| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

اما اوستا، از آسیب روزگاران ایمن نماند!

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

از یک‌‌سو، اسلام و مسلمانان را به آتش کشیدن کتاب‌ها و کتابخانه‌های ایران باستان متهم می‌کنند، و از سوی دیگر، ادعا می‌کنند که اسلام آموزه‌هایش را از تاریخ و فرهنگ دینی ایران باستان (زرتشتی‌گری) کپی‌برداری و تقلید کرده است!

بگذریم! صرف‌نظر از اینکه اسلام و مسلمانان از چه چیزها و اعتقاداتی می‌بایست کپی‌برداری کرده باشند، ببینیم آیا اصلاً چیزی هم به‌صورت دست‌نخورده باقی مانده بوده که درخور تقلید یا حتی تهدید محسوب شود؟!



ابراهیم پورداوود (زاده‌ی ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت – درگذشته‌ی ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران)، ایران‌شناس معاصر، نخستین اوستاشناس و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود؛ یعنی در خصوص اوستا، حرف برای گفتن دارد.

او در ارتباط با سلامت و اصالت اوستای کنونی و عوامل خدشه‌دار شدن اوستای اصلی (که این امر نیز بیشتر متوجه خود پیشوایان و پیروان آیین زرتشت است، زیرا آنان در نگهداری آن کوتاهی کردند و به حفظ شفاهی آن ترجیح دادند و رغبتی به کتابت و نوشتن آن نداشتند) می‌نویسد:

 

«از ایران قدیم دو یادگار خطی در دو زبان مختلف، ولی نزدیک به‌هم باقی ماند؛ یکی به‌زبان جنوب غربی ایران که به خطوط میخی، به فرمان پادشاهان بزرگ هخامنشی، در بدنه‌ی سنگ خارا‌ها و کوه‌ها و دیوارهای قصور و ظروف و مهرها کنده شد. دیگری به زبان شمال غربی که به خط اوستا، در کتاب مقدس اوستا نوشته گردید.

اوّلی از چپ به راست نوشته می‌شود، دوّمی از راست به چپ. اوّلی که در روی سنگ‌ها نقش بسته شد، نسبتاً از حوادث روزگار محفوظ مانده است. اینک چهارصد لغت در سینه‌ی کوه‌های ایران و کاخ‌های ویران، از زبان شاهنشاهان نامدار بجاست.

نخستین خط میخی در کوه بهستان (بیستون)، در سال ۵۲۰ پیش از مسیح، به فرمان داریوش کنده شد و گویای داستان کشورگشایی آن شهریار است و آخرین خط در فارس، به حکم اردشیر سوم، در سال ۳۵۰ پیش از مسیح، در بدنه‌ی دیوار قصر خسروی نقش یافت.

اما اوستا که در سینه‌ی فناپذیر پیروان آیین مزدیسنا، و یا روی چرم ستوران و کاغذ سست‌بنیان نقش بسته بود، از آسیب روزگاران ایمن نماند. از نامه‌ی باستان، با آن‌همه بزرگی که داشت، امروز فقط هشتاد و سه هزار کلمه در اوستای کنونی به یادگار ماند، ولی نه به خط اصلی قدیم و نه به ترکیب و ترتیب دیرین.با این‌ حال، قدیمی‌ترین و مقدس‌ترین آثاری است که از ایران کهن به ما رسید.»

 

منبع: گات‌ها کهن‌ترین بخش اوستا، تألیف و ترجمه ابراهیم پورداود، انتشارات اساطیر، ص ۶۴

 

با نگاهی منصفانه به تاریخ، درمی‌یابیم که افسانه‌ی کتاب‌سوزی (به‌ویژه در خصوص کتب دینی)، بیش از آنکه بر پایه‌ی شواهد مستند باشد، ساخته و پرداخته‌ی تعصبات و تحریفات متأخر است. اگر اسلام به نابودی فرهنگ ایران متهم می‌شود، پس چرا آثار مکتوبی همچون کتیبه‌های هخامنشی و ساسانی، که به‌روشنی از فرهنگ دینی زرتشتی و حتی برخوردهای سخت‌گیرانه با پیروان دیگر ادیان سخن می‌گویند، همچنان پابرجا مانده‌اند؟ چرا آتشکده‌ها، که نماد آشکار آیین زرتشت بودند، در بسیاری از نقاط ایران باقی ماندند یا به کاربری‌های جدید تبدیل شدند، اما گفته می‌شود که کتاب‌ها به عمد نابود شده‌اند؟

واقعیت این است که از میان رفتن بخش بزرگی از اوستا، بیش از هر چیز، نتیجه‌ی بی‌توجهی خود پیروان این آیین به کتابت و حفظ آن بود. افزون بر این، مهاجمانی همچون اسکندر مقدونی، که تخت جمشید را به آتش کشید و بنا بر برخی منابع، اوستای مکتوب را نیز نابود کرد، سهمی بسیار پررنگ‌ در این تخریب داشتند. اگر قرار باشد از کتاب‌سوزی سخن گفته شود، نخست باید به چنین رویدادهایی پرداخت، نه آنکه تاریخ را تحریف کرده و این اتهام را متوجه مسلمانانی ساخت که در طول قرون، خود پایه‌گذار مراکز علمی و کتابخانه‌های بزرگ بودند.

افزون بر این، جریانات باستان‌گرا که اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود دارند، اوستای کنونی را به‌عنوان یک متن دینی اصیل دست‌نخورده و شایسته‌ی تبعیت معرفی می‌کنند، حال آنکه حتی پژوهشگران زرتشتی نیز بارها به تحریف‌ها، تغییرات، و از بین رفتن بخش‌های گسترده‌ای از آن اذعان کرده‌اند. چگونه می‌توان متنی را که نه به خط اصلی خود باقی مانده، نه ترتیب و ترکیب دیرین خود را حفظ کرده، به‌عنوان یک منبع کامل و بی‌نقص برای هدایت دینی معرفی کرد؟

بنابراین، ادعای کتاب‌سوزی بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، افسانه‌ای است که با تناقضات فراوان همراه است. اتهامی که نه با شواهد تاریخی همخوانی دارد، نه با رفتار کلی مسلمانان در مواجهه با فرهنگ و دانش. آنچه حقیقتاً موجب از بین رفتن بسیاری از متون باستانی شد، ترکیبی از بی‌توجهی، حملات بیگانگان، و گذر زمان بود، نه یک توطئه‌ی سیستماتیک از سوی اسلام. در مقابل، تلاش برای تحریف تاریخ، چیزی جز یک فریب ایدئولوژیک برای تخریب اسلام و بازسازی یک روایت سراپا دست‌کاری‌شده از گذشته نیست.


تصاویر مدارک:





نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Telegram Instagram Facebook Twitter YouTube Aparat Pinterest