
جوان: «شیخ، یهود و نصاری را تکفیر نکن. خداوند در قرآن فرموده:
{ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }
"دین شما برای خودتان، و دین من برای خودم."»
شیخ: «این آیه در کدام سوره است؟»
جوان: «در سورهٔ کافرون!»
- ۰ نظر
- ۰۷ آبان ۰۴ ، ۱۸:۵۴

جوان: «شیخ، یهود و نصاری را تکفیر نکن. خداوند در قرآن فرموده:
{ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }
"دین شما برای خودتان، و دین من برای خودم."»
شیخ: «این آیه در کدام سوره است؟»
جوان: «در سورهٔ کافرون!»
به قول یکی از علما: ورد زبونشون شده آزادی آزادی آزادی؛ آزادیِ چه چیزی؟ جز اینه که منظورشون از آزادی، آزادیِ زِناست؟!
ابزاری هم که خودشون رو به آب و آتش میزنن تا ترویجش کنن — از بیحجابی گرفته تا مشروب و رقاصی و ... — همه برای تسهیل همینه. برای زِنا.
دقت هم اگر بکنید؛ بینشون آدم سالم هم نمیبینید. یا همجنسبازها هستن، یا زنان و مردانی که سوابق فحشا دارند و حتی در بین اطرافیان خودشون هم آبرو و جایگاهی ندارند. و چون مبتلا هستند، میخوان همه رو هم شبیه خودشون کنن.
تعارف نداریم؛ باید صریح باشیم. تویی که از پوشیدگی فرار میکنی و به سمت برهنگی خیز برداشتی، هدفت چیه؟ این پوشیدگی چه محدودیتی برات میاره؟ مطمئنا که تحصیل و پیشرفت علمی و هر بعدی از رشد فردیـاجتماعی نیست.
یا اونی که زور میزنه رقص و بدننمایی رو برای دختر و زنِ جامعه، یک «فرهنگ» و موضوعِ عادی جلوه بده، مگه غیر از چشمچرانی و فحشا و به گند کشیدنِ جامعه، هدفِ دیگهای داره؟
نذارید قُبح این کاراشون از بین بره. رسواشون کنید؛ اهداف کثیفشون رو تو صورتشون جار بزنید تا فکر نکنن پشت ژست و ادعای روشنفکری میتونن قایم بشن.
ایران اینترنشنال iranintltv،گزارش داده:
«ویوک مورتی، جراح کل ایالات متحده، خواستار افزودن برچسب هشدار خطر ابتلا به سرطان بر روی نوشیدنیهای الکلی شد و گفت مصرف الکل بهطور مستقیم با افزایش خطر ابتلا به حداقل هفت نوع سرطان مرتبط است.
او افزود این اقدام میتواند نشاندهنده تغییر به سمت مقررات سختگیرانهتر مشابه مقررات دخانیات باشد و همچنین به مردم کمک خواهد کرد تا هنگام تصمیمگیری درباره مصرف الکل یا میزان آن، خطر ابتلا به سرطان را در نظر بگیرند.»
https://www.instagram.com/p/DEYA6yUhUqS/?igsh=cnBuMjNlZnJ5czN5
اما در این میان، همچنان برخی افراد، بدون هیچ پشتوانه علمی، مصرف الکل را توجیه میکنند! از جمله، این استدلال که "به اندازه مصرف کنی مشکلی ندارد" یا "برای دفع سنگ کلیه مفید است". این ادعاها، در برابر مستندات علمی که از مضرات گسترده مصرف الکل سخن میگویند، کاملاً بیپایه و غیرقابل قبولاند.
جالبتر اینجاست که در میان برخی، نگهداری بطریهای مشروب در خانه، گرفتن عکس و استوری با آن، نشانهای از مدرنیته و آزادی قلمداد میشود! غافل از آنکه آزادی حقیقی در ترک بردگی نفس و تصمیمگیری آگاهانه و خردمندانه است، نه در پیروی کورکورانه از عادات و تبلیغات مسموم.
از منظر دینی نیز، موضع اسلام در قبال مشروبات الکلی کاملاً روشن است. خداوند در قرآن، شراب را پلید و از اعمال شیطان میداند و پرهیز از آن را شرط رستگاری معرفی میکند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! همانا شراب و قمار و بتها، و تیرهای قرعه، پلید و از عمل شیطان است. پس از آنها دوری کنید، تا رستگار شوید.[المائدة : 90]
این حقیقت، هم در پژوهشهای علمی و هم در تعالیم دینی آشکار است: الکل، نه تنها آزادی نیست، بلکه زنجیری است که عقل، جسم و روح را در بند میکشد. مدرنیته، در آگاهی، سلامت و تعالی فکری است، نه در تقلید کورکورانه از عاداتی که خود غرب نیز در تلاش برای محدود کردن آنهاست!
علی دشتی،در کتابی که در ایراد گیری به پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم نوشته است می نویسد:
- «در این شبهه ای نیست که حضرت محمد از اقران خویش ممتاز است و وجه تمایز او هوش حاد، اندیشه عمیق و روح بیزار از اوهام و خرافات متداول زمان است و از همه مهمتر قوت اراده و نیروی خارق العاده ای است که یک تنه او را به جنگ اهریمن می کشاند. با زبانی گرم مردم را از فساد و تباهی برحذر می دارد، فسق و فجور و دروغ و خودخواهی را نکوهش می کند، به جانبداری از طبقه محروم و مستمند برمی خیزد ... .»۱
- «بدون هیچ تردیدی محمد از برجسته ترین نوابغ تاریخ سیاسی و تحولات اجتماعی بشر است. اگر اوضاع اجتماعی و سیاسی در نظر باشد، هیچیک از سازندگان تاریخ و آفرینندگان حوادث خطیر با او برابری نمی کنند، نه اسکندر و سزار، نه ناپلئون و هیتلر، نه کورش بزرگ و چنگیز، نه آتیلا و امیر تیمور گورکان هیچیک را با وی مقایسه نتوان کرد ... .»۲
منبع:
(۱):۲۳ سال،علی دشتی،نسخه الکترونیکی،ص۵۰
(۲):همان،ص ۵۳
پی نوشت:
از نشانه های برجسته جوامع یا افرادی که دچار فقر علمی و آگاهی هستند،«شخصیت پرستی» است!
یعنی در نزد این ها،صرف شخصیت ها و القاب و شهرت شان برای استناد کفایت می کند و در کل به چالش کشیدن این شخصیت ها ممنوع است چه رسد به بررسی استدلال ها.
در طول تاریخ اسلامی،علاوه بر مؤمنین واقعی،همواره افرادی (معدود به نسبت اکثریت) وجود داشته اند که در جهت اسلام ستیزی،یا تظاهر به مسلمانی می کرده اند (منافقین) و یا مسلمانانی (از هر قشری) که عمدتا به دلیل ضعف عقیدتی و تقوا،از اسلام برگشته و با آن دشمنی می کردند و اساسا اصطلاح ارتداد مربوط به همین افراد است.
موضوع ما گروه دوم است.یعنی کسانی که در ابتدا بعضا به اصطلاح مسلمان آتشین بوده اند و بعدها بنا به هر دلیلی خود به دشمنان این دین مبدل گشته اند و اسلام ستیزان یا افراد بی اطلاع،همین برگشتن این ها را حجتی مثلا قوی می دانند!
فلانی را می شناسی؟قاری قرآن بوده،روحانی و آخوند بوده،فعال مذهبی و...بوده،او چنین حرف هایی در مورد اسلام و قرآن و پیامبر می زند!
اینطور مواقع استدلال جایگاهی ندارد و فقط اینکه کسی با فلان سابقه دینی (فارغ از سطح و کیفیت این سابقه) آن حرف ها را زده یا مطالب را نوشته مهم است!
علی دشتی،نویسنده و دیپلمات پیش از انقلاب ایران هم که از او و کتابش نقل قول شد نیز از این دسته است.خود تحصیلکرده حوزه بوده اما بعدها به اسلام و عقاید آن می تازد.
لازم به ذکر است او به لحاظ جایگاه علوم شرعی در جهان اسلام اصلا شناخته شده و مطرح نبوده و نیست.در ارتباط با شخصیت و گفته ها و نوشته هایش که معمولا حاوی شبهاتی سطحی هستند هم قبلا توسط پژوهشگران کار شده است و به راحتی با جستجو در اینترنت می توان به این مطالب و کوشش های ممتاز به خصوص در نقد مستدل کتاب ۲۳ سال دست یافت.
نباید فراموش کرد که مطابق باور و آموزه های اسلامی؛سخن یا رفتار غلط،حتی اگر از درست ترین انسان مسلمان هم سر بزند باز هم غلط است و شخصیت و سابقه دینی مذهبی،ملاک پذیرش و یا رد نیست.بلکه ملاک و معیار و اساس فقط دلیل و استدلال است.
تصاویر مدارک:
الکل؛ آزادی یا آسیب؟!
مصرف نوشیدنیهای الکلی همواره موضوعی بحثبرانگیز در جوامع مختلف بوده است. در گذشته، برخی پژوهشها این تصور را ایجاد کرده بودند که مصرف متعادل الکل ممکن است برای سلامت قلب مفید باشد، اما تحقیقات جدید علمی این باور را به چالش کشیدهاند. اکنون یافتههای علمی نشان میدهند که حتی مقادیر کم الکل نیز میتواند برای بدن مضر باشد و سلامت انسان را تهدید کند. این شواهد، بار دیگر اهمیت پرهیز از الکل را تأیید میکنند؛ حقیقتی که قرنها پیش در تعالیم اسلامی به آن تصریح شده بود.
یورو نیوز در گزارشی به تحقیقات جدید درباره تأثیرات مصرف الکل پرداخته و تغییرات اخیر در توصیههای پزشکی را بررسی کرده است:
یورو نیوز (euronews):
«زمانی تصور میشد که نوشیدن الکل به میزان ملایم برای قلب فوایدی دارد، اما یافتههای تحقیقات جدیدتر توصیههای پیشین را زیر سوال بردهاند و شاید زمان آن رسیده است که در مورد مصرف نوشیدنیهای الکلی تجدید نظر کرد.
دکتر تیموتی نعیمی، مدیر مؤسسه تحقیقاتی مصرف الکل در دانشگاه ویکتوریا در بریتیش کلمبیا، در این باره میگوید: «در واقع نوشیدن کمتر است که راهی عالی برای سالمتر شدن محسوب میشود.»
در سالهای اخیر دستورالعملها در خصوص میزان نوشیدن الکل در کشورها تغییر یافتهاند. این تغییرات در دستورالعملها از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت هستند، اما روند کلی به سمت مصرف کمتر رفته است.
بریتانیا، فرانسه، دانمارک، هلند و استرالیا اخیراً شواهد جدیدی را بررسی کرده و توصیههای خود در تعیین میزان مصرف الکل را کاهش دادهاند. در این میان ایرلند استفاده از برچسبهای هشداردهنده سرطان روی بطریهای الکل را از سال ۲۰۲۶ اجباری کرده است.»
اسلام از قرنها پیش بهصراحت مصرف نوشیدنیهای الکلی را نهی کرده و آن را "رِجس" (پلیدی) نامیده است. در قرآن، این ماده در کنار قمار و بتپرستی، از ابزارهای گمراهی شیطان معرفی شده و مؤمنان به پرهیز کامل از آن دعوت شدهاند:
در قرآن می خوانیم که مشروبات الکلی رِجس (پلید) هستند و می بایست از کم و زیادِ آن اجتناب و دوری کرد.[المائدة : 90]
این یافتههای علمی، بار دیگر نشان میدهند که انسان برای رسیدن به سعادت و سلامت، نیازمند راهنمایی است که از خیر و شر او آگاهتر باشد. خالق انسان، کسی که جسم و روح او را آفریده، بهتر از هر دانشمند و هر پژوهش علمی میداند که چه چیزی به نفع اوست و از چه باید پرهیز کند. همانطور که امروز علم، زیانهای الکل را اثبات کرده، روزی خواهد رسید که همه انسانها درخواهند یافت که پیروی از راهنماییهای الهی، تنها مسیر واقعی سلامت و آرامش است.
اما همواره در جوامع، کسانی بوده و هستند که آزادی را در مصرف چنین موادی میبینند و سلامت جسم و روح برایشان اهمیتی ندارد. درحالیکه حقیقت این است که پرهیز از این آسیبها نهتنها سلامت جسم را تأمین میکند، بلکه موجب پرورش اندیشهای سالم و نگرشی خردمندانهتر در زندگی نیز میشود. کسی که با تعالیم الهی همراه است، نهتنها جسم سالمتری دارد، بلکه نوع تفکر و شیوه زندگی او نیز از پایههای محکمتری برخوردار است.
📌 چرا یافتههای علمی، سالها پس از تعالیم الهی، به همان نتایجی میرسند که از ابتدا در اسلام تأکید شده بود؟ آیا وقت آن نرسیده که به دانای مطلق اعتماد کنیم؟
# خط ـ نوشته
پیامبر صلی الله علیه وسلم (به دلیل خطر و فساد بزرگی که در این موضوع نهفته است) مردانی را که خصوصیات و رفتار زنانه دارند و زنانی که رفتار و اطوار مردانه از خود بروز می دهند،لعن و نفرین کردند.و (همین طور به دلیل قابل اعتماد نبودن این افراد) فرمودند که (در صورت وارد شدن به منازل تان)،آنها را بیرون کنید.
- لَعَنَ النبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ المُخَنَّثِينَ مِنَ الرِّجَالِ، والمُتَرَجِّلَاتِ مِنَ النِّسَاءِ، وقَالَ: أخْرِجُوهُمْ مِن بُيُوتِكُمْ قَالَ: فأخْرَجَ النبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ فُلَانًا، وأَخْرَجَ عُمَرُ فُلَانًا.
رسول الله صلى الله عليه وسلم مردانی که خود را به شکل زنان درمی آورند و زنانی که خود را شبيه مردان می کنند، لعنت نموده و فرمود: «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ»: «آنان را از خانه های تان بيرون كنيد». آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم فلانی را و عمر فلانی را از خانه های شان بیرون کردند.
الراوي : عبدالله بن عباس | المحدث : البخاري | المصدر : صحيح البخاري | الصفحة أو الرقم : ۵۸۸۶
آنچه مسلم است،این که عادی سازی این رفتارها تحت عنوان جنبش های دفاع از حقوق دگر جنس گرایی یا هم جنس گرایی (مانند جنبش L.G.B.T.Q)،جز برای اشاعه فساد و جلوگیری از رشد جامعه هدف نیست و می تواند اهداف دینی یا حتی سیاسی پشت پرده ای را داشته باشد.(همچنان که شکی در این موضوع نیست)
بروز این رفتارها به هیچ عنوان نرمال نیست و ریشه در مشکلات روحی روانی دارد و اگر چنانچه خانواده ای فرزندانی با این مشکل دارند،نه تنها نباید برای شان عادی باشد،بلکه به جهت حس مسئولیت،هرچه سریع تر باید نسبت به «درمان» این «بیماری» اقدام کنند.
تعدادی از عروسهای کم سن و سال که به دلیل مسلماننبودن، شاید اسمشان را هم نشنیده باشید!
List of child brides
(wikipedia)
«Elizabeth de badlesmere» (aged 3) was married to «Edmund Mortimer» (aged about 13/14, possibly younger) in 1316.
«الیزابت د بدلزمیر» در سن 3 سالگی، به تاریخ 1316میلادی با «ادموند مورتیمر» (حدود 14 یا 13 سالگی، احتمالاً جوانتر) ازدواج کرد.
Charles Cawley, Medieval Lands, Earls of March 1328- 1425 (Mortimer)
«Joan of France» (aged 4/5) was married to the future «John V, Duke of Brittany» (aged 6/7), in 1396.
«ژوآن فرانسه» در سن 4 یا 5 سالگی، به تاریخ 1396میلادی با جان پنجم (6 یا 7 ساله) ازدواج کرد.
Knecht, Robert (2004). The Valois:
Kings Of France 1328-1589 pp 6-7
«Isabella of Valios» (Aged 6) married «King Richard II of England» (Aged 29)
«ایزابلّا ولیوس» در سن 6 سالگی، با «ریچارد دوم»، پادشاه 29 سالهٔ انگلستان ازدواج کرد.
Hamilton, Jeffrey (2010). The Plantagenets: History of a Dynasty. Continuum. Page 205
ویل دورانت :
«در قرن پانزدهم دختری که در پانزده سالگی هنوز به شوهر نرفته بود ننگ خانواده به شمار میرفت.»
تاریخ تمدن، ناشر: فرانکلین، ج 5، ص 610
سوال :
آیا این ازدواجها خارج از عرف و شرع کلیسا انجام میشد؟! تو میدانی، من نمیدانم!
▪برهان نظم و تمثیل بسیار زیبای ساعت ساز
ویلیام پالی در تمثیل معروف خود از «تمثیل ساعت ساز» استفاده کرده است تا قدرت و شفافیت وجود طراحی برای هستی را مشخص کند. پالی در کتاب خود با عنوان الهیات طبیعی چنین مینویسد که:
«هنگام عبور از یک دشت، با پایم به سنگی میزنم و در پاسخ به این سؤال که این سنگ از کجا آمده، ممکن است بگویم تا آنجا که میدانم همیشه همین جا بوده و شاید اثبات بی ربط بودن چنین جوابی خیلی ساده نباشد. ولی فرض کنید ساعتی را روی زمین پیدا کنم، در پاسخ به این سؤال که از کجا آمده، دیگر بعید است بگویم تا آن جا که میدانم همیشه همان جا بوده است.»
تمرکز پالی در اینجا بر این است که تفاوت واضحی بین ساعت و دیگر اشیا مانند سنگ هایی که پاهایمان با آنان برخورد میکند را مشخص کند. درواقع وی به دنبال برجسته کردن ظرافت ، پیچیدگی و سازمان یافتگی ساعت هاست که تمام این ویژگی ها گواه هدفدار بودن ساعت و همچنین وجود سازنده ای برای آن است چراکه ساعت ها از مهره ها ،چرخدنده ها و قطعات زیادی ساخته شده اند. در نظر وی در چنین موقعیتی میتوانیم با استفاده از ویژگی های موجود در آن نتیجه بگیریم ظرافت و پیچیدگی های موجود در آن حاکی از طراحی برای آن است. وی در ادامه چنین مینویسد:
«که این ساعت باید سازندهای داشته باشد: زمانی، در جایی، سازنده یا سازندگانی وجود داشتهاند که به منظوری خاص آن را ساختهاند. کسانی که از ساز و کار آن آگاه بودند و برای استفاده از آن نقشهای در سر داشتند.»
تمام آن ویژگی هایی که باعث وجود طراحی برای ساعت میشوند، در طبیعت با وسعت و فراوانی بسیار بیشتری موجود است. چگونه میتوان انتظار داشت که تمام آنچه در هستی ساخته شده است، مانند چشم های ما برای دیدن، دندان های ما که برای جویدن مناسب هستند و بسیاری دیگر از موجودات زنده و یا بخش هایی از آنان، هیچ طراحی نداشته باشند؟
و الله متعال چه زیبا فرموده که:
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
ترجمه:
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود می رساند و آبی که الله از آسمان نازل کرده که با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن پراکنده کرده و (در) تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان زمین و آسمانها مسخرند؛ بی گمان نشانه هایی است برای مردمی که تعقل می کند و می اندیشند.
[البقرة : 164]
احمد کسروی مینویسد:
زنیکه آزادانه با مردان در می آمیزد بدشواری خواهد توانست خود را نگه دارد، بدشواری خواهد توانست فریب مردان را نخورد .
چیزیست بسیار آزموده : زن از بازار آمیزش آزادانه سرمایه باخته بیرون آید . آمیزش آزادانه زن را لغزشگاهیست که خود بلغزد و دیگران را نیز بلغزاند.
زنهای ایران دو چیزِ بد را از اروپا یاد میگیرند: یکی آراسته بمیان مردان درآمدن و شیکترین رختهای خود را برای کوچه و خیابان نگاه داشتن، دیگری با مردان آزادانه درآمیختن و به بزمها خودسرانه رفتن . اینها هر دو غلطست . هر دو بزیان خود زنهاست.
بانوان ایران باید بدانند که زن در اروپا ارجمند نیست. اروپاییان زن را گرامی نمیدارند. باید فریب آن سخنانیکه در روزنامه هاست نخورند. اروپاییان در بسیار چیزها گمراهند و یکی هم داستان زنهاست.
بیشتر اروپاییان زنها را افزاری برای خوشگذرانی و کامگزاری مردان شناخته اند و بیش از این معنایی بزنان نمی دهند . اینست آنها را ببزمها می کشانند، پردههاشان میدرند، از جایگاه خود پایین می آورند.
در همان اروپا میلیونها زن بیشوهرند . میلیونها دختر بی نگهبان درماندهاند .
ما داستانهایی می خوانیم که فلان جوان رومانی سیصد دختر را فریب داده، بهمان آدمکش فرانسه ای دویست زن را بزنی گرفته و کشته. اینها نمونه هاییست که چگونه زن در اروپا بی ارج و زیر پا ریخته میباشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواهران و دختران ما، احمد کسروی، ص ۱۵.
خلیفه هارونالرشید فردی زندیق را دستگیر کرد و دستور داد او را گردن بزنند.
زندیق پرسید:
ـ چرا میخواهید من را بکشید؟
هارون گفت:
ـ چون میخواهم بندگان خدا را از شرّ تو راحت کنم.
زندیق گفت:
ـ پس با آن هزار حدیثی که من جعل کردهام و به پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوسلم) نسبت دادهام چه میکنی؟ هیچکدامشان حتی یک حرف از سخنان او نیست!
هارون بلافاصله گفت:
"فأين أنت يا عدو الله من أبي إسحاق الفزاري وعبد الله بن المبارك ينخلانها فيخرجانها حرفًا حرفًا."
ـ ای دشمن خدا، تو از ابو اسحاق فزاری و عبدالله بن مبارک چه میدانی؟ آنان احادیث را تکبهتک میپالایند و از میانشان هر حرف ساختگی را بیرون میکشند.
منبع: تاریخ الخلفاء، جلال الدین السیوطی، صفحه ۲۱۶.
فاروق (رضی الله عنه) نسبت به فرزندانش اعم از دختر و پسر مهر و عطوفت زیادی داشت. نخستین فرزند او پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمد و نام او حفصه بود و فاروق (رضی الله عنه) به خاطر ابراز عطوفت با این نخستین فرزند، کنیه خود را (ابو حفص) و خود را پدر حفصه خواند.
بعد از اسلام و در زمان خلافت خود، برخلاف عادت اشراف عرب، پسر کوچکش را در آغوش میگرفت و چند مرتبه او را میبوسید. در اثنای نوشتن ابلاغ فرمانداری برای شخصی، چون آن شخص از رفتار فاروق (رضی الله عنه) تعجب کرد و گفت: «من هرگز فرزندان خود را نبوسیدهام»، فاروق (رضی الله عنه) عصبانی شد و دستور داد ابلاغ فرمانداری او را پاره کنند.
سپس به حاضرین گفت: «کسی که نسبت به فرزندان خود مهر و عطوفت نداشته باشد چگونه نسبت به فرزندان مردم اهل ترحم خواهد بود؟ و کسی که نسبت به مردم اهل ترحم و محبت نباشد شایسته مقام فرمانداری نیست».
سیمای صادق فاروق اعظم، ص۷۵۴-۷۵۵ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمهالله
پینوشت:
ممکن است این ماجرا در نگاه نخست ــ بهویژه برای کسانی که نسبت به جامعه نوعی خوشبینی افراطی دارند ــ صرفاً شعاری یا سادهانگارانه به نظر برسد. اما حقیقت آن است که یک ارزش اخلاقی، زمانی شأن و جایگاه واقعی خود را مییابد که دریابیم در همین زمانه ما، و چهبسا حتی بدتر از روزگار پیش از اسلام، افراد بسیاری وجود دارند که نه تنها از این ارزشهای انسانی و اخلاقی بیبهرهاند، بلکه آشکارا در برابر آنها موضع مخالفت میگیرند.
اگر به پیرامون خود نگاه کنیم، با طیفهایی از رفتارها مواجه میشویم که احتمالاً شما دوستان نیز شاهدشان بودهاید؛ رفتارهایی که برخلاف ادعاهای رایج، هیچ پیوندی با فرهنگهای قومی یا سنتهای بومی ندارند. نمونه روشن آن کسانیاند که در آغوش گرفتن کودک به دست پدر را عیبی بزرگ و خدشهای بر «مردانگی» میپندارند! یا آنانی که در کوچه و خیابان، عامدانه با فاصلهای آشکار از همسران و مادر فرزندان خویش حرکت میکنند، تا مبادا دیگران گمان برند که شأن و «اقتدار مردانه»شان آسیب دیده است.
این همان شاخصِ تعیینکنندهای است که مرز میان بزرگی و حقارت انسان را آشکار میسازد و به ما یادآور میشود: مردمان بزرگ (همچون سیدنا عمر رضی الله عنه و مطابق با ماجرایی که قبلاً بیان شد)، همواره از زیستی بزرگوارانه بهرهمند بودهاند و از هرگونه رفتار حقیرانه پرهیز داشتهاند.
در این میان، تذکر یک نکته ضروری است. بر اساس تجربه اندک من، بسیاری از کسانی که امروز خود را مسلمانزاده میدانند و با تکیه بر همین انتساب میکوشند برای اسلامستیزیهای در حال حاضر خود توجیهی بتراشند، در حقیقت محصول همان خانوادههاییاند که رفتارهایشان نه تنها با اسلام بیگانه است، بلکه حتی ریشهای در فرهنگهای قومی و اجتماعی نیز ندارد. به بیان دیگر، اینان میراثدار همان پدران و مادرانیاند که با رفتارهای ناروا و حقیر خویش، الگویی نادرست به فرزندانشان انتقال دادهاند، و ثمره چنین میراثی چیزی جز کژاندیشی و ستیز با حقیقت نخواهد بود.