حاتم رحمه الله:
به خلق نظر کردم: هر کس برای خودش یاری داشت؛ آنگاه که بر قبری گذر کردم، دیدم که تنهاست و یاری ندارد.
پس نیکی هایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر همراهم باشد.
[مختصر منهاج القاصدین ۲۸]
- ۱ نظر
- ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۳۴
حاتم رحمه الله:
به خلق نظر کردم: هر کس برای خودش یاری داشت؛ آنگاه که بر قبری گذر کردم، دیدم که تنهاست و یاری ندارد.
پس نیکی هایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر همراهم باشد.
[مختصر منهاج القاصدین ۲۸]
قلمی از قلمدان قاضی افتاد.
شخصی که آنجا حضور داشت گفت :جناب قاضی کلنگ خود را بردارید.
قاضی خشمگین گفت :مردک این قلم است نه کلنگ تو هنوز قلم و کلنگ را از هم باز نشناسی.
مرد گفت :هر چه هست باشد تو خانه مرا با آن ویران کردی.
عبید زاکانی
آنان تنها امام مذهب نبودند، پیشوایان اخلاق نیز بودند...
امام احمد بن حنبل رحمه الله سالها در فتنهی معروف به «خلق قرآن» شکنجه و زندانی شد، اما پس از آنکه بعد از سالها آزاد شد کسانی را که باعث این محنت وی شده بودند بخشید و گفت:
«چه سودی به تو میسد که الله برادر مسلمانت را به خاطر تو عذاب دهد؟!»
[سیر أعلام النبلاء]
امام شافعی رحمه الله :
کسی که دوست دارد الله دل و درونش را باز کند یا اینکه آن را نورانی کند پس بر او لازم است؛ در اموری که به او مربوط نیست سخن نگوید، و از گناه دوری کند، و در بین خود و الله متعال عمل صالح پنهانی داشته باشد.
در آنچه که به تو مربوط نیست، سخن مگو، چون هرگاه سخنی گفتی، دیگر تو مالک آن نیستی، بلکه آن سخن مالک توست.
المجموع شرح المهذب ۵۲/۱۰
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد. خود را در آب می دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رمد. نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر چون در توست نمی رنجی چون آن را در دیگری می بینی می رمی و می رنجی.
امام ذهبی رحمه الله ، کلماتی را از آخرین سخنان امام فخرالدین رازی رحمه الله در پایان عمرش بیان می کند،که فرمود:
"در مناهج کلامی و فلسفی بسیار اندیشیدم،اما در آن ها چیزی نیافتم که بیماری را شفا دهد و یا تشنه ای را سیراب کند،لکن راه قرآن را نزدیک ترین و سالم ترین راه یافتم."
[ سیر الأعلام النبلاء : ۱۶/۵۲ ]
شخصی را پرسیدند :
زندگی به جبر است یا به اختیار ؟
پاسخ داد :
امروز را به اختیار است...
تا چه بکارم ...
اما فردا جبر است...
چرا که به اجبار باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ام .
امام شافعی رحمه الله:
زیبایی و نیکویی علم با سه چیز است:
۱- تقوای الله سبحانه و تعالی
۲- موافقت با سنت
۳- ترس از الله سبحانه و تعالی
مناقب الشافعی للبیهقی ۱۴۸/۲
عمر بن عبدالعزیز رحمهالله به کارگزارانش نامه مینوشت و آنان را به تمسک به « سنّت » ترغیب میکرد .
و میگفت : اگر سنت اصلاحشان نکند ، امیدی به اصلاحشان از جانب پروردگار نیست .
البدایة و النهایة ۹/۲۱۶
خصوصیات مردان را آزمودم و شریف ترین ِ آن را « صداقت در گفتار » یافتم .
هر کس شرف ِ صداقت را نداشته باشد ، بهترین اخلاق را ضایع کرده است .
ایاس بن معاویه رحمهالله-تهذیب الکمال ۳/۴۱۳
و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند،(و می گفتند:) « پروردگارا! از ما بپذیر، همانا که تویی شنوای دانا.
(سورة البقرة - آیه شماره ۱۲۷)
از امام مالک درباره شخص دعا کننده ای که ( در دعایش خطاب به الله متعال ) می گوید:یا سیدی (ای سرورم)،سوال شد
در پاسخ گفت: (شیوه ی) دعای پیامبران مرا به شگفت می آورد(که می گفتند ربنا ربنا - یعنی ای پروردگارا پروردگارا)
------------------------------
سُئل الإمام مالک عن الداعی یقول: یا سیِّدی، فقال: یعجبنی دعاءَ الأنبیاء
سیر أعلام النبلاء
گفتند: ای شیخ، دلهای ما خفته است که سخن تو در وی اثر نمی کند.
گفت: کاش خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار شود
دلهای شما مرده است.
عطار
و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد،و الله به (حال) پرهیزگاران آگاه است.
(سورة آل عمران - آیه شماره ۱۱۵)
الله متعال فرموده:علیم بالمتقین=یعنی به حال پرهیزگاران آگاه است،در حالیکه بدون شک الله متعال به حال همه آگاه است.
این(عبارت در این آیه)بشارت و مژده ای ست برای پرهیزگاران و اهل تقوا،به پاداشی بسیار بزرگ و دلیلی مبنی بر اینکه همانا هیچ کسی در نزد الله برتر نمی گردد مگر اهل پرهیزگاری و تقوا.
----------------------------
إنما قال: (عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ) مع أنه عالم بالکل؛ بشارة للمتقین بجزیل الثواب ودلالة على أنه لا یفوز عنده إلا أهل التقوى
الرازی، مفاتیح الغیب
(این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموالشان بیرون رانده شدند،از الله فضل و خشنودی میطلبند،و الله و پیامبرش را یاری میکنند،آنها راستگویانند.
(سورة الحشر - آیه شماره ۸)
ابوبکر بن عیاش گفته است:
حقیقتا (برای) خلیفه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم بودنِ ابوبکر صدیق رضی الله عنه،در قرآن(نیز دلیل موجود)است.
چرا که الله متعال می فرماید:(این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموالشان بیرون رانده شدند،از الله فضل و خشنودی میطلبند،و الله و پیامبرش را یاری میکنند،آنها راستگویانند.
بنابراین هرکسی را که الله،او را صادق(و راستگو)نامیده باشد،دروغ نمی گوید،و این در حالیست که بدون شک صحابه(که به نص صریح این آیه راستگو نامیده شده اند) او را(این چنین) صدا زده و گفته اند(که):ای خلیفه رسول الله.
-------------------------------------
قال أبو بکر بن عیاش: أبو بکر الصدیق هو خلیفة رسول الله فی القرآن؛ لأن الله تعالى یقول: (لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ) فمن سماه الله صادقًا، فلیس یکذب، وقد ناداه الصحابة: فقالوا: یا خلیفة رسول الله!
سیر أعلام النبلاء
مردی نزد عبدالله بن مسعود آمد و گفت ای ابوعبدالرحمان با سخنانی جامع و نافع من را نصیحت کن.
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه گفت:
الله را بندگی کن و شریکی برای او قرار مده.
قرآن هرگونه حرکت می کند به همراه آن حرکت کن.
هرکس حق را به تو پیشنهاد کرد هرچند دور باشد و دشمن از او بپذیر.و هرکس باطل را به تو پیشنهاد کرد هرچند دوست باشد و نزدیک آن را رد کن.
حلیه الاولیاء ۱۳۴/۱ ،تهذیب ۱۲۱/۱
درخت جوانی نزد درخت پیری رفت و گفت: «خبر داری که چیزی آمده که ما را میبُرد و از پایمان میاندازد؟»
درخت پیر گفت: «برو ببین از ما هم چیزی همراه او هست؟»
درخت جوان رفت و دید سری از آهن و دستهای از چوب دارد. پس نزد درخت پیر برگشت و گفت: «سرش آهن و تنهاش چوب است.»
درخت پیر آهی کشید و گفت : «از ماست که بر ماست.»