علی بن الحسین، زین العابدین رحمه الله وقتی فقیر و تنگدستی به سوی او می آمد خوشحال می شد و می فرمود :
خوش آمدی ای کسی که توشه ام را به سمت آخرت حمل می کنی.
[ صفة الصفوة ۲/۹۵]
- ۰ نظر
- ۰۸ دی ۹۷ ، ۰۲:۲۴
علی بن الحسین، زین العابدین رحمه الله وقتی فقیر و تنگدستی به سوی او می آمد خوشحال می شد و می فرمود :
خوش آمدی ای کسی که توشه ام را به سمت آخرت حمل می کنی.
[ صفة الصفوة ۲/۹۵]
امیرالمومنین عمر بن خطاب رضی الله عنه فرموده اند :
کسی که خود را در جوار الله بی نیاز بداند ، الله برای وی کافی است
و هر کس جوار الله را با غیر الله عوض کند، گمراه است.
هرکس به اندک دنیا سیر نگردد ، اموال زیاد هم او را سیر نمی کند.
پس به آنچه که نیاز تو را بر طرف می کند، اکتفا کن.
نفس خود را به عفت عادت ده و از فریبکاری دست بردار؛ که حساب روز قیامت دراز است.
[ الزهد الکبیر ۱۰۳ ]
ﺳﻔﻴﺎﻥ ﺍﻟﺜﻮﺭﻱ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ در نصیحتی به علی بن الحسن می فرماید :
کم حرف بزن، قلبت نرم و آرام می شود..
زیاد سکوت کن، صاحب تقوی و ورع می گردی.
حریص بر دنیا نباش..
حسود نباش، سریع مطالب را فهم می کنی.
طعنه زننده نباش، از شر زبان مردم نجات می یابی.
مهربان باش، محبوب مردم می گردی.
به بهره ات از رزق و روزی راضی باش، ثروتمند خواهی شد.
بر الله توکل کن، قوی خواهی شد.
با مردم بر سر دنیایشان نزاع مکن، هم الله و هم مردم تو را دوست خواهند داشت.
متواضع باش، اعمال نیک را تکمیل کرده ای.
عفو پیشه کن، عافیت از بالای سر برایت می آید.
[ حلیة الأولیاء ٨٢/٨ ]
ابوبکر رَضِیَ اللهُ عَنهُ هرگاه میدید یا میشنید که دیگران، از او تعریف میکنند، چنین دعایی بر زبان میآورد:
اللّهُمَّ أنتَ أَعلَمُ بی مِنّی و أنا أعلمُ بِنَفسی مِنهُم؛ اللهُمَّ اجْعَلْنی خَیرًا مِمّا یَظُنّونَ وَ اغْفِرْ لی ما لا یَعلَمونَ و لا تُؤاخِذْنی بِما یَقولونَ
یعنی: « بارخدایا! تو نسبت به من از خودم آگاهتری و من نیز نسبت به خود از اینها، بیشتر خبر دارم؛ خداوندا! مرا بهتر از گمان نیکشان نسبت به من قرار بده و گناهانم را که آنان از آن بیخبرند، بیامرز و مرا به آنچه ایشان دربارهام میگویند (و مرا نیک میپندارند)، بازخواست نفرما.»
اسد الغابة ج ۳ ص ۲۲۱
ربیعة بن شداد خثعمى نزد على آمد که بدو گفت: «بر کتاب الله و سنت پیامبر الله بیعت کن» ربیعه گفت: «بر سنت ابو بکر و عمر» على گفت: «واى بر تو، اگر ابو بکر و عمر جز به کتاب الله و سنت پیامبر الله بیعت کرده بودند بر حق نبودند.» و ربیعه با وى بیعت کرد.
تاریخ الطبری ،ج ۶،ص:۲۵۹۹
ابوالدرداء رضى الله عنه :
خیر و خوبی، نه آنست که مال و فرزندت فزونی یابد.
بلکه خوبی، آنست که:
حلم و بردباریات شکوهمند گردد
و علم و دانشت فزونی یابد
و مردمان را بهسوی عبادت الله فرا خوانی.
پس آنگاه که توفیق نیکی یافتی، الله را حمد گویی
و چون بد کردی، از الله آمرزش خواهی.
[ تاریخ دمشق ۱۵۸/۴۷]
بشر بن حارث رحمه الله :
کسی که دوست می دارد مردم او را بشناسند، شیرینی آخرت را نخواهد یافت.
[حلیة الأولیاء ٨/٣٤٣ ]
الله متعال می فرماید:
إنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ .
بیگمان کسانیکه گفتند: پروردگار ما الله است.سپس استقامت کردند.
[ سوره ى فصلت آیهى ۳۰ ]
امام ابن رجب رحمه الله می فرماید:
کسانی که می گویند پروردگار ما الله است زیادند؛
ولی اهل استقامت و پایداری کم هستند.
[ مجموع رسائل ابن رجب ۱/۳۳۹ ]
علی بن ابی طالب رضی الله عنه در اولین شب از ماه رمضان از خانه اش خارج شد در حالی که قنادیل روشن بودند و در مساجد قرآن خوانده می شد
پس ایشان فرمودند:
الله قبرت را نورانی کند ای عمر بن خطاب همانگونه که مساجد الله را با تلاوت قرآن نورانی کردی...
عن أبی إسحاق الهمدانی قال:خرج علی بن أبی طالب رضى الله عنه فی أول لیلة من شهر رمضان والقنادیل تزهر، وکتاب الله یتلا فی المساجد، فقال: نوَّر الله لک یا عمر بن الخطاب رضى الله عنه فی قبرک، کما نورت مساجد الله بالقرآن.
ابن ابی الدنیا،فضائل رمضان رقم٣٠
امام علی بن ابی طالب رَضِیَ اللهُ عَنه بر سر مزاری رفت و گفت:
ای اهل قبور! ای کسانی که اکنون استخوان هایتان پوسیده است ای اهل وحشت نزد شما چه خبر است؟
خبر نزد ما این است که :
منزل های شما جای سکونت وارثان است،اموال شما بین وارثان تقسیم شده وهمسرانتان ازدواج کرده اند.
این خبر ما بود، شما چه خبر دارید؟ سپس گفت: قسم به کسی که جان من در دست اوست! اگر قدرت سخن گفتن داشتند، می گفتند:
بهترین توشه تقوا است.
[ البیان والتبین۱۴۸/۳ ]
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه:
لَأَنْ أَعُضَّ عَلَى جَمْرَةٍ حَتَّى تَبْرُدَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقُولَ لِشَيْءٍ قَدْ قَضَاهُ اللَّهُ: لَيْتَهُ لَمْ يَكُنْ.
اگر قبضهای از آتش را به دهان بگیرم برایم بهتر است از آنکه در برابر قضا و قدر الله بگویم: ای کاش چنین و چنان نمی شد.
الزهد لأبي داود، ص ۱۳۷.
پینوشت:
این موضوع، در واقع یکی از مسائل عقیدتی بنیادین بهشمار میآید و از ارکان ایمان است. ایمان، نه فقط به خیر، بلکه به شر تقدیر نیز هست؛ چنانکه در حدیث صحیح آمده:
«وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»
(صحیح مسلم، حدیث ۸)
ایمان به قَدَر، یعنی باور قلبی به اینکه هرچه در زندگیمان رخ میدهد، از خوشی و آسایش گرفته تا سختی و رنج، همه در مسیر حکمت و خیر الهی قرار دارد.
و همین باور، نقش مهم و مؤثری در پیشگیری از بسیاری از بحرانها و مشکلات روحی و روانی دنیای امروز دارد؛ بحرانهایی مثل افسردگی، ناامیدی، بیهدفی و پوچی.
مؤمن، کسی است که با تکیه بر پروردگارش، آرامش قلبی دارد و با اعتماد به او، در همه حال به حکمت پشتِ پردهی حوادث باور دارد؛
چون میداند هیچچیز تصادفی نیست و حتی سختترین لحظهها هم میتوانند زمینهساز خیری عمیقتر باشند.
رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند:
«عَجَبًا لِأَمْرِ الْمُؤْمِنِ، إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ، وَلَيْسَ ذَاكَ لِأَحَدٍ إِلَّا لِلْمُؤْمِنِ، إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ، فَكَانَ خَيْرًا لَهُ، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ، فَكَانَ خَيْرًا لَهُ»
یعنی:
«وضعیت مؤمن شگفتآور و عجیب است؛ وضعیت او در همه حال خیر است؛ و این حالت برای هیچکسی جز مؤمن نیست؛ اگر خوشی به او رسد، شکر گوید و این برای او خیر است؛ و اگر زیانی به او رسد، صبر میکند و این برای او خیر است». (صحيح مسلم، حدیث ۲۹۹۹)
و این یعنی فرمول آرامش در زندگی؛
اینکه تو، بدون اینکه همیشه همهچیز مطابق میل و برنامهات پیش بره، باز هم خیالت راحت باشه که «اگر او تدبیر میکند، حتماً خیری در کار است.»
عبدالله بن مسعود رضى الله عنه:
از جمله ی ایمان این است که شخصی، شخصی را نه به خاطر رابطه فامیلی و نه به خاطر مالی که به او می بخشد، دوست داشته باشد، بلکه محبتش جز برای الله نباشد.
[موسوعة ابن أبی الدنیا ۸/۱۵۶]
بلال بن سعد رحمه الله فرمود:
سه چیز هست که اگر در کارها باشند، مورد قبول واقع نمیگردند.
شرک، کفر، و رأى.
گفته شد: رأى چیست؟
فرمود: کتاب الله و سنت رسولش صلی الله علیه و سلم را ترک نماید و به رأى و نظر خویش عمل کند.
[حلیة الاولیاء ۵/۲۲۹ ]
امام ذهبی رحمه الله:
اِذَا ثبتَتْ إِمَامَةُ الرَّجُلِ وَفَضْلُهُ، لَمْ یَضُرَّهُ مَا قِیْلَ فِیْهِ
وقتی پیشوایی و برتری عالمی ثابت شد،دیگر سخنانی که درباره او گفته شود به او زیانی نخواهد رساند.
سیر أعلام النبلاء ج ۸ ص ۴۴۸
کتاب حاضر که به نام «سیمای صادق فاروق اعظم» در دو نسخه ورد و پی دی اف و تالیف ماموستا عبدالله احمدیان رحمه الله در دسترس خوانندگان عزیز قرار می گیرد، کتابی است مستند به اسناد تاریخی و نمایانگر سیمای واقعی شخصیت فاروق اعظم عمر بن خطاب است، که آشنایی با این سیما، چه از حیث احوال فردی، و چه از حیث جنبه های اجتماعی بر همه مسلمانان لازم است.
اما از جنبه فردی به این علت که عمر بن خطاب (رضی الله عنه) از جمله افراد معدودی بوده، که در سالهای اول بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم و تحت تاثیر نزول آیه های قرآن، از یک فضای تاریک کفر و جهالت به یک فضای روشن ایمان و آگاهی پا نهاده است، و زیر تربیت مستقیم و مستمر پیامبرصلی الله علیه وسلم هر چه غیر از اسلام بوده، از آن دوری جسته، و هر چه از اسلام بشمار آمده، به آن پیوسته است (بنابراین، رفتار و کردار و اخلاق و معتقدات این صحابی بزرگوار و این دومین وزیر رسول الله، بی گمان یکی از نسخه های اصیل اسلام عصر پیامبرصلی الله علیه وسلم بشمار می آید، و بسیار بجا است که سرمشق خط اسلام گرائی، و بعنوان یک الگو و نمونه اسلام راستین مورد توجه تمام مسلمانان قررا گیرد.
و اما از جنبه اجتماعی به این علت که این صحابی بزرگوار، در دوران امارتش، و در جهت گسترش بعدهای نظامی و فرهنگی و اداری و تعمیم داوری دین اسلام، به اقدامات محیر العقولی مبادرت ورزیده است که تحقیق و بررسی ضوابط و عوامل این موفقیتها، وظیفه همه مسلمانانی است که باقتضای آیه های صریح قرآن به جهان شمولی دین اسلام) اعتقاد راسخ دارند و همواره آرزوی تحقق آن را در دل خود می پرورانند.
▪ نسخه پی دی اف:
حجم: ۴۵.۸ مگابایت
▪نسخه ورد:
حجم: ۲۳.۸ مگابایت
در زمان پادشاهان ایوبی محلّی بهنام دارالعدل در قاهره تأسیس شد، و در روز های معین سلاطین ایوبی به آنجا آمده و دادخواهی میکردند، پادشاه عادل «نورالدّین زنگی» که اصالتاً تُرک بود، پیش از همه در شهر دمشق «دارالعدل» تشکیل داد، سلاطین ممالک به دارالعدل میآمدند و با احترام و مهربانی، مردم را پذیرفته و به حرفشان میرسیدند، سلاطینِ ممالک در روز های رسیدگی از تخت فرود میآمدند و پهلو به پهلوی مردم روی نیمکتها مینشستند، بطوری که پادشاهان مثل سایر مردم روی زمین جلوس میکردند...خلاصه اینکه فرمانروایان اسلام به موضوع دادرسی توجهٔ بسیار داشتند و هرکس ولو فرزندان و نزدیکان آنها شکایتی داشت، شخصاً رسیدگی نموده و حکم بحقّ میدادند، موارد بسیاری در تاریخ اسلام موجود است که صحت این گفته را تأیید میکند و طوری این موضوع عادّی بود که فرمانروایان اسلام آنرا جزء فریضهٔ حتمی خود میدانستند.
[تاریخ تمدّن اسلام اثر جُرجی زیدان مسیحی ، ص 193_192،ترجمهٔ علی جواهر کلام،مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۲.ش]
وهب بن منبه رحمه الله تعالی فرموده است:
"نشانهی منافق آن است که نکوهش را ناپسند داشته، اما دوست دارد که ستوده شود!"
الزهد لأحمد بن حنبل، ص ۳۰۲ - رجاله ثقات
از امام خلیل بن أحمد فراهیدی رحمه الله نقل شده که فرمودند:
"چیزی را نشنیدم که آن را ننویسم، و چیزی را ننوشتم که حفظ نکنم، و چیزی را حفظ نکردم مگر آنکه از آن سود بردم!"
جامع بیان العلم وفضله لابن عبد البر، ج ۱، ص ۳۳۵
در فرمودەای حکیمانه از پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده است: «اَلحیاءُ لایَأتی إلّا بِخَیر» یعنی حیا همواره سودبخش است و حاصلی جز خیر ندارد؛ در عمل امّا، می بینیم که حیا احیاناً زیانبخش و عامل از دست دادن برخی فرصت ها (مانند طرح سؤال، اظهار نظر، ارائه موفّق دستاوردها و...) و مانع دستیابی به حقوق و سبب ترک پارەای فضائل همچون امر به معروف و نهی از منکر است؛ دقّت در این باره نشان می دهد که آن چه زیان بخش و فرصت سوز است، شرمگینی و کمرویی است کە نباید آن را حیا نامید؛ هم چنان که علّامه ابن صلاح شهرزوری نیز گفتەاند:
أَنَّ هَذَا الْمَانِعُ الَّذِي ذَكَرْنَاهُ لَيْسَ بِحَيَاءٍ حَقِيقَةً بَلْ هُوَ عَجْزٌ وَخَوَرٌ وَمَهَانَةٌ وَإِنَّمَا تَسْمِيَتُهُ حَيَاءً مِنْ إِطْلَاقِ بَعْضِ أَهْلِ الْعُرْفِ أَطْلَقُوهُ مَجَازًا لِمُشَابَهَتِهِ الحياء الْحَقِيقِيَّ وَإِنَّمَا حَقِيقَةُ الْحَيَاءِ خُلُقٌ يَبْعَثُ عَلَى تَرْكِ الْقَبِيحِ وَيَمْنَعُ مِنَ التَّقْصِيرِ فِي حَقِّ ذِي الْحَقِّ وَنَحْوِ هَذَا.
"موانع شکوفایی همانند فقر خودباوری و زبونی را که عرفاً و در محاورات روزمره حیا نامیده می شود، در واقع حیا نیست بلکه شِبهِ حیاست؛ حیای راستین، خویی است که آدمی را به پرهیز از زشتی ها وا می دارد و از کوتاهی در ادای حقّ صاحبان حق باز می دارد"!
امام نَوَوی، شرح صحیح مسلم، ج ۲، ص ۵و۶.
میمون بن مهران رحمه الله:
بر زنان(نامحرم)وارد نشو (یعنی با آنان همنشینی و اختلاط نکن) حتی اگر بگویند :
"کتاب الله را به او بیاموز"
الحلیة ٨٥/۴