| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۷۳ مطلب با موضوع «چند خط کتاب» ثبت شده است

ماکسیم رودنسون فرانسوی:


از یک دوره معین به بعد،دنیای شرق در هر زمینه ای از نظر فنی(یا تکنولوژیکی ) در سطح پایین تر از اروپا قرار گرفت که علت آن را نمی توان در اسلام جستجو کرد؛ این امر، نخست از آن رو روشن است که در عصر پیش از این دوره، برتری فنی شرق اسلامی بر اروپا به گونه ای چشمگیر آشکار بود و اقتباس های متعدد اروپا از مسلمانان  در این زمینه،خود به خوبی گواه این برتری است. ..در آیین اسلامی چیزی نمی توان یافت که به عنوان بازدارنده فعالیت فنی عمل کرده باشد؛ لویی گارده از مراجع تحقیق در این زمینه  (یعنی در زمینه رابطه اسلام و پیشرفت تمدنی) گفته است:ممکن نیست که مطالعه علوم عملی و توسعه تکنولوژی و ابزار فنی،با اصول عقاید اسلامی مغایر بوده باشد.

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 


اسلام و سرمایه داری، ترجمه محسن ثلاثی، ص ۱۴۵،شرکت سهامی کتاب های جیبی، چاپ اول.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۷:۳۸

به مقاماتی که می‌سازید و به من نسبت می‌دهید، دل خوش نکنید؛ که فراتر از حد من است. من تنها برادر شما هستم و ادعای ارشاد، راهنمایی و استادیِ شما را ندارم، و هرچه هست، من در فراگیری درس ایمان، هم‌کلاس شما هستم. پس از من همّت و مدد طلب نکنید؛ بلکه من نیازمند همکاری و همت شما و خواستار دعاهای دلسوزانه‌ی شما نسبت به تقصیراتم هستم.


شیخ سعید نورسی رحمه‌الله

واژه‌های نورانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۵:۵۷

امام غزالی رحمه الله:


....چنین بود روش عالمان در امر به معروف و نهی از منکر و بی اعتنایی آنان به زورمندی حاکمان؛چرا که به لطف و حمایت الهی پشتگرم بودند و به حکم خدا و توفیق شهادت خرسند بودند و چون نیت خود را برای خدا خالص کرده بودند،سخنانشان دلهای سخت را تکان می داد و آنها را نرم می نمود و قساوت و زنگارشان را می زدود!

اکنون اما حرص و طمع زبان عالمان را بسته است و سکوت پیشه کرده اند و اگر هم سخن بگویند احوالشان مؤید و حامی اظهاراتشان نیست و به همین سبب، ناکام مانده اند؛حال آن که اگر صداقت داشتند و نیتی شایسته علم داشتند موفق می شدند.

باری تباهی توده ها از فساد حاکمان است و فساد حاکمان نتیجه فساد عالمان است و فساد عالمان ناشی از سلطه شهوت مال اندوزی و مقام پرستی است. هر که تحت سلطه شهوت دنیاپرستی باشد،توان بازخواست فرودستان را نیز نخواهد داشت چه رسد به قدرتمندان و حاکمان!

 

 "...فهذه کانت سیرة العلماء وعادتهم فی الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر، وقلة مبالاتهم بسطوة السلاطین؛ لکونهم اتکلوا على فضل الله تعالى أن یحرسهم، ورضوا بحکم الله تعالى أن یرزقهم الشهادة، فلما أخلصوا لله النیة؛ أثر کلامهم فی القلوب القاسیة، فلینها، وأزال قساوتها. 

وأما الآن؛ فقد قیدت الأطماع ألسن العلماء؛ فسکتوا، وإن تکلموا؛ لم تساعد أقوالَهم أحوالهم، فلم ینجحوا، ولو صَدَقوا وقصدوا حق العلم؛ لأفلحوا. 

ففساد الرعایا بفساد الملوک، وفساد الملوک بفساد العلماء، وفساد العلماء باستیلاء حب المال والجاه، ومن استولى علیه حب الدنیا؛ لم یقدر على الحسبة على الأراذل، فکیف على الملوک والأکابر".


 إحیاء علوم الدین،ج ۲ ص۳۵۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۹:۲۶

فلیپ آدلر «Philip Adler  »  در کتاب «تمدن‌های عالم» می‌گوید:


«انتشار اسلام نه تنها سریعترین گسترش دین در تاریخ مذاهب جهان است بلکه در سال‌های بعد از آن توانست همچنان به نشر خود ادامه دهد. [...] انتشار رعدآسای اسلام بیرون از شبه جزیره‌ی عربستان، تمدن جدیدی آفرید که سایه خود را تا سده‌ی دوازدهم میلادی بر قسمت اعظم دنیا گستراند و در سده‌ی چهاردهم نیز به اروپای مسیحی بال گشود.»


[تمدن‌های عالم، فیلیپ جی آدلر، ترجمه محمد حسین‌ آریا، (تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، 1387)، ج1، ص 231]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۷

هنگامی که آتاترک شیخ سعید نورسی (رحمه‌الله) را به آنکارا فراخواند تا به او مسئولیتی در حکومت بدهد، به او گفت: بدون شک ما به استاد توانایی مانند شما نیازمندیم؛ ولی اولین کاری که کردی، درباره‌ی «نماز» سخن گفتی و این اولین تلاش شما برای ایجاد تفرقه در بین اهل این مجلس بود.


بدیع‌الزمان درحالی‌که با انگشتش به او اشاره می‌کرد، با تندی گفت: «پاشا! پاشا! بزرگترین حقیقتی که بعد از ایمان متجلی می‌شود، نماز است و کسی‌که نماز نمی‌خواند، خائن است و حکم خائن پذیرفته نیست».


 منبع: واژه‌های نورانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۰۰:۱۰

چنین به نظر می‌رسد که اروپاییان سده‌های شانزدهم، هفدهم و هجدهم میلادی به شمار بسیار اندکی از اندیشه‌های برجسته ریاضی دست یافته بوده‌اند.بررسی دست‌نوشته‌های کشف‌شده نشان می‌دهد که ریاضی‌دانان مسلمان در حدود ۴۰۰ سال پیش از زمان یادشده، محاسبات پیچیده‌ای انجام می‌داده‌اند. بسیاری از آن ریاضی‌دانان، ایرانی یا عراقی بوده و در حدود سال ۱۸۴ ه.ق در بیت‌الحکمه مرکز دانشگاهی بغداد، پرورش یافته‌اند. درباره بیت‌الحکمه در همین فصل مطالبی می‌خوانید.


خوارزمی با وارد کردن جبر به ریاضیات دوره درخشان تاریخ ریاضی را آغاز کرد. پی بردن به اهمیت این اندیشه‌ی نوین او اهمیت بسیار دارد. در واقع، جبر، در اندیشه‌های ریاضی یونانی که در پایه هندسه استوار بودند، حرکتی انقلابی ایجاد کرد.


جبر تئوری وحدت‌بخشی بود که اعداد گویا، اعداد گنگ و اندازه‌های هندسی را به هم پیوند می‌داد؛ به ریاضیات بُعد کاملاً جدیدی می‌بخشد و مسیری برای پیشرفت و ایجاد مفاهیم گسترده‌تر ایجاد می‌کرد. یکی دیگر از فواید مهم ورود اندیشه‌های جبری به ریاضیات به وجود آمدن روشی تازه در این علم بود؛ روشی که تا آن زمان وجود نداشت.

بعدها پرچم جبر به دست یکی از شاگردان خوارزمی، به نام کرجی متولد سال ۳۴۲ ه.ق افتاد. بسیاری معتقدند که او جبر را برای نخستین‌بار به طور کامل از عملیات هندسی آزاد ساخت و عملیات حسابی را -که امروزه مرکز جبر به شمار می‌رود- جانشین آن کرد. کرجی نخستین کسی بود که یک جمله‌ای های x، x به توان 2، یک xاُم و...  را تعریف و حاصل آن‌ها را قانونمند کرد. او مدرسه جبر را که چندصدسال شکوفا بود، بنیان نهاد. دویست سال پس از مرگ کرجی، ابونصر سموئل بن یحیی مغربی، دانشمند سده ششم هجری که یکی از مهم‌ترین شاگردان مدرسه به حساب می‌آید، برای نخستین‌بار جبر را چنین دقیق توصیف می‌کند: «.... عملیاتی روی مجهولات با استفاده از ابزارهای حساب، به همان روشی که در عملیات حساب روی معلومات انجام می‌شود.


دومین کسی که در پیشبرد جبر سهم بسزایی داشته، عمر خیام شاعر و حکیم نیشابوری متولد سال  ۴۴۰ ه.ق بوده است. او رده بندی کاملی از معاملات درجه سوم با راه حل های هندسی از طریق مقاطع مخروطی ایجاد کرد.


کتاب:۱۰۰۱ اختراع || «میراث مسلمانان در جهان»

نویسنده: پروفسور سلیم الحسنی 

مترجمین: افسانه حجتی طباطبایی، سیاوش شایان، سعید علی تاجر، محمد کرام الدینی، منصور ملک عباسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۹

احمد کسروی از بزرگترین اسطوره‌های خداناباوران ایرانی است؛ او را به عنوان حق‌شناس و حق‌گو و روشن‌گر می‌شناسند و به نشر کتاب‌هایش بسیار توجه دارند، تاجایی‌که او را در ردیف خردگرایان شمرده و تقدیر می‌کنند.


اما کسروی میلی به این وصلت شوم ندارد و در کتاب ورجاند بنیاد، به صراحت می‌گوید: «آنان‌که می‌پندارند با دانش‌های نوین به دین نیازی نمانده، این گمراهی دیگری از ایشان است!»


[ورجاوند بنیاد، ص ۵۵]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۸

مقارن ظهور اسلام، تمام فرمانروایان جهان به‌خاطر نفوذ فرمان‌های خویش، همواره در تلاش بوده‌اند که به وسایل گوناگون در قلوب مردم، شکوه و جلال و ابهت و عظمتی برای خود ایجاد نمایند. مثلاً به میان توده‌های مردم نمی‌رفتند و بلکه همواره در مجلل‌ترین کاخ‌ها نشسته و به‌وسیله‌ی وزیر دربار فرمان‌های خود را به مردم اعلام می‌کردند، و رابطه‌ی آنها، رابطه‌ی برده‌داری با بردگان خود بود و کسراها و سزارها، اگر در سال یک مرتبه مردم را به حضور می‌پذیرفتند، هر یکی درحالی‌که تاج طلایی بر سر و جامه‌های ملیله‌ى طلایی و قباهای زربفت در بر، و شمشیر مرصّع و زرکوب در دست و چند کیلو طلا به‌صورت زینت‌آلات بر دوش و بر سینه‌ی او آویزان و بر کرسی عاج یا تخت طلایی ساکت و صامت می‌نشست و ژست شاهانه به خود می‌گرفت، به رژه رفتن مردم نیم‌نگاهی می‌کرد و اگر در سال یکی‌دو مرتبه به قصد شکار و تفریح هم از شهر بیرون می‌رفت با همان لباس و زینت‌آلات، بر اسب نایابی سوار می‌شد که دهنه‌ی طلایی و لجام زربفت و رکاب نقره‌ای و زین زرکوب و رخت طلا و مروارید بند و بقیه زینت‌آلاتش هوش و حواس هر ببیننده‌ای را می‌ربود و هیأت وزرا و خواص و غلامان که هر یک بر اسب ممتازی سوار و غرق در جواهرات، پروانه‌وار به دور او در حال حرکت بودند، به شکوه، عظمت و ابهت شاه می‌افزودند.


اما امیرالمؤمنین عمربن خطاب «رضی الله عنه» درحالی‌که برتری خود را بر تمام آنها نشان داد و قلمرو حکومت شاهنشاهی ایران و امپراتوری روم را به تصرف خود درآورد و بر دو قاره‌ى عظیم جهان «آسیا و آفریقا» فرمانروایی یافت و از قلب آسیای صغیر تا اعماق خاک افغانستان و از دریای خزر تا کرانه‌های اقیانوس هند را به قید فرمان خود درآورد، همواره در میان توده‌ی مردم بود و رابطه‌ی او با آنها، رابطه‌ی برادری بود و بی هیچ واسطه و ضابطه‌ای با آنها رابطه داشت.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص ۵۸۸ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۶:۱۴

"گرایش جنسی یک مرد (یک مرد درست) جز به زن نتواند بود. آنان که به پسران می‌گرایند و خودداری نتوانسته پی آنان می‌روند،‌‌ همان مردان نادرستی می‌باشند که می‌باید گفت: به سرشت آنان ذرات مادینه درآمیخته. از این‌جاست که مردان آن‌چنانی بسیار پست و بی‌ارج باشند. زیرا نه مرد باشند و نه زن، از داراک‌های ستودهٔ هر دو جنس بی‌بهره باشند."


(احمد کسروی-در پیرامون ادبیات، ص ۱۳۲)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۶:۰۵

«اگر مسلمانی تنها آب کافی برای وضویش داشته باشد و در عین حال حیوانی محترم  همراه وی باشد که تشنه است، واجب است که این مسلمان به جای وضو با آب، تیمم کند و آب را به آن حیوان بدهد.» 


منبع: [المجموع للنووی، ج۲، ص۲۴۵؛ حاشیة الدسوقی على الشرح الکبیر، ج۱، ص۱۶۲]

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۶:۰۰

نامه‌های سپاهیان اسلام که برای خانواده‌هایشان می‌فرستادند، امیرالمؤمنین آنها را به خانه‌ها می‌برد و در پشتِ در برایشان می‌خواند و جواب‌هایی را که آنها به او دیکته می‌کردند، به دست خود می‌نوشت و در اسرع وقت برای سپاهیان اسلام می‌فرستاد و همراه بچه‌های آنها به بازار می‌رفت و برای آنها خرید می‌کرد و آنها را به منزل می‌آورد.


در شهر بچه‌ای اگر از خانه‌اش دور می‌افتاد، دست او را می‌گرفت و در آن‌سوی شهر او را به دست پدر و مادرش می‌رساند. در شهر دست پیرمرد نابینای یهودی را می‌گرفت و او را به منزل خودش می‌برد و پس از پذیرایی، دستور می‌داد زندگی او را از بیت‌المال تامین کنند.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۸۹ |ماموستا عبدالله احمدیان «رحمه‌الله»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۶

امیرالمؤمنین عمر فاروق «رضی‌الله‌عنه»:


«أعزکم الله بالإسلام؛ فمهما تطلبون العزّة بغیره، یذلّکم الله»


«خدا به‌وسیله‌ی دین اسلام به شما عزّت بخشیده است. هرگاه بخواهید به‌وسیله‌ی دیگری غیر از اسلام عزت پیدا کنید، خدا شما را خوار و ذلیل خواهد کرد.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سیمای صادق فاروق اعظم |ماموستا عبدالله احمدیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۴

لرد ویلیام مویر مستشرق قرن نوزدهم و نویسنده سیره پیامبرمان محمد گفته است:


"نسخه کامل قرآن عثمان بدون هیچ تغییری به دست ما رسیده است .. و شاید کتاب دیگری در جهان نباشد که متن آن در طول دوازده قرن، دست نخورده مانده باشد".


منبع:the life of mohammad:23-22

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۱

به‌جای شمشیر -که اُمرا و فرمانروایان در دست می‌گرفتند- او فقط تازیانه‌ای در دست می‌گرفت و در شهر مدینه «مرکز جهان اسلام» امیرالمؤمنین یک خانه‌ی ساده‌ی گِلیِ یک طبقه و بدون دربان داشت و ورود بدون تفاوت برای هرکسی آزاد بود و چون با خانه‌های مجاور فرقی نداشت، افراد غریب غالباً با پرسش از همسایه‌ها خانه‌ی امیرالمؤمنین را پیدا می‌کردند.


غالباً شب‌ها در شهر مدینه نگهبانی می‌داد و در دل شب، کوله‌باری از روغن و آرد از بیت‌المال به خانه‌ی مستمندان تازه‌وارد می‌رسانید و مَشک آب آشامیدنی را به منازل بی‌آب می‌برد.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۰ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۷

ریچار داوکینز زیست شناس خداناباور می گوید:


بسیار سخت است بتوان بدون مبانی دینی از مطلق گرایی اخلاقی دفاع کرد.


منبع: The God Delusion page 266

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۹

لباس امیرالمؤمنین چه در شهر و چه در مسافرت‌ها، از جنس لباس طبقه‌ی کم‌بضاعت (پنبه و کرباس سفید یا راه‌راه) بود و هرگز لباس و کفش گران‌بها را نمی‌پوشید؛ اما لباسش همیشه پاکیزه بود و این لباس پاکیزه، گاهی کهنه و گاهی پینه هم می‌شد.


در مسافرت‌های طولانی، بر خر و قاطر و شتر سوار می‌گردید و گاهی بر اسب هم سوار می‌شد؛ ولی اسب معمولی که همه بر آن سوار می‌شدند. او هرگز بر اسب ممتاز و کمیاب سوار نمی‌شد و در این مسافرت‌های طولانی، خیمه و چادری برای او برپا نمی‌گردید و بلکه در توقف‌گاه‌ها، عبایش را بر درختی یا بر دسته‌ی تازیانه‌اش می‌انداخت و لحظاتی در سایه‌ی آن استراحت می‌کرد.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۰ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۷ ، ۱۶:۲۱

امیرالمؤمنین وقتی به خارج شهر مدینه (نه برای تفریح) برای نظارت بر کارها می‌رفت، گاهی بر خری سوار می‌شد... و گاهی با پای پیاده تک و تنها می‌رفت و درحال برگشتن، وقتی احساس خستگی می‌کرد، به یکی از عابرین که بر خری سوار بود، می‌گفت: «برادر مرا با خودت سوار کن» و با آن مرد عابر سوار شده و به همین شکل وارد شهر مدینه می‌گردید و مردم با همان عنوان «امیرالمؤمنین» به او خوشامد می‌گفتند.


امیرالمؤمنین خوابگاه و آسایشگاه ویژه‌ای نداشت و وقتی از منزل بیرون می‌آمد و بر اثر نظارت و کار زیاد، احساس خستگی می‌کرد، چه در شهر و چه در خارج شهر تازیانه‌اش را زیر سرش می‌نهاد و لحظاتی به خواب می‌رفت؛ همچنانکه سفیر قیصر روم در حومه‌ی شهر و «هرمزان» سپه‌سالار اسیر ایرانی در گوشه‌ی مسجد او را به این حالت دیدند و هردو از سادگی و بی‌آلایشی ظاهر او و از عظمت مقام او که چه رُعب و هراسی در قلب شاهنشاه ایران و امپراطور روم ایجاد کرده است، در تعجب و شگفتی فرو رفتند.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۱ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۷ ، ۱۵:۲۶

عبدالرحمن بن عوف «رضی الله عنه» که همیشه جسورانه و در کمال بی‌باکی با امیرالمؤمنین حرف می‌زد، روزی به نزد او آمد و به او گفت: «ای امیرالمؤمنین! کاری کن که هیبت تو در دل‌های مردم کمتر شود؛ زیرا کسانی برای کارهای خود پیش تو می‌آیند و هیبت تو به‌حدی دل‌های آنها را فرا می‌گیرد که نمی‌توانند با تو حرفی بزنند و از همان راهی که آمده‌اند، برمی‌گردند».


عُمر گفت: «تو را به خدا علی و عثمان و طلحه و زبیر و سعد به تو نگفته‌اند که این پیشنهاد را به من بکنی»؟


عدالرحمن گفت: «چون مرا قسم دادی، بلی آنها عموماً به من گفتند که این پیشنهاد را به تو بکنم».


امیرالمؤمنین گفت: «ای عبدالرحمن! من با مردم نرم‌خویی کردم تا آنجا که درباره‌ی این نرم‌خویی خود، از قهر خدا ترسیدم؛ و سپس با مردم تندخویی کردم تا آنجا که باز از قهر خدا ترسیدم. به خدا قسم من از مردم بیشتر می‌ترسم تا آنها از من! پس راه چاره و نجاتِ من کجاست؟» و درحالی‌که به گریه افتاده بود، از جای خود برخاست و بیرون رفت و عبایش را به دنبال خود می‌کشانید.


در این هنگام عبدالرحمن بن عوف «رضی الله عنه» گفت: «اُفّ لهم بعدک!» (بعد از تو وای به حال این مردم)


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۴ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۰

بدیهی است که علت هیبت و ابهت عمر در داخل و رعب و هراس از او در خارج، نه مربوط به هیکل و قیافه و هیئت و صدا و سیمای او بود و نه محصولِ قدرت مادی و تجهیزات و نیروی ظاهری او؛ بنابراین برای توجیه این امر، باید در ورای امور مادی، یک عامل معنوی و یک امر روحی و روانی را مطرح نمود.


این عامل معنوی در داخل عربستان، جز این نبود که مسلمانان می‌دیدند عُمر به‌حدی شیفته‌ی اجرای فرمان‌های خدا و پیامبر اوست که به‌خاطر اجرای آنها، از همه‌ی دوستان و نزدیکان بریده و از خود و زندگی و دارایی‌هایش گذشته است و از عُمر، جز زبانی که گویای احکام دین و تازیانه‌ای که برای اجرای احکامِ دین در حرکت است، چیزی باقی نمانده است و عُمر به‌حدی فدا و فانی عدالت و احکام دین گشته است که احساس می‌کردند دینِ اسلام به زبان آمده و تبلوری از حق و عدالتِ صِرف به آنها فرمان می‌دهد.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۸ - ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۲۳:۰۷

امر روحی و روانی که سببِ هراس از امیرالمؤمنین در خارج عربستان می‌شد، ناشی از این بود که فرماندهان سپاه و سپه‌سالاران ارتش ایران و روم در صحنه‌ی جنگ‌های خونین، به چشمِ خود دیده و به سرانِ حکومت‌هایشان نیز گزارش کرده بودند که سپاه سی هزار نفری اسلام، تنها به‌وسیله‌ی تعلیمات عُمر و اطاعت بی‌چون‌وچرا از فرمان‌های اوست که به‌صورت کوه بزرگی از آهن و پولاد گداخته درآمده‌اند و ارتش‌های چندصدهزار نفری ایران و روم، به هیچ وجه تاب مقاومت آتش‌فشانی این کوه متحرک را ندارند. همچنانکه «رستم فرخزاد» در اثنای جنگ نهاوند و «کنستانتین» بعد از آزاد شدن اسکندریه، با تمام رعب و هراس و وحشت، عُمر را برانگیزنده‌ی تمام حوادث قاره‌ی آسیا و آفریقا قلمداد نمودند و هیبت عُمر، سراپای وجود آنها را فراگرفته بود.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۹ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۱۱:۲۲