| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت نفس» ثبت شده است

مادری از عالمی پرسید: «خوابِ بچه‌هایم بسیار سنگین است؛ به‌ همین‌خاطر نمی‌توانم آنها را برای نماز صبح بیدار کنم. حالا چه کار کنم؟»

شیخ پاسخ داد: «اگر اتاق آتش بگیرد و جانشان در خطر باشد، چه می‌کنی؟»

زن گفت: «آنها را بیدار خواهم کرد.»

شیخ پرسید: «ولی خوابشان سنگین است؛ چگونه بیدارشان می‌کنی؟»

زن گفت: «به‌خدا قسم هرطور شده آنها را بیدار می‌کنم؛ حتی اگر شده، آنها را کشان‌کشان از اتاق خارج می‌کنم.»

شیخ گفت: «همان‌طور که برای نجاتشان از آتشِ دنیا این کار را می‌کنی، برای نجاتشان از آتشِ جهنم نیز چنین کن.»

  • حسین عمرزاده

مردی از حذیفه -رضی الله عنه- پرسید: «نفاق و دورویی چیست؟»

حذیفه -رضی الله عنه- فرمود:

 

"أَنْ تَتَكَلَّمَ بِالإِسْلاَمِ، وَلاَ تَعْمَلَ بِهِ."

«نفاق یعنی اینکه از اسلام سخن بگویی، ولی به آن عمل نکنی.»

 

 

سير أعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۳.

  • حسین عمرزاده

ابن مسعود رضی الله عنه:

 


"إن المؤمن يرى ذنوبه كأنه في أصل جبل يخاف أن يقع عليه، وإن الفاجر يرى ذنوبَه كذُبابٍ طار على أنفه."

«انسان مؤمن گناهش را همچون کوهی می‌بیند و می‌ترسد که بر وی بیافتد؛ و شخص فاجر گناهش را همچون مگسی می‌بیند که به دور بینی‌اش می‌چرخد!».

 

 

جامع العلوم والحکم، ج ۱، ص ۴۳۷.

  • حسین عمرزاده

حسن بصری رحمه الله:

 

 

"أكثِروا من الاستغفار في بيوتكم، وعلى موائدكم، وفي طُرقكم، وفي أسواقكم، وفي مجالسكم أينما كُنتم، فإنكم ما تدرون متى تنزل المغفرة."

«تا می‌توانید در خانه‌هایتان و در وقت سختی و بلایا، و در راه و در کوچه و بازار، و در مجالس خود و هرجایی که بودید، زیاد استغفار کنید؛ چرا که شما نمی‌دانید چه وقت مغفرت الهی نازل می‌شود.»

 

 

جامع العلوم والحکم، ج ۲، ص ۴۰۸.

  • حسین عمرزاده

از حسن بصری رحمه الله پرسیدند:

 


«آیا ابلیس (شیطان) می‌خوابد؟»


 

گفت:

 

"لَوْ نَامَ لَوَجَدْنَا لِذَ‌لِكَ رَاحَةً."

«اگر می‌خوابید، ما به سبب آن، آرامش می‌یافتیم.»

 

 

الزهد لأحمد بن حنبل، ص ۲۱۶، ش ۱۵۰۶.

  • حسین عمرزاده

عاصم بن عصام بیهقی ـ رحمه‌ الله ـ روایت می‌کند:


«شبی را مهمان امام احمد بن حنبل بودم. او ظرفی آب (برای وضو و تهجد) آورد و کنارم گذاشت. وقتی صبح شد، نگاه کرد و دید آب همان‌طور دست‌نخورده مانده است. با تعجب گفت:

 

"سُبْحَانَ الله! رَجُلٌ يَطْلُبُ العِلْمَ لاَ يَكُوْنُ لَهُ وِردٌ بِاللَّيْل."

سبحان‌الله! مردی در جست‌وجوی علم است، امّا بهره‌ای از عبادت شبانه ندارد!»

 

 

سیر أعلام النبلاء، جلد ۱۱، صفحه ۲۹۸.

  • حسین عمرزاده

امام سفیان بن عُیَینَه رحمه‌الله تعالى:

 

"أَجْهَلُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ مَا يَعْلَمُ،
وَأَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ،
وَأَفْضَلُ النَّاسِ أَخْشَعَهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ."


 

یعنی :

 

نادان‌ترین مردم کسی است که آنچه را می‌داند، رها می‌کند؛
و عالم‌ترین مردم، آن است که به علم و دانسته‌ی خود عمل می‌کند؛
و بهترین مردم، آن است که در برابر خداوند عزّوجل، از همه خاشع‌تر باشد.

 

 

مسند الدارمي، ج ۱، ص ۳۵۵، ش ٣٤٢.

  • حسین عمرزاده

"وكان إذا بلغه عن رجل صلاحٌ أو زهد أو قيامٌ بحق أو اتباع للأمر سأل عنه وأحبَّ أن يجري بينه وبينه معرفة، وأحب أن يعرف أحواله."

 

امام احمد هرگاه از مردی صفاتی چون نیکوکاری، زهد، کوشیدن برای برپایى حقّ [و عدالت] و اطاعتِ دستورات دین می‌شنید، درباره‌ی او سوال می‌کرد، از احوالش می‌پُرسید، و [از روی دوستی] می‌خواست بابِ آشنایی و معاشرت میانشان گشوده شود.

 

 

مناقب الإمام أحمد، صص ۲۹۸-۲۹۹.

  • حسین عمرزاده

فضیل بن عیاض رحمه الله:


 

"من استحوذ عليه الهوى واتباع الشهوات انقطعت عنه موارد التوفيق."

«آنکه هوای نفس و پیروی از شهوات بر وی غالب شود، سرچشمه‌های توفیق را از دست می‌دهد».

 

 

روضة المحبین، ص ۴۷۹.

  • حسین عمرزاده

حارث بن قیس رحمه الله :

 

 


"إِذَا كُنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ لَكَ الشَّيْطَانُ: إِنَّكَ تُرَائِي، فَزِدْهَا طُولًا."


هرگاه در حال نماز بودی و شیطان به تو گفت (یعنی وسوسه‌ات کرد) که داری ریا می‌کنی، نمازت را طولانی‌تر کن!


 

الزهد لابن المبارك، ص ۱۲، ش ۳۵.

  • حسین عمرزاده

امام سفیان ثورى:

 

"المَالُ دَاءُ هَذِهِ الأُمَّةِ، وَالعَالِمُ طَبِيْبُ هَذِهِ الأُمَّةِ، فَإِذَا جَرَّ العَالِمُ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ، فَمَتَى يُبرِئُ النَّاسَ؟"

«مال دنیا، بیماریِ این امّت است، و عالم، پزشک و درمانگر آن.
اما اگر خودِ عالم به این بیماری گرایش داشته باشد، دیگر چه زمانی مردم از آن بهبودی خواهند یافت؟»

 

 

سير أعلام النبلاء، ج ٧، ص ۲۴۳.

  • حسین عمرزاده

حاتم رحمه الله:

 

 

"فإني نظرت إلى الخلق، فإذا كل شخص له محبوب، فإذا وصل إلى القبر فارقه محبوبه، فجعلت محبوبي حسناتي لتكون في القبر معي."

به مردم نگاه کردم؛ دیدم هر کس برای خودش یار و محبوبی دارد، اما چون به قبر می‌رسد، محبوبش از او جدا می‌شود.
پس من نیکی‌هایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر — و آنجا که همه تنها می‌مانند — همراهم باشند.


 

مختصر منهاج القاصدین، ص ۲۴.

  • حسین عمرزاده

پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرمود: 

«در میان بنی‌اسرائیل سه نفر بودند، یکی از آنها مبتلا به بیماری بَرَص و دیگری کچل و سومی کور بود. الله خواست آنها را امتحان کند و مَلَکی به صورت انسان پیش آنان فرستاد؛ مَلَک، نزد اَبرَص آمد و گفت: چه چیزی را دوست داری؟ جواب داد: رنگ و پوست زیبا و رفع این عیب که مردم را از من منتفر می‌کند؛ مَلَک، دست بر بدن او مالید و برص رفع شد و رنگ و پوستی زیبا به او عطا گردید؛ سپس به او گفت: چه نوع مالی را دوست داری؟ گفت: شتر یا گاو. و شتری ماده و بارور به او عطا شد و مَلَک گفت: الله در آن برای تو برکت اندازد.

 

بعد پیش کچل آمد گفت: چه چیزی را دوست داری؟ جواب داد: مویی زیبا و رفع این عیب که موجب نفرت مردم از من است؛ مَلَک، دست بر سر او مالید و مرض او رفع و مویی زیبا به او داده شد؛ سپس به او گفت: چه نوع مالی را دوست داری؟ گفت: گاو؛ ماده گاوی حامله به او عطا شد و مَلَک گفت: الله آن را برای تو مبارک گرداند.

 

و بالاخره نزد کور آمد و پرسید: چه چیزی را دوست داری؟ گفت: می‌خواهم الله بینایی را به من بازگرداند که مردم را ببینم؛ مَلَک دست بر چشم او مالید و الله بینایی را به او بازگردانید؛ سپس از او سؤال کرد: چه نوع مالی را دوست داری؟ گفت: گوسفند؛ میش بارداری به او عطا گردید. بعداً این میش دو تا شد و آنها نتیجه دادند و بعد از مدتی شخص دارای برص، مالک دره‌ای شتر و کچل، دارای گاو و کور، صاحب گله‌ای گوسفند شد.

 

چندی بعد، مَلَک در صورت و هیأت قبلی شخص ابرص، نزد او آمد و به او گفت: من مردی مسکین هستم که در سفر همه چیز را از دست داده‌ام و زندگی بر من تنگ شده است و امروز، جز به الله و کمک تو، امیدی ندارم و تقاضا می‌کنم به‌خاطر آن کسی که رنگ و پوست زیبا و این شتران را به تو عطا کرد، شتری به من بده تا به وسیله‌ی آن، سفرم را تمام کنم و به مقصد برسم؛ مرد جواب داد، حقوق و مخارج زیاد است؛ مَلَک گفت: مثل این که من تو را می‌شناسم، ایا تو همان ابرص فقیر نبودی که مردم تو را خوار می‌داشتند و از تو بیزار بودند؟ جواب داد: من این ثروت را از نیاکان بزرگ، پشت به پشت به ارث برده‌ام، مَلَک گفت: اگر دروغ می‌گویی، الله تو را به همان حال اول بازگرداند.

 

بعد در صورت و هیأت قبلی فرد کچل پیش او رفت و همان تقاضا را که از اولی کرده بود، از او نیز کرد، او هم مثل ابرص به مَلَک جواب داد و انکار نمود، مَلَک نیز گفت: اگر دروغ می‌گویی، الله تو را به حال اول بازگرداند.

 

بعد در شکل کور، نزد کور رفت و اظهار داشت که: مردی فقیر و رهگذری غریب هستم و در سفر، مخارجم تمام شده است و امروز، جز الله و کمک تو، امیدی ندارم و از تو توقع دارم به‌خاطر آن‌کس که چشم‌هایت را به تو بازگردانده است، گوسفندی به من بدهی که آن وسیله‌ی ادامه‌ی سفرم نمایم؛ آن مرد گفت: من کور بودم، الله، چشم سالم را به من عطا فرمود و بینایی را به من بازگردانید، هر چه می‌خواهی بردار و هر چه می‌خواهی باقی بگذار، به الله سوگند، امروز هر چه از این ثروت را در راه الله برداری، ناراحت نخواهم شد و آن را می‌دهم؛ مَلَک گفت: مال خود را نگه‌دار، الله، شما را امتحان کرد و اینک، از تو خشنود است و از دو دوستت ناراضی و بر آنها خشمناک است.

روایت متفق علیه

 

---------------------------------

 

عَنْ أبی هُریْرَةَ رضی الله عنه أَنَّهُ سمِع النَّبِیَّ صلى الله علیه وسلم یَقُولُ: «إِنَّ ثَلاَثَةً مِنْ بَنِی إِسْرائیلَ: أَبْرَصَ، وأَقْرَعَ، وأَعْمَى، أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَبْتَلیَهُمْ فَبَعث إِلَیْهِمْ مَلَکاً، فأَتَى الأَبْرَصَ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ أَحبُّ إِلَیْکَ؟ قَالَ: لَوْنٌ حسنٌ، وَجِلْدٌ حَسَنٌ، ویُذْهَبُ عنِّی الَّذی قَدْ قَذَرنِی النَّاسُ، فَمَسَحهُ فذَهَب عنهُ قذرهُ وَأُعْطِیَ لَوْناً حَسناً. قَالَ: فَأَیُّ الْـمالِ أَحَبُّ إِلَیْکَ؟ قال: الإِبلُ أَوْ قَالَ الْبَقَرُ شَک الرَّاوِی فأُعْطِیَ نَاقَةً عُشرَاءَ، فَقَالَ: بارَک اللَّهُ لَکَ فِیها.

 

فأَتَى الأَقْرعَ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ أَحب إِلَیْکَ؟ قال: شَعْرٌ حسنٌ، ویذْهبُ عنِّی هَذَا الَّذی قَذِرَنی النَّاسُ، فَمسحهُ عنْهُ. أُعْطِیَ شَعراً حسناً. قال فَأَیُّ الْمَالِ. أَحبُّ إِلَیْکَ؟ قال: الْبَقرُ، فأُعِطیَ بقرةً حامِلاً، وقَالَ: بَارَکَ اللَّهُ لَکَ فِیهَا.

 

فَأَتَى الأَعْمَى فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ أَحَبُّ إِلَیْکَ؟ قال: أَنْ یرُدَّ اللَّهُ إِلَیَّ بَصَری فَأُبْصِرَ النَّاسَ فَمَسَحَهُ فَرَدَّ اللَّهُ إِلَیْهِ بصَرَهُ. قال: فَأَیُّ الْمَالِ أَحَبُّ إِلیْکَ؟ قال: الْغنمُ فَأُعْطِیَ شَاةً والِداً فَأَنْتجَ هذَانِ وَولَّدَ هَذا، فکَانَ لِهَذَا وَادٍ مِنَ الإِبِلِ، ولَهَذَا وَادٍ مِنَ الْبَقَرِ، وَلَهَذَا وَادٍ مِنَ الْغَنَم.

 

ثُمَّ إِنَّهُ أتَى الأْبرص فی صورَتِهِ وَهَیْئتِهِ، فَقَالَ: رَجُلٌ مِسْکینٌ قدِ انقَطعتْ بِیَ الْحِبَالُ فی سَفَرِی، فَلا بَلاغَ لِیَ الْیَوْمَ إِلاَّ باللَّهِ ثُمَّ بِکَ، أَسْأَلُکَ بِالَّذی أَعْطَاکَ اللَّوْنَ الْحَسَنَ، والْجِلْدَ الْحَسَنَ، والْمَالَ، بَعیِراً أَتبلَّغُ بِهِ فی سفَرِی، فقالَ: الحقُوقُ کَثِیرةٌ. فقال: کَأَنِّی أَعْرفُکُ أَلَمْ تَکُنْ أَبْرصَ یَقْذُرُکَ النَّاسُ، فَقیراً، فَأَعْطَاکَ اللَّهُ، فقالَ: إِنَّما وَرثْتُ هَذا المالَ کَابراً عَنْ کابِرٍ، فقالَ: إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَصَیَّرکَ اللَّهُ إِلى مَا کُنْتَ.

 

وأَتَى الأَقْرَع فی صورتهِ وهیئَتِهِ، فَقَالَ لَهُ مِـثْلَ ما قَالَ لـهذَا، وَرَدَّ عَلَیْه مِثْلَ مَاردَّ هَذا، فَقَالَ: إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَصَیّرَکَ اللهُ إِلىَ مَاکُنْتَ.

 

وأَتَى الأَعْمَى فی صُورتِهِ وهَیْئَتِهِ، فقالَ: رَجُلٌ مِسْکینٌ وابْنُ سَبِیلٍ انْقَطَعَتْ بِیَ الْحِبَالُ فی سَفَرِی، فَلا بَلاغَ لِیَ الیَوْمَ إِلاَّ بِاللَّهِ ثُمَّ بِکَ، أَسْأَلُکَ بالَّذی رَدَّ عَلَیْکَ بصرَکَ شَاةً أَتَبَلَّغُ بِهَا فی سَفَرِی؟ فقالَ: قَدْ کُنْتُ أَعْمَى فَرَدَّ اللَّهُ إِلَیَّ بَصری، فَخُذْ مَا شِئْتَ وَدعْ مَا شِئْتَ فَوَاللَّهِ ما أَجْهَدُکَ الْیَوْمَ بِشْیءٍ أَخَذْتَهُ للَّهِ ﻷ. فقالَ: أَمْسِکْ مالَکَ فَإِنَّمَا ابْتُلِیتُمْ فَقَدْ رضیَ اللَّهُ عنک، وَسَخَطَ عَلَى صَاحِبَیْک.

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest