- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۵۲
مُشک را گفتند: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم.
فیه ما فیه
سلطان محمود را در حالت گرسنگی، خوراک بادنجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و گفت: «بادنجان طعامی است خوش.» ندیمی به تعریف از بادنجان پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: «بادنجان سخت مضر چیزی است.» ندیم باز دربارهٔ مضرات بادنجان زیادهروی کرد. سلطان گفت: «ای مردک! تا این زمان به تعریف از آن میپرداختی؟»
گفت: «من ندیم توأم، نه ندیم بادنجان؛ مرا چیزی باید بگویم که تو را خوش آید، نه بادنجان را.»
عبید زاکانی