| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخنان ناب» ثبت شده است

امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب را نزد ابن عباس ـ رَضِیَ اللهُ عَنهُم ـ یاد کردند، پس دربارهٔ ایشان فرمود: حِلم او را ساکت می‌کرد و علم به سخنش می‌آورد.


[ بَهجَةُ المجالس: ۲/ ۵۰۰ ]


حِلم: شکیبایی. یعنی اگر سکوت می‌کرد از روی شکیبایی بود و اگر سخن می‌گفت از روی علم بود.

امام شافعی رَحِمَهُ الله :


علم آن نیست که حفظ شود، علم آن است که سود برساند.


(حلیة الأولیاء: ۹/ ۱۲۳)

مَکحول شامی-رَحِمَهُ الله- (م۱۱۲هـ)


«نرم‌ترین قلب‌های مردم [متعلق به] کسانی است که گناهان کمتری انجام دادند.» 


حلیة الأولیاء لأبی نعیم الأصبهانی، ج ۵، ص ۱۸۰.

«دست‌ها؛ آنها را محفوظ و مصون‌‌بدار از اینکه با آن دو مسلمانی را کتک بزنی یا مال حرامی با آن بخوری یا مردم را بدان‌ها اذیت کنی یا در امانت و ودیعه خیانت کنی یا چیزی را بوسیله‌ی آنها بنویسی که نُطق بدان‌ها جائز نباشد چراکه قلم دومین زبان است، بنابراین قلم‌ات را نیز از آنچه حفظ زبان در آن واجب است محفوظ‌بدار.»


بدایة الهدایة، أبو حامد الغزالی، ص۵۷.

ابن عربی مالکی رَحِمَهُ الله می گوید:


 "زن صالح و نیکوکار با تلاش و جستجو نصیبت نمی شود، بلکه او رزقی ست که هرگاه کسی تقوای الله را پیشه کند،  نصیبش خواهد شد".


احکام القرآن٥٣٦/١


پ ن:رزق الزاما بر خوراک اطلاق نمی شود و شامل هر نوع عطا و بخشش و موهبت از جانب خداوند متعال به بندگانش است.


اگر هزار دزد بیرونی بیایند، در را نتوانند باز کردن تا از اندرون دزدی یارِ ایشان نباشد که از اندرون باز کند.


فیه ما فیه-مولوی

▪العــــــــلمُ صَید والکتابةُ قَیــده ..

 

قید صیـــودک بالحبال الواثقـــة ..

 

▪فمن الحمــاقة أن تصید غزالـة ..

 

وتترکهــا بین الخلائق طالقــــة..

 

العلم صید والکتابة قیدُهُ، قـیّدوا العلم بالکتابة، لأن الإنسان ینسى، أما إذا قـیّد یرجع إلیه إن نسی

 

به فارسی؛

 

▪علم و دانش به مانند شکار است و نوشتن،به مثابه ی در بند کشیدنِ شکار

 

پس شکارهایت را با طناب هایی مطمئن ببند

 

▪بنابراین این از حماقت و نادانی ست که آهویی را صید کنی

 

و در بین خلایق آزاد (و رهای)ش بگذاری

 

پی نوشت؛ علم و دانش به مثابه شکار است و قید و بند این شکار نوشتن می باشد

دانش را با نوشتن مقید کنید

زیرا که انسان فراموش کار است

اما اگر آن را نوشته باشد به هنگام فراموشی می تواند به آن مراجعه کند.

 

| قَیْد : [قید]: مقدار و اندازه - ج قُیُود وَ اقْیاد: ریسمانى که با آن پاى ستور را بندند، ثبت کردن، محاصره و فشار، «قَیْدُالأَسْنان» |

امام ابن حَجَر رَحِمَهُ الله:


الأدبُ إستِعمالُ ما یُحمَدُ قَولاً وَ فِعلاً


یعنی:ادب عبارتست از بکاربردن آنچه از گفتار و کردار که مورد ستایش (و پسند) واقع می شود.


منبع: فَتحُ الباری بِشرح صحیح البُخاری - ج ١٠


از میمون بن مهران رحمه الله پرسیده شد؛

چه زمانی یک بیمار می تواند نماز را به صورت نشسته ادا کند(و این عذر برایش موجه باشد)؟

گفت؛در صورتی که چنانچه دنیا به او پیشنهاد شود برای (رسیدن به) آن (هم) نایستد...


سُئل میمون بن مهران رحمه الله:

ما حدُّ المریضِ أن یُصلِّی جالسًا؟

فقال:"حدُّه : لو کانت دنیا تَعرض له لم یقم إلیها"٠

مصنّف ابن أبی شیبة٤٨١/٣

یحیى بن معاذ رحمه الله:

برای شخص توبه کننده فخر و سربلندی ای ست که هیچ فخر و مباهات دیگری با آن برابری نمی کند

(و آن عبارت است از=) خوشحالی الله نسبت به توبه اش...


قال یحیى بن معاذ رحمه الله:
( للتائب فخرٌ لا یعادله فخرٌ ~ فرحُ الله بتوبتهِ)
[ حلیة الأولیاء: ١٠/٥٩ ]

امام سُفیان ثَوری رَحِمَهُ الله؛

حقیقتا آرزو دارم از تمام عمرم،یک سالش را به مانند ابن المبارک باشم
اما این اتفاق نخواهد افتاد اگرچه به مدت ۳ روز


إنی ﻷشتهی من عمری کله أن أکون سنة مثل ابن المبارک فما أقدر أن أکون ولا ثلاثة أیام .
{السیر ج 8 / ص 389}

محمد بن سیرین رحمه الله:


«خطاکارترین مردم آن‌هایی هستند که اشتباهات مردم را بیشتر یاد می‌کنند.»


إنَّ أکثر الناس خطایا أکثرهم ذکرًا لخطایا الناس 

[المجالسة وجواهر العلم ۶/ ۸۶]

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند؛

یکی آن که اندوخت و نخورد؛

و دیگر آن که آموخت و (عمل) نکرد ...


گلستان سعدی

به امام احمد رَحِمَەُ اللە گفتند؛ چگونە دروغگویان را می شناسید؟


فرمودند: "از روی وعدە و وعیدشان"


[الکامل لابن عدی 1/28]

امام عبدالقادر گیلانی رحمه الله:


آگاه باش ، مثالِ اخلاصِ مومن  بسان زمین است ، و مثال اعمال بسان دیوارهای آن زمین.

امکان فرو ریختن دیوارها وجود دارد ، اما زمین همچنان ثابت میماند.


الفتح الربانی و الفیض الرحمانی

به اعتماد وفا،نقد عمر صرف مکن

که تو بی زر شوی و او بیزار


به راحت نفسی ،رنج پایدار مجوی

شب‌ شراب نیارزد به بامداد خمار


سعدی

شب دراز است از بهر راز گفتن و حاجات خواستن : بی تشویش خلق و بی زحمت دوستان و دشمنان  ، خلوتی و سلوتی حاصل شده و حق تعالا پرده فرو کشیده تا عمل ها از ریا مصون و محروس باشد و خالص باشد لله تعالا و در شب تیره ، مرد ریایی از مخلص پیدا شود . ریایی به شب رسوا شود .گوید " چون کسی نمی بیند ، از بهر کی کنم ؟ "

می گویندش که " کسی می بیند . ولی تو کسی نیستی تا کسی را بینی "


فیه ما فیه

یک جامعه زمانی رشد می کند که بزرگترهایش درختانی بکارند...


در صورتی که کاملا می دانند هرگز زیر سایه آن ها نخواهند نشست ...

امام حسن بن علی بن ابی طالب

امام ذهبی در سیر أعلام النبلاء (۳/۲۴۵-۲۴۶) دربارهٔ وی گفته است: «پیشوا و سرور، گل خوشبوی رسول الله صلی الله علیه وسلم و نوهٔ او، سرور جوانان بهشتی، ابو محمد قریشی هاشمی مدنی، شهید».

همچنین (۳/۲۵۳) می‌گوید: «او پیشوا، سروری، خوش سیما، زیبا، خردمند، باوقار، بخشنده، ستوده شده، نیکوکار،‌دیندار، پرهیزکار، باشکوه و بزرگوار بود».

ابن کثیر در «البدایة والنهایة» (۱۱/۱۹۲-۱۹۳) دربارهٔ او می‌گوید: «ابوبکر صدیق او را گرامی و بزرگ داشته و احترامش نموده و به او «پدر و مادرم فدایت باد» می‌گفت، و عمر بن خطاب نیز اینچنین بود» تا آنجا که می‌گوید: ‌«عثمان بن عفان نیز حسن و حسین را گرامی داشته و دوستشان داشت، و حسن بن علی در حادثه محاصره شدن خانهٔ عثمان نزد او و همراهش بوده شمشیرش را از نیام برکشیده و از عثمان دفاع می‌کرد، عثمان نگران او شده پس وی را سوگند داد که به خانه‌اش باز گردد، به خاطر اینکه خیال علی راحت شده و به سبب اینکه نگرانش بود؛ الله از آنها خوشنود باد».

امام حسین رَضِیَ اللهُ عَنه

ابن عبدالبر/ در «الاستیعاب» (۱/۳۷۷ حاشیة الإصابة) می‌گوید: «حسین شخصی بافضیلت و دیندار بود که بسیار روزه گرفته، نماز می‌خواند و به حج می‌رفت».

امام ذهبی/ در سیر أعلام النبلاء (۳/۲۸۰) دربارهٔ وی گفته است: «پیشوایی که در شرافت کامل بود، نوهٔ رسول الله صلی الله علیه وسلم و گل خوشبوی او در نیا و محبوبش بود، ابو عبدالله حسین پسر امیر مؤمنان ابوالحسن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم ابن عبد مناف بن قصی قریشی هاشمی».

ابن کثیر/ در «البدایة والنهایة»(۱۱/۴۷۶) می‌گوید: «مراد این است که حسین هم عصر پیامبرصلی الله علیه وسلم بوده و تا زمان وفاتش، با او همنشین بوده و پیامبرصلی الله علیه وسلم در حالی وفات یافت که از او خوشنود بود و او در آن هنگام کم سن و سال بود، سپس ابوبکر صدیق او را مورد احترام و بزرگداشت قرار می‌داد و عمر و عثمان نیز اینچنین بودند. حسین رضی الله عنه همنشین پدرش بود و از او روایت کرده است و در تمامی نبردها با وی بود، در جمل و صفین؛ و شخصی بزرگوار و با وقار بود».

از امام شافعی پرسیدند: «عوامل پسرفت انسان کدام است؟»


جواب داد:


۱- زیاد حرف زدن. [وراجی کردن، دخالت کردن در همه امور، پیوسته إظهار نظر کردن.]


۲- فاش کردن راز مردم. [رازدار نبودن.] 


۳- ساده لوح بودن. [سریع اعتماد کردن به همگان.]


الانتقاء: ص۱۵۹