| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

حاکم مردمی مسلمانان:

پنجشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۲۶ ب.ظ

امیرالمؤمنین وقتی به خارج شهر مدینه (نه برای تفریح) برای نظارت بر کارها می‌رفت، گاهی بر خری سوار می‌شد... و گاهی با پای پیاده تک و تنها می‌رفت و درحال برگشتن، وقتی احساس خستگی می‌کرد، به یکی از عابرین که بر خری سوار بود، می‌گفت: «برادر مرا با خودت سوار کن» و با آن مرد عابر سوار شده و به همین شکل وارد شهر مدینه می‌گردید و مردم با همان عنوان «امیرالمؤمنین» به او خوشامد می‌گفتند.


امیرالمؤمنین خوابگاه و آسایشگاه ویژه‌ای نداشت و وقتی از منزل بیرون می‌آمد و بر اثر نظارت و کار زیاد، احساس خستگی می‌کرد، چه در شهر و چه در خارج شهر تازیانه‌اش را زیر سرش می‌نهاد و لحظاتی به خواب می‌رفت؛ همچنانکه سفیر قیصر روم در حومه‌ی شهر و «هرمزان» سپه‌سالار اسیر ایرانی در گوشه‌ی مسجد او را به این حالت دیدند و هردو از سادگی و بی‌آلایشی ظاهر او و از عظمت مقام او که چه رُعب و هراسی در قلب شاهنشاه ایران و امپراطور روم ایجاد کرده است، در تعجب و شگفتی فرو رفتند.


سیمای صادق فاروق اعظم، ص۵۹۱ |ماموستا عبدالله احمدیان رحمه‌الله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی