زنی از تابعین این چنین مناجات می کرد و می گفت :
سبحانك، ما أضيق الطريق على من لم تكن دليله! سبحانك ما أوحش الطريق على من لم تكن أنيسه!.
- ۰ نظر
- ۲۷ آبان ۰۱ ، ۱۰:۰۰
زنی از تابعین این چنین مناجات می کرد و می گفت :
سبحانك، ما أضيق الطريق على من لم تكن دليله! سبحانك ما أوحش الطريق على من لم تكن أنيسه!.
وَهب بن مُنَبِّه رَحِمَهُ الله :
«همه چیز در آغاز کوچک به نظر میرسد، سپس بزرگ میشود، به جز مصیبت که در آغاز بزرگ به نظر میرسد سپس کوچک میشود».
«مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يَبْدُو صَغِيرًا ثُمَّ يَكْبُرُ، إِلَّا الْمُصِيبَةُ فَإِنَّهَا تَبْدُوَ كَبِيرَةً ثُمَّ تَصْغُرُ»
حِلیَةُ الأولیاء ۴/ ۶۳
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا
(ای پیامبر!) بگو :«آیا شما را به زیان کارترین(مردم) در کارها، خبر دهیم .
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
کسانی که تلاش و کوشش شان در زندگی دنیا تباه و ضایع شده، وبا این حال گمان می کنند که کار نیک انجام می دهند».
[کهف: ۱۰۳ ـ ۱۰۴]
امام قُرطُبي رَحِمَهُ الله می فرماید:
این نشان میدهد که برخی از مردم کارهایی انجام میدهند که گمان میکنند نیکوکارند در حالی که زحمتشان به هدر رفته است. آنچه باعث به هدر رفتن تلاش میشود
۱. یا فساد اعتقاد است
۲. و یا ریاکاری.
فيه دلالة على أن من الناس من يعمل العمل وهو يظن أنه محسن وقد حبط سعيه ، والذي يوجب إحباط السعي إما فساد الاعتقاد أو المراءاة...
الجامِع لِأحکامِ القرآن
امام عبدالله بن مبارک میگوید: سفیان ثوری رَحِمَهُ الله به من نوشت:
علمت را منتشر کن، و از شهرت بترس.
«بُثَّ عِلْمَكَ , وَاحْذَرِ الشُّهْرَةَ»
حِلیَةُ الأولیاء: ۷/ ۷۰
بهترین روزی آن است که نه سرکش ات کند و نه غافل ات سازد.
یعنی: بر مردم سرکش نکند و از یاد الله غافل نسازد.
ـ قَتادة بن دِعامَة السَّدوسي رَحِمَهُ الله
عَنْ قَتَادَةَ، {وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ} [الشّورى: ٢٧] الْآيَةَ قَالَ: " كَانَ يُقَالُ: خَيْرُ الرِّزْقِ مَا لَا يُطْغِيكَ وَلَا يُلْهِيكَ "
شُرَیح رَحِمَهُ الله میگوید:
من دچار مصیبت میشوم و الله را برای آن مصیبت چهار بار حمد میگویم:
۱- حمدش میگویم که دچار مصیبتی بزرگتر نشدم،
۲- و حمدش میگویم که توفیق صبر را به من عطا کرد،
۳- و حمدش میگویم که به امید اجر و پاداش، توفیق گفتن «انا لله...» به من عطا کرد،
۴- و حمدش گویم که این مصیبت را در دینم قرار نداد.
إِنِّي لأُصَابُ بِالمُصِيْبَةِ فَأَحْمَدُ اللهَ عَلَيْهَا أَرْبَعَ مَرَّاتٍ, أَحْمَدُ إِذْ لَمْ يَكُنْ أَعْظَمَ مِنْهَا, وَأَحْمَدُ إِذْ رَزَقَنِي الصَّبْرَ عَلَيْهَا, وَأَحْمُدُ إِذْ وَفَّقَنِي لِلاسْتِرْجَاعِ لِمَا أَرْجُو مِنَ الثَّوَابِ وَأَحْمَدُ إِذْ لَمْ يَجْعَلْهَا فِي دِيْنِي.
سِیَر أعلام النُّبَلاء ۵/ ۵۲
پیشوای محدث و زاهد،بِشر بن حارِث رَحِمَهُ الله:
برای آنکه یادت کنند کار [خیر] انجام نده. نیکیات را بپوشان همانگونه که گناهت را میپوشانی!
لاَ تَعْمَلْ لِتُذْكَرَ، اكْتُمِ الحَسَنَةَ كَمَا تَكْتُمُ السَّيِّئَةَ.
سِیَر أعلام النُّبَلاء: ۱۰/ ٤٧٦
گاهی پروردگار متعال تثبیت قلب علمای عامل با ایمان را به وسیله سخن عوام رقم می زند!
امام احمد بن حَنبَل رَحِمَهُ الله در رابطه با اتفاقات مرتبط با فتنه خلق قرآن می فرماید :
از زمانیکه دچار این مساله شدم،سخنی قدرتمند تر از سخن صحرانشینی که در ( منطقه ) رَحبَةُ طَوق به من گفت نشنیدم.
گفت : ای احمد ، اگر در راه حق کشته شوی شهید شدی
و اگر زنده بمانی،زندگی ای ستوده و عزتمند خواهی داشت.
و این سخنش باعث تقویت قلبم شد.
ما سمعتُ كلمة منذ وقعت في هذا الأمر أقوى من كلمة أعرابيّ كلَّمني بها في رَحْبة طَوْق، قال: يا أحمد، إن يَقْتُلُكَ الحقُّ مُتَّ شَهِيدًا، وإن عشْت عشت حميدًا. فقوي قلبي.
تاريخُ الإسلام لِلذَّهَبي، ١٠٣٦/٥
سَلّامُ بن أبي مُطيع رَحِمَهُ الله :
«برای نعمتی که الله در دینت به تو بخشیده شکرگزارتر از نعمتی باش که در دنیایت به تو عطا کرده است».
كُنْ لِنِعْمَةِ اللهِ عَلَيْكَ فِي دِينِكَ أَشْكَرُ مِنْكَ لِنِعْمَةِ اللهِ عَلَيْكَ فِي دُنْيَاكَ.
حِلیَة الأولیاء: ۶/ ١٨٨
امام نَوَوي رَحِمَهُ الله :
«بدان كه تلاوت قرآن مؤكدترين ذكرهاست و بنابراين بايد بر آن مداومت نمايی و هيچ شب و روزی بدون تلاوت بر تو نگذرد».
اعلم أن قراءة القرآن آكد الأذكار كما قدّمنا، فينبغي المداومة عليها، فلا يُخلي عنها يوماً وليلة.
الأذكار ١١٠
سعید بن العاص رَضِيَ اللهُ عَنهُ :
فرزندم، اسباب بزرگواری اگر آسان و در دسترس بود دونمایگان از شما سبقت میگرفتند، اما سخت است و تنها کسانی که فضیلتش را بدانند و امید پاداش داشته باشند بر آن صبر میکنند.
«يَا بُنَيَّ، إِنَّ الْمَكَارِمَ لَوْ كَانَتْ سَهْلَةً يَسِيرَةً لَسَابَقَكُمْ إِلَيْهَا اللِّئَامُ، وَلَكِنَّهَا كَرِيهَةٌ مُرَّةٌ لَا يَصْبِرُ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ عَرَفَ فَضْلَهَا، وَرَجَا ثَوَابَهَا»
مکارم الأخلاق ابن ابي الدنیا: ٣٠
ملّا علی قاری حنفی رَحِمَهُ الله :
«باب نکاح بر باب جهاد مقدم داشته شده است به این سبب که ایجاد یک مؤمن برتر از اعدام هزار کافر است.
چون هدف اصلی از جهاد،وجود ایمان و اهل ایمان است».
وَلِذَا قَدَّمَ كِتَابَ النِّكَاحِ عَلَى بَابِ السِّيَرِ وَالْجِهَادِ ; لِأَنَّ ; إِيجَادَ مُؤْمِنٍ أَفْضَلُ مِنْ إِعْدَامِ أَلْفِ كَافِرٍ...
،لِأَنَّ الْمَقْصُودَ بِالذَّاتِ مِنَ الْجِهَادِ وُجُودُ الْإِيمَانِ وَأَهْلِهِ.
مِرقاةُ المَفاتيح ٦/٢٤١٢
ابن حَزم رَحِمَهُ الله :
"هر کس به مقدار کمی که دارد در مقابل فراوانی که در نزد توست اکتفا کند، براستی همانند تو غنی است هر چند تو ثروت قارون را داشته باشی."
من اكْتفى بقليله عَن كثير مَا عنْدك فقد ساواك فِي الْغنى وَلَو أَنَّك قَارون
الْأَخْلَاقُ وَ السِّيَر | صـ ١٩٥
مالک بن دینار رَحِمَهُ الله :
از وقتی مردم را شناختم نه برای ستایش آنها شاد شدم و نه از نکوهش شان ناراحت.
گفتند: چگونه؟
گفت: چون هم ستایشگر آنها زیادهروی میکند و هم نکوهشگرشان!
مُنْذُ عَرَفْتُ النَّاسَ لَمْ أَفْرَحْ بِمِدْحَتِهِمْ وَلَا أَكْرَهُ مَذَمَّتَهُمْ» قِيلَ: وَلِمَ ذَلِكَ قَالَ: لِأَنَّ مَادِحَهُمْ مُفَرِّطٌ وَذَامُّهُمْ مُفَرِّطٌ.
حِلیَةُ الأَولیاء: ج ٢ ص ٣٧٢
جوانی نزد ابن شاذان آمد و گفت:
رسول الله ﷺ را در خواب دیدم و به من فرمودند: ابن شاذان را پیدا کن و هرگاه او را دیدی سلام مرا به او برسان، شیخ گریست و گفت:
هیچ عملی از خود سراغ ندارم که مرا مستحق چنین تشریفی کرده باشد جز صبرم بر قرائت حدیث و تکرار درود بر پیامبر ﷺ، هر بار که نام ایشان آورده میشود.
...فَدَخَلَ شَابٌّ، فَسَلَّمَ، ثُمَّ قَالَ: أيكم أبو علي بن شاذان؟ فأشرنا إليه، فقال له: أَيُّهَا الشَّيْخُ! رَأَيْتُ رَسُوْلَ اللهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- فِي المَنَامِ، فَقَالَ لِي: سَلْ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بنِ شَاذَانَ، فَإِذَا لَقِيْتَهُ، فَاقْرِهِ مِنِّي السَّلاَمَ، وَانْصَرَفَ الشَّابُّ، فَبَكَى الشَّيْخُ، وَقَالَ: مَا أَعْرِفُ لِي عَمَلاً أَسْتَحِقُّ بِهِ هَذَا، إلَّا أَنْ يَكُوْنَ صَبْرِي عَلَى قِرَاءةِ الحَدِيْث وَتكرير الصَّلاَة عَلَى النَّبِيِّ -صلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسلَّم- كُلَّمَا ذُكِرَ.
سِيَر أعلام النُّبَلاء ج ١٣ ص ١٣٥
امام شافعی رَحِمَهُ الله :
اگر دوات و مرکبدان ها نمی بودند ، بی دین ها بر روی منبرها سخنرانی می کردند.
لَوْلَا المحابر لَخَطَبَتِ الزَّنَادِقَةُ عَلَى الْمَنَابِرِ.
ذَمُّ الكلام للهروي ٣/٣٤
مردی در مجلس عبدالله بن مبارک رَحِمَهُ الله عطسه کرد اما «الحمدلله» نگفت. ابن مبارک به او گفت: پس از عطسه چه میگویند؟
گفت: الحمدلله
ابن مبارک گفت: یَرحَمُكَ الله!
عَطَسَ رَجُلٌ عِنْدَ ابْنِ الْمُبَارَكِ فَلَمْ يَحْمَدِ اللهِ , فَقَالَ ابْنُ الْمُبَارَكِ: " إِيشِ يَقُولُ الْعَاطِسُ إِذَا عَطَسَ؟ قَالَ: يَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَقَالَ لَهُ: يَرْحَمُكَ اللهُ "
حِلیَةُ الأولیاء: ۸/ ۱۷۰
هدف ابن مبارک این بود که بدون یادآوری مستقیم به آن مرد و خجالتزده شدن او، بر اساس سنت پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم پاسخ عطسهاش را بگوید.
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِذَا عَطَسَ أَحَدُكُمْ فَلْيَقُلْ: الْحَمْدُ لله، وَلْيَقُلْ لَهُ أَخُوهُ أَوْ صَاحِبُهُ: يَرْحَمُكَ الله، فإذا قال لَهُ: يَرْحَمُكَ الله، فَلْيَقُلْ: يَهْدِيكُمُ اللّهُ وَيُصْلِحُ بَالَكُمْ»: «هرگاه يکی از شما عطسه زد، بايد بگويد: "الْحَمْدُلله" و برادر يا دوستش به او بگويد: "يَرْحَمُكَ الله" و چون (برادر يا دوستش) به او "يَرْحَمُكَ الله" گفت، عطسه زننده باید بگويد: "يَهْدِيكُمُ اللّهُ وَيُصْلِحُ بَالَكُمْ"». [يعنی: الله شما را هدايت کند و احوال تان را اصلاح بگرداند.]
صحيح بخاري ٦٢٢٤
ابن حِبّان رَحِمَهُ الله :
چه بسیار جداییهای بین برادران و ترکِ دوستان که آغازش از یک شوخی بوده است.
كم من افتراق بين أخوين وهجران بين متآلفين كان أول ذلك المزاح.
رَوضَةُ العُقلاء: ۷۸
وَهْب بن مُنَبِّه رَحِمَهُ الله :
«هرگاه شنیدی کسی تو را برای آنچه نداری ستایش میکند، خود را ایمن ندان که تو را برای عیبی که نداری نکوهش کند!»
إِذَا سَمِعْتَ مَنْ يَمْدَحُكُ بِمَا لَيْسَ فِيْكَ، فَلاَ تَأْمَنْهُ أَنْ يَذُمَّكَ بِمَا لَيْسَ فِيْكَ.
از امام شافعی رَحِمَهُ الله نقل شده که مردی به شَعبي رَحِمَهُ الله گفت :