زبان سلطنت
از جمله منابع پرارجاع در تحلیل کورش هخامنشی در تاریخ باستان، «استوانهی کورش» است؛ متنی که آن را منشور حقوق بشر معرفی میکنند. با این حال، در حوزهی تاریخنگاری انتقادی، همواره بر لزوم توجه به ماهیت ایدئولوژیک چنین متونی تأکید شده است؛ بهویژه آنجا که پای کتیبههای شاهی در میان است. در همین زمینه، دکتر حسین بادامچی در تحلیل خود بر استوانهی کورش چنین مینویسد:
«استوانه کورش فرمانی را دربر دارد که کورش بزرگ به هنگام فتح بابل منتشر کرد. این کتیبه از لحاظ نوع ادبی جزو کتیبه های شاهی و یادبودی است.
از دیدگاه تاریخ نگاری کتیبه شاهی روایت یکطرفه تاریخ و همراه با اغراق و زیاده گویی است که بیشتر نشان دهنده ایدئولوژی رسمی است تا واقعیتهای تاریخی.
... کتیبه های شاهی آثاری هستند که شاهان برای گرامیداشت واقعهای خاص مانند پیروزی در جنگ یا ساخت معبدی برای خدایان مینوشتند و درواقع روایت رسمی تاریخ هستند.
برخی کتیبه ها برای اطلاع عموم منتشر میشد و در معرض دید قرار میگرفت، مانند کتیبه داریوش که بر دل کوه ثبت شد تا از جاده قابل دیدن باشد. برخی نیز دفن میشد، مانند کتیبه کورش که برای گرامیداشت بازسازی معبد مردوک نوشته شد و در بنای معبد دفن شد.»
دکتر حسین بادامچی، فرمان کورش بزرگ، نشر نگاه معاصر، درآمد و مقدمه، صص ۵،۷و۸.
از این منظر و البته با توجه به متن سخنان شخص کورش، استوانهی کورش را باید نه بهمثابه گزارشی بیطرف از واقعیتهای تاریخی، بلکه بهعنوان متنی در خدمت بازنمایی قدرت و تثبیت مشروعیت سیاسی تحلیل کرد؛ متنی که بیش از آنکه بازتابدهندهی رخدادها باشد، بازتابدهندهی نگاه سلطنت است به رخدادها.
تصاویر صفحات: