عُمَر در فتح نهاوند که فتح الفتوح نام داشت،از دوست و پدر خانمش علی رَضِيَ اللهُ عَنهُما مشورت می گیرد.
مشورتی حکیمانه که منجر به فتحُ الفُتوح (به معنای پیروزیِ پیروزی ها/بزرگترین پیروزی) می شود.
| نکاتی از کتاب : " دو قرن سکوت "
«در نزدیک همدان سپاهی نزدیک صد و پنجاه هزار تن جمع گشت.فرمانده این سپاه فیروزان بود.سپاهی چنین انبوه می خواست از راه حلوان به جانب کوه که لشکرگاه عرب بود برود.وضع عرب،سخت می نمود و کوفه و بصره در معرض تهدید بود.
عمار بن یاسر سردار عرب چون از این خبر آگاه گشت نامه به مدینه نوشت و حالی که رفته بود باز نمود.
عمر خطاب،نامه بر گرفت و به منبر شد و گفت ای مردم تا کنون به فر اسلام و یاری خدای در جنگ با عجم پیروزی با ما بوده است.اکنون عجم سپاه گرد کرده اند تا نور خدای را بنشانند.اینک نامه عمار بن یاسر است که به من فرستاده است.می نویسد که اهل طوس و طبرستان و دماوند و گرگان و ری و اصفهان و قم و همدان و ماهین و ماسبذان بر ملک خویش گرد آمده اند تا در کوفه و بصره با برادران و یاران شما در آویزند و آنان را از سرزمین خویش برانند و با شما به جنگ آیند.
رایی که درین باب دارید با من بگویید.
طلحه گفت ای امیر رای تو صائب ترست هرچه تو گویی چنان کنیم.
عثمان گفت ای امیر به مردم شام بنویس تا از شام آیند و به مردم یمن کس بفرست تا از یمن آیند و از مردم کوفه پیش گیر و چون اینهمه خلق بر تو فراز آیند سپاه تو بیشتر و کار بر تو آسان گردد.
مسلمانان که در پای منبر بودند این رای عثمان را بپسندیدند و آفرین خواندند.
عمر روی به علی کرد که نیز آنجا بود و پرسید رای تو چیست یا ابالحسن؟
علی گفت اگر سپاه شام همه از آنجا به یاری تو آیند روم بر آنجا دست اندازد و اگر همه سپاه یمن آیند زنگیان بر ملک آنها طمع ورزند و آمدن ترا نیز روی نیست و ما از عهد پیغمبر باز،هرگز به کثرت سپاه بر دشمن پیروز نشده ایم که پیروزی ما به حق بوده است نه به زور.اکنون رای آنست که به سپاه شام و عمان و دیگر شهرها بنویسی تا بر جای خویش بباشند و هرکدام سه یک از عده خویش را به یاری تو بفرستند.
این رای را عمر بپسندید.
...سپاه از هر سو گرد گشت.برگ و ساز بساختند و همه راه نهاوند پیش گرفتند.
سپاه ایران نیز به سرداری فیروزان یا مردان شاه،ساز و برگ بسیار آماده کرده بود.دو لشکر در نزدیک نهاوند خیمه زدند و چندی در برابر یکدیگر نشستند.
چون ایرانیان جنگ را نیاغازیدند و هر روز نیز به آنها از هر سوی کشور مدد می رسید عربان ستوه گشتند و به هراس افتادند که فرجام کار چه خواهد بودن؟سران سپاه عرب به چاره جویی نشستند و رای چنان دیدند که باید آوازه در اندازند که خلیفه مسلمانان در مدینه مرده است و باید سپاه جنگ ناکرده باز گردد.
چنین کردند و آهنگ بازگشت نمودند.ایرانیان از سنگرها و قلعه های خویش بر آمدند تا عربان را دنبال کنند و بدین بهانه پراکنده شدند،تا به تازیان رسیدند تازیان برگشتند و جنگی سخت در پیوستند و چند روز بکشید و از هر دو سوی خلقی بسیار کشته شد.
سرانجام سپاه ایران بشکست و بگریخت و نهاوند نیز بدست عرب افتاد.از آنجا به راه همدان و آذربایجان رفتند و دیگر ایرانیان را بیش مقاومت نبود.
فتح نهاوند در واقع راه تصرف تمام ایران را بر روی اعراب بگشود و این آخرین مقاومت منظم بود که دولت ساسانی در برابر تازیان از خود نشان داد و ازین پس دیگر نه دولتی در کار بود نه کشوری.همه چیز بدست عرب افتاده بود.سال بعد همدان و کاشان و اصفهان و استخر نیز بدست تازیان افتاد و یزدگرد از فارس به کرمان و از آنجا به سیستان رفت و سرانجام به مرو کشید.
در فتح نهاوند آخرین بازمانده گنجهای خسروانی نیز بدست فاتحان افتاد.پس از آن نیز دیگر ایرانیان را ممکن نشد که لشکری فراهم آورند و در برابر عرب در ایستند.
همه چیز و همه جا،در دست عرب بود و از این روی بود که عرب این پیروزی را فتح الفتوح خواند.»
منبع:دو قرن سکوت،دکتر عبدالحسین زرین کوب،فانوس سپهر،۱۴۰۱،ص۶۷-۶۸-۶۹