چه ضرری به آنها می رسد؟!
ابنکثیر رحمهالله در تاریخش نقل میکند:
سائب بن اقرع نزد عمر رضیالله عنه آمد تا بشارت پیروزیهای نبرد نهاوند را به او برساند.
عمر رضیالله عنه از او درباره کشتههای مسلمانان پرسید. سائب در پاسخ، نام بزرگان و برجستگان را برشمرد و گفت:
"فُلَانٌ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ، لِأَعْيَانِ النَّاسِ وَأَشْرَافِهِمْ."
«فلانی و فلانی و فلانی… از بزرگان، اشراف و افراد سرشناس.»
سپس افزود:
"وَآخَرُونَ مِنْ أَفْنَادِ النَّاسِ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ."
«و گروهی دیگر از مردم عادی، کسانی که امیرالمؤمنین آنان را نمیشناسد.»
همین جمله کافی بود تا اشک از چشمان خلیفه سرازیر شود. سپس فرمود:
"وَمَا ضَرَّهُمْ أَنْ لَا يَعْرِفَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ! لَكِنَّ اللَّهَ يَعْرِفُهُمْ وَقَدْ أَكْرَمَهُمْ بِالشَّهَادَةِ، وَمَا يَصْنَعُونَ بِمَعْرِفَةِ عُمَرَ؟"
«چه زیانی به آنان میرسد اگر امیرالمؤمنین آنان را نشناسد؟! خداوند آنان را میشناسد و با شهادتشان گرامیشان داشته است. آنان را با شناخت عمر چه کار؟!»
البدایة والنهایة، ج ۱۰، ص ۱۲۴.
| منقول است.