- ۱ نظر
- ۰۹ تیر ۰۲ ، ۰۹:۳۵
از ابوداود السِّجِستاني رَحِمَهُ الله پرسیده شد:
- بعد از شما با چه کسی همنشینی کنیم؟
- گفت : کتاب ها .
سُئِلَ أبو داود السجستاني فقيل له: من تأمرنا أن نُجالِس بعدك؟ قال: الكتب!
" الفَوائِدُ المُنتَخَبَة وَالحِكاياتُ المُستَغرَبَة، لابن بَشكُوال ٤١٣ | ١ "
از مردی پرسیدند: «با چه کسی اُنس میگیری؟»
او به کتابهایش اشاره کرد و گفت: «با اینها!»
گفتند: «از میان مردم چطور؟»
جواب داد: «همانهایی که در این کتابها هستند!»
قِيلَ لِرَجُلٍ مَنْ يُؤْنِسُكَ؟ فَضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى كُتُبِهِ، وَقَالَ هَذِهِ! فَقِيلَ مِنَ النَّاسِ قَالَ الَّذِينَ فِيهَا!!
[تقييد العلم للخطيب البغدادي ٣٠٧]
گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد!
روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت، گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید.
چون سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست!
شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو!؟
گرگ پاسخ داد: رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!
امام مطرف رحمه الله:
"جَلِيسُ الصَّالِحِ خَيْرٌ مِنَ الْوَحْدَةِ، وَالْوَحْدَةُ خَيْرٌ مِنْ جَلِيسِ السُّوء."
«همنشینی با انسان صالح به مراتب بهتر از تنهایی، و تنهایی بسی بهتر از همنشینی با دوست ناباب است».
الزهد لأحمد بن حنبل: ص ۱۹۶، ش ۱۳۴۸.
مُـرد
و او را به جهنـم بُردند، گفت: پس دوستانم کجا هستند؟! گفتند: پـس از مـرگ تو تـوبه کردند..!!
مالک بن دینار به مغیرة بن حبیب گفت:
"يَا مُغِيرَةُ انْظُرْ كُلَّ جَلِيسٍ وَصَاحِبٍ، لَا تَسْتَفِيدُ فِي دِينِكَ مِنْهُ خَيْرًا فَانْبِذْ عَنْكَ صُحْبَتَهُ."
«ای مغیره! به هر کسی که با او مینشینی و دوستی میکنی نگاه کن؛ اگر از او در دینت هیچ فایده و خیری نمیبینی، همنشینیاش را کنار بگذار و از او دوری کن.»
الزهد لأحمد بن حنبل، ص ۲۶۰، ش ۱۸۷۷.
"وكان إذا بلغه عن رجل صلاحٌ أو زهد أو قيامٌ بحق أو اتباع للأمر سأل عنه وأحبَّ أن يجري بينه وبينه معرفة، وأحب أن يعرف أحواله."
امام احمد هرگاه از مردی صفاتی چون نیکوکاری، زهد، کوشیدن برای برپایى حقّ [و عدالت] و اطاعتِ دستورات دین میشنید، دربارهی او سوال میکرد، از احوالش میپُرسید، و [از روی دوستی] میخواست بابِ آشنایی و معاشرت میانشان گشوده شود.
مناقب الإمام أحمد، صص ۲۹۸-۲۹۹.
حاتم رحمه الله:
"فإني نظرت إلى الخلق، فإذا كل شخص له محبوب، فإذا وصل إلى القبر فارقه محبوبه، فجعلت محبوبي حسناتي لتكون في القبر معي."
به مردم نگاه کردم؛ دیدم هر کس برای خودش یار و محبوبی دارد، اما چون به قبر میرسد، محبوبش از او جدا میشود.
پس من نیکیهایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر — و آنجا که همه تنها میمانند — همراهم باشند.
مختصر منهاج القاصدین، ص ۲۴.