بر فضیلت علم واضح است، زیرا الله پیامبرش را تنها به افزون خواهی از علم امر کرده نه چیزی دیگر.
[فتح الباری]
برخی گمان میکنند «میانهروی» یعنی ایستادن میان حق و باطل تا از انتقاد همه در امان بمانند!
﴿...یُرِیدُونَ أَن یَأْمَنُوکُمْ وَیَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ کُلَّ مَا رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ أُرْکِسُواْ فِیِهَا...﴾
(میخواهند از شما آسودهخاطر و از قوم خود [نیز] ایمن باشند؛ هر بار که به فتنه بازگردانده میشوند با سر در آن فرو میروند). [نساء: ۹۱]
انسان صادق به خود رسالت نگاه میکند، اما متکبر پیروان آن را میبیند؛ اگر از آنان بدش آمد از خود رسالت نیز بدش میآید:
﴿...قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۷۵) قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ
«[مستضعفان] گفتند: ما به آنچه وی (صالح) بدان رسالت یافته است مؤمنیم (۷۵) کسانی که استکبار ورزیدند گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آوردید کافریم». [أعراف: ۷۵-۷۶]
والدین به سبب فرزندان، و فرزندان به سبب والدین خود روزی داده میشوند. این برکتی است متبادل:
﴿...نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ...﴾ [انعام: ۱۵۱]
(ما شما (پدران) و آنان (فرزندان) را روزی میدهیم)
﴿...نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم...﴾ [اسراء: ۳۱]
(ما آنان (فرزندان) و شما (پدران) را روزی میدهیم).
ملائکه تسبیح پروردگار میگویند اما برای خود استغفار نمیکنند چرا که مرتکب گناه نمیشوند:
﴿...وَالْمَلَائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ...﴾
(و ملائکه به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانی که در زمین هستند درخواست مغفرت میکنند») [شوری: ۵]
برای کسی که گناهش بسیار است شایسته این است که استغفارش بیشتر از تسبیح باشد.
شکر نعمت از اسباب هدایت به سوی حق و پایداری بر آن است. نزدیکترین مردم به الله کسی است که بیشتر نعمت او را شکر میگزارد:
﴿شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾
(نعمتهای او را شکرگزار بود [الله نیز] او را برگزید و به راهی راست هدایتش کرد).
[نحل: ۱۲۱]
بسیاری از مردم هنگام گسترش باطل، با وجود قدرت بیان سکوت میکنند و این را پایینترین درجهٔ سلامت میدانند، حال آنکه این اشتباه است. الله تعالی میفرماید:
﴿سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ﴾
(پذیرا و شنوای دروغ هستند)[مائده: ۴۲]
یعنی در برابر باطل سکوت میکنند.
نماز آرامشبخش درون و باعث اعتدال انسان و از حد خارج نشدن او به هنگام تغییرات دنیا و ناگواریهای آن است:
﴿إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (۲۰) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا (۲۱) إِلَّا الْمُصَلِّینَ﴾
«بیشک انسان بسیار آزمند [و بیتاب] آفریده شده (۱۹) اگر صدمهای به او رسد عجز و لابه کند (۲۰) وچون خیری به او رسد بخل ورزد (۲۱) به جز نمازگزاران». [معارج: ۱۹-۲۲]
فضیل بن عیاض رحمه الله درباره آیه ﴿(ليبلوكم أيكم أحسن عملا)﴾ [هود: ۷] میگوید:
"أخلصه وأصوبه، فإنه إذا كان خالصا ولم يكن صوابا لم يقبل، وإذا كان صوابا ولم يكن خالصا لم يقبل حتى يكون خالصا، والخالص إذا كان لله، والصواب إذا كان على السنة."
«خالصترین و درستترین عمل؛ اگر خالص باشد ولی درست نباشد، مقبول نیست و اگر درست بود ولی خالص نبود، باز هم مقبول نیست. خالص آن است که برای الله باشد، و درست و صحیح آن است که مطابق سنت باشد.»
حلیة الأولیاء و طبقات الأصفياء، ابونعیم اصفهانی، ج ۸، ص ۹۵.