| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴۸ مطلب با موضوع «نکته های قرآنی» ثبت شده است

مردی از اهل شام که فردی نیرومند و دلیر نیز بود،گاه گاه نزد عمر بن خطّاب می رفت؛مدّتی خبری از وی نشد؛عمر احوالش را جویا شد؛آشنایان گفتند یا امیرالمؤمنین گرفتار شرابخواری گشته است! 


عمر کاتب خویش را فراخواند و فرمود بنویس:


"از عمر بن خطاب به فلان بن فلان!

سلام علیک

آفریدگار متعال را می ستایم که کسی جز او لیاقت خدایی ندارد،آمرزندهٔ گناه،توبەپذیر،سختگیر و نیرومند است و هیچ خدایی جز او شایستگی ندارد و بازگشت به سوی او خواهد بود:(غافِرِ الذّنبِ قابِلِ التّوبِ شدیدِ العِقابِ ذی الطَّولِ لا إله إلّا هو، إلیهِ المَصیر )!


سپس به یارانش فرمود دست به دعا بردارید و از الله متعال بخواهید که توفیق ترک گناه به برادرتان عنایت فرماید و توبەاش را بپذیرد! 

نامهٔ خلیفهٔ عادل که به دست آن شخص رسید،فوراً آن را خواند و مرتّباً عبارت "آمرزندهٔ گناه،توبەپذیر و سختگیر" را تکرار می کرد و با خود گفت:مرا از کیفرش بر حذر داشته و در عین حال وعدهٔ آمرزش نیز داده است! این را می گفت و می گریست و در نهایت،شرابخواری را ترک کرد و دیگر به سراغش نرفت!

خبر توبهٔ مرد شامی که به عمر فاروق رسید،خوشحال شد و گفت:

شما نیز همین طور رفتار کنید؛برادرتان که دچار لغزشی شد،او را راهنمایی کنید و به مسیر درست بازآورید و از الله بخواهید توفیق توبه را نصیبش گرداند و هیچ گاه شیطان را بر ضدّ برادرتان  یاری نکنید!


تفسیر ابن کثیر،ذیل آیه ۳ سوره غافر.

در کتاب مـقدس مسلمانها(قرآن کریم) برای تــمام مــردها و زن ها « یــک زن » به عنوان الگو معرفی شده است:


وضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ 




و براى کسانى که ایمان آورده‏ اند الله همسر فرعون را مَثَل آورد.



سوره التحریم:۱۱


"مقام زن والاست".

📖 #تلنگر_و_تدبر


﴿إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَىٰ﴾


(برای تو در آنجا (بهشت) این [امتیاز] است که نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی).


▪ گرسنگی را با برهنگی یکجا آورده زیرا گرسنگی ذلت پنهان است و برهنگی ذلت آشکار.


[طه ۱۱۸-تفسیر ابن کثیر]

واعتصموا بحبل الله جمیعاً { آل عمران ' ۱۰۳ }


و همگی به ریسمـان الله چنگ زنیـد


عبدالله بن مسعود رضی الله عنه:منظور از ریسمان الله در این آیه قُـرآن است.



[ سنن ابن منصور | ٤٩٣ ]

﴿وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا﴾


(و بگو: پروردگارا بر علمم بیفزای)[طه ۱۱۴]


ابن حجر رحمه الله می‌گوید: دلالت این آیه بر فضیلت علم واضح است، زیرا الله پیامبرش را تنها به افزون خواهی از علم امر کرده نه چیزی دیگر.


[فتح الباری]

برخی گمان می‌کنند «میانه‌روی» یعنی ایستادن میان حق و باطل تا از انتقاد همه در امان بمانند!


﴿...یُرِیدُونَ أَن یَأْمَنُوکُمْ وَیَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ کُلَّ مَا رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ أُرْکِسُواْ فِیِهَا...﴾


(می‌خواهند از شما آسوده‌خاطر و از قوم خود [نیز] ایمن باشند؛ هر بار که به فتنه بازگردانده می‌شوند با سر در آن فرو می‌روند). [نساء: ۹۱]

انسان صادق به خود رسالت نگاه می‌کند، اما متکبر پیروان آن را می‌بیند؛ اگر از آنان بدش آمد از خود رسالت نیز بدش می‌آید: 


﴿...قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۷۵) قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ


«[مستضعفان] گفتند: ما به آنچه وی (صالح) بدان رسالت یافته است مؤمنیم (۷۵) کسانی که استکبار ورزیدند گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آوردید کافریم».[اعراف: ۷۵-۷۶] 

والدین به سبب فرزندان، و فرزندان به سبب والدین خود روزی داده می‌شوند. این برکتی است متبادل:


﴿...نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ...﴾ [انعام: ۱۵۱]


(ما شما (پدران) و آنان (فرزندان) را روزی می‌دهیم)


﴿...نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم...﴾ [اسراء: ۳۱]


(ما آنان (فرزندان) و شما (پدران) را روزی می‌دهیم).

ملائکه تسبیح پروردگار می‌گویند اما برای خود استغفار نمی‌کنند چرا که مرتکب گناه نمی‌شوند: 


﴿...وَالْمَلَائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ...﴾


(و ملائکه به ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند و برای کسانی که در زمین هستند درخواست مغفرت می‌کنند») [شوری: ۵]


برای کسی که گناهش بسیار است شایسته این است که استغفارش بیشتر از تسبیح باشد.

شکر نعمت از اسباب هدایت به سوی حق و پایداری بر آن است. نزدیک‌ترین مردم به الله کسی است که بیشتر نعمت او را شکر می‌گزارد:


﴿شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾


(نعمت‌های او را شکرگزار بود [الله نیز] او را برگزید و به راهی راست هدایتش کرد).


[نحل: ۱۲۱]

بسیاری از مردم هنگام گسترش باطل، با وجود قدرت بیان سکوت می‌کنند و این را پایین‌ترین درجهٔ سلامت می‌دانند، حال آنکه این اشتباه است. الله تعالی می‌فرماید:


﴿سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ﴾


(پذیرا و شنوای دروغ هستند)[مائده: ۴۲]


یعنی در برابر باطل سکوت می‌کنند.

نماز آرامش‌بخش درون و باعث اعتدال انسان و از حد خارج نشدن او به هنگام تغییرات دنیا و ناگواری‌های آن است:


﴿إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (۲۰) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا (۲۱) إِلَّا الْمُصَلِّینَ﴾


«بی‌شک انسان بسیار آزمند [و بی‌تاب] آفریده شده (۱۹) اگر صدمه‌ای به او رسد عجز و لابه کند (۲۰) وچون خیری به او رسد بخل ورزد (۲۱) به جز نمازگزاران».[معارج: ۱۹-۲۲]

فضیل بن عیاض رحمه الله درباره آیه {لیبلوکم أیکم أحسن عملا} [هود:۷ فرمود:


«خالص‌ترین و درست‌ترین عمل؛ اگر خالص باشد ولی درست نباشد، مقبول نیست و اگر درست بود ولی خالص نبود، باز هم مقبول نیست. خالص آن است که برای الله باشد، و درست و صحیح آن است که مطابق سنت باشد.»



حلیة الأولیاء للأصبهانی، ج ۸، ص ۹۵

گریه به تنهایی دلیلی بر صداقت و پرهیزگاری شخص نیست. 


برادران یوسف با مکر و حیله درحالی که او را در چاه انداخته بودند، برای راستگو جلوه دادن خودشان نزد یعقوب علیه السلام گریه کردند:


( وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ ) 


و (برادران یوسف) شبانگاه گریان به نزد پدرشان آمدند


یوسف (۱۶) Yusuf



آری به دروغ گریه کردند!


و چه بسیارند کلاهبرداران دینی ای که گریه‌های ساختگی می‌کنند!

دو سوره در قرآن با ویل آغاز شده است:


(وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِین) «وای به حال کاهندگان (از جنس و کالای مردمان به هنگام خرید و فروش با ایشان)»! 


(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) «وای به حال هر که عیبجو و طعنه‌زن باشد»! 


آیه اول: در مورد اموال مردم است.

آیه دوم: در مورد آبروی مردم است.


پس مبادا آنها را نادیده بگیری و نزدیک شان شوی.

هدهد در نقل اخبار بادقت بود:


(وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ) «من برای تو از سرزمین سبا یک خبر قطعی و مورد اعتماد آورده‌ام». 


او نگفت: شنیدم یا خواندم یا آنطور به من رسیده و...


همچنین موضع گیری سلیمان پیامبر علیه السلام نیز همانند بسیاری از ما "تایید بی چون و چرا" نبود!


بلکه فرمود:


(سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ) «تحقیق می‌کنیم تا ببینیم راست گفته‌ای یا از زمره‌ی دروغگویان بوده‌ای». 


اطمینان از یک خبر پیش از تصدیق یا قبول آن، منهج انبیاست.

پیامبر ﷺ و ابوبکر رضی الله عنه در غار: 


(إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) «قطعا الله با ما است».


یونس علیه السلام در شکم ماهی:


(لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ) «هیچ خدای بحقی جز تو نیست». 


یوسف علیه السلام در زندان:


(مَا کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ) «ما (انبیاء) را نسزد که چیزی را شریک الله سازیم».


اصحاب کهف رحمهم الله در دل کوه:


(لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَٰهًا) «ما هرگز غیر از او معبودی را نمی‌خوانیم».

﴿ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ ﴾

(زن عزیز گفت: اکنون حق آشکار شد.)

برخی اوقات حقیقت برای مدت طولانی می‌خوابد ولی نمی‌میرد.

***

‏﴿ اقتلوا یوسف أو اطرحوه أرضاً یخلُ لکم وجهُ أبیکم ﴾

(یوسف را بکشید یا به سرزمین دوری بیندازید تا پدرتان فقط متوجه شما باشد.)

آنان نمی‌دانستند که عشق و محبت جسدی نیست و باز هم ادامه دارد.

***

‏﴿ إذ قالوا لیوسف وأخوه أحبُّ إلى أبینا منّا ﴾

(وقتی که گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب‌تر است.)

به خاطر مال به او حسد نورزیدند.

بخشش‌های قلب، ارزشمندتر از بخشش‌های دست است.

***

تکرار پیراهن برای سه بار در داستان یوسف:

- وقتی برادران آن را با خون رنگین کردند دلیل غم و اندوه بود.

- وقتی توسط زن عزیز پاره شد دلیل پاکدامنی یوسف بود.

- وقتی برای پدرش فرستاد مژده و خوشحالی بود.

هر چیزی که روزی باعث اندوه تو شده، شاید بعدا باعث خوشحالیت شود.

***

﴿ وَاستَبَقا البَاب ﴾

(شتابان هر دو به سمت در رفتند.)

شاید در یک راه حرکت کنید ولی نیت‌ها متفاوت باشد.

***

به یوسف علیه السلام در زندان گفته شد:

﴿ إنا نراک من المحسنین ﴾

(ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.)

وقتی مسئول دارایی و گنجینه‌های مصر بود نیز به او گفته شد:

﴿ إنا نراک من المحسنین ﴾

(ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.)

معدن و اصل پاک، در وضعیت های مختلف دستخوش تغییر نمی‌شود.

***

﴿ ﻗﻠﻦ ﺣﺎﺵَ ﻟﻠﻪ ﻣﺎﻋﻠﻤﻨﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﻦ ﺳﻮﺀ ﴾

(گفتند: پناه بر الله، ما از او هیچ بدی ندیدیم.)

تاریخ تو به دادت می‌رسد، پس آن را حفظ کن.

***

﴿ قال معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای﴾

(یوسف گفت: پناه بر الله که پروردگارم هست و جایگاهم را نیکو داشته است.)

عفت خاص زنان نیست بلکه در مردان بزرگ‌تر است. قبل از مریم علیها السلام، یوسف علیه السلام عفیف بود.

***

﴿ وشهد شاهد من أهلها ﴾

(شاهدی از خاندان طرف دیگر شهادت داد.)

وقتی بنده تقوای الله را پیشه کند برای هر غمش فرجی و برای هر تنگنایش گریزگاهی قرار می‌دهد... حتی نزدیک‌ترین افراد به دشمنش به نفعش شهادت می دهند و ادعایش را تایید می‌کنند.

***

﴿ قال بل سولت لکم أنفسکم أمرا ﴾

(گفت: بلکه نفس شما کاری را برای شما آراست.)

برای یعقوب جای سؤال بود که، چگونه می‌تواند گرگ او را بخورد در حالی که هنوز ستارگان که در خواب دیده بود برایش سجده نکرده‌اند.

اعتمادت به بشارت‌های آفریدگار بیشتر از چیزهایی که چشمت می‌بیند باشد.

***

﴿ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْه ﴾

(محبوب‌تر است نزد من از آن‌چه مرا به سوی آن دعوت می‌کنند.)

کلمه ی زنا را به کار نبرد چون می‌خواست عفت کلام نیز داشته باشد.

***

﴿ فأرسل معنا أخانا ﴾

(برادرمان را با ما بفرست.)

چون نیاز داشتند گفتند: برادرمان.

ولی وقتی نیازی نداشتند گفتند (إن ابنک سرق) پسرت دزدی کرده.

- عده‌ی زیادی در وقت تغییر مصالح خطاب آنان تغییر می‌کند.

***

(وقال یا أسفى على یوسف )

(گفت: افسوس بر یوسف)

در حالی که همه فرزندانش با او هستند مگر یوسف.

بعضی جاها را فقط یک شخص می‌تواند پر کند، چون جایگزینی ندارد.

***

(اذهبوا بقمیصی هذا)

(این پیراهن من را ببرید.)

پیراهن را انتخاب کرد تا از همان جا که غم بر او وارد شده است خوشحالی را بر او وارد کند.

‏(فَأسرَّها یُوسُفُ فِی نَفْسِه)

(یوسف آن سخن را جواب نداد و نزد خود پنهان داشت.)

برخی اوقات سخن نیش داری از نزدیکانت می‌شنوی،

آن را نادیده بگیر و از آن رو بگردان.

برای جواب دادن عجله نکن.

در کتمان، خیر بزرگی نهفته است.

***

(اذهبوا فتحسسوا من یوسف وأخیه)

(بروید دنبال یوسف و برادرش بگردید.)

سال‌ها پیش فرزندش را گم کرد و اکنون می‌خواهد دنبالش بگردند!

وقتی درباره‌ی احتمالات عقلی برایت سخن گفتند تو درباره‌ی اعتماد به الله برایشان سخن بگو.

***

(وقد أحسن بی إذ أخرجنی من السجن)

(به من نیکی کرد که مرا از زندان خارج ساخت.)

یوسف زندان را ذکر کرد و چاه را ذکر نکرد تا برادرانش خجالت زده نشوند.

الگوها، فراتر از انتقام و تسویه حساب هستند.

***

﴿ هِیَ راوَدَتنی عَن نَفسی ﴾

(او مرا به کامجویی دعوت کرد.)

بی گناهان زبانشان آرام است.نیازی نیست صدایشان را بالا ببرند یا برای قانع کردن طرف مقابل قسم بخورند.

***

﴿وَأَخَاف أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْب وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ﴾

(می‌ترسم وقتی شما متوجه او نیستید گرگ او را بخورد.)

آنان کلمه‌ی گرگ را شنیدند و در نقشه ی خود از آن بهره برداری کردند.

تیر قاتل را در توجیهات تربیتی نادیده نگیر.

***

﴿أنا یوسف و هذا أخی﴾

(من یوسفم و این هم برادرم هست)

نگفت من عزیز مصرم. اسمش را بدون هیچ صفتی ذکر کرد. انسان والا به مناصب و رتبه‌ها نگاه نمی کند.


دکتر علی صلابی

ترجمه: محمد ابراهیم ساعدی رودی(با اندکی ویرایش)

  • { وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ}

و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند،(و می گفتند:) « پروردگارا! از ما بپذیر، همانا که تویی شنوای دانا.

(سورة البقرة  - آیه شماره ۱۲۷)


از امام مالک درباره شخص دعا کننده ای که ( در دعایش خطاب به الله متعال ) می گوید:یا سیدی (ای سرورم)،سوال شد

در پاسخ گفت: (شیوه ی) دعای پیامبران مرا به شگفت می آورد(که می گفتند ربنا ربنا - یعنی ای پروردگارا پروردگارا)

------------------------------

سُئل الإمام مالک عن الداعی یقول: یا سیِّدی، فقال: یعجبنی دعاءَ الأنبیاء

سیر أعلام النبلاء

  • { وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ }


و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد،و  الله  به (حال) پرهیزگاران آگاه است.


(سورة آل عمران - آیه شماره ۱۱۵)


الله متعال فرموده:علیم بالمتقین=یعنی به حال پرهیزگاران آگاه است،در حالیکه بدون شک الله متعال به حال همه آگاه است.

این(عبارت در این آیه)بشارت و مژده ای ست برای پرهیزگاران و اهل تقوا،به پاداشی بسیار بزرگ و دلیلی مبنی بر اینکه همانا هیچ کسی در نزد الله برتر نمی گردد مگر اهل پرهیزگاری و تقوا.

----------------------------

إنما قال: (عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ) مع أنه عالم بالکل؛ بشارة للمتقین بجزیل الثواب ودلالة على أنه لا یفوز عنده إلا أهل التقوى


الرازی، مفاتیح الغیب