- ۰ نظر
- ۱۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۰۷
تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و میخواست آنها را با ماشین به انبار منتقل کند. در راه از پسری پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»
پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر.»
تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند. اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودروی خود بر میگشت یاد حرفهای پسر افتاد و وقتی منظور او را فهمید بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم.
رهرو آن نیست گهی تند و گهی کند رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
هیچ مردمی را همانند مسلمانان قرون اولیۀ اسلام نمییابی که عاشق خواندن و کتاب باشند...
چنانکه جاحظ دکان صحافیها را شبانه اجاره میکرد بدین خاطر که تا صبح در آنجا به مطالعه بپردازد!
و اسحاق بن راهویه امام حدیث با بیوهزنی بدین دلیل ازدواج کرد که کتابهای امام شافعی را داشت!
و عالم نحو "ابن خشاب" بر صحافیها گذشت و چندین کتاب را با قیمت ۵۰۰ دینار معامله کرد اما پول کافی برای پرداخت نداشت لذا خانهاش را فروخت تا بهای کتابها را بپردازد!
ابن جوزی بیش از ۲۰ هزار جلد کتاب خواند...
و در کتابخانه خلیفه مستنصر بالله، ۶۰۰ هزار کتاب وجود داشت!