طلحه فرزند عبدالرحمن بن عوف سخاوتمندترین فرد قریش در زمان خودش بود
روزی همسرش به او گفت :
هیچ قومی را پست تر از برادرانت ندیده ام!
پرسید : چرا؟
گفت : هروقت که ثروتمند باشی تو را همراهی می کنند
و هروقت که تنگدست شوی از تو دوری می کنند.
طلحه گفت :
والله این از بزرگواری آنهاست!
چون هر زمان که بر مهمان نوازی از آنها توانمند هستیم می آیند
و آن هنگام که از پذیرایی ناتوان و عاجز باشیم رهایمان می کنند.
امام ماوَردي رَحِمَهُ الله در توضیح این داستان می نویسد:
ببین با بزرگواری اش چه برداشتی از این موضوع کرد!
به طوری که کار زشت آنها را نیکو،وبی وفایی آنها را وفاداری تلقی کرد.
و والله این رفتار بر سلامت دل دلالت دارد، که مساوی ست با آسایش در دنیا و توشه ای در آخرت
و همچنین راهی ست از راههای وارد شدن به بهشت :
{ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ }.
آنچه از کینه (و حسد) در دلهایشان بود، بیرون کشیدیم ، برادرانه بر تختها روبرروی یکدیگر قرار دارند .[Al-Hijr : 47]
منبع : "أدب الدنيا والدين"(صـ١٨٠).
" كان طلحة بن عبدالرحمن بن عوف أجود قريش في زمانه، فقالت له امرأته يوما: ما رأيت قوما أشدّ لؤْما منْ إخوانك .
قال : ولم ذلك ؟ قالت: أراهمْ إذا اغتنيت لزِمُوك، وإِذا افتقرت تركوك ! فقال لها : هذا والله من كرمِ أخلاقِهم ! يأتوننا في حال قُدرتنا على إكرامهم.. ويتركوننا في حال عجزنا عن القيام بِحقهم ".
علّق على هذه القِصة الإمام الماوردي فقال :
" انظر كيف تأوّل بكرمه هذا التأويل حتى جعل قبيح فِعلهم حسنا، وظاهر غدرِهم وفاء.
وهذا والله يدل على أنّ سلامة الصدر، راحة في الدنيا، وغنيمة في الآخرة، وهي من أسباب دخول الجنة { وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ }. انتهى"أدب الدنيا والدين"(صـ١٨٠).