| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «"تفسیر القرآن العظیم المشهور بـ تفسیر ابن کثیر"» ثبت شده است

مردی از اهل شام بود که نیرومند و دلیر به شمار می‌رفت و گاه‌گاه به دیدار عمر بن خطّاب رضي الله عنه می‌آمد.
مدّتی از او خبری نشد. عمر احوالش را جویا شد. آشنایان گفتند:
«ای امیرالمؤمنین، گرفتار شراب‌خواری شده است!»

عمر، کاتب خود را فراخواند و فرمود بنویسد:

 

«از عمر بن خطّاب به فلان بن فلان،
سلام بر تو.
ستایش خدایی را سزاست که جز او هیچ‌کس شایسته‌ی پرستش نیست؛
او آمرزنده‌ی گناه، پذیرنده‌ی توبه، سخت‌کیفر و صاحب نعمت است؛
هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، بازگشت به سوی اوست:
(غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِير [غافر : ۳]).»

 

سپس عمر به یارانش گفت:
«برای برادرتان دعا کنید تا خداوند دلش را به سوی حق بازگرداند و توبه‌اش را بپذیرد.»

 

وقتی نامه‌ی خلیفه‌ی عادل به دست آن مرد رسید، آن را خواند و پیوسته با خود می‌گفت:
غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ

«آمرزنده‌ی گناه، پذیرنده‌ی توبه، سخت‌کیفر...
مرا از عذابش بیم داده و در عین حال، وعده‌ی بخشش داده است!»

این را می‌گفت و اشک می‌ریخت تا آن‌که توبه کرد و از شراب دست کشید و دیگر بدان بازنگشت.

 

چون خبرِ توبه‌ی آن مرد شامی به عمر فاروق رسید، شادمان شد و گفت:
«شما نیز چنین باشید؛ هرگاه برادرتان دچار لغزشی شد، او را راهنمایی کنید و به راه درست بازگردانید. از خدا بخواهید توفیق توبه را نصیبش گرداند، و مبادا شیطان را بر ضدّ برادرتان یاری کنید.»

 

 

تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه ۳ سوره غافر.

  • حسین عمرزاده

خداوند در قرآن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ

«به زنان مؤمن بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند.» (سوره نور، آیه ۳۱)

ابن کثیر رحمه‌الله در تفسیر این آیه می‌نویسد:

هذا أمر من الله تعالى للنساء المؤمنات ، وغيرة منه لأزواجهن ، عباده المؤمنين ، وتمييز لهن عن صفة نساء الجاهلية وفعال المشركات .

«این فرمانی است از سوی خداوند متعال برای زنانِ مؤمن، و نیز بیانگر غیرت الهی نسبت به همسرانِ آنان، بندگانِ مؤمن اوست؛ و نیز وسیله‌ای برای متمایز ساختن آنان از ویژگی‌های زنانِ جاهلیت و رفتارهای زنان مشرک.»

فقوله تعالى : ( وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ) أي : عما حرم الله عليهن من النظر إلى غير أزواجهن . ولهذا ذهب [ كثير من العلماء ] إلى أنه : لا يجوز للمرأة أن تنظر إلى الأجانب بشهوة ولا بغير شهوة أصلا . واحتج كثير منهم بما رواه أبو داود والترمذي ، من حديث الزهري ، عن نبهان - مولى أم سلمة - أنه حدثه : أن أم سلمة حدثته : أنها كانت عند رسول الله صلى الله عليه وسلم وميمونة ، قالت : فبينما نحن عنده أقبل ابن أم مكتوم ، فدخل عليه ، وذلك بعدما أمرنا بالحجاب ، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " احتجبا منه " فقلت : يا رسول الله ، أليس هو أعمى لا يبصرنا ولا يعرفنا؟ فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " أو عمياوان أنتما؟ ألستما تبصرانه " .

ثم قال الترمذي : هذا حديث حسن صحيح

«در مورد فرمایش خداوند متعال که می‌فرماید:

وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن
«و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند.»(سوره‌ی نور، آیه‌ی ۳۱)

یعنی:

از آنچه خداوند نگاه کردن به آن را بر آنان حرام کرده، چشم‌پوشی کنند؛
از جمله، نگاه به مردان بیگانه‌ای که همسر آنان نیستند.

و به همین دلیل، بسیاری از علما بر این نظرند که:
برای زن جایز نیست که به مردان نامحرم نگاه کند،
خواه با شهوت و خواه بی‌هیچ قصد شهوت، در هر حال جایز نیست.

و گروه زیادی از علما به این روایت برای اثبات نظر خود استدلال کرده‌اند؛
روایتی که ابو داود و ترمذی نقل کرده‌اند، از طریق زهری، از نُبهان ـ غلام آزادشده‌ی امّ‌سلمه ـ
که او از امّ‌سلمه، همسر پیامبر، روایت کرده که گفت:

ما (یعنی من و میمونه) نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بودیم. در همین هنگام، ابن‌ام‌مکتوم وارد شد، و این در زمانی بود که دستور حجاب به ما داده شده بود. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: "خودتان را از او بپوشانید (حجاب کنید)."
من گفتم: ای رسول خدا! مگر او نابینا نیست؟ ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد.
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: "مگر شما دو نفر هم نابینا هستید؟ آیا او را نمی‌بینید؟"

و ترمذی در پایان می‌گوید:
این حدیث، حسن و صحیح است.»

  • حسین عمرزاده

امام ابن کثیر رحمه‌الله در تفسیر این آیه:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا

(به یقین دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را؛ یهود ومشرکان خواهی یافت)،

می‌نویسد:


ما ذٰكَ إِلَّا لِأَنَّ كُفْرَ اليَهُودِ عِنادٌ وَجُحُودٌ وَمُبَاهَتَةٌ لِلْحَقِّ، وَغَمْطٌ لِلنَّاسِ، وَتَنَقُّصٌ بِحَمَلَةِ الْعِلْمِ. وَلِهٰذَا قَتَلُوا كَثِيرًا مِنَ الْأَنْبِيَاءِ، حَتَّى هَمُّوا بِقَتْلِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَيْرَ مَرَّةٍ، وَسَحَرُوهُ، وَأَلَّبُوا عَلَيْهِ أَشْبَاهَهُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ – عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اللهِ الْمُتَتَابِعَةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.


جز به این دلیل نیست که کفر یهود، برخاسته از لجاجت، انکار آگاهانه، ستیز با حقیقت، تحقیر مردم، و کوچک شمردن حاملان علم است. از همین رو بود که آنان بسیاری از پیامبران را به قتل رساندند، و حتی بارها قصد جان پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ را کردند، او را سحر نمودند، و هم‌کیشان مشرک خود را بر ضد او شوراندند. ـ لعنت‌های پی‌درپی خدا تا روز قیامت بر آنان باد.


تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۵۰.

  • حسین عمرزاده

وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ 

 

و در (میان) مردم به حج ندا بده، تا پیاده و (سوار) بر هر (مرکب و) شتر لاغری از هر راه دوری به سوی تو بیایند.[الحج : ٢٧]

 

ابن کثیر رَحِمَهُ الله در تفسیر این آیه می نویسد:

 

 وقتی ابراهیم عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلام از بنای‌ کعبه‌ فارغ‌ شد، جبرئیل عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلام نزد او آمد و دستور داد تا در میان‌ مردم‌ برای‌ حج‌ بانگ‌ برآورد.

 ‏

 ‏نقل‌ است‌ که‌ ابراهیم گفت:پروردگارا!

 ‏این‌ پیام‌ را چگونه‌ به‌ مردم‌ ابلاغ‌ کنم‌، درحالی‌که‌ صدای‌ من‌ به‌ آنان‌ نمی‌رسد؟

 ‏

 ‏جبرئیل گفت: تو بانگ ‌برآور و رساندنش‌ بر عهده‌ ما.

 ‏

 ‏آن‌گاه‌ ابراهیم عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلام بر مقام‌ خود و به‌قولی‌ بر فراز حجرالاسود و به‌قولی‌ بر فراز صفا و به‌قولی‌ بر فراز کوه‌ ابوقبیس‌ برآمد و چنین‌ ندا داد:

 ‏

 ‏هان‌ ای‌ مردم‌! بدانید که‌ پروردگار شما خانه‌ای‌ برای‌ خود برگرفته‌ و بر شما حج‌ این‌ خانه‌ را فرض‌ گردانیده‌ پس‌ پروردگارتان‌ را اجابت‌ گویید، لبیك‌ اللهم‌ لبیك‌

 ‏

 ‏نقل‌ است‌ که: کوهها همه‌ سر خم‌ کردند و الله متعال‌ صدای‌ ابراهیم عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلام  را به‌همه‌ اطراف‌ و اکناف‌ زمین‌ و نیز به‌ همه‌ کسانی‌ که‌ در رحمهای‌ مادران‌ و پشت‌های ‌پدرانشان‌ بودند، رسانید پس‌ همه‌ چیزهایی‌ که‌ صدای‌ ابراهیم را شنیدند ـ اعم‌از سنگ‌ و درخت‌ و غیره‌ ـ و همه‌ کسانی‌ که‌ الله (عَزَّ وَ جَل)  تا روز قیامت‌ بر آنان مقدر کرده‌ که‌ به‌ حج‌ خانه‌ کعبه‌ مشرف‌ شوند، پاسخ‌ دادند: «لبیك‌ اللهم‌ لبیك: به‌فرمان‌ حاضریم‌ بارخدایا! به‌ فرمان‌ حاضریم‌».

 ‏

 ‏الله متعال در مورد ابراهیم عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلام می فرماید:

 ‏

 ‏إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا...

 

 ‏به راستی ابراهیم (به تنهایی) یک امت بود ، فرمانبردار الله ، حنیف (= خالی از انحراف) بود...

 

سوره النَّحل آیه ۱۲۰

  • حسین عمرزاده

امام ابن کثیر رَحِمَهُ الله :

 
اهل سنت و جماعت ، در خصوص هر قول و فعلی که از صحابه ( یاران پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم ) رَضِيَ اللهُ عَنهُم به ثبوت نرسیده باشد ، اصطلاح "بدعت" را استفاده می نمایند.
 
چون اگر ( آن قول یا فعل ) خیر و نیکو می‌بود،صحابه در انجام آن از ما پیشی گرفته بودند...
 
أَهْلُ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ فَيَقُولُونَ فِي كُلِّ فِعْلٍ وَقَوْلٍ لَمْ يَثْبُتْ عَنِ الصَّحَابَةِ: هُوَ بِدْعَةٌ؛ لِأَنَّهُ لَوْ كَانَ خَيْرًا لسبقونا إليه...
 
تفسیر ابن کثیر ۲۷۸ / ۷
  • حسین عمرزاده

همسر فرعون، آسیه رَضِيَ اللهُ عَنها گفت:

{رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ}

یعنی:

«پروردگارا! برای من نزد خود خانه‌ای در بهشت بنا کن!»

[التحريم: ۱۱]

ابن کثیر رَحِمَهُ الله می‌گوید:

«قال العلماء: اختارت الجار قبل الدار.»

علما فرموده‌اند: ایشان همسایه را پیش از خانه انتخاب کرده است.

تفسير ابن كثير، الناشر: دار طيبة، ج ۸، ص ۱۷۲

  • حسین عمرزاده

رومی‌ها صحابی بزرگوار، عبدالله بن حُذافه و یارانش رَضِيَ اللهُ عَنهُم را اسیر کردند...

پادشاه آن‌ها به عبدالله گفت: از دین خود برگرد و نصرانی ( مسیحی ) شو تا من تو را در حکومت خود شریک گردانم و دخترم را به ازدواج تو در آورم.

عبدالله گفت: اگر تو همه‌ی حکومت خود را به من بدهی، از آيین محمد (صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم) بر نمی‌گردم.

پادشاه گفت: پس من تو را به قتل می‌رسانم.

عبدالله گفت: اشکالی ندارد.

آن‌گاه به تیراندازان، دستور داد به سوی او شلیک بکنند، ولی او را هدف قرار ندهند. و در همین حال او را به آيین مسیحیت دعوت می‌دادند. عبدالله نمی‌پذیرفت. سپس پادشاه دستور داد تا اسیری از مسلمانان را بیاورند و جلوی چشم حذافه داخل آب جوش بیندازند. آن‌ها مردی از مسلمانان را آوردند و داخل آب جوش انداختند، دیری نگذشت که جز استخوان‌هایش چیزی باقی نماند. آن‌گاه دوباره آيین نصاری را به او پیشنهاد کردند، اما عبدالله نپذیرفت. سپس پادشاه دستور داد تا عبدالله را به داخل آب جوش بیندازند.

وقتی آن‌ها او را از زمین بلند کردند، به گریه افتاد.

پادشاه که فکر می‌کرد ترسیده است، دستور داد تا دوباره او را برگردانند و گفت: چرا گریه می‌کنی؟

عبدالله گفت: به این خاطر گریه می‌کنم که فقط یک جان دارم، ای کاش به اندازه‌ی موهای بدنم جان می‌داشتم و همه را یکی بعد از دیگری در راه الله از دست می‌دادم.

در بعضی روایات آمده است که او را تا چند روز زندانی کردند و آب و آذوقه ندادند، سپس پادشاه دستور داد تا برای او گوشت خوک و شراب ببرند.

عبدالله از خوردن آن‌ها امتناع ورزید.

پادشاه او را احضار نمود و پرسید: چرا غذا نخوردی؟

عبدالله گفت: در چنین حالتی خوردن آن‌ها برایم اشکالی نداشت، ولی چون می‌دانستم که تو خوشحال می‌شوی از آن نخوردم.

پادشاه گفت: آیا حاضری پیشانی مرا ببوسی تا تو را آزاد کنم؟

عبدالله گفت: همراهانم را نیز آزاد می‌کنی؟

پادشاه قول داد که همراهان او را نیز آزاد می‌کند.

آن‌گاه عبدالله پذیرفت و پیشانی او را بوسه زد. پادشاه نیز به قولش وفا کرد و آن‌ها را آزاد نمود.

هنگامی که عبدالله به مدینه رسید و جریان را برای عُمَر رَضِيَ اللهُ عَنهُ تعریف کرد، عمر رَضِيَ اللهُ عَنهُ  گفت: حق عبدالله بر همه‌ی ما است که پیشانی او را بوسه زنیم و قبل از همه من آن‌ را بوسه خواهم زد و برخاست و پیشانی عبدالله را بوسید.

[تفسیر ابن کثیر.٢/٦١٠]

  • حسین عمرزاده

عِكْرِمَة رَضِيَ اللّهُ عَنهُ :

لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَهُوَ يَفْرَحُ وَيَحْزَنُ، وَلَكِنِ اجْعَلُوا الفَرَح شُكْرًا وَالْحُزْنَ صَبْرًا

هیچ‌کس نیست که شادی و اندوه را تجربه نکند، اما شادی‌تان را با شکرگزاری همراه کنید و اندوه‌تان را با صبر.

[تفسیر القرآن العظیم، جلد هشتم، صفحه ۲۷]

  • حسین عمرزاده

{وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ}

و به نفس ملامتگر سوگند می‌خورم. [القيامة: ۲]

 

 

 

حسن بصری رحمه‌الله در تفسیر این آیه می‌گوید:

 

"إن المؤمن والله ما نراه إلا يلوم نفسه. ما أردت بكلمتي، ما أردت بأكلتي، ما أردت بحديث نفسي، وإن الفاجر يمضي قدما ما يعاتب نفسه."


«به الله سوگند! مؤمن همیشه نفس خود را سرزنش می‌کند، و می‌گوید: چرا چنین گفتم؟ از این خوردنم چه هدفی داشتم؟ وسوسه‌هایی که از خاطرم گذشت بیانگر چیست؟ ولی شخص فاجر بدون هیچ هراسی به پیش می‌رود و بر هیچ چیزی خود را سرزنش نمی‌کند».


 

تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۸۳.

  • حسین عمرزاده

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ  وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون

الله کسی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس مؤمنان باید بر الله توکل کنند. [التغابن : ۱۳]

 

 

امام ابن‌کثیر دمشقی شافعی می‌نویسد:

 

"فالأول خبر عن التوحيد، ومعناه معنى الطلب، أي: وحدوا الإلهيّة له، وأخلصوها لديه، وتوكّلوا عليه."

«عبارتِ «اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُو»، گرچه در ظاهر جمله‌ای خبری درباره‌ی توحید است، اما در معنا، مفهومِ «درخواست و فرمان» دارد؛ یعنی: یکتایی و توحیدِ الوهیت را برای خداوند محقق سازید، آن را برای او خالص گردانید، و بر او توکل کنید.»


 

تفسیر القرآن العظیم.

  • حسین عمرزاده

امام ابن‌کثیر شافعی دمشقی رحمه‌الله می‌نویسد:

 


"وأما أهل السنة والجماعة فيقولون في كل فعل وقول لم يثبت عن الصحابة : هو بدعة ; لأنه لو كان خيرا لسبقونا إليه ؛ لأنهم لم يتركوا خصلة من خصال الخير إلا وقد بادروا إليها ."

 

«و امّا اهل سنّت و جماعت دربارۀ هر فعل و گفتاری که از صحابه ثابت نشده باشد، می‌گویند: این بدعت است؛ زیرا اگر خیر و نیکی در آن وجود داشت، آنان بر ما پیشی می‌گرفتند، چرا که هیچ خصلتی از خصال نیکو را وانگذاشتند مگر آن‌که بر آن شتاب ورزیدند.»

 


تفسیر ابن‌کثیر، ذیل آیهٔ ۱۱ سورهٔ «الأحقاف».

  • حسین عمرزاده

امام حسن بصری رحمه‌الله :

 

"المؤمن يعمل بالطاعات وهو مُشْفِق وَجِل خائف، والفاجر يعمل بالمعاصي وهو آمن".

«انسانِ مؤمن به عبادت می‌پردازد، در حالی که دلش آمیخته به ترس و نگرانی (از قبول نشدن عباداتش) است؛

ولی فردِ فاجر و گنهکار، در حالی سرگرم گناه است که خود را از عذاب پروردگار نیز ایمن می‌پندارد.»

 

 

تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۵۱.

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest