| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غیبت» ثبت شده است

دارقطنی می گوید:

 

 

أصول أحاديث الإسلام أربعة: حديث «إنما الأعمال بالنيات» ، وحديث «من حسن إسلام المرء تركه ما لا يعنيه» ، وحديث «الحلال بين والحرام بين» وحديث «ازهد في الدنيا يحبك الله».


اصول و پایه های احادیث اسلام چهار تا است:

 

الف: انما الاعمال بالنیات …”(یعنی ارزش هر عملی در گرو نیتی است که آن عمل با خود دارد)
ب: ” من حسن إسلام المرء تركه ما لا يعنيه… (از نشانه‌های نیکو بودن اسلام فرد این است که آنچه به او مربوط نیست، رها کند)
ج:” الحلال بین والحرام بین….”(حلال واضح و آشکار است و حرام هم آشکار و واضح است)
د: ” ازهد فی الدنیا یحبک الله…”(به دنیا بی رغبت باش تا خداوند دوستت بدارد).


 

شرح البخاري للسفيري المجالس الوعظية في شرح أحاديث خير البرية - المجلس الرابع، ج ۱، ص ۱۰۸.

  • حسین عمرزاده

ابن وهب می‌گوید:

 

"نَذَرتُ أَنِّي كُلَّمَا اغْتَبْتُ إِنْسَاناً أَنْ أَصُوْمَ يَوْماً، فَأَجْهَدَنِي، فَكُنْتُ أَغْتَابُ وَأَصُوْمُ، فَنَوَيْتُ أَنِّي كُلَمَّا اغْتَبتُ إِنْسَاناً، أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ، فَمِنْ حُبِّ الدَّرَاهِمِ تَرَكتُ الغِيْبَةَ."

 

نذر کرده بودم که هرگاه غیبت کسی را بکنم، یک روز روزه بگیرم. اما این کار برایم طاقت‌فرسا شد؛ چرا که غیبت می‌کردم و سپس روزه می‌گرفتم. پس تصمیم گرفتم که هر بار غیبت کسی را کردم، یک درهم صدقه بدهم. و چون به درهم‌ها علاقه داشتم، غیبت را ترک کردم.

 

راوی (نقل‌کننده‌ی سخن) می‌گوید:

 

"قُلْتُ: هَكَذَا -وَاللهِ- كَانَ العُلَمَاءُ، وَهَذَا هُوَ ثَمَرَةُ العِلْمِ النَّافِعِ، وَعَبْدُ اللهِ حُجَّةٌ مُطْلَقاً، وَحَدِيْثُهُ كَثِيْرٌ فِي الصِّحَاحِ، وَفِي دَوَاوِيْنِ الإِسْلاَمِ، وَحَسْبُكَ بِالنَّسَائِيِّ وَتَعَنُّتِهِ فِي النَّقْدِ حَيْثُ يَقُوْلُ: وَابْنُ وَهْبٍ ثِقَةٌ، مَا أَعْلَمُهُ رَوَى عَنِ الثِّقَاتِ حَدِيْثاً مُنْكَراً."

 

به‌خدا سوگند، چنین بودند عالمان راستین. و این، ثمره‌ی علم نافع است. عبدالله (ابن وهب) در هر حال حجّت است؛ و احادیث او، هم در کتاب‌های صحیح حدیث و هم در سایر منابع معتبر اسلامی بسیار آمده است. و همین بس که نسائی – با آن دقت و سخت‌گیری مشهورش در نقد حدیث – درباره‌اش گفته: «ابن وهب ثقه (قابل اعتماد) است؛ و من سراغ ندارم که او حدیثی منکر از ثقات روایت کرده باشد.»

 

سیر أعلام النبلاء، جلد ۹، صفحه ۲۲۸.

  • حسین عمرزاده

از ابن مبارک (رحمه‌الله) پرسیدند:


«چرا وقتی با ما نماز می‌خوانی، در کنار ما نمی‌نشینی؟»


او پاسخ داد:

«من نزد صحابه و تابعین می‌روم.»


گفتند: «مگر صحابه و تابعین کجا هستند؟!»


گفت: «به دانشم (و کتاب‌هایم) سر می‌زنم، آثار و سخنانشان را می‌خوانم و از آن‌ها بهره می‌برم.

چرا با شما بنشینم، در حالی که شما غیبت مردم را می‌کنید؟»


قِيلَ لِابْنِ الْمُبَارَكِ: إِذَا صَلَّيْتَ مَعَنَا لِمَ لَا تَجْلِسُ مَعَنَا؟: قَالَ: " أَذْهَبُ مَعَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ , قُلْنَا لَهُ: وَمِنَ أَيْنَ الصَّحَابَةُ وَالتَّابِعُونَ , قَالَ: أَذْهَبُ أَنْظُرُ فِي عِلْمِي فَأُدْرِكُ آثَارَهُمْ وَأَعْمَالَهُمْ فَمَا أَصْنَعُ مَعَكُمْ أَنْتُمْ تَغْتَابُونَ النَّاسَ.


الحلیة، ج ۸، ص ۱۶۴

  • حسین عمرزاده

محمد بن سیرین رَحِمَه‌ الله:

إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ خَطَايَا، أَكْثَرُهُمْ ذِكْرًا لِخَطَايَا النَّاسِ.

"خطاکارترین مردم، کسانی هستند که بیش از همه خطاهای دیگران را به یاد می‌آورند و بازگو می‌کنند."

[المجالسة وجواهر العلم، ج ۶، ص ۸۶]

این سخن ما را به دوری از عیب‌جویی فرا می‌خواند. هرچند انتقاد سازنده، اگر با نیتی خیرخواهانه و همراه با روش مناسب بیان شود، می‌تواند مفید باشد، اما موضوع عیب‌جویی که در این سخن مورد تأکید است، رفتار و نیتی متفاوت دارد.

از یک سو، این حکمت ما را به پرهیز از قضاوت‌های عجولانه و غیرمنصفانه دعوت می‌کند. پرداختن به خطاها (و گناهان) دیگران اغلب باعث می‌شود که از ضعف‌ها و کاستی‌های خود غافل شویم. افزون بر این، چنین رفتاری ممکن است غرور و خودبرتربینی را در فرد تقویت کند، حالتی که مانعی جدی برای رشد و ارتقای اخلاقی است.

از سوی دیگر، این سخن تأکیدی بر حفظ حرمت و کرامت انسانی دارد. بازگو کردن خطاهای دیگران، علاوه بر آسیب زدن به احساسات و جایگاه اجتماعی آنان، فضای اعتماد و همدلی را در جامعه تضعیف می‌کند. جمع و جامعه‌ای که افراد آن بیشتر به نکوهش یکدیگر مشغول باشند، به تدریج از انسجام و همکاری دور خواهد شد.

در عین حال، گاهی ممکن است افراد با نیتی خیرخواهانه به خطای دیگران اشاره کنند، اما اگر این کار بدون دقت و توجه به پیامدها یا با روشی نادرست انجام شود، نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت. به همین دلیل، ضروری است پیش از انتقاد، تمام ابعاد موضوع را بررسی کنیم و با نیتی خالص و کامل و لحنی محترمانه و روشی شایسته، انتقاد خود را بیان کنیم.

افزون بر این، این سخن بر اهمیت تربیت فردی و خودسازی نیز تأکید دارد. پیش از هرگونه قضاوت یا عیب‌جویی از دیگران، هر فرد باید نگاهی دقیق به خویشتن داشته باشد و برای اصلاح کاستی‌های خود تلاش کند. خودسازی نه تنها مسیر رشد اخلاقی و شخصی ما را هموار می‌کند، بلکه موجب می‌شود رفتار و کلام‌مان الگوی مثبتی برای دیگران باشد.

در نهایت، پیام این سخن حکیمانه این است که انسان باید با فروتنی و تفکر به اصلاح خویش بپردازد، حرمت دیگران را حفظ کند و در مسیر همدلی و همبستگی، گامی مؤثر بردارد. این مسیر ما را به سوی کمال انسانی و اجتماعی هدایت خواهد کرد.

  • حسین عمرزاده

تابعی بزرگوار، مُوَرِّق بن مُشمرِج عجلی، در شرح حال خود گفته است:

 

"أمر أنا في طلبه منذ عشرين سنة هم أقدر عليه ولست بتارك طلبه أبدا."


«بیست سال است که من در جستجوی چیزی هستم و هنوز به آن دست نیافته‌ام، ولی هرگز از جستجوی آن باز نخواهم ایستاد».

 

گفتند: «ای ابوالمعتمر! در جستجوی چه چیزی هستی؟»

 

گفت:

 

"الصمت عما لا يعنيني."


«سکوت در برابر آنچه به من ربطی ندارد».

 

صفة الصفوة: ج ۲، ص ۱۴۸.

  • حسین عمرزاده

روایت شده است که شخصی به حسن بصری رحمه الله گفت:

 

 فلانی غیبت تو را کرده است.

 


پس (حسن بصری رحمه الله) سبدی خرما برای او فرستاد و گفت:

 

بَلَغَنِي أَنَّكَ أَهْدَيْتَ لِي حَسَنَاتِكَ فَأَرَدْتُ أَنْ أُكَافِئَكَ عَلَيْهَا، فَاعْذُرْنِي فَإِنِّي لَا أَقْدِرُ أَنْ أُكَافِئَكَ بِهَا عَلَى التَّمَامِ.

به من خبر رسیده که تو خوبی‌هایت را به من بخشیده‌ای؛ خواستم در برابر این هدیه پاسخی داده باشم. مرا ببخش که توانایی ندارم همه‌ی آنچه به من دادی را جبران کنم.

 

 

تنبیه الغافلین، أبو الليث السمرقندي، ص ۱۶۴.

  • حسین عمرزاده

امام ذهبی رحمه الله:

 

 

"إِذَا ثبتَتْ إِمَامَةُ الرَّجُلِ وَفَضْلُهُ، لَمْ يَضُرَّهُ مَا قِيْلَ فِيْهِ."

«هرگاه پیشوایی و فضیلت عالمی ثابت شد، دیگر سخنانی که درباره‌ی او گفته شود به او زیانی نخواهد رساند.»

 

 

سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۴۴۸.

  • حسین عمرزاده

روزی شخصی با هیجان نزد استادی آمد و گفت: استاد، می‌دانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیده‌ام؟ استاد پاسخ داد: لحظه‌ای صبر کن... قبل از اینکه به من چیزی بگویی، از تو می‌خواهم آزمون کوچکی را که نامش «سه پرسش» است پاسخ دهی.

مرد پرسید: سه پرسش؟
استاد گفت: بله، درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه‌ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم. اولین پرسش «حقیقت» است. کاملاً مطمئنی که آنچه را که می‌خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد: نه، فقط در موردش شنیده‌ام.
استاد گفت: بسیار خوب، پس واقعاً نمی‌دانی که خبر درست است یا نادرست!

حالا بگذار پرسش دوم را بگویم، «پرسش خوبی».
آیا آنچه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگویی خبری خوب است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس…
استاد گفت: پس می‌خواهی خبری بد دربارهٔ شاگردم بگویی که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی؟

مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

استاد ادامه داد: و اما پرسش سوم: «سودمند بودن» است. آنچه را که می‌خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟
مرد پاسخ داد: نه، واقعاً…

استاد نتیجه‌گیری کرد: اگر می‌خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خوب است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلاً آن را به من می‌گویی؟

 

 

از ابوهریره رَضِیَ اللهُ عَنه روایت شده که پیامبرمان صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم فرمودند:

 

"من حُسنِ إسلامِ المرءِ تركُه ما لا يَعنيهِ."

«از نشانه‌های نیکو بودن اسلام فرد این است که آنچه به او مربوط نیست، رها کند.»

 

منبع: ترمذی (شماره ۲۳۱۷) و ابن ماجه (شماره ۳۹۷۶).

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest