| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۵۳ مطلب با موضوع «نکته های قرآنی» ثبت شده است

هدهد در نقل اخبار بادقت بود:


(وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ) «من برای تو از سرزمین سبا یک خبر قطعی و مورد اعتماد آورده‌ام». 


او نگفت: شنیدم یا خواندم یا آنطور به من رسیده و...


همچنین موضع گیری سلیمان پیامبر علیه السلام نیز همانند بسیاری از ما "تایید بی چون و چرا" نبود!


بلکه فرمود:


(سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ) «تحقیق می‌کنیم تا ببینیم راست گفته‌ای یا از زمره‌ی دروغگویان بوده‌ای». 


اطمینان از یک خبر پیش از تصدیق یا قبول آن، منهج انبیاست.

  • حسین عمرزاده
  • پیامبر ﷺ و ابوبکر رضي‌الله‌عنه در غار: 

(إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) «قطعا الله با ما است». [التوبة : 40]

 

  • یونس علیه السلام در شکم ماهی:

(لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ) «هیچ خدای بحقی جز تو نیست». [الأنبياء : 87]

 

  • یوسف علیه السلام در زندان:

(مَا کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ) «ما (انبیاء) را نسزد که چیزی را شریک الله سازیم». [يوسف : 38]

 

  • اصحاب کهف رحمهم‌الله در دل کوه:

(لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَٰهًا) «ما هرگز غیر از او معبودی را نمی‌خوانیم». [الكهف : 14]

  • حسین عمرزاده

﴿ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ ﴾

(زن عزیز گفت: اکنون حق آشکار شد.)

برخی اوقات حقیقت برای مدت طولانی می‌خوابد ولی نمی‌میرد.

***

‏﴿ اقتلوا یوسف أو اطرحوه أرضاً یخلُ لکم وجهُ أبیکم ﴾

(یوسف را بکشید یا به سرزمین دوری بیندازید تا پدرتان فقط متوجه شما باشد.)

آنان نمی‌دانستند که عشق و محبت جسدی نیست و باز هم ادامه دارد.

***

‏﴿ إذ قالوا لیوسف وأخوه أحبُّ إلى أبینا منّا ﴾

(وقتی که گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب‌تر است.)

به خاطر مال به او حسد نورزیدند.

بخشش‌های قلب، ارزشمندتر از بخشش‌های دست است.

***

تکرار پیراهن برای سه بار در داستان یوسف:

- وقتی برادران آن را با خون رنگین کردند دلیل غم و اندوه بود.

- وقتی توسط زن عزیز پاره شد دلیل پاکدامنی یوسف بود.

- وقتی برای پدرش فرستاد مژده و خوشحالی بود.

هر چیزی که روزی باعث اندوه تو شده، شاید بعدا باعث خوشحالیت شود.

***

﴿ وَاستَبَقا البَاب ﴾

(شتابان هر دو به سمت در رفتند.)

شاید در یک راه حرکت کنید ولی نیت‌ها متفاوت باشد.

***

به یوسف علیه السلام در زندان گفته شد:

﴿ إنا نراک من المحسنین ﴾

(ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.)

وقتی مسئول دارایی و گنجینه‌های مصر بود نیز به او گفته شد:

﴿ إنا نراک من المحسنین ﴾

(ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.)

معدن و اصل پاک، در وضعیت های مختلف دستخوش تغییر نمی‌شود.

***

﴿ ﻗﻠﻦ ﺣﺎﺵَ ﻟﻠﻪ ﻣﺎﻋﻠﻤﻨﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﻦ ﺳﻮﺀ ﴾

(گفتند: پناه بر الله، ما از او هیچ بدی ندیدیم.)

تاریخ تو به دادت می‌رسد، پس آن را حفظ کن.

***

﴿ قال معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای﴾

(یوسف گفت: پناه بر الله که پروردگارم هست و جایگاهم را نیکو داشته است.)

عفت خاص زنان نیست بلکه در مردان بزرگ‌تر است. قبل از مریم علیها السلام، یوسف علیه السلام عفیف بود.

***

﴿ وشهد شاهد من أهلها ﴾

(شاهدی از خاندان طرف دیگر شهادت داد.)

وقتی بنده تقوای الله را پیشه کند برای هر غمش فرجی و برای هر تنگنایش گریزگاهی قرار می‌دهد... حتی نزدیک‌ترین افراد به دشمنش به نفعش شهادت می دهند و ادعایش را تایید می‌کنند.

***

﴿ قال بل سولت لکم أنفسکم أمرا ﴾

(گفت: بلکه نفس شما کاری را برای شما آراست.)

برای یعقوب جای سؤال بود که، چگونه می‌تواند گرگ او را بخورد در حالی که هنوز ستارگان که در خواب دیده بود برایش سجده نکرده‌اند.

اعتمادت به بشارت‌های آفریدگار بیشتر از چیزهایی که چشمت می‌بیند باشد.

***

﴿ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْه ﴾

(محبوب‌تر است نزد من از آن‌چه مرا به سوی آن دعوت می‌کنند.)

کلمه ی زنا را به کار نبرد چون می‌خواست عفت کلام نیز داشته باشد.

***

﴿ فأرسل معنا أخانا ﴾

(برادرمان را با ما بفرست.)

چون نیاز داشتند گفتند: برادرمان.

ولی وقتی نیازی نداشتند گفتند (إن ابنک سرق) پسرت دزدی کرده.

- عده‌ی زیادی در وقت تغییر مصالح خطاب آنان تغییر می‌کند.

***

(وقال یا أسفى على یوسف )

(گفت: افسوس بر یوسف)

در حالی که همه فرزندانش با او هستند مگر یوسف.

بعضی جاها را فقط یک شخص می‌تواند پر کند، چون جایگزینی ندارد.

***

(اذهبوا بقمیصی هذا)

(این پیراهن من را ببرید.)

پیراهن را انتخاب کرد تا از همان جا که غم بر او وارد شده است خوشحالی را بر او وارد کند.

‏(فَأسرَّها یُوسُفُ فِی نَفْسِه)

(یوسف آن سخن را جواب نداد و نزد خود پنهان داشت.)

برخی اوقات سخن نیش داری از نزدیکانت می‌شنوی،

آن را نادیده بگیر و از آن رو بگردان.

برای جواب دادن عجله نکن.

در کتمان، خیر بزرگی نهفته است.

***

(اذهبوا فتحسسوا من یوسف وأخیه)

(بروید دنبال یوسف و برادرش بگردید.)

سال‌ها پیش فرزندش را گم کرد و اکنون می‌خواهد دنبالش بگردند!

وقتی درباره‌ی احتمالات عقلی برایت سخن گفتند تو درباره‌ی اعتماد به الله برایشان سخن بگو.

***

(وقد أحسن بی إذ أخرجنی من السجن)

(به من نیکی کرد که مرا از زندان خارج ساخت.)

یوسف زندان را ذکر کرد و چاه را ذکر نکرد تا برادرانش خجالت زده نشوند.

الگوها، فراتر از انتقام و تسویه حساب هستند.

***

﴿ هِیَ راوَدَتنی عَن نَفسی ﴾

(او مرا به کامجویی دعوت کرد.)

بی گناهان زبانشان آرام است.نیازی نیست صدایشان را بالا ببرند یا برای قانع کردن طرف مقابل قسم بخورند.

***

﴿وَأَخَاف أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْب وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ﴾

(می‌ترسم وقتی شما متوجه او نیستید گرگ او را بخورد.)

آنان کلمه‌ی گرگ را شنیدند و در نقشه ی خود از آن بهره برداری کردند.

تیر قاتل را در توجیهات تربیتی نادیده نگیر.

***

﴿أنا یوسف و هذا أخی﴾

(من یوسفم و این هم برادرم هست)

نگفت من عزیز مصرم. اسمش را بدون هیچ صفتی ذکر کرد. انسان والا به مناصب و رتبه‌ها نگاه نمی کند.


دکتر علی صلابی

ترجمه: محمد ابراهیم ساعدی رودی(با اندکی ویرایش)

  • حسین عمرزاده

  • { وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ}

و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند،(و می گفتند:) « پروردگارا! از ما بپذیر، همانا که تویی شنوای دانا.

(سورة البقرة  - آیه شماره ۱۲۷)


از امام مالک درباره شخص دعا کننده ای که ( در دعایش خطاب به الله متعال ) می گوید:یا سیدی (ای سرورم)،سوال شد

در پاسخ گفت: (شیوه ی) دعای پیامبران مرا به شگفت می آورد(که می گفتند ربنا ربنا - یعنی ای پروردگارا پروردگارا)

------------------------------

سُئل الإمام مالک عن الداعی یقول: یا سیِّدی، فقال: یعجبنی دعاءَ الأنبیاء

سیر أعلام النبلاء

  • حسین عمرزاده

  • { وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ }


و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد،و  الله  به (حال) پرهیزگاران آگاه است.


(سورة آل عمران - آیه شماره ۱۱۵)


الله متعال فرموده:علیم بالمتقین=یعنی به حال پرهیزگاران آگاه است،در حالیکه بدون شک الله متعال به حال همه آگاه است.

این(عبارت در این آیه)بشارت و مژده ای ست برای پرهیزگاران و اهل تقوا،به پاداشی بسیار بزرگ و دلیلی مبنی بر اینکه همانا هیچ کسی در نزد الله برتر نمی گردد مگر اهل پرهیزگاری و تقوا.

----------------------------

إنما قال: (عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ) مع أنه عالم بالکل؛ بشارة للمتقین بجزیل الثواب ودلالة على أنه لا یفوز عنده إلا أهل التقوى


الرازی، مفاتیح الغیب

  • حسین عمرزاده

  • { لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ }

(این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموال‌شان بیرون رانده شدند،از الله فضل و خشنودی می‌طلبند،و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند،آنها راستگویانند.


(سورة الحشر - آیه شماره ۸)


ابوبکر بن عیاش گفته است:

حقیقتا (برای) خلیفه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم بودنِ ابوبکر صدیق رضی الله عنه،در قرآن(نیز دلیل موجود)است.

چرا که الله متعال می فرماید:(این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموال‌شان بیرون رانده شدند،از الله فضل و خشنودی می‌طلبند،و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند،آنها راستگویانند.

بنابراین هرکسی را که الله،او را صادق(و راستگو)نامیده باشد،دروغ نمی گوید،و این در حالیست که بدون شک صحابه(که به نص صریح این آیه راستگو نامیده شده اند) او را(این چنین) صدا زده و گفته اند(که):ای خلیفه رسول الله.

-------------------------------------

قال أبو بکر بن عیاش: أبو بکر الصدیق هو خلیفة رسول الله فی القرآن؛ لأن الله تعالى یقول: (لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ) فمن سماه الله صادقًا، فلیس یکذب، وقد ناداه الصحابة: فقالوا: یا خلیفة رسول الله! 


 سیر أعلام النبلاء

  • حسین عمرزاده
  • { فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا }

پس هنگامی که(از آنجا)گذشتند، (موسی) به جوان (خدمتکار) خود گفت:غذایمان را بیاور،که سخت از این سفرمان خسته شده ایم.
سوره الکهف - آیه شماره ۶۲

در این فرموده الله متعال دلیلی ست بر جواز اطلاع رسانی از آنچه که انسان از درد و بیماری ها بدان دچار می گردد
و این مساله خللی در رضایت(به تقدیر)ایجاد نمی کند،و نه خللی در تسلیم شدن در برابر قضا(و به وقوع پیوستن تقدیر)
اما این (بلامانع بودن تا)زمانی خواهد بود که اظهار درد و ناراحتی،از روی دلخوری و خشم(نسبت به تقدیر و خواست الله)نباشد.
--------------------------------

فی قوله تعالى: (لَقَدْ لَقِینَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا) دلیل على جواز الإخبار بما یجده الإنسان من الألم والأمراض، وأن ذلک لا یقدح فی الرضا، ولا فی التسلیم للقضاء لکن إذا لم یصدر ذلک عن ضجر ولا سخط.

امام قرطبی، الجامع لأحکام القرآن





  • ( وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ ۖ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ )

و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را از (آسیب) جنگ های تان محفوظ دارد، پس آیا شکر گزار هستید؟!.


سوره الأنبیاء آیه شماره ۸۰


این آیه اصل و قاعده ای ست در(جواز و مشروعیت)به کار گیری صنایع و اسباب(مادی)،و این گفته صاحبان عقل و خرد است نه گفته نادانان کم هوش که می گویند این مساله(یعنی مساله استفاده از اسباب مادی)فقط برای مردم ضعیف مشروع شده!
علت جواز به کار گیری اسباب،سنت الله متعال در رابطه با مخلوقاتش می باشد.
بنابراین هر شخصی که در این زمینه انتفاد وارد کند،در حقیقت در رابطه با کتاب(یعنی قرآن) و سنت(یعنی احادیث صحیح)انتقاد وارد نموده است.


-----------------------------------------


هذه الآیة أصل فی اتخاذ الصنائع والأسباب، وهو قول أهل العقول والألباب، لا قول الجهلة الأغبیاء، القائلین بأن ذلک إنما شرع للضعفاء! فالسبب سنة الله فی خلقه؛ فمن طعن فی ذلک، فقد طعن فی الکتاب والسنة.


امام القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
  • حسین عمرزاده
  • { وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا }
و(اگر به اصحاب کهف نگاه می کردی) می پنداشتی بیدارند،در حالیکه آنها خفته بودند و ما آنها را به سمت راست و چپ می گرداندیم،و سگ آنها دستهای خود را (بحالت پاسبانی) بر دهانه غار گشوده بود.اگر به آنها نگاه می کردی قطعا فرار می کردی و تو از آنها سخت می ترسیدی.

سوره الکهف - آیه شماره ۱۸



و سگ آنها دستهای خود را (بحالت پاسبانی) بر دهانه غار گشوده بود:هنگامیکه سگی به خاطر همراهی اش با افراد نیک و اولیا به این درجه و مرتبه بالا می رسد - تا آنجا که الله متعال خبر آن را در کتابش می دهد- چه گمانی خواهی داشت درباره مومنان یکتاپرست و دوستدار و همراهان اولیا و صالحین؟
---------------------------------
(وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ) إذا کان بعض الکلاب قد نال هذه الدرجة العلیا بصحبته ومخالطته الصلحاء والأولیاء -حتى أخبر الله تعالى بذلک فی کتابه-، فما ظنک بالمؤمنین الموحدین، المخالطین المحبین للأولیاء والصالحین؟ 

الجامع لأحکام القرآن



  • { أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ }
آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند،گمان کردند که (ما) آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند که زندگی شان و مرگشان یکسان باشد؟چه بد داوری می کنند!

سوره الجاثیة - آیه شماره ۲۱


عبدالرحمن بن عجلان گفته است:شبی را نزد ربیع بن خیثم گذراندم که برخاست تا نماز بخواند تا اینکه به این آیه رسید:
آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند،گمان کردند که (ما) آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند که زندگی شان و مرگشان یکسان باشد؟چه بد داوری می کنند!
بنابراین شبش را صبح کرد در حالی که شدیدا گریه می کرد و بعد از این آیه به تلاوت آیه دیگری نپرداخته بود.
---------------------------------------
قال عبد الرحمن بن عجلان: بِتُّ عند الربیع بن خیثم ذات لیلة، فقام یصلی فمر بهذه الآیة: (أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ)، فمکث لیلته حتى أصبح، ما جاوز هذه الآیة إلى غیرها ببکاء شدید. 

الجامع لأحکام القرآن


  • { أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ }
آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند،گمان کردند که (ما) آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند که زندگی شان و مرگشان یکسان باشد؟چه بد داوری می کنند!

سوره الجاثیة - آیه شماره ۲۱


مسروق از مردی از اهالی مکه نقل کرده که گفت:این است مقام تمیم داری،شبی او را دیدم تا زمانیکه صبح شد و یا نزدیک بود صبح شود،آیه ای از کتاب الله متعال را می خواند و رکوع می نمود و سجده می کرد و گریه و زاری می کرد(در حالیکه این آیه را پیوسته تلاوت می کرد):{ أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ - آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند،گمان کردند که (ما) آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند که زندگی شان و مرگشان یکسان باشد؟چه بد داوری می کنند!
------------------------------------------
قال مسروق عن رجل من أهل مکة: هذا مقام تمیم الداری، لقد رأیته ذات لیلة حتى أصبح أو قرب أن یصبح، یقرأ آیة من کتاب الله ویرکع ویسجد ویبکی: (أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ).

الجامع لأحکام القرآن



  • { سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا }
(گروهی)خواهند گفت:آنها سه نفر بودند که چهارمین آنها سگشان بود و (گروهی) می گویند:پنج نفر بودند که ششمین آنها سگشان بود-همه ی اینها سخنانی بدون دلیل است-و (گروهی) می گویند:آنها هفت نفر بودند و هشتمین انها سگشان بود،بگو:پروردگار من از تعداد آنها آگاه تر است.جز گروه کمی تعداد آنها را نمی دانند.پس درباره ی آنان گفتگوی مختصر و ساده داشته باش و از هیچ کس درباره ی انها سوال مکن.

سوره الکهف - آیه شماره ۲۲


امام قرطبی رحمه الله در تفسیر آیه فوق این چنین فرموده است:از پیامبر صلی الله علیه و علی آله و صحبه وسلم روایت شده که ایشان از مسیحیان نجران در رابطه با اصحاب کهف سوال کردند و در نتیجه الله متعال او را(همچنانکه در پایان آیه ذکر شده) از پرسش (از مسیحیان) منع نمود.
و در این آیه دلیلی ست مبنی بر منع مسلمانان از مراجعه به (افراد دارای ادیان) اهل کتاب (آسمانی) در مساله ای (از مسائل) علمی.
پ ن :منظور از علم در جمله فوق،علم شرعی می باشد.
----------------------------------------
روی أنه - علیه السلام - سأل نصارى نجران عنهم فنهی عن السؤال، وفى هذا دلیل على منع المسلمین من مراجعة أهل الکتاب فی شیء من العلم

الجامع لأحکام القرآن
  • حسین عمرزاده
  • { قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ }
(یعقوب) گفت:ای پسرکم!خواب خود را برای برادرانت بازگو نکن،که برای تو نقشه ی بدی می اندیشند،بی گمان شیطان برای انسان دشمن آشکار است.

سوره یوسف - آیه شماره ۵

این آیه،اصل و قاعده ای ست مبنی بر اینکه خواب خود را برای افراد بدخواه و نامهربان و هر کسی که آن را به خوبی تعبیر نمی کند تعریف نکنیم.


----------------------------------------------------

هذه الآیة أصل فی ألا نقص الرؤیا على غیر شفیق ولا ناصح، ولا على من لا یحسن التأویل فیها.

امام القرطبی، الجامع لأحکام القرآن



  • { یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ }
یتیمی از خویشاوندان

سورة البلد - آیه شماره ۱۵

در این آیه مطلبی آموزنده است مبنی بر اینکه دادن صدقه بر اساس روابط خویشاوندی بهتر و برتر است از دادن صدقه بدون وجود خویشاوندی
کما اینکه دادن صدقه به یتیمی که سرپرستی ندارد بهتر است از دادن صدقه به یتیمی که دارای سرپرست می باشد.
---------------------------------------
فیها تعلیم أن الصدقة على القرابة أفضل منها على غیر القرابة، کما أن الصدقة على الیتیم الذی لا کافل له أفضل من الصدقة على الیتیم الذی یجد من یکفله. 

امام قرطبی، الجامع لأحکام القرآن



  • { إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ }
همانا ما کوهها را با او مسخر( و رام)کردیم،که شامگاهان و صبحگاهان(با او)تسبیح می گفتند.

سوره ص - آیه شماره ۱۸

ابن عباس رضی الله عنه در رابطه با این آیه گفته است:در دلم سوال و شبهه ای در زمینه نماز چاشت وجود داشت تا اینکه جواب و دلیل آن را در قرآن پیدا نمودم:(شامگاهان و صبحگاهان تسبیح می گفتند).

---------------------------------------------------

قال ابن عباس : کان فی نفسی شیء من صلاة الضحى، حتى وجدتها فی القرآن: (یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ).

امام قرطبی، الجامع لأحکام القرآن



  • { وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ }
و(سلیمان)از حال پرندگان جویا شد،و گفت:مرا چه شده است که هدهد را نمی بینم،یا اینکه او از غایبان است؟

سوره النمل - آیه شماره ۲۰

در این آیه دلیل و نکته ای وجود دارد مبنی بر لزوم پیگیری اوضاع زیردستان توسط حاکم،و مراقبت از آنان
هدهد را علی رغم کوچکی اش ببین که چگونه اوضاعش بر سلیمان علیه السلام مخفی نمانده،پس چگونه (بوده است و چگونه باید باشد این عملکرد)در رابطه با آنکه از او (یعنی از آن پرنده کوچک) بزرگتر است؟
------------------------------------------

فیه دلیل على تَفقُّد الإمام أحوالَ رعیَّته، والمحافظة علیهم، فانظر إلى الهدهد مع صغره کیف لم یَخْفَ حاله على سلیمان، فکیف بما هو أعظم؟ 

امام قرطبی، الجامع لأحکام القرآن
  • حسین عمرزاده


( وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ ۖ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ )

وهرگز بر هیچ یک از آنها که مرده است, نماز نخوان, وبر (کنار) قبرش نایست, بی گمان آنها به الله ورسولش کافر شدند, ودر حالی که فاسق (ونافرمان) بودند؛ مردند.


التوبة (۸۴)


استنباط و نظر برخی از  علما در رابطه با آیه فوق این است که این آیه بر مشروعیت نماز جنازه دلالت دارد.

زمانیکه از برپا نمودن نماز بر سر جنازه منافقین نهی شده،(پس بنابراین همین آیه)بر مشروعیت نماز جنازه در حق اهل ایمان دلالت می کند.

----------------------------


استنبط بعض العلماء من قوله تعالى -عن المنافقین-: (وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ ) (التوبة:٨٤)، أن هذه الآیة تدل على شرعیة صلاة الجنازة؛ فلما نهى عن الصلاة على المنافقین دل على مشروعیتها فی حق المؤمنین. 

 القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
  • حسین عمرزاده

{ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ  }

و زمانی (را یاد کن) که گروهی از جن‌ها را به سوی تو متوجه کردیم که قرآن می‌شنیدند. و چون نزدش حضور یافتند، گفتند: ساکت باشید. و هنگامی که تلاوت قرآن پایان یافت، در حالی که(خودشان)بیم‌دهنده بودند، به سوی قومشان بازگشتند.


(سورة الأحقاف - ۲۹)


  • اولین برکت علم،بهره مند شدن مردم است و من هیچگاه شخصی را ندیده ام که در رابطه با علم بُخل و خساست روا داشته مگر اینکه از علمش بهره ای نبرده است.

یعنی:هرکس که در رابطه با علم و دانشی که الله به او عطا نموده بخیلی و خسیسی کند،در حقیقت از نفع و فایده علم بی بهره خواهد ماند.

-----------------------------------------------

(وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ) (الأحقاف: ٢٩)

 أول برکة العلم؛ إفادة الناس، وما رأیت أحدًا قط بخل بالعلم إلا لم یُنتفع بعلمه!


ابن حبَّان، روضة العقلاء (۴۰)

  • حسین عمرزاده

وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا 

 و این (فرمان پروردگار است) که مساجد از آن الله می‌باشد؛ پس هیچ‌کس را با الله نخوانید.

سوره الجن - آیه شماره ۱۸


وقتیکه سجده،والاترینِ افعال نماز از جهت نزدیک شدن بنده به پروردگارش است،(در نتیجه) نام مکان(یعنی نام مکان برگزاری نماز نیز)از همان(یعنی از سجده)بر گرفته شده است.

پس گفته شده:مسجد(یعنی مکان سجده نمودن) و نگفته اند:مرکع(یعنی مکان انجام رکوع).

-------------------------

(وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِله) (الجن: ١٨) لما کان السجود أشرف أفعال الصلاة، لقُرب العبد من ربِّه، اشتُقَّ اسم المکان منه، فقیل: مسجد، ولم یقولوا: مرکع!

الزرکشی، إعلام الساجد (۵۸)

  • حسین عمرزاده

{ وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا  }

و به (پاداش) صبری که کردند، بهشت و (لباس‌های) حریر (بهشتی) را به آنان پاداش داد.

سوره الانسان آیه ۱۲


شخصی سوره ی الانسان را بر ابو سلیمان دارانی قرائت کرد و هنگامی که به آیه : 
وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا 
و (الله) به (پاداش) صبری که (بهشتیان در دنیا) کردند، بهشت و (لباس‌های) حریر (بهشتی) را به آنان پاداش داد.آیه ۱۲ سوره ی الانسان
رسید ابو سلیمان (در توضیح صبری که در آیه فوق ذکر شده)گفت:
این پاداش ها به خاطر صبر آنها بر ترک شهوت ها (و خواهشات نفس) در دنیاست.
------------------------------

قرأ رجل على أبی سلیمان الدارانی سورة الإنسان، فلما بلغ: (وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا) قال أبو سلیمان: بما صبروا على ترک الشهوات فی الدنیا. 

تفسیر القرآن العظیم

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest