شازده کوچولو با ادب پرسید:
آدم ها کجایند ؟
گل که روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده بود، جواب داد :
آدم ها؟!
گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد.
سال ها پیش دیدم شان.
منتها خدا می داند کجا می شود پیدایشان کرد......
باد این ور و آن ور می بردشان.
نه اینکه ریشه ندارند.
این" بی ریشگی" دردسرشان شده!
هذه الآیة أصل فی ألا نقص الرؤیا على غیر شفیق ولا ناصح، ولا على من لا یحسن التأویل فیها.
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد. همه شب نیارمید، از سخن های پریشان گفتن که: فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.
گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوش است. باز گفتی نه که دریای مغرب مشوش است سعدیا. سفری دیگرم در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم.گفتم: آن کدام سفر است؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آن جا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم.
انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند. گفت: ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آن ها که دیدهای و شنیدهای. گفتم:
( وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ ۖ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ )
وهرگز بر هیچ یک از آنها که مرده است, نماز نخوان, وبر (کنار) قبرش نایست, بی گمان آنها به الله ورسولش کافر شدند, ودر حالی که فاسق (ونافرمان) بودند؛ مردند.
التوبة (۸۴)
استنباط و نظر برخی از علما در رابطه با آیه فوق این است که این آیه بر مشروعیت نماز جنازه دلالت دارد.
زمانیکه از برپا نمودن نماز بر سر جنازه منافقین نهی شده،(پس بنابراین همین آیه)بر مشروعیت نماز جنازه در حق اهل ایمان دلالت می کند.
----------------------------
عنْ أبی سعِیدٍ سَعْد بْنِ مالک بْنِ سِنانٍ الْخُدْرِیِّ رضی الله عنه أَن نَبِیَّ الله صلى الله علیه وسلم قَال: «کان فِیمنْ کَانَ قَبْلکُمْ رَجُلٌ قتل تِسْعةً وتِسْعین نفْساً، فسأَل عن أَعلَم أَهْلِ الأَرْضِ فدُلَّ على راهِبٍ، فَأَتَاهُ فقال: إِنَّهُ قَتَل تِسعةً وتسعِینَ نَفْساً، فَهلْ لَهُ مِنْ توْبَةٍ؟ فقال: لا فقتلَهُ فکمَّلَ بِهِ مِائةً ثمَّ سألَ عن أعلم أهلِ الأرضِ، فدُلَّ على رجلٍ عالمٍ فقال: إنهَ قَتل مائةَ نفسٍ فهلْ لَهُ مِنْ تَوْبةٍ؟ فقالَ: نَعَمْ ومنْ یحُولُ بیْنَهُ وبیْنَ التوْبة؟ انْطَلِقْ إِلَى أَرْضِ کذا وکذا، فإِنَّ بها أُنَاساً یعْبُدُونَ الله تعالى فاعْبُدِ الله مَعْهُمْ، ولا تَرْجعْ إِلى أَرْضِکَ فإِنَّهَا أَرْضُ سُوءٍ، فانطَلَق حتَّى إِذا نَصَف الطَّریقُ أَتَاهُ الْـموْتُ فاختَصمتْ فیهِ مَلائکَةُ الرَّحْمَةِ وملاکةُ الْعَذابِ. فقالتْ ملائکةُ الرَّحْمَةَ: جاءَ تائِباً مُقْبلا بِقلْبِهِ إِلى اللَّهِ تعالى، وقالَتْ ملائکَةُ الْعذابِ: إِنَّهُ لمْ یَعْمَلْ خیْراً قطُّ، فأَتَاهُمْ مَلکٌ فی صُورَةِ آدمی فجعلوهُ بیْنهُمْ أَی حکماً فقال قیسوا ما بَیْن الأَرْضَین فإِلَى أَیَّتهما کَان أَدْنى فهْو لَهُ، فقاسُوا فوَجَدُوه أَدْنى إِلَى الأَرْضِ التی أَرَادَ فَقبَضْتهُ مَلائکَةُ الرَّحمةِ.
کاروانی از شهری که به ترسویی مشهورند به حاکم شکایت بردند که: دو راهزن، کاروان صد نفری ما را غارت کردند.
حاکم با تعجب پرسید: چگونه صد کس با دو تن برنیامده اند؟
یکی از آنان در پاسخ گفت: آن ها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها.
{ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ }
و زمانی (را یاد کن) که گروهی از جنها را به سوی تو متوجه کردیم که قرآن میشنیدند. و چون نزدش حضور یافتند، گفتند: ساکت باشید. و هنگامی که تلاوت قرآن پایان یافت، در حالی که(خودشان)بیمدهنده بودند، به سوی قومشان بازگشتند.
(سورة الأحقاف - ۲۹)
یعنی:هرکس که در رابطه با علم و دانشی که الله به او عطا نموده بخیلی و خسیسی کند،در حقیقت از نفع و فایده علم بی بهره خواهد ماند.
-----------------------------------------------
(وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ) (الأحقاف: ٢٩)
أول برکة العلم؛ إفادة الناس، وما رأیت أحدًا قط بخل بالعلم إلا لم یُنتفع بعلمه!
ابن حبَّان، روضة العقلاء (۴۰)
نام : عایشه رضی الله عنها .
القاب : ام المؤمنین ،صدیقه و حمیراء.
کنیت : ام عبد الله .
تاریخ ولادت : سال چهارم بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم .
محل ولادت : مکه مکرمه .
نام پدر : ابوبکر الصدیق .
نام مادرحقیقی : ام رومان بنت عامر بن عویمر الکِنَانیة.
نام نامادری ها(زن بابا) :
- قتیله بنت عبدالعزی.
- حبیبه بنت خارجه انصاری.
-اسماء بنت عمیس.
نام برادران :
- عبدالله رضی الله عنه.
-عبدالرحمن رضی الله عنه .
- محمد رضی الله عنه.
نام خواهران :
- اسماء رضی الله عنها.
- ام کلثوم رضی الله عنها.
زمان ازدواج : دوسال قبل از هجرت .
عمر زمان ازدواج : شش سال .
مدت نامزدی : حدودا سه سال .
زمان عروسی : شوال سال دوم هجرت .
عمر زمان عروسی: نُه سال .
مدت عمر هنگام وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم : هیجده سال
مدت زندگی با رسول الله صلی الله علیه وسلم : هشت سال و پنج ماه.
کسی که نماز جنازه ایشان را امامت دادند: ابوهریره رضی الله عنه .
کسانی که زمان دفن نمودن وارد قبر شدند:
-عروه بن زبیر (فرزند اسماء بنت ابی بکر)
- قاسم فرزند محمد بن ابی بکر .
- عبد الله فرزند محمد بن ابی بکر.
- عبد الله فرزند عبد الرحمن بن ابی بکر.
زمان وفات: شب سه شنبه هفدهم رمضان پنجاه و هشت هجری .
محل دفن: مدینة النبی قبرستان بقیع.
مدت کل عمر: شصت و هفت سال.
از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:مردی گفت: حتماً صدقهای میدهم و صدقهاش را با خود برد و (نادانسته) صدقهاش را به دزدی داد، مردم گفتند: به دزدی احسان شد! آن مرد گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه به دزدی دادم!حتماً صدقهای دیگر میدهم و آن را برد و به زنی زناکار داد، مردم گفتند: دیشب به زنی فاحشه احسان شد! گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه به زنی زناکار دادم! حتماً صدقهای دیگر میدهم و آن را با خود برد و به شخص ثروتمندی داد، مردم گفتند: دیشب به شخص بینیازی احسان شد! گفت: خدایا! سپاس و ستایش سزاوار توست، صدقه را به دزد و زناکار و ثروتمند دادم! بعد (در خواب) کسی نزد او آمد و گفت: (نگران نباش که صدقهات قبول شده و جای دارد)، اما صدقهی تو به دزد، شاید که او را از دزدی و صدقهی تو به زن زناکار، شاید که او را از زنا بازدارد و شخص ثروتمند نیز شاید از صدقهی تو عبرت بگیرد و از آنچه که الله به او داده است، انفاق کند.
روایت بخاری و مسلم
مردی اکثر شب ها به دزدی رفتی و شبی چندان که سعی کرد چیزی نیافت. دستارخود بدزدید و در بغل نهاد. چون در خانه رفت زنش گفت: چه آورده ای؟ گفت: این دستار آورده ام. گفت: این که از آن خود توست. گفت: خاموش تو ندانی. از بهر آن دزدید ه ام تا آرمان دزدیم باطل نشود.
"رساله دلگشا (عبید زاکانی)"
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
و این (فرمان پروردگار است) که مساجد از آن الله میباشد؛ پس هیچکس را با الله نخوانید.
سوره الجن - آیه شماره ۱۸
وقتیکه سجده،والاترینِ افعال نماز از جهت نزدیک شدن بنده به پروردگارش است،(در نتیجه) نام مکان(یعنی نام مکان برگزاری نماز نیز)از همان(یعنی از سجده)بر گرفته شده است.
پس گفته شده:مسجد(یعنی مکان سجده نمودن) و نگفته اند:مرکع(یعنی مکان انجام رکوع).
-------------------------
(وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِله) (الجن: ١٨) لما کان السجود أشرف أفعال الصلاة، لقُرب العبد من ربِّه، اشتُقَّ اسم المکان منه، فقیل: مسجد، ولم یقولوا: مرکع!
الزرکشی، إعلام الساجد (۵۸)
مناجات بسیار زیبای عربی به صورت صوتی
{ وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا }
و به (پاداش) صبری که کردند، بهشت و (لباسهای) حریر (بهشتی) را به آنان پاداش داد.
سوره الانسان آیه ۱۲
قرأ رجل على أبی سلیمان الدارانی سورة الإنسان، فلما بلغ: (وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا) قال أبو سلیمان: بما صبروا على ترک الشهوات فی الدنیا.
تفسیر القرآن العظیم