برخی مسائل را نمیتوان صرفاً بهعنوان یک سلیقه سیاسی تفسیر کرد؛ بلکه این موضوعات نقش تعیینکنندهای در اثبات وجود یا صداقت ایمان دارند.
شادمانی به خاطر شادی مسلمانان و اندوهگین شدن از غم آنان، از نشانههای بارز ایمان است. تنها کسانی از رنج مسلمانان خرسند میشوند که یا اساساً به اسلام اعتقادی ندارند (مانند کفار و منافقین)،یا فهم نادرستی از ایمان و اسلام دارند.
فرض کنیم در ایران مشکلات اقتصادی یا چالشهای دیگری وجود دارد و این مسائل را دستاویزی برای موضعگیری در برابر مساله قدس قرار دادهاند. آیا در سایر کشورها که مثلاً مشکلات اقتصادی چندانی ندارند، تبلیغات و هجمههای دشمن متوقف شده است؟! برعکس، سرویسهای اطلاعاتی دشمن در هر نقطهای، با توجه به زمینههای موجود، از هر موضوعی برای مقابله با اسلام بهرهبرداری میکنند. برای مثال، در کشورهای عربی با ترویج فرهنگ غربگرایی و در کشورهای غیرعربی با ایجاد تنفر نسبت به عربها. هدف اصلی، یک چیز است: استفاده از هر ابزار و وسیله ممکن برای مبارزه با اسلام.
مساله قدس، یک موضوع صرفاً سیاسی یا حاشیهای نیست؛ بلکه عقیده و باور مسلمانان به آن گره خورده است و قدس مرز مشخص ایمان و نشانهای برای تمایز مسلمان از غیرمسلمان است.
در طول تاریخ و تا به حال،قدس شریف،۲ بار توسط مسلمانان فتح شده است!
نخست:به دست پدر خانم و یار گرانقدر پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم و دومین خلیفه مسلمانان،عُمَر بن خَطّاب رَضِيَ اللهُ عَنهُ در سال ۱۶ هجری قمری...
و برای بار دوم:توسط سلطان صلاح الدین ایوبی،فرمانده مجاهد جوانمرد و نام آشنای کورد مسلمان در طی جنگ های موسوم به صلیبی.
صرف نظر از دلایل و چگونگی آغاز جنگ های صلیبی،آنچه حائز اهمیت است اقرار نویسندگان مشهور و صاحب نظران در طول تاریخ،به درست کاری و جوانمردی مجاهدین مسلمان و انتقال علم و دانش و تمدن اسلامی به سبب این جنگ به غرب مسیحی و در نقطه مقابل،نا جوانمردی و اصطلاحا نامردی و توحش جنگجویان و شوالیه های صلیبی و کشیش های کلیسا است.
فردریش ویلهلم نی چه،فیلسوف خدا ناباور سرشناس آلمانی،به آن تمدن شکوهمند و خصوصیات مثبت طرف مسلمان و منفی جبهه صلیبی اشاره می کند و می نویسد:
«اگر رهبران جنبش مسیحی را کلاً فاقد هوش تصور کنیم خود را فریب داده ایم - آه،آنها - این پدران کلیسا ! بسی حیله گر بودند ، حیله گر تا به حد تقدس.آنچه را فاقدند چیزی به جز هوش است.
...بین خودمان بماند ، آنها حتی مرد نیستند.اگر اسلام ، مسیحیت را خوار می شمارد ، در این کار هزاران بار حق با اوست : وجود اسلام مستلزم وجود مردان است.
مسیحیت میوه ی فرهنگ جهان کهن را از ما به یغما برد ، و بعدها میوه ی فرهنگ اسلامی را نیز از دست ما ربود. جهان شگفتانگیز مسلمانان اسپانیا که از بنیاد با ما قرابت بیشتری داشت، با ذوق و ادراکهای ما صریحتر از یونان و روم سخن میگفت، لگدکوب شد. چرا؟ زیرا این فرهنگ شریف بود و خاستگاه خود را به غریزههای مردانه مدیون بود، زیرا در آن گنجینه نادر و عالی زندگی مسلمانان اسپانیا، به زندگی «آری» میگفت... بعدها جنگجویان صلیبی بر ضد چیزی جنگیدند که بهتر بود در برابرش به خاک میافتادند - فرهنگی که در مقایسه با آن حتی قرن نوزدهم ما باید خود را بس ناتوان و« دیر آمده » تصور کند - بی گمان جنگجویان صلیبی خواستار تاراج بودند ؛ و شرق غنی بود.»
منبع:کتاب دجال، فريدريش ويلهلم نيچه،ترجمه:عبدالعلي دستغيب،انتشارات آگاه،صفحات ۱۳۱ و ۱۳۲
در خصوص این جنگ و لحظه ی فتح بیت المقدس توسط سپاه صلاح الدین،سکانسی دیدنی از فیلم : قلمرو بهشت تقدیم می شود که به تعبیری به منزله ی تصویری کوتاه اما پر معنا از دل متون تاریخ است.
باستانگرایان افراطی معمولاً در ارائه تصویری زیبا و بی عیب و نقص از دوران پیش از اسلام در ایران، ید طولایی دارند. آنها همیشه اعراب مسلمان را به قتل و غارت و بی رحمی متهم می کنند، اما از جنایت ها و سنگدلی های برخی پادشاهان و سرداران ایرانی که البته از چشم مورخان دور نمانده، سخنی به میان نمی آورند.
یکی از این جنایت ها، کشتار مردم بیت المقدس، در خلال جنگ های خسرو پرویز با امپراتوری روم شرقی(بیزانس) است که به دست سردار ساسانی، شهربراز صورت گرفته است.
دکتر عبدالحسین زرینکوب نوشته است:
"سردار ایرانی شهربراز (= شهروراز) انطاکیه و دمشق را گرفت. (613 م) بعد با شور و هیجانی که گویی از نوعی فکر جهاد الهام می یافت، عازم اورشلیم شد. نزدیک بیست و شش هزار یهودی به سپاه وی پیوست و به کمک آنها شهر مقدس به دست ایرانیان تسخیر، غارت و تقریباً قتل عام شد. (ژوئن 614 م)
کلیساها و معابد شهر، از جمله مزار مقدس با خاک یکسان گشت و قطعه ایی از صلیب مقدس عیسی نیز که در صندوق خاصی نگهداری می شد، همچون غنیمتی فوق العاده گرانبها به تیسفون فرستاده شد."
منبع: [تاریخ مردم ایران، ج ۱، ص ۵۱۳ عبدالحسین زرینکوب]