| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۳۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

رام‌ترین نوع بی‌شعورها، بی‌شعورهای آب‌زیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بی‌شعورها کم‌خطرتر از بقیه بی‌شعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمی‌آیند. بی‌شعورهای آب‌زیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بی‌شعورهای تمام‌عیار ترجیح می‌دهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره می‌دانند که چگونه این خنجر غلاف‌شده را به‌موقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچ‌کس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند.

بیشعوری/خاویر کرمنت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۹:۰۰

 هوا بسیار گرم بود . به همین خاطر توقف جلوی مغازه بستنی فروشی امری کاملا طبیعی به نظر می رسید. دختر کوچولویی که پولش را محکم در دست گرفته بود ،وارد بستنی فروشی شد .بستنی فروش قبل از آن که او کلمه ای بر زبان جاری نماید با اوقات تلخی به او گفت از مغازه خارج شده و تابلوی روی در را بخواند و تا وقتی کفش پایش نکرده وارد مغازه نشود. دخترک به آرامی از مغزه بیرون رفت ،و مرد درشت هیکلی به دنبال او از مغازه خارج شد.دختر کوچولو مقابل مغازه ایستاد و تابلوی روی در را خواند :ورود پابرهنه ها ممنوع!دخترک در حالی که اشک چشمانش بر روی گونه هایش می غلتید راهش را گرفت تا برود .

در این لحظه مرد درشت هیکل او را صدا زد . او کنار پیاده رو نشست ، کفش های بزرگ نمره ۴۴ خود را در آورد و در مقابل دخترکوچولو جفت کرد و گفت : بیا بکن تو پاهات. درسته که با این کفش ها نمی تونی خوب راه بروی ، امااگر بتونی یه جوری آنها را با پاهات بکشی، می تونی بستنی ات را بخری.

مرد دختر کوچولو را بلند کرد و پاهای او را توی کفش ها میزان نمود و گفت: عجله نکن ، بس که این کفش رو با پاهام این ور و اون ور کشیده ام خسته ام. تا بری و برگردی من اینجا راحت می شینم و بستنی ام را می خورم. چشمان براق دختر کوچولو هنگام هجوم او به سمت پیشخوان و خریدن بستنی صحنه ای نبود که از ذهن زدوده شود. بله، او مرد درشت هیکلی بود، شکم گنده ای داشت ، کفش های بزرگی داشت ،
 اما مهم تر از همه ، قلب بزرگی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۸:۱۹

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ

و به نفس ملامتگر سوگند می‌خورم.

القیامة (٢) Al-Qiyaama


امام مجاهد بن جبر/ نفس لوامه را اینگونه توصیف می‌کند:

«نفس لوامه آن است که بر چیزی که از دست رود، پشیمان شده و به سرزنش می‌پردازد، خود را بر انجام کار ناشایست توبیخ کرده که چرا این کار را انجام دادی؟ و بر آنجام کار خیر نیز خود را سرزنش می‌کند که چرا بسیار انجام ندادی؟».


تفسیر قرطبی: ۶۳/۱۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۲

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ

و به نفس ملامتگر سوگند می‌خورم.

القیامة (٢) Al-Qiyaama

در تفسیر این آیه «قره بن خالد» از حسن بصری چنین نقل می‌کند:
«به الله سوگند! مؤمن همیشه نفس خود را سرزنش می‌کند، و می‌گوید: چرا چنین گفتم؟ از این خوردنم چه هدفی داشتم؟ وسوسه‌هایی که از خاطرم گذشت بیانگر چیست؟ ولی شخص فاجر بدون هیچ هراسی به پیش می‌رود و بر هیچ چیزی خود را سرزنش نمی‌کند».

ابن کثیر:۴/ ۴۴۵-۴۴۶
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۵:۵۴


دریافت تصویر
حجم:۴۲.۶ کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۰

«ابن عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی» در مورد بعضی از مدارس دمشق می‌گوید:

«در دمشق بر نویسندگان حدیث وارد شدم، و بر حلقۀ درس قاسم جوعی گذر کردم. دیدم جمعی به دور او نشسته و او برای آنان صحبت می‌کند، دیدن این منظره هیبتی در قلب من ایجاد کرد، خود را به آن جمع نزدیک کردم. شنیدم خطاب به آنان می‌گوید: در این زمان پنچ چیز را غنیمت شمارید:

۱- هرکجا باشید شناخته نشوید. ۲- هرگاه غایب بودید، کسی سراغ شما را نگیرد. ۳- هرجا حاضر شدید مورد مشورت قرار نگیرید. ۴- اگر چیزی گفتید از شما پذیرفته نشود. ۵- اگر کاری را انجام دادید به شما مزدی داده نشود.

و پنج چیز دیگر را نیز به شما سفارش می‌کنم:

۱- اگر مورد ستم واقع شدید ستم نکنید. ۲- هرگاه شما را ستایش کردند، خوشحال نشوید. ۳- اگر به شما ناسزا گفتند، دلتنگ نشوید. ۴- اگر مورد تکذیب واقع شدید، خشمگین نشوید.*

این استفاده‌ای بود که در دمشق کسب کردم.

*{متاسفانه سفارش پنجم چاپ نشده بود}.

صفة الصفوة: ۲۳۷/۴

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۵:۰۱

امام حسن بصری رحمه الله:

می‌خندیم و از عملکرد خود غافلیم. الله بر اعمال ما نظارت دارد، چنانچه بر مبنای رفتارمان با ما برخورد کند، هیچ چیزی را از ما نمی‌پذیرد. وای بر تو ای بنی آدم! مگر شما توان و نیروی جنگیدن با الله را دارید؟ من قومی را دیده‌ام که دنیا از منظر آنان از خاکستر زیر پایشان کم ارزشتر بود، و قومی دیگر نیز دیده‌ام که به جز قوت شب چیز دیگری را نداشتند، و با این وجود همۀ آن را مصرف نمی‌کردند، بلکه بعضی از آن را صدقه می‌دادند، در حالی خود گرسنه‌تر بودند.


سیر أعلام النبلاء ۵۸۵/۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۹

میمون بن مهران تابعی در توصیف یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم و مقایسۀ آنان با نسل زمان خویش می‌گوید:

به محضر کسانی شرفیاب شده ام که یا سکوت را برمی‌گزیدند، یا به جز حق کلمه‌ای بر زبان جاری نمی‌کردند، و به خدمت مردانی رسیده‌ام که بعد از ادای نماز صبح تا طلوع خورشید به جز ذکر الله چیزی نمی‌گفتند، و مردانی را یافته‌ام که از ترس پروردگار، به آسمان نگاه نمی‌کردند، و اگر برخی از آنان زنده شوند و اعمال شما را مشاهده کنند، به جز قبله هیچ چیزی از شما قبول نمی‌کنند.


صفة الصفوة، جلد ۴، صفحۀ ۱۹۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۲۳

« وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا »


(بندگان خاص الله رحمان )کسانی  هستند که  شب  را در حال  سجده  و قیام ( با نماز  تهجد) سپری  می کنند.[ الفرقان / ۶۴ ]


ابن  عباس  رضی  الله  عنهما  در تفسیر  این  آیه  می  فرماید: 

« من صلی  رکعتین  أو  أکثر  بعد  العشاء  فقد  بات  لله  ساجدا  أو  قائما »

هر فردی  که  بعد  از  نماز  عشاء  دو رکعت  یا بیشتر (نماز  تهجد ) به  جای بیاورد مسلما مشمول آیه  شده و شب  را برای  الله سبحانه  و تعالى در سجده  و قیام  سپری  کرده  است.


[ تفسیر  القرطبی ۷۲/۱۳ ]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۰۳:۱۸

سلمان فارسی رضی الله عنه:


علمی که گفته (و بیان) نمی‌شود، مانند گنجی است که خرج نمی‌شود.



[ عیون الأخبار ۲/ ۵۲۵ ]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۰۳:۰۸

علی بن الحسین، زین العابدین رحمه الله وقتی فقیر و تنگدستی به سوی او می آمد خوشحال می شد و می فرمود :

خوش آمدی ای کسی که توشه ام را به سمت آخرت حمل می کنی. 



[ صفة الصفوة ۲/۹۵]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۰۲:۲۴

اگر زمستان بگوید : بهار در قلب من است، 
چه کسى زمستان را باور مى کند؟
در هر نقطه اى عشقى نهفته است.


ماسه و کف
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۹
همه اش که نباید ترسید!
راه که بیفتیم، ترسمان می‌ریزد ...


ماهی سیاه کوچولو/بهرنگی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۳

دو فروشنده کفش برای فروش کفش‌های فروشگاهشان به جزیره‌ای اعزام شدند. فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد. فورا پیامی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت: فردا برمی‌گردم. اینجا هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد.

فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد. فورا این پیام را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا 1000 جفت کفش بفرستید. اینجا همه کفش لازم دارند.

فرق بین مانع و فرصت چیست؟ نگرش ما نسبت به آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۱۷:۲۹

دورِ دور مَرو که مهجور گردی و نزدیکِ نزدیک مَیا که رنجور گردی!


عطار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۱۱:۱۴

امیرالمومنین عمر بن خطاب رضی الله عنه فرموده اند :

کسی که خود را در جوار الله بی نیاز بداند ، الله برای وی کافی است

 و هر کس جوار الله را با غیر الله عوض کند، گمراه است. 

 

هرکس به اندک دنیا سیر نگردد ، اموال زیاد هم او را سیر نمی کند. 

پس به آنچه که نیاز تو را بر طرف می کند، اکتفا کن. 

 

نفس خود را به عفت عادت ده و از فریبکاری دست بردار؛ که حساب روز قیامت دراز است.

 

[ الزهد الکبیر  ۱۰۳ ]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۷ ، ۲۰:۳۱

روزی زنی روستایی که هرگز حرف دلنشینی از شوهرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتورسیکلت بود و از موتورش برای حمل کالا بین روستا و شهر استفاده می کرد، برای اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد تا به بهداری ده ببرد.
زن با احتیاط سوار موتور شد و از دستپاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن.
زن پرسید: چه کار کنم؟
و وقتی متوجه حرف شوهرش شد، ناگهان صورتش سرخ شد ...
با خجالت کمر شوهرش رابغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.
به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند!
شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به درمانگاه رسیده ایم.
زن جواب داد: بهتر شدم. سرم دیگر درد نمی کند.
آن مرد، همسرش را به خانه رساند، ولی هرگز متوجه نشد که گفتن همان جمله ساده «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختی را در قلب همسرش به وجود آورد که در همین مسیر کوتاه، سردردش برطرف شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۴۹

فقط از الله بخواه



إِنَّهُ هُوَالسَّمِیعُ الْعَلِیمُ

«همانا او (الله) شنوای دانا است» (فصلت/۳۶)


وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ

«و او (الله) بر هر چیزى تواناست» (ملک/۱)


نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید

«ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم» (ق/۱۶)


هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

«او (الله) مهربانترین مهربانان ست» (یوسف/۶۴)


ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...

«مرا بخوانید،تا شما را اجابت کنم» (غافر/۶۰) 


ألَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ...

آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۴:۰۰

مقیم لندن بود.تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد.
می گفت: چند دقیقه با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟
آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم: آقا ! این را زیادی دادی.
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن، راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا، از شما ممنونم.
پرسیدم: بابت چی؟
گفت: می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم، اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشین شدید، خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسم.
تعریف می کرد: تمام وجودم دگرگون شد، حالی شبیه به غش به من دست داد! من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۵۴

ﺳﻔﻴﺎﻥ ﺍﻟﺜﻮﺭﻱ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ در نصیحتی به علی بن الحسن می فرماید :


کم حرف بزن، قلبت نرم و آرام می شود..


زیاد سکوت کن، صاحب تقوی و ورع می گردی.


حریص بر دنیا نباش..


حسود نباش، سریع مطالب را فهم می کنی.


طعنه زننده نباش، از شر زبان مردم نجات می یابی.


مهربان باش، محبوب مردم می گردی.


به بهره ات از رزق و روزی راضی باش، ثروتمند خواهی شد.


بر الله توکل کن، قوی خواهی شد.


با مردم بر سر دنیایشان نزاع مکن، هم الله و هم مردم تو را دوست خواهند داشت.


متواضع باش، اعمال نیک را تکمیل کرده ای.


 عفو پیشه کن، عافیت از بالای سر برایت می آید.



[ حلیة الأولیاء ٨٢/٨ ]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۲