سالم بن عبدالله بن عمرخطاب، مردی پرهیزگار و پارسا بود. و هشام بن عبدالملک به روزگار خلافت خویش به کعبه رفت و سالم را دید و او را گفت: ای سالم! از من چیزی بخواه! و او گفت: از خدا شرم دارم که در خانه او از دیگری بخواهم.
و چون بیرون رفت هشام پی او رفت و گفت: اینک نیاز خویش از من بخواه.
سالم گفت: دنیوی خواهم؟ یا اخروی؟
هشام گفت: دنیوی بخواه.
سالم گفت: از آنکه داشتهاست نخواستهام چگونه از تو خواهم که نداری.
کشکول-شیخ بهایی/دفتر پنجم-قسمت دوم|بخش پنجم-قسمت اول
- ۰ نظر
- ۱۹ دی ۹۷ ، ۲۳:۱۶