| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۶۳۹ مطلب توسط «حسین عمرزاده» ثبت شده است

خالد بن خراش رحمه‌الله گوید:


به امام مالک رحمه‌الله گفتم‌: نصیحتم کن. 


فرمود‌: تقوای الهی پیشه ساز و طلب علم از اهل آن را بر خود لازم بگیر.



ترتیب المدارک از قاضی عیاض، ج۱، ص۵۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۴

از امام ابوحنیفه رحمه الله سوال شد: 


 از کدام دسته از مردم هستی؟ 


 وی در جواب فرمود:


از کسانی که بدگویی سلف (یعنی گذشتگان نیک امت) را نمی کنند و به قضا و قدر ایمان دارند و کسی را که مرتکب گناه می شود، تکفیر نمی کنند.


تاریخ بغداد۳۳۱/۱۳

•┈┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈┈•


پی نوشت مهم متن:


بدین سان امام ابوحنیفه رحمه الله از چهار گروه اعلام برائت نمود:


۱. کسانی که در مورد صحابه رضی الله عنهم بد می گویند.


۲ و ۳ . قدری ها و جبری ها که در موضوع قضا و قدر به انحراف رفته اند.


۴. خوارج که مرتکب گناه کبیره را از دایره اسلام خارج می دانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۸

امام ذهبى -رحمه الله- مى گوید:

امام بقی بن مخلد -رحمه الله- از اندلس با پای پیاده به طرف بغداد براى ملاقات امام احمد بن حنبل و فراگیرى دانش نزد ایشان مسافرت کرد.

بقی مى گویند: هنگامی که نزدیک بغداد شدم از ابتلا و آزمونی که امام احمد دچار آن شده بودند باخبر شدم و فهمیدم که از تجمع مردم نزد او و تدریس به آنها ممنوع شده و از این بابت بسیار اندوهگین گشتم، وقتی به بغداد رسیدم وسایلم را در اتاقی گذاشتم و به جستجوی منزل امام احمد پرداختم سپس او را یافتم و درِ منزل او را زدم در را برایم گشود، به او گفتم ای ابا عبدالله: مردی غریب و طالب حدیث و مقید و پاى بند به سنت نبوى هستم؛ هدف از آمدنم صرفا برای شماست، 

به من فرمودند: وارد شو و مواظب باش کسی شما را نبیند، از من سوال کرد و فرمود: من از تعلیم وتدریس ممنوع شدم، به او گفتم مردی غریب هستم اگر به من اجازه بدهی هر روز با لباس فقرا و گدایان جلو در منزل شما می آیم و طلب صدقه ومساعدت (کمک) می کنم پس شما بیرون می آیید و چه بسا یک حدیث را به من بیاموزى.


بقی گفت: هر روز کنار منزل امام احمد می رفتم و می گفتم: رحمت الله بر شما باد همانا سزاوار پاداش هستید، سپس امام احمد از منزل خارج می شد و من را با خودش در محل رفت و آمد می برد و دو حدیث یا سه حدیث یا بیشتر به من یاد می داد تا این که تقریبا سیصد حدیث برایم انباشته گشت، سپس الله عزوجل سختى ها و آزمون ناگوارا امام احمد رحمه الله را از ایشان دفع و دور کرد، و بعد از آن هر وقت امام احمد را دیدار مى کردم او را مشغول تعلیم و آموزش در جلسات بزرگ مى دیدم که طلاب علم و دانش پژوهان به گرد او حلقه زده بودند، لذا جایی برای من در کنار خودش باز می کرد و به اصحاب حدیث می گفت: به این چنین شخص طالب علم گفته می شود.



سیر اعلام النبلاء للذهبی: ۲۹۲/۱۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۵

 شیخ عبدالقادر گیلانی (رحمه الله تعالی رحمة واسعة) خطاب به اهل تصوف و صوفیان می فرمایند:


ای پشمینه پوش! بدان که تصوف از واژه «صفا» مشتق شده و صوفیِ صادق در تصوف خود، قلب خود را از غیر الله خالی و پاکیزه و پاک می گرداند و این چیزی است که فقط با تغییر پوشاک، زردی رخسار، جمع کردن شانه ها، لقلقه ی زبان به حکایت صالحان و تحرک انگشتان به تسبیح و تهلیل حاصل نمیگردد، بلکه آن صفت با صدق در طلب حق عزوجل، زهد و دوری از دنیا و بیرون کردن  غیر الله از قلب به دست می آید!



الفتح الربانی؛ (ص ۱۱۵)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۳

رسول الله صلی الله علیه وسلم:

.

《مَثَلُ الْجَلِیسِ الصَّالِحِ مَثَلُ الْعَطَّارِ إِنْ لَمْ یُصِبْکَ مِنْهُ أَصَابَکَ رِیحُهُ وَمَثَلُ الْجَلِیسِ السُّوءِ مَثَلُ الْقَیْنِ إِنْ لَمْ یُحْرِقْکَ بِشَرَرِهِ عَلِقَ بِکَ مِنْ رِیحِهِ》

.


《حکایت همنشین صالح، مانند عطرفروشیست که اگر از او چیزی به تو نرسد، بوی عطرش به تو می‌رسد و حکایت همنشین بد، مانند آهنگریست که هرچند شراره‌های آتش کوره‌اش تو را نسوزاند، ولی باد و حرارت گرم آن به تو خواهد رسید.》

.


الراوی: أبو موسى الأشعری

.

 المحدث: ابن حبان - المصدر: صحیح ابن حبان - الصفحة أو الرقم: ۵۷۹

خلاصة حکم المحدث: أخرجه فی صحیحه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۰

أحْنَف بن قیس:


«جَنِّبُوا مَجَالِسَنَا ذِکْرَ النِّسَاءِ وَالطَّعَامِ، إِنِّی أُبْغِضُ الرَّجُلَ یَکُوْنُ وَصَّافاً لِفَرْجِهِ وَبَطْنِهِ.»


در محفلِ ما، از سخن گفتن درباره زنان و غذا خوددارى کنید! من متنفّرم از مردی که همّ‌و‌غمش شکم و شرمگاهش است.


( السیر:ج۴-۹۴ )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۵

أبوالدَّرْدَاء :


«گاهًا به چیزی که خود انجامش نمی‌دهم، شما را فرا می‌خوانم، و لیکن امیدوارم که خداوند به خاطر ارشاد دیگران مرا نیز پاداش دهد.»


( السیر:ج۲-۳۴۵ )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۴

قرطبی:


«از احترام و تکریم قرآن این‌ است که بر زمین و دیوار نوشته نشود، چنانچه در این مساجد تازه‌تأسیس استفاده می‌شود.»


( الجامع:ج۱-۳۰ )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۱

در خصوص «چشم‌وهم‌چشمی»و «مقایسه ممنوع» رسول الله ﷺ فرمودند:


«انْظُرُوا إِلَى مَنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ، وَلَا تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ فَوْقَکُمْ، فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ لَا تَزْدَرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ»


(در بحث مادّیات) به طبقات پایین‌تر از خودتان نگاه کنید و چشم به ( برخورداری‌های ثروت‌مندان و) بالادستان ندوزید [حسرتِ سطح معیشت دیگران را نخورید.] تا که با این رفتار، قدر نعمتِ الله را بهتر می‌دانید.


مسند احمد:۱۰۲۴۶، حدیثِ صحیح.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۹

از حسن بن‌علی‌الخلَّال روایت است که گفته‌اند:


ما نزد مُعتَمِر بن سلیمان بودیم و او بر ما حدیث می‌خواند که عبدالله‌ بن‌مُبارک آمد. معتمر درس نگفت و سکوت کرد. گفتیم: «حدیث بخوان» گفت: «ما را نسزد که در پیش‌گاهِ اکابر سخن گوییم.»


الجامع لأخلاق الراوی (از خطیب) شماره ۷۰۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۵

سفیان ثوری فرمودند: 


«اگر در اجتماع اساتید و بزرگان، جوانی حاضِرجَواب را حینِ اظهار فضل دیدی، به خیرش دل نبند، چرا که گستاخ و بی‌شرم است.»


المدخل (از بیهقی) ص ۳۸۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۳

شُعبة از أعمَش، [و او] از مجاهد روایت کرده که: عبدالله‌بن‌عبّاس به سعیدبن‌جُبَیر گفت: «حَدِّثْ/بازگو!»


[سعید] گفت: حدیثِ رسول ﷺ بگویم و شما حاضرید؟


[ابن‌عبّاس] گفت: آیا این از نعمتِ الله [بر تو] نیست که در نزد من مذاکره‌ی حدیث کُنی! پس اگر درست گفتی [و فهمیدى] که چه بهتر، و اگر اشتباه کنی، تو را بیاموزم.


سیرأعلام‌النبلاء:ج۴-۳۳۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۱

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد، گداست

بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست؟


[پروین اعتصامی]
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱

نصیحت شیخ عبدالقادر گیلانی رَحِمَهُ الله به فرزندش

در آخرین لحظات زندگی


به پسرشان عبدالوهاب گفتند:


علیک بتقویٰ اللّٰه و طاعته،و لاتخف أحداً و لاترجه و کل الحوائج کلها إلیٰ اللّٰه عزو جل واطلبها منه و لا تثق بأحد سوی اللّٰه عزو جل،لا تعتمد إلا علیه سبحانه. ‏التوحید التوحید التوحید،و جماع الکل التوحید.


ترجمه فارسی:

بر تو باد تقوای الهی و اطاعت از فرامین الله متعال 
هرگز از کسی نترس و به او امیدوار مباش جز الله متعال

و بدان که کلید تمامی حاجات ، تماما نزد الله عزو جل است، پس تنها حاجاتت را از او طلب کن
و جز بر الله عزو جل بر کسی دیگر اعتماد نکن .
‏توحید توحید توحید (تنها راه نجات است)
و بدان که تمام دین توحید است .


[فتح الربانی-صفحه ۲۸۳]
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۵

ابوحنیفه ـ رَحِمَهُ اللهُ تَعالی ـ حکایت خود را چنین زیبا و دلپذیر بیان می‌کند:

زنی مرا فریب داد، زنی مرا فقیه کرد و زنی مرا عبادتگزار بار آورد!

اوّلی: زمانی که من در راه از او سبقت گرفتم، به سویم اشاره کرد تا چیزی را که در راه افتاده بود، بردارم. فکر کردم آن زن لال است و این چیز مال اوست، هنگامی که آن را برداشته و خواستم به او بدهم، گفت: آن را نگاه دار تا به صاحبش برسانی.

اما دومی: از من نسبت به مسأله‌ای درباره‌ی عادت ماهیانه سؤال کرد، من نتوانستم جوابش را بدهم، به من سخنی گفت که به خاطر آن به فراگیری فقه رو آوردم.

اما سومی: روزی در راه می‌رفتم، که گفت: این همان شخصی است که با وضوی عشاء، نماز صبح را می‌خواند. پس چنین کردم تا این‌که معمولم همین شد.

الأشباه والنظائر، لابن نجیم: ۳۶۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۷

یحیی ابن معین رحمه الله تعالی:


 اشتباهی از کسی نمی دیدم مگر اینکه آن را می پوشاندم، و دوست داشتم کار وی را زینت ببخشم، و با کسی روبرو نمی شدم با چیزی که او را ناراحت می کرد،اما اشتباه او را تنهایی بین خودم و بین او بیان می نمودم،  و اگر آن را می پذیرفت ( خوب بود) و اگر نمی پذیرفت او را رها می کردم.


سیر أعلام النبلاء ١١/٨٣

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۰

ابن بطال مالکی رحمه الله:

ملاقاتِ مردم با تبسم و خوشرویی از اخلاق پیامبران است که تکبر را دور کرده و صمیمیت ایجاد می کند.


[شرح صحیح البخاری لابن بطال: ۱۹۳/۵]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۲۴

منظور از تعدیل صحابه، یعنی آن‌ها بصورت عمدی مرتکب کذب و انحراف در روایات خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم نمی‌شوند. چه کسانی از آن‌ها که در زمان فتنه و اختلاف حضور نداشتند و چه آن‌هایی که در این اختلافات بودند، زیرا حضور آن‌ها در آن مشاجرات بر اجتهاد آن‌ها حمل می‌شود. ابن عبدالبر/ می‌گوید: «اهل حق یعنی اهل سنت و جماعت اجماع کرده‌اند که همه اصحاب عادل و درستکارند». (الاستیعاب ۱/۸).


خطیب بغدادی می‌گوید:


اگر الله چیزی در مورد آن‌ها نمی‌گفت باز هم هجرت و جهاد و جانفدایی آن‌ها برای اسلام و بذل اموال در راه الله و جنگیدن با پدران و برادران و خیرخواهی در راه دین و قوّت ایمان و یقین، دلیلی قطعی برای عدالت آن‌هاست و باید در پرتو آن به پاکی و اینکه آن‌ها از همه پاکان و درستکارانی که بعد از آن‌ها تا ابد خواهند آمد افضل و بهتر است باید معتقد بود. 


(الکفایة فی علم الروایة ص ۹۶).


حافظ ابن حجر عسقلانی رَحِمَهُ الله: 


«اهل سنت همه بر این اتفاق دارند که همه‌‌ی اصحاب عادل و درستکارند، و در این مورد جز افرادی از اهل بدعت کسی مخالفت نکرده است».


(الاصابة ۱/۱۷).

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۵

روزی که سخنرانی می کرد، گفت:

«ای مردم گوش دهید و اطاعت نمایید» مردی برخاست و گفت: «امروز نه گوش می گیریم و نه اطاعت می کنیم ای پسر خطاب!».
عمر گفت: چرا؟

آن مرد گفت: تو در تقسیم اموال برای خود تبعیض قایل شده ای چنانکه به هریک از ماه یک دست لباس داده ای، اما خودت بیشتر برده ای! آیا این درست است؟

عمر گفت: عبدالله! بلند شو و جواب بده.
عبدالله بن عمر گفت: لباس پدرم کوتاه بود و من سهم خود را به او دادم تا آن را تکمیل کند.
آن مرد گفت: بفرما از این پس گوش می دهیم و اطاعت می کنیم.

الفاروق عمر: ۲/ ۱۹۴، در مناقب عمر آمده است که آن مرد سلمان فارسی بوده است ص ۱۴۶، فخری در الآداب السلطانیه، ص ۱۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۱

در طبقات ابن سعد آمده است که:

سعید بن جبیر در مورد علوم حضرت ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند:

زمانی که من در محضر ابن عباس رضی الله عنهما بودم و از محضر ایشان کسب فیض و استفاده می‌کردم علم او را چنان وسیع و گسترده و با ارزش دیدم که تمام آن اوراقی که همراه من بودند پر می‌شدند اما بحث ایشان ادامه داشت و من مجبور می‌شدم تا ادامه مباحث را بر روی دامن خود بنویسم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۷