اصل را فراموش نکن!
زنی تهیدست که پسرش را به همراه داشت از راهی عبور می کرد...
ناگهان صدایی از درون غار شنید!!!!
صدا می گفت :
وارد شو و هرچه می خواهی بردار
اما اساس و اصل را فراموش نکن!!
چون همین که از غار خارج شوی
ورودی آن تا ابد بسته خواهد شد...
فرصت را غنیمت بدان اما اصل را فراموش نکن!
زن فقیر به محض اینکه وارد غار شد از رنگ و تعداد جواهرات و طلاها ذوق زده شد
پسرش را در گوشه ای گذاشت
و خودش به جمع آوری طلاها و جواهرات مشغول شد
برای آینده خوبی که در انتظارش بود رویا پردازی می کرد
دوباره آن صدا را شنید
می گفت :
فقط ۸ ثانیه دیگر وقت داری
اصل را فراموش نکن...
تا صدا را شنید از ترس تمام شدن وقت و بسته شدن در شتابزده شد
با تمام توان به سمت در غار رفت
و هنگامیکه نشسته بود و دست آوردهایش را می شمرد
متوجه شد که پسرش را درون غار جا گذاشته است!!
و در غار تا ابد دیگر باز نخواهد شد...
او ماند با غصه هایی که به وسیله آن جواهرات
هرگز
برطرف
نخواهند شد.
دنیا هم به این صورت است
هر آنچه که می خواهی به دست بیاور
اما اصل و اساس که همانا «اعمال صالح» و «کارهای نیک» هستند را فراموش نکن...
چرا که زمان بسته شدن در را نمی دانیم
و توان بازگشت برای تصحیح خطاها را هم نداریم.