| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقبال لاهوری» ثبت شده است

دشمنت ترسان اگر بیند تو را

از خیابانت چو گُل چیند تو را

ضرب تیغ او قوی تر می فتد

هم نگاهش مثل خنجر می فتد

بیم چون بند است اندر پای ما

ورنه صد سیل است در دریای ما

هر شر پنهان که اندر قلب توست

اصل او بیم است اگر بینی درست

لابه و مکاری و کین و دروغ

این همه از خوف می گیرد فروغ

اقبال لاهوری

  • حسین عمرزاده

قوم تو از رنگ و خون بالاتر است

قیمت یک اسودش صد احمر است

قطرهٔ آب وضوی قنبری

در بها برتر ز خون قیصری

فارغ از باب و ام و اعمام باش

همچو سلمان زادهٔ اسلام باش

نکته ئی ای همدم فرزانه بین

شهد را در خانه های لانه بین

قطره ئی از لالهٔ حمراستی

قطره ئی از نرگس شهلاستی

این نمی گوید که من از عبهرم

آن نمی گوید من از نیلوفرم

ملت ما شان ابراهیمی است

شهد ما ایمان ابراهیمی است

اقبال لاهوری - رموز بیخودی

دریافت ویدیو نشید

  • حسین عمرزاده

در جهان بینی اسلامی یک جهان وطنی کامل و بی نقص نهفته است.

برادری و پیوند در جهان اسلام فراتر از خاک و گِل و نسب و نژاد و رنگ پوست و زبان و هر مرز سستِ فانی و کودکانه دیگری است.

اجتماع دور حق،اصلی است که ایجاد تمدن اسلامی را سبب شد و اسلام ستیزان همیشه از آن ترس داشته و در طول تاریخ با طرح مرزبندی های نژادی و جغرافیایی سعی کرده اند مسلمانان را از آن دور کنند.

اقبال لاهوری،شاعر پارسی سرای خردمندِ مسلمان،در ابیاتی زیبا،جهان وطنی مسلمانان را که بنیانش بر عقیده (توحید و محبت پیامبر صلی الله علیه وسلم) استوار است،اینگونه بیان می کند:

 

«اصل ملت در وطن دیدن که چه

باد و آب و گل پرستیدن که چه

 

بر نسب نازان شدن نادانی است

حکم او اندر تن و تن فانی است

 

ملت ما را اساس دیگر است

این اساس اندر دل ما مضمر است

 

حاضریم و دل بغایب بسته ایم

پس ز بند این و آن وارسته ایم

 

رشته این قوم مثل انجم است

چون نگه هم از نگاه ما گم است

 

تیر خوش پیکان یک کیشیم ما

یک نما یک بین یک اندیشیم ما

 

مدعای ما مآل ما یکیست

طرز و انداز خیال ما یکیست

 

ما ز نعمتهای او اخوان شدیم

یک زبان و یک دل و یکجان شدیم»۱

 

«نیست از روم و عرب پیوند ما

نیست پابند نسب پیوند ما

 

دل به محبوب حجازی بسته ایم

زین جهت با یکدگر پیوسته ایم

 

رشته ما یک تولایش بس است

چشم ما را کیف صهبایش بس است

 

مستی او تا بخون ما دوید

کهنه را آتش زد و نو آفرید

 

عشق او سرمایه جمعیت است

همچو خون اندر عروق ملت است

 

عشق در جان و نسب در پیکر است

رشته عشق از نسب محکم تر است

 

عشق ورزی از نسب باید گذشت

هم ز ایران و عرب باید گذشت

 

امت او مثل او نور حق است

هستی ما از وجودش مشتق است

 

نور حق را کس نجوید زاد و بود

خلعت حق را چه حاجت تار و پود»۲

 

منابع:

 

۱) اقبال لاهوری،رموز بیخودی،بخش ۵

۲) همان،بخش ۳۰

  • حسین عمرزاده

می‌توان کتاب‌های بسیار خوب خواند اما به هیچ‌کدام عمل نکرد. کم نیستند کسانی که صدها و بلکه هزاران کتاب خوانده‌اند اما حتی به خطی از آنها عمل نکرده‌اند. کتابِ آسمانی ما مسلمانان نیز استثنا نیست. بسیارند کسانی که قرآن را بارها خوانده‌اند اما حتی به معنای فارسیِ آنچه خوانده‌اند توجّهی نداشته و تا فهمِ عمیق و عمل به آن فرسنگ‌ها فاصله دارند. اقبالِ لاهوری بر این مسئله تأکید می‌کند که کتابِ قرآن را زیر بغل زده‌ای و حتی فخرفروشی می‌کنی که آن را بارها خوانده‌ای اما دریغ از ذره‌ای عمل که کوچک‌ترین نشانی از آن نیست. پس به آنچه خوانده‌ای مغرور نشو، سراغِ فهمِ عمیقِ آیات و یافتنِ لُبِّ لبابِ آنها برو و سپس به آنها عمل کن.

 

قرآن

 

ای که می داری کتابش در بغل

تیزتر نِه پا به میدانِ عمل

 

اقبال لاهوری

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter YouTube Aparat Pinterest
Telegram

س

از شما دعوت می‌شود تا برای دسترسی راحت‌تر و بیشتر به مطالب سایت،در کانال تلگرامی دفترچه عضو شوید.