مناجات بسیار زیبای عربی به صورت صوتی
- ترجمه فارسی ۲ بیت اول
- ۰ نظر
- ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۴
مناجات بسیار زیبای عربی به صورت صوتی
سیرت، شمائل و فضائل و جوانب مختلف شخصیت امام بخاری را نمیتوان در چند صفحه به بحث و تدقیق گرفت، بلکه بررسی زندگی این بزرگمرد عرصه علم حدیث، نیاز به نگاشتن کتاب ضخیمی دارد، ولی از باب “ما لایدرک کله، لایترک جله” به صورت بسیار فشرده، معلوماتی را در مورد ایشان خدمت خوانندگان عرضه میداریم.
نام ایشان، محمد پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر مغیره پسر “بردزبه” جعفی، و کنیهاش ابوعبدالله و لقبش بخاری است. وی در شب جمعه ۱۳ شوال سال ۱۹۹هـ در شهر “بخارا” دیده به جهان گشود. امام بخاری را “جعفی” بدان سبب گویند که جد بزرگش، “مغیره” به دست “الیمان الجعفی” به اسلام گرائید، نسبت ایشان به سوی قبیله “یمان” نیز از همین جهت است. البته در مورد جدش، یعنی ابراهیم معلومات کافی در دست نیست، اما پدرش، اسماعیل از علمای متقی و پرهیزگار و شخص متمول و ثروتمند، و از شاگردان امام مالک و حمادبن زید بوده است، او به هنگام مرگش گفته است که در سرمایه او مال حرام و مشتبه وجود ندارد. بخاری کودکی بود که پدرش وفات یافت و مادرش به تربیت و تعلیم فرزندش همت گماشت، و ثروت فراوانی را که از پدرش به ارث مانده بود، وقف تعلیم و تربیت وی نمود.
سفر حج
امام بخاری-رحمه الله- بعد از خواندن علوم مقدماتی و کسب معارف آن دوره
در بخارا، در همراهی مادر و برادر بزرگش، احمد، به منظور ادای حج عازم مکه
مکرمه گردید، پس از ادای فریضه حج مادر و برادرش دوباره به وطن برگشتند، و
امام بخاری-رحمه الله- برای طلب حدیث در همان جا باقی ماند.
رحلت در طلب حدیث
امام بخاری-رحمه الله- پس از اینکه مدتی در مکه مکرمه اقامت گزید و به
فراگیری علوم مختلفه، مخصوصا علم حدیث، از محضر علمای بزرگ این دیار مبارک،
عازم مدینه منوره گردید، وی سپس برای استماع حدیث و تکمیل معلومات خود،
به اکثر شهرهای جهان اسلام مسافرت نمود. او چه در حضر و چه در سفر از
اساتید بیشماری استماع احادیث نموده است، و خودش آنان را بیشتر از یکهزار
نفر به شمار آورده است.
اساتید و شاگردان امام بخاری- رحمه الله-
امام بخاری-رحمه الله- از محضر اساتید زیادی کسب فیض کرده و شاگردان
بسیاری را نیز به جامعه اسلامی تقدیم نموده است که برخی از آنها عبارتند
از:
– در بخارا؛ محمد بن سلام البیکندی، و عبدالله بن جعفر المسندی، و محمد بن یوسف و محمد بن عروه.
– در بلخ؛ مکی بن ابراهیم، قتیبه بن سعید بغلانی، یحیی بن بشر.
– در بغداد؛ عفان، محمد بن عیسی، سریج بن نعمان، علی بن مدینی و احمدبن حنبل.
– در مکه: ابوعبدالرحمن المقرئ، و حسان بن حسان البصری.
– در بصره؛ ابوعاصم النبیل، انصاری.
– در کوفه؛ عبیدالله بن موسی، و ابونعیم.
– در شام؛ ابومسهر، و محمد بن یوسف فریابی.
– در عسقلان؛ آدم.
– در حمص؛ ابوالیمان.
و…
همچنین از بارزترین شاگردان اما بخاری -رحمه الله- میتوان به افراد ذیل اشاره کرد:
خطیب بغدادی از فربری شاگرد بخاری نقل کرده که گفته است: افراد حلقههای استماع احادیث صحیح بخاری که هم درس من بودند، هفتاد هزار نفر بودند.
ذکاوت و نبوغ
آثار نجابت و ذکاء از خردسالی در سیمای امام بخاری -رحمه الله- هویدا
بود، چنانچه هنوز به بلوغ نرسیده بود که راجع به مذاهب فقهی و مسائل حدیث و
علم اسماءالرجال معلومات کافی فراهم نموده بود، و در همین دوران برخی
مشائخ خود را متوجه اشتباهات علمیشان میساخت. وی در شانزده سالگی
کتابهای معروفی را خوانده و احادیث زیادی را استماع نموده بود، او خود
گفته است که در نوجوانی هفتاد هزار حدیث را حفظ داشتهام. امام ذهبی
درباره این برهه از عمر امام بخاری میگوید: «صنّف وحدّث وما فی وجهه من
شعر» (او به تصنیف و روایت احادیث در حالی پرداخت که هنوز مویی در چهره
او دیده نمیشد.)
امام بخاری- رحمه الله- از حیث قدرت ضبط و قوت
حافظه از نوابغ روزگار بود، هرگاه کتابی را یک بار مطالعه میکرد، آن کتاب
در حافظهاش میماند. یکبار، همدرسانش که هنوز از قدرت حافظه او آگاهی
نیافته بودند، هنگامی که احادیثی را استماع مینمودند و آنها را یادداشت
میکردند، میدیدند که امام بخاری احادیث را یادداشت نمیکند، لذا او را
به تنبلی متهم کرده و ملامت مینمودند که چرا وقت خود را بیهوده صرف
مینمایی. امام بخاری به آنان گفت: مجموع احادیثی را که یادداشت کردهاید،
پیش روی خود بگذارید که جمعا یازده هزار حدیث هستند، و من آنها را از حفظ
برایتان میخوانم، سپس تمام آن احادیث را از حفظ قرائت کرد.
امام
بخاری- رحمه الله- مدتی زیادی در مدینه منوره به فراگیر حدیث پرداخت، و در
همان جا به تألیف دو کتاب مهمش همت گماشت، چنانکه او خود گفته است: «در
هجده سالگی در روضه مطهر نبوی، در شبهای مهتابی کتاب “قضایا الصحابه” و
کتاب “التاریخ الکبیر” را تألیف نمودم.»
آنچه محدثان معاصرامام بخاری
را در حیرت انداخته بود، اوج قوت حافظه و ثبت و ضبط وی بود، او نه تنها در
متن احادیث، بلکه در اسناد متعدد تمام احادیث و حتی تقدیم و تأخیر نام
راویان آن اسناد، از هوش و حافظه بسیار بالایی برخوردار بود. هنگامی که
قدرت ضبط و حافظه او در جهان اسلام انتشار یافت، برخی به آن احساس سرفرازی
میکردند و برخی هم از روی حسادت، چنین قدرتی را برای حافظه امام بخاری یک
مبالغه اغراقآمیز وغیرقابل قبول میدانستند. لذا برای تحقیق این مطلب دو
مرتبه او را امتحان کردند، یک بار در بغداد، و یک بار در شهر سمرقند که
در اینجا به عنوان نمونه واقعه آزامایش وی دتوسط علمای سمرقند ذکر میشود.
هنگامی که امام بخاری وارد شهر سمرقند شد، حدود چهار صد نفر از اساتید و
طلاب حدیث سمرقند یک هفته دور هم جمع شدند، و برای اینکه امام بخاری را از
حیث روایت در اشتباه بیندازند مجموعهای از احادیث را جمع آوری نموده و در
سلسه اسناد آنها تغییراتی آوردند، آنان سلسله سندهای شام را در سلسله
سندهای عراق و سلسله سندهای عراق را در سلسله اسناد شام وارد کردند، و به
این تربیب در اسناد و متون یک سلسله احادیث دیگر، تغییراتی آوردند، سپس این
احادیث را با همان سندهای متغیر نزد امام بخاری قرائت کردند، و امام
بخاری بعد از آنکه تمام اسناد تبدیل شده آنها را شنید، تمام آن احادیث را
به صورت اصلی و واقعی خود برگرداند به طوری که آن چهار صد نفر نتوانستند
در تصحیح اسناد تبدیل شده این مجموعه از احادیث، اشتباهی از وی مشاهده
نمایند.
صفات و خصوصیات
امام بخاری- رحمه
الله- علاوه بر آن همه تبحر در حدیث و فقه و تفسیر به فضائل اخلاق اسلامی
هم آراسته بود، وی بینهایت بردبار، و اهل حیا و دارای شجاعت و سخاوت و
ورع ، پرهیزگاری، زهد، و تقوا بود، هر سحرگاه سیزده رکعت نماز میخواند، و
در ماه رمضان در هر سه شب یک با رقرآن مجید را ختم میکرد، او همواره بر
فقرا و مستمندان انفاق میکرد، از غیبت سخت اجتناب میکرد.
امام بخاری از دیدگاه اساتید و معاصرانش
تمام اساتید، معاصران، و شاگردان و علمایی که بعد از امام بخاری آمدهند،
همه به فضل، کمال، تقوا،خداترسی و ایگاه ویژه علمی امام بخاری در حدیث،
فقه، تفسیر، و تاریخ نه تنها معترف بودند، بلکه او را در موارد یاد شده
یکتای روزگارش میدانستند، که ما در این جا چند نمونه از سخنان اساتید،
معاصران، و شاگردان ایشان را نقل میکنیم.
برگشت به بخارا
امام بخاری- رحمه الله- در جریان برگشتش به بخارا با مشکلات زیادی روبرو
گردید، که از آن جمله حسدورزی یک عده مغرض در نیشاپور، به هنگام اقامتش در
آنجا بود، وی پس از اینکه به بخارا برگشت نیز با مشکلاتی روبرو گردید؛
یک بار “خالد بن احمد ذهلی”، فرماندار شهر بخارا و نماینده تامالاختیار
خلیفه عباسی، توسط شخصی از امام بخاری دعوت کرد تا در قصر او به فرزندانش
“الجامع صحیح، و”التاریخ الکبیر” را تدرس نماید، اما از آنجایی که امام
بخاری به غایت اهل عزت نفس بود و هر گز در مقابل زر و زور سر فرود
نمیآورد و به هیچ قیمتی حاضر نبود که عزت و کرامت علم مورد تحقیر قرار
گیرد، دعوت او را نپذیرفت، و در جواب فرستاده خالدبن احمد گفت: «به
فرماندار شهر بگو من علم را خوار و ذلیل نمیکنم، و نه آن را به
دروازههای سلاطین حمل میکنم، اگر والی نیازی به علم داشته باشد، باید به
مسجد و یا به خانهام حاضر شود.»
اینجا بود که خالدبن احمد ذهلی بنای
مخالفت با امام بخاری را آغاز نمود و به بهانه های مختلف وی را میآزرد تا
اینکه بالاخره این محدث کبیر را از شهر بخارا اخراج نمود. امام بخاری
بناچار به روستای “خرتنگ” در دو فرسخی سمرقند نزد اقوام و خویشاوندان خود
سکونت گزید، ایشان مدتی را در این روستا سکونت گزید تا اینکه د رهمین مکان
دچار مریضی شد و در شب شنبه مصادف عید رمضان سال ۲۵۶هـ دار فانی دنیا را
وداع گفته و به دیار باقی شتافت.
مؤلفات امام بخاری و “الجامع الصحیح”
امام بخاری- رحمه الله- کتابهای بسیار مفیدی را تألیف نموده است، ازآن
جمله میتوان به کتابهای “التاریخ الکبیر”، “التاریخ الاوسط”، و “التاریخ
الصغیر”، “الادب المفرد”، “جزء قراءه خلف الإمام”، “جزء أحادیث رفع الیدین”
و.. اشاره نمود. اما مهمترین و بارزترین تألیف امام بخاری کتاب ” الجامع
الصحیح” (صحیح بخاری) است.
صحیح بخاری، که اصل نامش: “الجامع الصحیح
المسند من أحادیث الرسول و سننه و أیامه” است، و اختصاراً از آن به
“الجامع الصحیح” و یا “صحیح بخاری” نیز یاد میشود، از مهمترین تآلیفات
امام بخاری و همچنین از معتبرترین کتابهای حدیث در محافل اهل سنت به شمار
میآید.
سبب تألیف: اسبابی که باعث شد تا امام بخاری به چنین
کارنامه بیسابقه دست یازد، شاید زیاد باشد، ولی اساسیترین آنها دو امر
است:
نخست: امام بخاری میگوید: روزی نزد اسحاق بن راهویه بودیم که
به ما (شاگردانش) گفت: ای کاش کتاب مختصر و صحیحی را در باب احادیث رسول
الله صلی الله علیه وسلم تألیف کنید، امام بخاری میگوید: سخن او به دلم
نشست، و ازهمان لحظه به تألیف “الجامع الصحیح” عزم نمودم.
سخن دیگری
نیز از خودش مروی است که میفرماید: «یک مرتبه پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوسلم را در خواب دیدم که کنار ایشان نشستهام و با بادبزنی
مگسها را از صورت مبارک ایشان دور میکردم. معبّران، خواب را اینگونه
تعبیر کردند که؛ «أنت تذبّ عنه الکذب» یعنی تو احادیث کذب و دروغینی که به
آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم نسبت داده میشوند را دفع میکنی. همین خواب،
باعث و مشوق من درتالیف این کتاب گردید».
البته میان این دو سبب، منافاتی وجود ندارد؛ چون ممکن است هر دو موضوع، سبب این امرشده باشد.
اهمیت و جایگاه صحیح بخاری
چنان که قبلا گفته شد، صحیح بخاری نه تنها کتاب حدیث بلکه کتاب فقه نیز
است، و امام بخاری در تراجم ابوابش استنباطات دقیق و جالب فقهی را ذکر
نموده است، به همین سبب دانشمندان اسلامی گفتهاند: «فقه البخاری فی
تراجم أبوابه» (یعنی فقه بخاری در تراجم ابواب کتابش نهفته است.)
همین
امتزاج حدیثی و فقهی که کتاب صحیح بخاری به آن آراسته شده است، به این
کتاب منزلت و مقام خاص و بیمانندی را بخشیده است و همه را به فضل و مکانت
خویش معترف ساخته است. چنان که ابن خلدون، درباره اهمیت این کتاب در
مقدمه خودش (مقدمه ابن خلدون) میگوید: «امام بخاری در تألیف این کتاب،
تنها بر احادیثی اعتماد نموده که محدثین بر صحت آنها اجماع نمودهاند، و
کسی مخالف صحت آنها نبوده است.» ابوجعفر عقیلی میگوید: «هنگامی که امام
بخاری کتابش (الجامع الصحیح) را تألیف کرد، آن را به امام احمدبن حنبل،
یحیی بن معین، و علی بن المدینی عرضه کرد، آنان کتاب بخاری را خیلی
پسندیدند، و جز چهار حدیث به صحت سایر احادیث آن گواهی دادند. عقیلی
میگوید: قول راجح در آن چهار حدیث، نیز قول امام بخاری است، وآن چهار
حدیث نیز صحیحاند. همچنین ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است: «تمام
علما بر صحت و قبول احادیث بخاری اتفاق نظر دارند.» امام ذهبی در “تاریخ
اسلام” گفته است: «صحیح بخاری اجلّ کتب اسلامی و برترین آنها بعد از کلام
الله است.»
با دریافت و نصب این نرم افزار،لیستی الفبایی از مشهورترین قاریان جهان و گلچینی از تلاوت های آنها را در اختیار خواهید داشت.
۱۰ انسان نیک بخت و باعث افتخار جامعه اسلامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در یک حدیث و در همین دنیا مژده بهشتی بودن شان را داده و هرکدام از آنها دارای نقشی اساسی در پیشرفت و نشر دین اسلام در جهان بوده است.
افرادی که بدون شک در مورد تبعیت و پیروی قرار گرفتن از نظر گفتار و کردار، کاملا دارای صلاحیت می باشند و چه امضا و تاییدی بالاتر از آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم در شأن آن بزرگواران.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : أَبُو بَکْر فِی الْجَنَّةِ وَعُمَرُ فِی الْجَنَّةِ وَعُثْمَانُ فِی الْجَنَّةِ وَعَلِیٌّ فِی الْجَنَّةِ وَطَلْحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَالزُّبَیْرُ فِی الْجَنَّةِ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ فِی الْجَنَّةِ وَسَعْدٌ فِی الْجَنَّةِ وَسَعِیدٌ فِی الْجَنَّةِ وَأَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ فِی الْجَنَّةِ
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:ابوبکر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و علی در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبیر در بهشت است و عبدالرحمن بن عوف در بهشت است و سعد (سعد بن أبی وقاص) در بهشت است و سعید (سعید بن زید) در بهشت است و ابو عبیدة بن الجراح در بهشت است. رواهُ الترمذی ۳۶۸۰
در این نوشتار به درج نمونه هایی از اشعار شاعران فارسی زبان ایران زمین،در مدح خلیفه دوم جهان اسلام عمر بن خطاب رضی الله تعالی عنه می پردازیم و در پایان هم دو سرود زیبای فارسی در وصف آن بزرگوار تقدیم می شوند که پیشنهاد می کنم حتما دانلود بفرمایید.
عاشقانی که با خبر میرند پیش معشوق چون شکر میرند
و آنک اخلاق مصطفی جویند چون ابوبکر و چون عمر میرند
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار
اسرار نامه یکی از مثنوی های مسلم السند فرید الدین محمد عطار نیشابوری و احتمالاً از جمله نخستین آثار او بودهاست. این اثر مشتمل است بر ۳۳۰۵ بیت در ۲۲ مقاله. سه مقاله نخستن آن به ترتیب درباره «توحید» و «نعت رسول اکرم» و «فضائل خلفای راشدین» است. بخش مربوط به عمر بن خطاب «فی فضیلة أمیر المؤمنین عمر رضی الله عنه»نامگذاری شدهاست. ابیات زیر ازین بخش است.
سپهر دین عمر خورشید خطّاب چراغ هشت جنّت شمع اصحاب
چه شمعی کافتاب نامبردار طواف او کند پروانه کردار
ازاین پرتو که بودآن شمع دین را نمی شایست جز خلد برین را
اگر او قطب دین حق نبودی کمال شرع را رونق نبودی
زبهر سر بریدن سر بداد او بدان شدتا سرآردسر نهاد او
چو آهنگ سر شمع هدی کرد به پیش طای «طاها» سرفدا کرد
چو چشم جان او اسرار بین شد شکش برخاست مشکلها یقین شد
شریعت راکمال افزود اوّل زچل مردان یکی او بود اوّل
رسولش گفت گر بودی دگر کس نبی جز من نبودی جز عمر کس
قوت دین حق زعمر بود خانه دین بدو معمر بود
جگر مشرکان پر از خون کرد کبرشان از دماغ بیرون کرد
از پی معدلت میان، اوبست کمر عدل در جهان، اوبست
عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت
دیگر عمر که لایق پیغمبر بدی گر خواجه رسل نبدی ختم انبیا
سالار خیل خانه ی دین صاحب رسول سر دفتر خدای پرستان بی ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند عاجز در آنکه چون شود از دست وی رها؟
به مهر علی گرچه محکم پیم زعشق عمر نیز خالی نیم
عمر آمد, عمر آمد ببین سر زیر شیطان را سحر آمد, سحر آمد, بهل خواب سباتی را
عمر یافت کام از می عدل و داد بر آفاق چون استوا, خط نهاد
که هر کس زمضمون این خط گذشت به اسرار تحقیق واصل نگشت
چون بست بهر دین محمد میان عمر در هم شکست گردن گردن کشان عمر
برباد رفت خرمن کفار خاکسار چون برکشید خنجر آتش فشان عمر
خورشید دین به اوج کمال آن زمان رسید کانداخت سایه بر سر اسلامیان عمر
دستش به مکه گردن قیصر بزد به روم چون گشت برممالک دین قهرمان عمر
هم آسمان دانش و هم آفتاب عدل هم خوابه ی محمد آخر زمان عمر
خاصه آل پیغمبر و اصحاب کز همه بهترند در هر باب
وز میان همه نبود حقیق به خلافت کسی به از صدیق
وز پی او نبود از آن احرار کس چو فاروق لایق آن کار
تازه کن آئین صدیق و عمر چون صبا بر لاله صحرا گذر