کار به نا اهلان سپردن:
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۳۷ ق.ظ
مرد نادانى چشم درد سختی گرفت و به جاى پزشک نزد دامپزشک رفت . دامپزشک همان دارویى را که براى درد چشم حیوانات تجویز مى کرد به چشم او کشید و او کور شد. او از دست دامپزشک شکایت کرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر کرده و به محاکمه کشید. راءى نهایى دادگاه این شد که قاضى به دامپزشک گفت : برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست ، اگر این کور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشک نمى آمد.
هدف از این حکایت آن است که : هر کس کاری را به شخص نا آزموده و غیر متخصص واگذارد، علاوه بر اینکه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان کم خرد و سبکسر خوانده خواهد شد.ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه کارهاى خطیربوریا باف اگر چه بافنده استنبرندش به کارگاه حریر
- برگرفته از گلستان سعدی -
- ۹۶/۱۱/۰۹