| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزادی دینی در اسلام» ثبت شده است

فاتحان مسلمان علیرغم جنگی که با قوای نظامی ساسانیان داشتند، اما ایرانیان را مجبور نکردند که مسلمان شوند، بلکه آنها با دادن جزیه در کنف حمایت حکومت اسلامی قرار داشتند و بر زندگی عادی و کسب و کار و دین خود بودند.

 

در بررسی نحوه‌ی گسترش اسلام در ایران، یکی از شبهاتی که همواره از سوی جریان‌های باستان‌گرای اسلام‌ستیز مطرح شده، این ادعاست که ایرانیان به اجبار و از طریق خشونت و شمشیر به اسلام گرویدند. این روایت تحریف‌شده، با نادیده گرفتن مستندات تاریخی و شرایط اجتماعی ایران در دوره‌ی ساسانی، تصویری نادرست از این رویداد ارائه می‌دهد. در حالی که منابع معتبر نشان می‌دهند که ایرانیان در پذیرش اسلام آزادی داشتند و اسلام، همانند سایر سرزمین‌های فتح‌شده،تدریجاً و از طریق سازوکارهای گوناگون از جمله روابط اجتماعی، تساهل دینی، و نارضایتی از حاکمیت پیشین، گسترش یافت.


یکی از عواملی که در این فرایند تأثیر قابل‌توجهی داشت، نارضایتی گسترده‌ی مردم از سلطه‌ی موبدان زرتشتی بود. این روحانیون، که قدرت زیادی در حکومت ساسانی داشتند، با سخت‌گیری‌های شدید دینی، سرکوب عقاید مخالف، و حمایت از ساختار طبقاتی ناعادلانه، موجی از نارضایتی را در میان مردم ایجاد کرده بودند. همین مسئله سبب شد که جامعه‌ی ایران، نه از سر اجبار، بلکه از سر میل به رهایی از سلطه‌ی موبدان و اشرافیت و سلسله استبدادی پادشاهی وقت، به اسلام روی آورند.


برای درک بهتر این مسئله، در ادامه بخش‌هایی از کتاب تاریخ ادبی ایران نوشته‌ی ادوارد براون (به انگلیسی: Edward Granville Browne ؛ زادهٔ ۷ فوریهٔ ۱۸۶۲ – درگذشتهٔ ۵ ژانویهٔ ۱۹۲۶)،شرق شناس و ایران شناس بریتانیایی،آورده می‌شود که به تحلیل این شرایط پرداخته است:

«چه بسا تصور کنند که جنگجویان اسلام اقوام و ممالک مفتوحه را در انتخاب یکی از دو راه مخیّر می ساختند: اول قرآن، دوم شمشیر. ولی این تصور صحیح نیست زیرا گبر و ترسا و یهود اجازه داشتند آیین خود را نگاهدارند و فقط مجبور به دادن جزیه بودند و این ترتیب کاملا عادلانه بود، زیرا اتباع غیر مسلم خلفاء از شرکت در غزوات و دادن خمس و زکات که بر امت پیامبر فرض بود، معافیت داشتند.

در کتاب فتوح البلدان البلاذری در صفحه ۶۹ نوشته است: «هنگامیکه یمن بیعت نمود پیامبر عده ای را بدانجا فرستاد تا مردم را به احکام و آداب شریعت اسلام آشنا سازند و از کسانیکه اسلام می آورند خمس و زکات مقرره را بخواهند،و از آنانکه به آیین مسیح و مجوس و یهود باقی می ماندند جزیه بگیرند. در مورد عمان نیز ابو زید را فرمان داد که از مسلمین وجوه بریه و از مجوس جزیه بستاند(صفحه۷۷). در بحرین مرزبان ایران و برخی از هموطنانش به آیین اسلام گرویدند ولی دیگران به کیش زردشت باقی ماندند و هر فرد بالغ و رشید یک دینار بطور سرشمار جزیه می داد. در صفحه ۷۹ چنین گوید: «مجوس و یهود مخالف اسلام بودند و ترجیح می دادند مالیات سرانه بدهند و ریاکاران عرب می گفتند پیامبر مدعی است که جزیه فقط از اهل کتاب گرفته می شود و حال آنکه از قوم مجوس و هجر نیز که اهل کتاب نیستند جزیه پذیرفته شده است؛ آنگاه این آیه نازل شد: «انّ الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان اللّه یفصل بینهم یوم القیمة ان اللّه علی کل شیء شهید».

پیمانی که میان حبیب بن مسلمه و اهالی دبیل واقع در ارمنستان منعقد گردید بدین مضمون است:

«به نام خداوند بخشنده مهربان.این نامه ایست از حبیب بن مسلمه به اهالی دبیل و نصاری و مجوس و یهود اعم از حاضرین و غائبین. بحقیقت سوگند که حفظ جان و مال و معابد و کنائس و دیوار شهرها را تضمین می کنم. شما در امان هستید و بر ما فرض است که این پیمان را تا زمانیکه شما رعایت کنید و جزیه و حق الارض بپردازید ما نیز از روی وفاداری و ایمان رعایت کنیم. خداوند گواه است و گواهی او کافیست». چنانکه از کتاب البلاذری بر می آید (صفحه ۲۶۷) عمر تردید داشت که با مجوس چگونه باید رفتار کند، لکن عبدالرحمن بن عوف برپاخاست و فریاد برآورد: «گواهی می دهم که رسول خدا فرمود با آنها هم مانند اهل کتاب رفتار کنید: سنوا بهم سنة اهل الکتاب غیر ناکحی نسائهم و لا آکلی ذبائحهم.»

 

اما برخورد مسلمین در فتوحات با کفار حربی و پیمان شکنان که برای کشتن مسلمانان و نابودی اسلام عمل می کردند چگونه بود؟

 

«سکنه شهرهایی که در برابر مسلمین مقاومت می کردند،خاصه آنانکه نخست تسلیم شدند و بعد بشوریدند،البته به آسانی نتوانستند بگریزند.بالاخص از شورشیان کلیه مردان و کسانی که اسلحه داشتند عموما از دم شمشیر گذشتند و زنان و کودکانشان را مسلمین به اسارت بردند.

ولی بنظر نمی رسد که زردشتیان به شدت مورد تعذیب و آزار قرار گرفته باشند و یا اینکه آیین اسلام بیشتر به زور شمشیر به ایران تحمیل شده باشد.این مساله را پروفسور آرنولد استاد دارالفنون علیگره در کتاب نفیس خود درباره تعلیمات اسلام (چاپ لندن به سال ۱۸۹۶ مسیحی صفحات ۱۷۷-۱۸۴) به وجه بسیار خوبی ثابت نموده است.

آرنولد به بی تابی موبدان بی‌گذشت زردشتی اشاره می کند و می گوید موبدان نه تنها نسبت به علماء سایر ادیان بلکه در برابر کلیه فرق مخالف ایران و مانویان و مزدکیان و عرفای مسیحی (گنوستیک) و امثالهم تعصب نشان می دادند و بدین سبب به شدت مورد بی‌مهری و نفرت جماعات زیادی قرار گرفته بودند.

رفتار ستمگرانه موبدان نسبت به پیروان سایر ادیان و مذاهب سبب شد که درباره آیین زردشت و پادشاهانی که از مظالم موبدان حمایت می کردند حس بغض و کینه شدید در دل بسیاری از اتباع ایران برانگیخته شود و استیلاء عرب به منزله نجات و رهایی ایران از چنگال ظلم تلقی گردد.»

منبع:

تاریخ ادبی ایران، پرفسور ادوارد براون، جلد اول، ترجمه تحشیه و تعلیق از علی پاشا صالح استاد دانشگاه تهران، نشر کتابخانه ابن سینا، تهران ۱۳۳۵، صفحه ۲۹۷ تا ۳۰۰

 

همان‌طور که ادوارد براون نیز اشاره کرده، گسترش اسلام در ایران نه به‌واسطه‌ی اجبار، بلکه تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله فروپاشی نظام ساسانی، نارضایتی از موبدان، و اندیشه و سیاست تساهل مذهبی مسلمانان صورت گرفت. برخلاف آنچه جریان‌های مغرض ادعا می‌کنند، تاریخ نشان می‌دهد که در بسیاری از مناطق، ایرانیان خود به اسلام گرایش پیدا کردند و پذیرش این دین برای آنان نه یک تحمیل، بلکه یک انتخاب آگاهانه بود.
البته این به معنای آن نیست که در تمام مراحل فتوحات، خشونتی رخ نداده یا مقاومتی صورت نگرفته است. طبیعی است که در هر فتح نظامی، برخوردهایی رخ دهد و افرادی که در برابر فاتحان ایستادگی کردند، عواقبی را متحمل شوند. اما نکته‌ی اساسی اینجاست که اسلام نه با زور، بلکه با گذر زمان، تعامل فرهنگی، و تغییرات اجتماعی به آیین غالب در ایران تبدیل شد. اگر اسلام صرفاً از طریق اجبار و خشونت تحمیل شده بود، چگونه ممکن بود که پس از گذشت قرن‌ها، ایرانیان نه‌تنها این دین را حفظ کنند، بلکه خود به یکی از پیشگامان فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل شوند؟


در نهایت، پذیرش و گسترش اسلام در ایران را نمی‌توان به یک عامل واحد نسبت داد. روشنی و کامل بودن عقیده و آموزه های اخلاقی اسلام که برای دیگران کامل مشهود و تاثیر گذار بود، تحولات تاریخی، نارضایتی‌های اجتماعی، و فرصت‌هایی که دین جدید برای طبقات مختلف جامعه فراهم کرد، همگی در این روند نقش داشتند. بنابراین، روایت تحریف‌شده‌ای که برخی افراد بدون اتکا به منابع معتبر مطرح می‌کنند، چیزی جز نادیده گرفتن واقعیت‌های تاریخی و عناد و لجاجت نیست.

تصاویر صفحات:

  • حسین عمرزاده

'ISLAM AND THE WEST'

اسلام و غرب

 

سخنرانی شاه چارلز سوم (در زمان ولیعهدی) در تئاتر شلدونیان آکسفورد به مناسبت بازدید وی از مرکز مطالعات اسلامی آکسفورد: چهارشنبه ۲۷ اکتبر ۱۹۹۳

 

شاهزاده چارلز (پادشاه کنونی انگلستان) در سخنرانی خود با عنوان "اسلام و غرب" به تأثیرات تاریخی و فرهنگی دنیای اسلام بر تمدن غرب اشاره می‌کند. او به این نکته تأکید دارد که تاریخ اسلام و غرب ارتباط عمیقی با یکدیگر داشته و در طول قرون وسطی، دنیای اسلام پیشرفت‌های علمی، فلسفی و هنری فراوانی داشته است که تأثیرات عمیقی بر دنیای غرب گذاشته است. علمای مسلمان با انتقال دانش‌های مختلف در زمینه‌هایی چون ریاضیات، ستاره‌شناسی و پزشکی به اروپا، نقش مهمی در شکل‌گیری انقلاب علمی در غرب ایفا کردند. همچنین، هنر و معماری اسلامی، به ویژه در مناطقی مانند اسپانیا و جنوب ایتالیا، تأثیرات چشمگیری بر سبک‌های هنری غربی گذاشته است.

این سخنرانی نکاتی در بر دارد که اسلام ستیزان غرب زده که دچار بیماری خود تحقیری هستند و همواره ادعای عقب ماندگی مسلمانان و یا خروجی نداشتن اسلام را هم دارند،یا در مخیله شان این واقعیت ها نمی گنجد و یا ممکن است نشر این صحبت ها به مذاق بخشی از این ها که عناد و لجاجت دارند خوش نیاید.

در هر حال؛البته پادشاه انگلستان یا ... برای ما در مقام حجیت نیستند اما خب بدیهیاتی وجود دارد که بر کسی پوشیده نیست و جز فرد نادان،مغرض یا بیمار با آن ها سر ستیز ندارد.

سخنرانی در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲ شمسی) ایراد شده است و در آن در مورد مسلمانان انگلستان بیان شده که :«این افراد، بانوان و آقایان، دارایی بزرگی برای بریتانیا هستند. آنها به تمامی بخش‌های اقتصاد ما کمک می‌کنند - به صنعت، خدمات عمومی، مشاغل حرفه‌ای و بخش خصوصی. ما آنها را به عنوان معلمان، پزشکان، مهندسان و دانشمندان می‌بینیم. آنها به رفاه اقتصادی کشورمان کمک می‌کنند و به غنای فرهنگی ملت ما می‌افزایند.»

صحت این اثر مثبت و محبوبیت اسلام و مسلمانان در جامعه اروپایی را به عنوان نمونه امروزه (در سال ۲۰۲۴ میلادی/۱۴۰۳ شمسی) در خبری منتشر شده از "اداره ملی آمار بریتانیا" می بینیم که «نام "محمد" در سال ۲۰۲۳ محبوب‌ترین نامی بوده است که والدین بریتانیایی آن را برای فرزندان پسر خود انتخاب کرده‌اند». (این خبر توسط رسانه های مطرح خارجی و فارسی زبان دنیا منتشر شده است).

به دلیل طولانی بودن سخنرانی،به قسمت هایی مهم  از آن می پردازیم:

 

«Ladies and gentlemen, it was suggested to me when I first began to consider the subject of this lecture, that I should take comfort from the Arab proverb, 'In every head there is some wisdom'. I confess that I have few qualifications as a scholar to justify my presence here, in this theatre, where so many people much more learned than I have preached and generally advanced the sum of human knowledge. I might feel more prepared if I were an offspring of your distinguished University, rather than a product of that 'Technical College of the Fens' - though I hope you will bear in mind that a chair of Arabic was established in 17th century Cambridge a full four years before your first chair of Arabic at Oxford. Unlike many of you, I am not an expert on Islam - though I am delighted, for reasons which I hope will become clear, to be a Vice Patron of the Oxford Centre for Islamic Studies. The Centre has the potential to be an important and exciting vehicle for promoting and improving understanding of the Islamic world in Britain, and one which I hope will earn its place alongside other centres of Islamic study in Oxford, like the Oriental Institute and the Middle East Centre, as an institution of which the University, and scholars more widely, will become justly proud.

Given all the reservations I have about venturing into a complex and controversial field, you may well ask why I am here in this marvellous Wren building talking to you on the subject of Islam and the West. The reason is, ladies and gentlemen, that I believe wholeheartedly that the links between these two worlds matter more today than ever before, because the degree of misunderstanding between the Islamic and Western worlds remains dangerously high, and because the need for the two to live and work together in our increasingly interdependent world has never been greater. At the same time I am only too well aware of the minefields which lie across the path of the inexpert traveller who is bent on exploring this difficult route. Some of what I shall say will undoubtedly provoke disagreement, criticism, misunderstanding and probably worse. But perhaps, when all is said and done, it is worth recalling another Arab proverb: 'What comes from the lips reaches the ears. What comes from the heart reaches the heart.'

خانم‌ها و آقایان، زمانی که برای نخستین بار به فکر نوشتن سخنرانی در مورد موضوع این جلسه افتادم، به من پیشنهاد شد که از ضرب‌المثل عربی "در هر سر حکمت‌هایی هست" الهام بگیرم. باید اعتراف کنم که من صلاحیت علمی زیادی برای توجیه حضورم در اینجا، در این تئاتر، جایی که بسیاری از افراد فرهیخته‌تر از من سخنرانی کرده‌اند و به طور کلی به پیشرفت دانش بشری کمک کرده‌اند، ندارم. شاید اگر من فارغ‌التحصیل دانشگاه برجسته شما بودم، احساس آمادگی بیشتری می‌کردم، نه محصول آن "دانشگاه فنی فنز" – هرچند امیدوارم به یاد داشته باشید که کرسی زبان عربی در قرن هفدهم در کمبریج تأسیس شد، چهار سال پیش از تأسیس اولین کرسی زبان عربی در آکسفورد. برخلاف بسیاری از شما، من متخصص اسلام نیستم، اما خوشحالم که به دلایلی که امیدوارم روشن شود، به عنوان معاون حامی مرکز مطالعات اسلامی آکسفورد در اینجا حضور دارم. این مرکز ظرفیت آن را دارد که به ابزاری مهم و هیجان‌انگیز برای ارتقای درک و شناخت بهتر از جهان اسلام در بریتانیا تبدیل شود و امیدوارم که جایگاه خود را در کنار دیگر مراکز مطالعات اسلامی آکسفورد، مانند مؤسسه شرق‌شناسی و مرکز خاورمیانه، به عنوان نهادی که دانشگاه و دانشمندان به آن افتخار خواهند کرد، پیدا کند.

با توجه به تمام تردیدهایی که در مورد ورود به چنین موضوع پیچیده و بحث‌برانگیزی دارم، ممکن است از خود بپرسید چرا من در این ساختمان زیبای ساخته شده توسط وِن، در مورد اسلام و غرب با شما صحبت می‌کنم. دلیل این است که من به طور کامل معتقدم که روابط میان این دو جهان امروز از هر زمانی اهمیت بیشتری دارد، زیرا میزان سوءتفاهم میان جهان اسلام و جهان غرب هنوز بسیار بالا است و نیاز به همکاری و همزیستی این دو در دنیای امروز که به شدت به هم وابسته است، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. در عین حال، من به خوبی از موانعی که در مسیر فردی ناآگاه و تازه‌کار قرار دارد، آگاه هستم. برخی از آنچه که خواهم گفت ممکن است منجر به مخالفت، انتقاد، سوءتفاهم و شاید بدتر شود. اما شاید در نهایت ارزش یادآوری ضرب‌المثل دیگری از عربی را داشته باشیم: "آنچه از لب‌ها می‌آید به گوش‌ها می‌رسد، اما آنچه از دل می‌آید، به دل می‌رسد."

 

The depressing fact is that, despite the advances in technology and mass communications of the second half of the 20th Century, despite mass travel, the intermingling of races, the ever growing reduction - or so we believe - of the mysteries of our world, misunderstandings between Islam and the West continue. Indeed, they may be growing. As far as the West is concerned, this cannot be because of ignorance. There are one billion Muslims worldwide. Many millions of them live in countries of the Commonwealth. Ten million or more live in the West, and around one million in Britain. Our own Islamic community has been growing and flourishing for decades. There are nearly 500 mosques in Britain. Popular interest in Islamic culture in Britain is growing fast. Many of you will recall - and I think some of you took part in - the wonderful Festival of Islam which Her Majesty The Queen opened in 1976. Islam is all around us. And yet distrust, even fear, persist.

 

واقعیت ناراحت‌کننده این است که علی‌رغم پیشرفت‌های فناوری و ارتباطات جمعی در نیمه دوم قرن بیستم، علی‌رغم سفرهای انبوه، اختلاط نژادها و کاهش روزافزون معماهای جهان ما - یا حداقل این‌طور که باور داریم - سوءتفاهم‌ها بین اسلام و غرب همچنان ادامه دارد. در واقع، ممکن است که این سوءتفاهم‌ها در حال افزایش باشند. از دیدگاه غرب، این نمی‌تواند ناشی از جهل باشد. یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان وجود دارند. میلیون‌ها نفر از آن‌ها در کشورهای مشترک‌المنافع زندگی می‌کنند. بیش از ده میلیون نفر در غرب زندگی می‌کنند و حدود یک میلیون نفر در بریتانیا. جامعه اسلامی خود ما برای دهه‌ها در حال رشد و شکوفایی بوده است. نزدیک به ۵۰۰ مسجد در بریتانیا وجود دارد. علاقه عمومی به فرهنگ اسلامی در بریتانیا به سرعت در حال افزایش است. بسیاری از شما به یاد دارید - و فکر می‌کنم برخی از شما در آن شرکت داشتید - جشنواره شگفت‌انگیز اسلام که ملکه محترمه در سال ۱۹۷۶ افتتاح کردند. اسلام در اطراف ما است. با این حال، بی‌اعتمادی و حتی ترس همچنان ادامه دارد.

 

… The rights of Muslim women to property and inheritance, to some protection if divorced, and to the conducting of business, were rights prescribed by the Qur'an twelve hundred years ago, even if they were not everywhere translated into practice. In Britain at least, some of these rights were novel even to my grandmother's generation!

 

... حقوق زنان مسلمان در زمینه‌های مالکیت و ارث، حق دریافت حمایت در صورت طلاق و حق انجام فعالیت‌های تجاری، حقوقی بودند که قرآن بیش از هزار و دویست سال پیش برای زنان تعیین کرده بود، حتی اگر این حقوق در همه جا به درستی به اجرا درنیامده باشد. حداقل در بریتانیا، برخی از این حقوق حتی برای نسل مادربزرگ من هم نو و جدید بود!

 

… Ladies and gentlemen, if there is much misunderstanding in the West about the nature of Islam, there is also much ignorance about the debt our own culture and civilisation owe to the Islamic world. It is a failure which stems, I think, from the straightjacket of history which we have inherited. The mediaeval Islamic world, from Central Asia to the shores of the Atlantic, was a world where scholars and men of learning flourished. But because we have tended to see Islam as the enemy of the West, as an alien culture, society and system of belief, we have tended to ignore or erase its great relevance to our own history. For example, we have underestimated the importance of 800 years of Islamic society and culture in Spain between the 8th and 15th centuries. The contribution of Muslim Spain to the preservation of classical learning during the Dark Ages, and to the first flowerings of the Renaissance, has long been recognised. But Islamic Spain was much more than a mere larder where Hellenistic knowledge was kept for later consumption by the emerging modern Western world. Not only did Muslim Spain gather and preserve the intellectual content of ancient Greek and Roman civilisation, it also interpreted and expanded upon that civilisation, and made a vital contribution of its own in so many fields of human endeavour - in science, astronomy, mathematics, algebra (itself an Arabic word), law, history, medicine, pharmacology, optics, agriculture, architecture, theology, music. Averroes and Avenzoor, like their counterparts Avicenna and Rhazes in the East, contributed to the study and practice of medicine in ways from which Europe benefited for centuries afterwards.

 

... خانم‌ها و آقایان، اگر در غرب درک نادرستی از ماهیت اسلام وجود دارد، همچنین بی‌خبری زیادی در مورد بدهی‌ای که فرهنگ و تمدن خودمان به دنیای اسلام دارند، وجود دارد. به نظر من این کمبود از گره‌خوردگی تاریخ ناشی می‌شود که ما به ارث برده‌ایم. دنیای اسلامی قرون وسطی، از آسیای میانه تا سواحل اقیانوس اطلس، دنیایی بود که در آن دانشمندان و اهل علم رونق داشتند. اما چون ما تمایل داشتیم اسلام را به عنوان دشمن غرب ببینیم، به عنوان فرهنگی بیگانه، جامعه‌ای با سیستم اعتقادی متفاوت، تمایل داشته‌ایم که اهمیت آن را برای تاریخ خود نادیده بگیریم یا از بین ببریم. به عنوان مثال، ما اهمیت ۸۰۰ سال تمدن و فرهنگ اسلامی در اسپانیا را بین قرن هشتم تا پانزدهم دست کم گرفته‌ایم. مشارکت اسپانیای اسلامی در حفظ دانش کلاسیک در دوران تاریک قرون وسطی و در شکوفایی‌های اولیه رنسانس، مدت‌هاست که شناخته شده است. اما اسپانیای اسلامی چیزی بیشتر از یک انبار ساده بود که در آن دانش هِلنیستی برای استفاده بعدی دنیای غرب مدرن نگهداری می‌شد. اسپانیای اسلامی نه تنها محتویات فکری تمدن یونان و روم باستان را جمع‌آوری و حفظ کرد، بلکه آن را تفسیر و گسترش داد و در بسیاری از زمینه‌های تلاش انسانی - در علوم، نجوم، ریاضیات، جبر (که خود یک واژه عربی است)، حقوق، تاریخ، پزشکی، داروشناسی، اپتیک، کشاورزی، معماری، الهیات و موسیقی - مشارکت‌های حیاتی داشت. ابن‌رشد و ابن‌زهر، مانند همتایانشان ابن‌سینا و رازی در شرق، به مطالعه و عمل پزشکی کمک کردند به‌گونه‌ای که اروپا برای قرن‌ها بعد از آن بهره‌مند شد.

 

Islam nurtured and preserved the quest for learning. In the words of the tradition, 'the ink of the scholar is more sacred than the blood of the martyr'. Cordoba in the 10th century was by far the most civilised city of Europe. We know of lending libraries in Spain at the time King Alfred was making terrible blunders with the culinary arts in this country. It is said that the 400,000 volumes in its ruler's library amounted to more books than all the libraries of the rest of Europe put together. That was made possible because the Muslim world acquired from China the skill of making paper more than four hundred years before the rest of non-Muslim Europe. Many of the traits on which modern Europe prides itself came to it from Muslim Spain. Diplomacy, free trade, open borders, the techniques of academic research, of anthropology, etiquette, fashion, alternative medicine, hospitals, all came from this great city of cities. Mediaeval Islam was a religion of remarkable tolerance for its time, allowing Jews and Christians the right to practise their inherited beliefs, and setting an example which was not, unfortunately, copied for many centuries in the West. The surprise, ladies and gentlemen, is the extent to which Islam has been a part of Europe for so long, first in Spain, then in the Balkans, and the extent to which it has contributed so much towards the civilisation which we all too often think of, wrongly, as entirely Western. Islam is part of our past and present, in all fields of human endeavour. It has helped to create modern Europe. It is part of our own inheritance, not a thing apart.

 

اسلام به پرورش و حفظ جستجو برای علم پرداخته است. همانطور که در سنت آمده است، "دوات عالم از خون شهید مقدس‌تر است." قرطبه در قرن دهم، به‌طور قابل‌توجهی، متمدن‌ترین شهر اروپا بود. در آن زمان، وقتی شاه آلفرد در انگلستان در حال ارتکاب اشتباهات بزرگ در زمینه آشپزی بود، در اسپانیا کتابخانه‌های قرضی وجود داشت. گفته می‌شود که ۴۰۰,۰۰۰ جلد کتاب در کتابخانه حکمران قرطبه وجود داشت که بیشتر از مجموع کتابخانه‌های تمام اروپا در آن زمان بود. این امر ممکن شد زیرا دنیای اسلامی مهارت تولید کاغذ را از چین به‌دست آورد، بیش از چهار قرن قبل از آن که سایر بخش‌های غیرمسلمان اروپا این مهارت را بیاموزند. بسیاری از ویژگی‌هایی که امروزه اروپا به آن‌ها می‌بالد، از اسپانیای اسلامی به این قاره منتقل شد. دیپلماسی، تجارت آزاد، مرزهای باز، روش‌های پژوهش علمی، انسان‌شناسی، آداب‌ورسوم، مد، طب جایگزین، بیمارستان‌ها، همگی از این شهر بزرگ به اروپا آمده‌اند. اسلام در دوران قرون وسطی دینی با تحمل چشمگیر برای زمان خود بود که به یهودیان و مسیحیان اجازه می‌داد باورهای خود را آزادانه دنبال کنند و نمونه‌ای را ارائه می‌کرد که متأسفانه برای قرن‌ها در غرب تکرار نشد.

شگفت‌آور است که اسلام تا این حد بخشی از تاریخ و فرهنگ اروپا بوده است، ابتدا در اسپانیا، سپس در بالکان، و تأثیر گسترده‌ای که در شکل‌گیری تمدن غربی، که گاه به اشتباه کاملاً غربی تصور می‌شود، داشته است. اسلام جزئی از گذشته و حال ماست، در تمام زمینه‌های تلاش‌های انسانی. این دین به شکل‌گیری اروپای مدرن کمک کرده و بخشی از میراث مشترک ماست، نه چیزی جدا از آن.

 

More than this, Islam can teach us today a way of understanding and living in the world which Christianity itself is poorer for having lost. At the heart of Islam is its preservation of an integral view of the Universe. Islam - like Buddhism and Hinduism - refuses to separate man and nature, religion and science, mind and matter, and has preserved a metaphysical and unified view of ourselves and the world around us.

 

بیشتر از این، اسلام می‌تواند امروز به ما راهی برای درک و زندگی در این دنیا بیاموزد که مسیحیت خود به دلیل از دست دادن آن فقیر شده است. در قلب اسلام، حفظ دیدگاهی یکپارچه از جهان نهفته است. اسلام - مانند بودیسم و هندوییسم - از تفکیک انسان و طبیعت، دین و علم، ذهن و ماده پرهیز می‌کند و دیدگاهی متافیزیکی و یکپارچه از خودمان و دنیای اطرافمان حفظ کرده است.

 

… But the West gradually lost this integrated vision of the world with Copernicus and Descartes and the coming of the scientific revolution. A comprehensive philosophy of nature is no longer part of our everyday beliefs. I cannot help feeling that, if we could now only rediscover that earlier, all-embracing approach to the world around us, to see and understand its deeper meaning, we could begin to get away from the increasing tendency in the West to live on the surface of our surroundings, where we study our world in order to manipulate and dominate it, turning harmony and beauty into disequilibrium and chaos. It is a sad fact, I believe, that in so many ways the external world we have created in the last few hundred years has come to reflect our own divided and confused inner state. Western civilisation has become increasingly acquisitive and exploitive in defiance of our environmental responsibilities. This crucial sense of oneness and trusteeship of the vital sacramental and spiritual character of the world about us is surely something important we can relearn from Islam. I am quite sure some will instantly accuse me, as they usually do, of living in the past, of refusing to come to terms with reality and modern life. On the contrary, ladies and gentlemen, what I am appealing for is a wider, deeper, more careful understanding of our world: for a metaphysical as well as material dimension to our lives, in order to recover the balance we have abandoned, the absence of which, I believe, will prove disastrous in the long term. If the ways of thought in Islam and other religions can help us in that search, then there are things for us to learn in this system of belief which I suggest we ignore at our peril.

 

... اما غرب به تدریج این دیدگاه یکپارچه از جهان را با کپرنیکوس و دکارت و ظهور انقلاب علمی از دست داد. یک فلسفه جامع از طبیعت دیگر جزو باورهای روزمره ما نیست. نمی‌توانم از این احساس خودداری کنم که اگر اکنون می‌توانستیم آن رویکرد پیشین و فراگیر به جهان اطرافمان را دوباره کشف کنیم، تا عمق معنای آن را ببینیم و درک کنیم، می‌توانستیم شروع به رهایی از تمایل فزاینده‌ای در غرب کنیم که به سطح محیط‌های خود زندگی می‌کنیم، جایی که جهانمان را برای دستکاری و تسلط بر آن مطالعه می‌کنیم و هماهنگی و زیبایی را به عدم تعادل و هرج و مرج تبدیل می‌کنیم. این یک حقیقت غم‌انگیز است، به عقیده من، که در بسیاری از جنبه‌ها، دنیای بیرونی که در چند صد سال گذشته ساخته‌ایم، منعطف به وضعیت درونی تقسیم‌شده و گیج خودمان شده است. تمدن غربی به طور فزاینده‌ای به دنبال تصاحب و بهره‌برداری است، در حالی که مسئولیت‌های زیست‌محیطی خود را نادیده می‌گیرد. این حس حیاتی از یگانگی و امانت‌داری در قبال ویژگی‌های مقدس و روحانی جهان اطراف ما، بی‌شک چیزی مهم است که می‌توانیم از اسلام بیاموزیم. من کاملاً مطمئنم که برخی فوراً من را متهم خواهند کرد، همانطور که معمولاً می‌کنند، به زندگی در گذشته و عدم پذیرش واقعیت و زندگی مدرن. برعکس، بانوان و آقایان، آنچه که من از آن درخواست می‌کنم، درک وسیع‌تر، عمیق‌تر و دقت بیشتری از دنیای خودمان است: برای بعد متافیزیکی و مادی زندگی‌مان، به‌منظور بازپس‌گیری تعادلی که رها کرده‌ایم، عدم وجود آن که به باور من، در درازمدت فاجعه‌بار خواهد بود. اگر راه‌های تفکر در اسلام و دیگر ادیان می‌تواند به ما در آن جستجو کمک کند، آنگاه چیزهایی در این سیستم باور وجود دارد که پیشنهاد می‌کنم در خطر خود نادیده بگیریم.

 

… Britain is a multi-racial and multi-cultural society. I have already mentioned the size of our own Muslim communities who live throughout Britain, both in large towns like Bradford and in tiny communities in places as remote as Stornaway in Western Scotland. These people, ladies and gentlemen, are an asset to Britain. They contribute to all parts of our economy - to industry, the public services, the professions and the private sector. We find them as teachers, doctors, engineers and scientists. They contribute to our economic well-being as a country, and add to the cultural richness of our nation.

 

... بریتانیا یک جامعه چند نژادی و چند فرهنگی است. من قبلاً اشاره کرده‌ام که جامعه مسلمانان ما در سرتاسر بریتانیا، هم در شهرهای بزرگ مانند برادفورد و هم در جوامع کوچک‌تر در مکان‌هایی دوردست مانند استورنوی در غرب اسکاتلند، حضور دارند. این افراد، بانوان و آقایان، دارایی بزرگی برای بریتانیا هستند. آنها به تمامی بخش‌های اقتصاد ما کمک می‌کنند - به صنعت، خدمات عمومی، مشاغل حرفه‌ای و بخش خصوصی. ما آنها را به عنوان معلمان، پزشکان، مهندسان و دانشمندان می‌بینیم. آنها به رفاه اقتصادی کشورمان کمک می‌کنند و به غنای فرهنگی ملت ما می‌افزایند.»

 

منبع:

http://eweb.furman.edu/~ateipen/pr_charles_speech.html

 

لینک ویدیوی سخنرانی در یوتیوب:

https://youtu.be/1YhTS7Ccumc?feature=shared

  • حسین عمرزاده

آنقدر اجداد و هموطنان مان از دست پادشاهان خودکامه و خون ریز و روحانیون دینی ای که فقط شعار و ادعای نیکی پندار،گفتار و کردار را داشتند نه اعتقاد یا عمل به آن را،زجر و آزار دیده بودند،که هیچگونه تعلقی نسبت به اینان در خود سراغ نداشتند و برای همین هم در مواجهه با سپاه اسلام نه تنها دفاع قابل توجهی نکردند،بلکه در بسیاری جاها راه های مخفی ورود به شهرها را نیز به آن ها نشان می دادند.

یکی از مهمترین آورده های اسلام برای ایرانیان،احترام به حق داشتن عقیده متفاوت و آزادی انتخاب دین بود که مشاهده همین موضوع در مقابل تجسس و تفتیش عقایدی که ایرانیان از هر قشر و دینی،از حکومت ها و دیانت رسمی پیش از اسلام کشور (آیین زرتشتی/مزدیسنا) به خاطر داشتند از عوامل گرایش قلبی به اسلام شد.

توماس واکر آرنولد

پروفسور توماس واکر آرنولد (انگلیسی: Thomas Walker Arnold؛ ۱۹ آوریل ۱۸۶۴ – ۹ ژوئن ۱۹۳۰)،دانشمند و شرق‌شناس مطرح بریتانیایی،می نویسد:

«پس از سقوط ارتش ایران قشر جمعیت ایران مقاومت شدید و زیادی در برابر اعراب از خود نشان نداد.

سلطنت آخرین پادشاهان ساسانی با هرج و مرج ناراحت کننده ای همراه بود و احساسات مردم نیز نسبت به فرمانروایان خود غیر دوستانه بود،زیرا فرمان روایان نیروی خود را در راه تایید سیاست زجر و شکنجه به منظور تثبیت خود و تقویت دین دولتی و زرتشتی به کار می بردند.روحانیون زرتشتی قدرت وسیعی را در دستگاه دولت و دربار در اختیار داشتند و در شورای سلطنتی و دربار دارای نیرو و نفوذ فوق العاده ای شده بودند و برای خود سهم و نقش مهمی را در اداره امور مدنی و دولتی کشور اشغال کرده بودند.

آنان از قدرت خود به منظور زجر،شکنجه و فشار بر سایر گروه های دینی (که بسیار نیز بودند) که با آنان توافق نداشتند استفاده می نمودند.

علاوه بر پیروان فراوان ادیان قدیمی تر ایران،مسیحیان ،یهودیان،صابئین و فرق متعدد دیگر نیز که از تفکرات عرفا،مانویان و بودائیان متاثر بودند در ایران وجود داشتند.

این زجر و شکنجه و تجسس عقاید و دین در تمام مردم یک نوع حس تنفر علیه دین رسمی زرتشتی و خاندان پادشاهی که به تحمیل آن بر مردم کمک می نمود به وجود آورده بود و موجب آن شد که فتح اعراب به صورت یک نوع نجات،رهائی و آزادی جلوه نماید.

پیروان تمام این ادیان مختلف مجددا توانستند تحت حمایت حکومتی که آزادی دینی و معافیت از خدمت نظام اجباری را در مقابل پرداخت مبلغ ناچیزی برای آنان تامین نمود،نفس راحت و آزادی بکشند.

زیرا دین اسلام آزادی و حق استفاده از امنیت در برابر پرداخت جزیه را نه تنها برای مسیحیان و یهودیان تامین نمود،بلکه زرتشتیان،صابئین،بت پرستان،آتش پرستان و مجسمه و سنگ پرستان نیز می توانستند از این حق و امتیاز استفاده نمایند.»

منبع:سر توماس آرنولد،تاریخ گسترش اسلام،ترجمه دکتر ابوالفضل عزتی،انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۸،فصل هفتم،ص۱۴۹

تصاویر منبع:

  • حسین عمرزاده

توماس واکر آرنولد (انگلیسی: Thomas Walker Arnold؛ ۱۹ آوریل ۱۸۶۴ – ۹ ژوئن ۱۹۳۰) دانشمند و شرق‌شناس بریتانیایی می نویسد:

توماس واکر آرنولد

«موقعی که ارتش مسلمانان به دره اردن رسید و ابوعُبَیده در محل اردوگاه خود را مستقر نمود،سکنه مسیحی منطقه نامه ای به این مضمون برای مسلمانان ارسال داشتند:

«ای مسلمانان،ما شما را بر بیزانس ها ترجیح می دهیم،هرچند آنان هم کیش ما هستند،زیرا شما ما را در دین و ایمان خود آزاد گزارده و با ما با ترحم و مهربانی بیشتر رفتار می کنید و از اعمال زور و ظلم در مورد ما خودداری می نمائید و حکم شما بر ما به مراتب بهتر است از حکومت بیزانس ها،زیرا آنان اموال ما را به غارت برده و خانه های ما را تصاحب نمودند».

اهالی امسا دروازه های شهرهای خود را بر لشگر هراکلیوس بستند و به مسلمانان اطلاع دادند که حکومت و عدالت اسلامی را بر بی عدالتی و فشار و تعدیات یونانیان ترجیح می دهند.»

منبع:تاریخ گسترش اسلام،سر توماس آرنولد،ترجمه ابوالفضل عزتی،انتشارات دانشگاه تهران،ص۴۲

تصاویر مستندات:

  • حسین عمرزاده

آرنولد توین بی (Arnold Joseph Toynbee) تاریخ دان و نویسنده مشهور انگلیسی:

«ساکنین بومی ایران در خراسان و طخارستان (پارتیا و باکتریای سابق) با اعراب برادروار به زندگی پرداختند.

...مسلمین همچنین نسبت به اقوامی که دارای کتاب آسمانی بودند راه مساهله پیش گرفتند و آنها را اهل الذمه نامیدند که تحت حمایت جامعه اسلامی بودند...این عقیده از یهودیان و مسیحیان فراتر رفته و شامل حال زردشتیان و بالاخره هندوان نیز شد.

...در مناطق مفتوحه،گرایش به اسلام حالت دلبخواهی داشت.»

منبع:آرنولد توین بی،تاریخ تمدن،ترجمه یعقوب آژند،انتشارات مولیٰ،چاپ اول۱۳۶۲،ص۴۴۹

تصاویر صفحات:

  • حسین عمرزاده

برناردین کیلتی (Bernardine Kielty) :

«چون دین اسلام همه مسلمانان را برادران یکدیگر خوانده بود،مردمان هیچ گونه اختلافی در رنگ چهره و نژاد و ملیت خویش قایل نبودند.

مسلمانان بنا بر دستورهای دین خود با مسیحیان و یهودیان مناطقی که بتدریج فتح می کردند به گذشت و اغماض زندگی می کردند.اینان فقط مالیاتی به نام جزیه می پرداختند که در راه خیر همه به مصرف می رسید».

منبع:سقوط قسطنطنیه،برناردین کیلتی،ترجمه مصطفی مقربی،انتشارات علمی و فرهنگی،تهران،چاپ سوم۱۳۸۴،ص۵۲

تصاویر صفحات:

  • حسین عمرزاده

ویدیویی از سخنان شنیدنی دکتر تورج دریایی،استاد «تاریخ،مطالعات و فرهنگ ایرانی» در دانشگاه کالیفرنیا،ارواین و رئیس «مرکز ایران شناسی ساموئل جردن» با موضوع «گذر از دو قرن سکوت»،در ارتباط با دو قرن اول اسلام در ایران:

تماشای ویدیو


مدت زمان: 19 دقیقه 22 ثانیه 

دانلود:


 کیفیت اصلی و منبع - حجم :566 مگابایت

کیفیت 144p

کیفیت 240p

کیفیت 360p

کیفیت 480p

کیفیت 720p

کیفیت 1080p

 

 

نکته های مهم سخنان دکتر:

 

- ۲۶۰ نامه به زبان پهلوی کشف شده است.

- نامه ها از جنس پارچه و چرم،و مهر و موم شده هستند.

- این نامه ها متعلق به سال های ۶۶۶ (۱۱ سال پس از مرگ یزدگرد)  تا سال ۸۸۸،یعنی همان «دو قرن اولیه اسلام در ایران» که نزد عده ای به «دو قرن سکوت» مشهور است می باشند.

- بنا بر این مدارک،کسانی بوده اند که در طی این دو قرن،به فارسی میانه می نوشتند.

- اهمیت این متون در اطلاعاتی است که از درون مملکت ارائه می کنند.

- یکی از این مدارک،گِل مُهری است متعلق به خانمی به نام مروارید که در همین به اصطلاح دو قرن سکوت می زیسته و فعالیت آزاد اقتصادی داشته است.

- بر اساس این گل مهرها که مربوط به شهرهای گرگان،قم و ... هستند،مشخص می شود که موبدها (روحانیون) و عامه زرتشتیان که هنوز مسلمان نشده بودند همچنان بدون ممانعت،منصب های قضاوت و ...،اسامی ایرانی و زندگی عادی خود را داشته اند.

طبق نامه ی خانم مروارید ؛

- هنوز در قرن هفتم و هشتم سیستم تاریخگذاری،سیستم زرتشتی است.

- زندگی به روال عادی خود ادامه داشته است و مردم داد و ستد می کردند.

- طبق این نامه حتی در بین زرتشتیان «شراب» خرید و فروش می شده که اگر به جواز مشروب فروشی در جامعه تحت حاکمیت اسلام تعبیر نشود،دلیل بر «اسلام تدریجی و به دور از فشار و زور ایرانیان» بوده است.

- در آرشیو دیگری که از طبرستان/مازندران کشف شده و مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی ایران است در یکی از مدارک و متون این آرشیو که ترجمه شده،بیانگر مسائل قانونی و قضایی آن دوره است که قضات،همه موبد (روحانی زرتشتی) و قانون هم قوانین زرتشتی است.

 

توصیه های ارزشمند دکتر دریایی:

 

- تاریخ پویا و سالم،تاریخ مستند است نه تاریخ احساسی.

- تاریخی که در ایران نوشته می شود (رواج دارد) بیشتر یک نوع جدال،سلب مسئولیت،خود برتر بینی و انداختن تقصیرها به گردن عوامل خارجی است.

- در تاریخ نویسی بیمار،نفرت از همسایگان ایجاد می شود.

- شرم آور است برخی افراد که از تاریخ استفاده احساسی می کنند به خود اجازه می دهند به عرب ها که بخشی قابل توجه از جمعیت ایران هستند اهانت کنند.

  • حسین عمرزاده

اوضاع سیاسی،اجتماعی و اداری جامعه مسلمین - قسمت اول:

 

سعی می کنند به مردم القا کنند اسلام و حکومت اسلامی،خلا سیاسی اجتماعی (یا بنا بر ادعا:کمبود سواد و راهکار) دارد و نمی تواند حکومت کند و حتما حکومتش به خصوص در زمینه سیاست،اقتصاد،آزادی عقاید و آنچه تحت عنوان حقوق بشر مدعی آن هستند با شکست مواجه خواهد بود و به هر طریقی در قدم اول برای اسلام ستیزی،با اسلام سیاسی (که بخشی اساسی و موفق از شریعت و مجری اجرا و تطبیق آن است) مخالفت می کنند و می گویند بهتر آن است که اسلام فقط در مساجد و کنج خانه ها باشد!

در این بین،اسلام ستیزان ایرانیِ غرب زده که به نوعی در هنگام گفت و گو نام دکتر زرین کوب را همیشه بر زبان دارند،آمریکا و اروپا را به عنوان سرمشق و الگو معرفی می کنند.

می خواهیم با قلم دکتر زرین کوب در مورد وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم در جامعه تحت مدیریت حکومت اسلامی بخوانیم و بدانیم.

 

او در کتاب کارنامه اسلام می نویسد:

 

 

 

«وسعت کم سابقه قلمرو اسلامی و تنوعی که از لحاظ اقلیم،نژاد،آداب،و رسوم گونه گون در جامعه وسیع مختلط اسلامی وجود داشت اداره چنین توده عظیم انسانی را دشوار می کرد و توفیق بزرگ مسلمین درین نکته بود که تمام این قلمرو پهناور را با یک قانون واحد اداره می کردند - شریعت اسلامی.

در واقع نزد مسلمین دین و قانون یک چیز بود - شریعت.

حتی سیاست و اداره نیز لا محاله از لحاظ نظری تابع شریعت بود.

...در طرز اداره حکومت اسلامی آنچه برای دنیا تازگی داشت انطباق آن بود با شریعت و وجود روح اخلاص و اخلاق بود در آن. بر خلاف جامعه عربی - جامعه جاهلیت - که مبتنی بر انساب و پیوندهای خویشاوندی بود،جامعه اسلامی بر اساس اخوت دینی قرار داشت.

...پیغمبر فضیلت را در تقوی اعلام کرده بود و این کسانی که به نام موالی خوانده می شدند غالبا در علم و تقوی نیز،مثل مراتب اداری،می توانستند فضیلت واقعی خود را در جامعه اسلامی احراز کنند.

...در جامعه اسلامی همیشه عامه مسلمین همان اصل اخوت اسلامی را اساس عمل می دانستند و امتیازات عناصر حاکمه و همچنین تعصبات شعوبی ضد آن را نیز به چشم یک تجاوز به قلمرو اخوت اسلامی می دیدند.

طبقه،به آن معنی که در روم قدیم و ایران ساسانی بود نزد مسلمین وجود نداشت.

حتی رفتار با اهل کتاب و یا بردگان نیز چنان با تساهل و مدارا توأم بود که ازین حیث جامعه اسلامی هنوز می تواند سرمشق خوبی برای آمریکا و آفریقای جنوبی باشد.

...در جامعه اسلامی استثمار طبقاتی آن شکل غیر انسانی را که در جامعه فئودال اروپا داشت نمی شناخت.

...اهل مذاهب اربعه - حنفی ها،شافعی ها،مالکی ها،و حنبلی ها - اگر در فروع مسائل با یکدیگر بعضی اختلافات داشتند غالبا با ذمی ها رفتارشان با تساهل و تسامح نسبی بی سابقه یی همراه بود.

حتی از زمان دوره اموی بقسمی از وجود این ذمی ها - خاصه نصارا - در امور اداری با تسامح و گشاده نظری استفاده می شد که از هیچ حیث برای آنها در قلمرو اسلام جای نگرانی نمی ماند.

در قلمرو اسلام وجود اقلیت های یهودی و مسیحی - به عنوان اهل کتاب - قابل تحمل بود اما مسیحیت قرون وسطی،در اندلس و سیسیل صقلیه نمی توانست اقلیت مسلمان را در داخل قلمرو خویش تحمل کند و بعد از سقوط قدرت مسلمین در اندلس و سیسیل،زندگی در قلمرو مسیحیت برای مسلمین تحمل پذیر نمی توانست باشد.

اگر اسلام در هرجا:در فرانسه،در سیسیل،در اسپانیا با شکست نظامی روبرو گشت و تدریجا آن سرزمینها را ترک کرد و در داخل قلمروخویش انزوا جست سببش عدم تسامح مسیحیت بود در تحمل اقلیت های دینی در قلمرو خویش.

از این روست که معامله مسلمین با این اقلیت ها از هر حیث قابل تحسین بود و در خور اعجاب.

این اقلیت ها در جامعه اسلامی تا حد امکان در حمایت قانون بودند - در حمایت شریعت.

در اجرای مراسم دینی خویش تا آنجا که معارض حیات اسلام نباشد غالبا آزادی کافی داشتند.

اگر جزیه یی از آنها دریافت می شد در ازاء معافیتی بود که از جنگ داشتند و در ازاء حمایت و امنیتی که اسلام،به آنها عرضه می کرد.

بعلاوه،این جزیه سالیانه از یک تا چهار دینار بیش نبود و ان را هم از کسانی اخذ می کردند که توانایی حمل سلاح داشتند.

از راهبان،زنان،و نا بالغان جزیه نمی گرفتند و پیران،کوران،عاجزان،فقیران،و بردگان از آن معاف بودند.»

 

منبع:کارنامه اسلام،عبدالحسین زرین کوب،انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۶،فصل۲۰،ص۱۳۶-۱۳۵و۱۳۴

 

  • حسین عمرزاده

تاریخ گواهی می دهد در جوامع بسته و راکد مستبد که اندیشه متفاوت و «چرا گفتن» برتابیده نمی شود علم و رشد علمی جایگاه چندانی نخواهد داشت و همین رفتار از عوامل مهم پس‌رفت های ایران باستان بود.

پس رفت های نشات گرفته از حاکمیت و آیین هایی که خط و نگارش را آموخته دیوها،غیر زرتشتی ها و پیروان ادیان دیگر را دیو پرست و مستحق مجازات های وحشتناک و دانش و سواد آموزی را فقط منحصر به عده ای مشخص از اشراف مورد تایید حکومت و نه عامه مردم می دانستند.

از جمله خواسته های اولیه مردم در هر جامعه ای از حاکمیت،بهره مندی از حق بجا و مسلم آزادی بیان و اندیشه است و اساسا حکومتی که از بنیان علمی محکم عقیده اش مطمئن باشد نه تنها از وجود تفکرات و سلایق فکری متفاوت (مادامی که اصول اخلاقی را زیر پا نگذارند) نمی هراسد بلکه استقبال هم می کند.

بنابراین اگر در تاریخ چیزی تحت عنوان «استقبال مردم از فاتحان مسلمان»،«نشر اسلام بدون استفاده از زور شمشیر»،«پذیرش اختیاری و قلبی اسلام» و «فرهنگ و تمدن اسلامی» می خوانیم ریشه در اعطاء همین حق و در نتیجه احترام به شخصیت هر فرد از اجتماع دارد که هر کس می تواند خودش فکر کند و انتخاب کند.

چون تحمیل عقیده نه فقط جامعه را به نفاق و ریا کاری ودیگر رفتارهای منفی سوق می دهد بلکه از نظر اسلام هم مسلمانی ای که با زور و اجبار باشد ارزشی ندارد و در آن صورت واژه هایی همچون احتساب اجر،خشوع و...بی معنا خواهند بود.

اگر می خواهیم خروجی و جلوه عملی اسلام به طور مثال در همین موضوع "آزادی بیان و عقیده" را ببینیم و به عنوان الگو و نمونه ذکر کنیم همانطور که تاریخ نگاران اینگونه عمل کردند،شایسته است رفتار صحابه و مسلمانان صدر اسلام که شاگردان پیامبر صلی الله علیه وسلم بودند و قرآن نیز با فرمایش امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ [سوره حُجُرات-۳] بر قبولی آنها در آزمون دین داری صحه گذاشته است را در زمان حکومت داری مطالعه و بررسی کنیم.

به جهت اهمیت نام دکتر زرین کوب و کتاب های ایشان در نزد اسلام ستیزان باستان گرا پس چه خوب است با توجه به همین موضوع و با استناد به نوشته های دکتر،به نحوه برخورد صحابه و طبقات اول مسلمانان هنگام فتح ایران با اهل کتاب بپردازیم.

ایشان در کتاب «کارنامه اسلام» می نویسند:

 

« • نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهایی که مردم،از نظر اسلام،اهل کتاب بودند یا در ردیف آن-یهود،نصارا،مجوس،و صابئین.

 

• حتی بعدها بت پرستان اروپا و هند و تبت نیز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلام با پرداخت جزیه در صلح و آزادی به سر برند.

 

• در اوایل زمان عباسیان بقایای مردم حران-یونانیان عراق- نیز خویشتن را صابئین خواندند و به این گونه در ذمهٔ مسلمین در آمدند.

 

• در واقع،این اهل کتاب به هیچ وجه مجبور به قبول اسلام نمی شدند.

 

• یهود بی شک در قلمرو اسلام راحت تر و مرفه تر بودند تا در قلمرو نصارا.

 

• نصارای شرق نیز -نسطوریان،یعقوبیان و جزآنها- در قلمرو اسلام بیشتر از روم آسایش داشتند.

 

• مجوس هم جزیه یی که به اسلامیان می پرداختند به مراتب سبک تر و راحت تر از مالیات سرانه یی بود که پیش از آن به حکومت خویش - ساسانیان - می دادند.

 

• مشاهدهٔ پیروزی مسلمین بر دولت های مجوس و نصارا که هیچگونه معجزه یی هم برای حفظ آنها -مخصوصاً نصارا که دائم منتظر ظهور معجزات بودند- روی نداد ظاهراً از اسباب عمده شد در روی آوردن اهل کتاب به اسلام.

 

• سادگی و روشنی مبانی اسلام،و مناسبت عقاید اسلامی با مذاهب اهل کتاب،هم خود از جهات توجه اهل کتاب به اسلام بود.

 

• روی هم رفته اهل کتاب در قلمرو اسلام در صلح و آرامش به سر می بردند.

 

• اسلام رفته رفته در سرزمین های فتح شده انتشار و قبول می یافت و این انتشار و قبول نه از راه عنف و فشار بود.

 

• این فتوحات خیره کننده - که تا حدی به تقدیر الهی یا معجزهٔ اسلامی تعبیر شد - در واقع فقط بدان سبب امکان داشت که همه جا در قلمرو ایران و بیزانس مقدم مهاجمان را عامهٔ مردم با علاقه استقبال کردند.

 

• اگر عامهٔ مردم این ممالک با مهاجمان به چشم عداوت می نگریستند این فتوح چنین آسان پست نمی داد.

 

• بدینگونه،هنوز یک ربع قرن از هجرت پیغمبر نگذشته بود که بیرون از جزیرة العرب،از تیسفون ساسانی گرفته تا اسکندریهٔ بیزانسی،همه جا قلمرو اسلام بود با بانگ اذان که شهادت می داد به وحدت خدا و رسالت محمد.»

 

منبع:کارنامه اسلام،عبدالحسین زرین کوب،شرکت سهامی انتشار،۱۳۴۸،شماره۱۰۰،،بخش اول،صفحات ۴-۳-۲-۱

  • حسین عمرزاده

خانم دکتر زیگرید هونکه Sigrid Hunke نویسنده و شرق شناس آلمانی،در چند سطر ضمن بررسی و تحلیل آزادی بیان و اهداف حکومت اسلامی (در صدر اسلام و دوره تمدن اسلامی) گویا به صورت غیر مستقیم به چند شبهه مشهور و اساسی پاسخ می دهد.

 
ایشان می نویسند:
 
«در کتاب خدا-در قرآن مقدس آمده است "لا إکراهَ في الدّین".
 
اسلام به این فکر نیست که از ملل مغلوب،گرویدن به اسلام را جبراً خواهان باشد.
 
مسیحیان،صابئین،پارسها و کلیمیها که صد سال قبل در زمان حکومت پادشاهشان یوسف،مشمئز کننده ترین نمونه و وحشیانه ترین کینه توزی مذهبی را تحویل بشریت دادند،همه اینها باید بدون مزاحمت به اعمال مذهبی خود بپردازند.
 
اینان باید معابد و دیرها و کشیش ها و راهب ها و ملاها (رابینها) شانرا آزادانه تعیین و پیروی کنند.
 
این چیزیست که تا آن زمان به گوش شنیده نشده بود!
 
این چیزیست که تا آن زمان در تاریخ وجود نداشت!
 
چه کسی خواهان آن نبود که نفس راحتی بکشد پس از آنهمه زورگوئی های بیزانسی،پس از روش معمول اسپانیائی و آن جهود کشی ئی که تازه معمول شده بود؟
 
فرهنگ اسلام در اروپا
 
 
این فاتحان جدید،این حکام اسلامی و کشورگشاهای ممالک مختلف،اصلا به کارهای خصوصی مغلوبین شان کاری ندارند.
 
اسقف اورشلیم در قرن نهم میلادی،به اسقف قسطنطنیه می نویسد:
 
" اینها عادل اند و به ما ظلم نمی کنند و تعدی و جبری روا نمی دارند ".
 
آنان حقوق مدنی و آزادی مذهبی همه مغلوبین شان را محترم می شمردند و اینان فقط می بایست مالیات سرانه بپردازند و دستورات دولت را رعایت کنند.
 
چون آنان آمده بودند که حکومت کنند،نه اینکه کسی را به زور به مذهب خود در آورند یا چیزی نظیر آن!»
 
فرهنگ اسلام در اروپا
 
منبع:فرهنگ اسلام در اروپا،زیگرید هونکه،مرتضی رهبانی،ج ۲،ص ۲۴۵ و ۲۴۶
  • حسین عمرزاده

جرجی زیدان (تاریخ نگار مسیحی) :

 

رعایای ایران و روم که تحت استیلای مسلمانان در می آمدند از دوزخ جور و ظلم به بهشت عدل و انصاف انتقال می یافتند. و هرگاه که سپاهیان اسلام برای کشور گشایی از پایتخت خود (مدینه) بیرون می آمدند،توشه راهشان پند و اندرز بزرگان درباره خوش رفتاری با زیردستان بود.

[تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، جلد اول، ترجمه علی جواهر کلام، ص ۵۲]

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter YouTube Aparat Pinterest
Telegram

س

از شما دعوت می‌شود تا برای دسترسی راحت‌تر و بیشتر به مطالب سایت،در کانال تلگرامی دفترچه عضو شوید.