| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

أحْنَف بن قیس:


«جَنِّبُوا مَجَالِسَنَا ذِکْرَ النِّسَاءِ وَالطَّعَامِ، إِنِّی أُبْغِضُ الرَّجُلَ یَکُوْنُ وَصَّافاً لِفَرْجِهِ وَبَطْنِهِ.»


در محفلِ ما، از سخن گفتن درباره زنان و غذا خوددارى کنید! من متنفّرم از مردی که همّ‌و‌غمش شکم و شرمگاهش است.


( السیر:ج۴-۹۴ )

أبوالدَّرْدَاء :


«گاهًا به چیزی که خود انجامش نمی‌دهم، شما را فرا می‌خوانم، و لیکن امیدوارم که خداوند به خاطر ارشاد دیگران مرا نیز پاداش دهد.»


( السیر:ج۲-۳۴۵ )

قرطبی:


«از احترام و تکریم قرآن این‌ است که بر زمین و دیوار نوشته نشود، چنانچه در این مساجد تازه‌تأسیس استفاده می‌شود.»


( الجامع:ج۱-۳۰ )

در خصوص «چشم‌وهم‌چشمی»و «مقایسه ممنوع» رسول الله ﷺ فرمودند:


«انْظُرُوا إِلَى مَنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ، وَلَا تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ فَوْقَکُمْ، فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ لَا تَزْدَرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ»


(در بحث مادّیات) به طبقات پایین‌تر از خودتان نگاه کنید و چشم به ( برخورداری‌های ثروت‌مندان و) بالادستان ندوزید [حسرتِ سطح معیشت دیگران را نخورید.] تا که با این رفتار، قدر نعمتِ الله را بهتر می‌دانید.


مسند احمد:۱۰۲۴۶، حدیثِ صحیح.

از حسن بن‌علی‌الخلَّال روایت است که گفته‌اند:


ما نزد مُعتَمِر بن سلیمان بودیم و او بر ما حدیث می‌خواند که عبدالله‌ بن‌مُبارک آمد. معتمر درس نگفت و سکوت کرد. گفتیم: «حدیث بخوان» گفت: «ما را نسزد که در پیش‌گاهِ اکابر سخن گوییم.»


الجامع لأخلاق الراوی (از خطیب) شماره ۷۰۶

سفیان ثوری فرمودند: 


«اگر در اجتماع اساتید و بزرگان، جوانی حاضِرجَواب را حینِ اظهار فضل دیدی، به خیرش دل نبند، چرا که گستاخ و بی‌شرم است.»


المدخل (از بیهقی) ص ۳۸۸

شُعبة از أعمَش، [و او] از مجاهد روایت کرده که: عبدالله‌بن‌عبّاس به سعیدبن‌جُبَیر گفت: «حَدِّثْ/بازگو!»


[سعید] گفت: حدیثِ رسول ﷺ بگویم و شما حاضرید؟


[ابن‌عبّاس] گفت: آیا این از نعمتِ الله [بر تو] نیست که در نزد من مذاکره‌ی حدیث کُنی! پس اگر درست گفتی [و فهمیدى] که چه بهتر، و اگر اشتباه کنی، تو را بیاموزم.


سیرأعلام‌النبلاء:ج۴-۳۳۵


روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد، گداست

بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست؟


[پروین اعتصامی]

نصیحت شیخ عبدالقادر گیلانی رَحِمَهُ الله به فرزندش

در آخرین لحظات زندگی


به پسرشان عبدالوهاب گفتند:


علیک بتقویٰ اللّٰه و طاعته،و لاتخف أحداً و لاترجه و کل الحوائج کلها إلیٰ اللّٰه عزو جل واطلبها منه و لا تثق بأحد سوی اللّٰه عزو جل،لا تعتمد إلا علیه سبحانه. ‏التوحید التوحید التوحید،و جماع الکل التوحید.


ترجمه فارسی:

بر تو باد تقوای الهی و اطاعت از فرامین الله متعال 
هرگز از کسی نترس و به او امیدوار مباش جز الله متعال

و بدان که کلید تمامی حاجات ، تماما نزد الله عزو جل است، پس تنها حاجاتت را از او طلب کن
و جز بر الله عزو جل بر کسی دیگر اعتماد نکن .
‏توحید توحید توحید (تنها راه نجات است)
و بدان که تمام دین توحید است .


[فتح الربانی-صفحه ۲۸۳]

ابوحنیفه ـ رَحِمَهُ اللهُ تَعالی ـ حکایت خود را چنین زیبا و دلپذیر بیان می‌کند:

زنی مرا فریب داد، زنی مرا فقیه کرد و زنی مرا عبادتگزار بار آورد!

اوّلی: زمانی که من در راه از او سبقت گرفتم، به سویم اشاره کرد تا چیزی را که در راه افتاده بود، بردارم. فکر کردم آن زن لال است و این چیز مال اوست، هنگامی که آن را برداشته و خواستم به او بدهم، گفت: آن را نگاه دار تا به صاحبش برسانی.

اما دومی: از من نسبت به مسأله‌ای درباره‌ی عادت ماهیانه سؤال کرد، من نتوانستم جوابش را بدهم، به من سخنی گفت که به خاطر آن به فراگیری فقه رو آوردم.

اما سومی: روزی در راه می‌رفتم، که گفت: این همان شخصی است که با وضوی عشاء، نماز صبح را می‌خواند. پس چنین کردم تا این‌که معمولم همین شد.

الأشباه والنظائر، لابن نجیم: ۳۶۵

یحیی ابن معین رحمه الله تعالی:


 اشتباهی از کسی نمی دیدم مگر اینکه آن را می پوشاندم، و دوست داشتم کار وی را زینت ببخشم، و با کسی روبرو نمی شدم با چیزی که او را ناراحت می کرد،اما اشتباه او را تنهایی بین خودم و بین او بیان می نمودم،  و اگر آن را می پذیرفت ( خوب بود) و اگر نمی پذیرفت او را رها می کردم.


سیر أعلام النبلاء ١١/٨٣

ابن بطال مالکی رحمه الله:

ملاقاتِ مردم با تبسم و خوشرویی از اخلاق پیامبران است که تکبر را دور کرده و صمیمیت ایجاد می کند.


[شرح صحیح البخاری لابن بطال: ۱۹۳/۵]

منظور از تعدیل صحابه، یعنی آن‌ها بصورت عمدی مرتکب کذب و انحراف در روایات خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم نمی‌شوند. چه کسانی از آن‌ها که در زمان فتنه و اختلاف حضور نداشتند و چه آن‌هایی که در این اختلافات بودند، زیرا حضور آن‌ها در آن مشاجرات بر اجتهاد آن‌ها حمل می‌شود. ابن عبدالبر/ می‌گوید: «اهل حق یعنی اهل سنت و جماعت اجماع کرده‌اند که همه اصحاب عادل و درستکارند». (الاستیعاب ۱/۸).


خطیب بغدادی می‌گوید:


اگر الله چیزی در مورد آن‌ها نمی‌گفت باز هم هجرت و جهاد و جانفدایی آن‌ها برای اسلام و بذل اموال در راه الله و جنگیدن با پدران و برادران و خیرخواهی در راه دین و قوّت ایمان و یقین، دلیلی قطعی برای عدالت آن‌هاست و باید در پرتو آن به پاکی و اینکه آن‌ها از همه پاکان و درستکارانی که بعد از آن‌ها تا ابد خواهند آمد افضل و بهتر است باید معتقد بود. 


(الکفایة فی علم الروایة ص ۹۶).


حافظ ابن حجر عسقلانی رَحِمَهُ الله: 


«اهل سنت همه بر این اتفاق دارند که همه‌‌ی اصحاب عادل و درستکارند، و در این مورد جز افرادی از اهل بدعت کسی مخالفت نکرده است».


(الاصابة ۱/۱۷).

روزی که سخنرانی می کرد، گفت:

«ای مردم گوش دهید و اطاعت نمایید» مردی برخاست و گفت: «امروز نه گوش می گیریم و نه اطاعت می کنیم ای پسر خطاب!».
عمر گفت: چرا؟

آن مرد گفت: تو در تقسیم اموال برای خود تبعیض قایل شده ای چنانکه به هریک از ماه یک دست لباس داده ای، اما خودت بیشتر برده ای! آیا این درست است؟

عمر گفت: عبدالله! بلند شو و جواب بده.
عبدالله بن عمر گفت: لباس پدرم کوتاه بود و من سهم خود را به او دادم تا آن را تکمیل کند.
آن مرد گفت: بفرما از این پس گوش می دهیم و اطاعت می کنیم.

الفاروق عمر: ۲/ ۱۹۴، در مناقب عمر آمده است که آن مرد سلمان فارسی بوده است ص ۱۴۶، فخری در الآداب السلطانیه، ص ۱۹

در طبقات ابن سعد آمده است که:

سعید بن جبیر در مورد علوم حضرت ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند:

زمانی که من در محضر ابن عباس رضی الله عنهما بودم و از محضر ایشان کسب فیض و استفاده می‌کردم علم او را چنان وسیع و گسترده و با ارزش دیدم که تمام آن اوراقی که همراه من بودند پر می‌شدند اما بحث ایشان ادامه داشت و من مجبور می‌شدم تا ادامه مباحث را بر روی دامن خود بنویسم.

شیخ عبدالقادر گیلانی رَحِمَهُ الله:


وای بر تو، شرم نمی کنی از غیر الله درخواست می کنی حال آنکه او از هر کسی به تو نزدیکتر است،از مخلوقی درخواست می کنی که هیچ نیازی به او نداری؟……


فتح الربانی وفیض الرحمانی- طبعه المکتبه العصریه-:۱۲۹/المجلس الثامن والثلاثون

مسلم و ابن ابی شیبه از عایشه رضی الله عنها روایت کرده‌اند که: پیامبر صلی الله علیه وسلم در آخرین بیماری خود و در هنگام وفات فرمود:

«لَعَنَ اللهُ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیَائِهِمْ مَسَاجِدَ».

«الله یهودیان و مسیحیان را لعنت و نفرین کند که قبور پیامبران خود را سجده‌گاه قرار دادند»

 صحیح بخاری (۱۳۹۰) و صحیح مسلم (۵۲۹).

حضرت علی رضی الله عنه به کسانی که با ایشان ملاقات می‌کردند، آنان را به موارد زیر توصیه می‌فرمود:

  • در دنیا از گناهانت بترس.
  • بغیر از الله با کسی دیگر پیمان دوستی برقرار نکن.
  • نسبت به فراگیری چیزی که از آن آگاهی نداری احساس شرمندگی نکن.
  • اگر نسبت به چیزی که از آن آگاهی نداری از تو سوالی شد، به صراحت بگو نمی‌دانم.
  • صبر بعد از ایمان، همانند نسبت سر با بدن می‌باشد. زیرا هرگاه سر را از بدن جدا کنند، بدن بی‌ارزش و بی‌اثر خواهد ماند.

تاریخ الخلفاء از علامه سیوطی ص ۱۸۶٫

صاحب بدائع الصنائع می‌گوید: ابو یوسف از ابو حنیفه رحمه‌الله روایت کرده این عبارت را که می‌گوید:

«کان أبو حنیفه رضی الله عنه یقول: لا عذر لأحد من الخلق فی جهله معرفه خالقه لأن الواجب على جمیع الخلق معرفه الرب –سبحانه وتعالى- وتوحیده لما یرى من خلق السموات والأرض وخلق نفسه وسائر ما خلق الله –سبحانه وتعالى- فأما الفرائض فمن لم یعلمها ولم تبلغه فإن هذا لم تقم علیه حجه حکمیه بلفظه».

ترجمه: «ابو حنیفه رضی الله عنه می‌گفت: برای احدی از خلق عذری در جهلش به شناخت خالقش وجود ندارد، برای اینکه بر جمیع خلق، شناخت پروردگار و توحیدش سبحانه و تعالی، به خاطر آنچه از خلقت آسمان‌ها و زمین و خلقت نفس خودش و سایر آنچه که خداوند خلق کرده است، واجب است. و اما فرائض، پس کسی که فرائض را نداند و به او ابلاغ نشود، پس در این مورد، بر او حجت حکیمانه ای با زبان او بر او اقامه نشده است».

– بدائع الصنائع جـ۷ ص۱۳۲ –دار الکتب العلمیه.


دریافت
حجم: ۳۲.۶ کیلوبایت



دریافت
حجم: ۶۸.۶ کیلوبایت



دریافت
حجم: ۴۵.۱ کیلوبایت



دریافت
حجم: ۶۳.۷ کیلوبایت