| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

از حکیمے پرسیدند:
چرا از کسے که اذیتت مےکند انتقام نمےگیری؟
با خنده جواب داد:
آیا حکیمانه است سگے را که گازت گرفته را گاز بگیری؟!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۳۶


دریافت عکس نوشته
حجم: ۲۹۶ کیلوبایت

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۳۶


دریافت عکس نوشته
حجم: ۸۶.۶ کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۲

هر زمان گمان بد نسبت به یک مسلمان در وجودت شکل گرفت، سزاوار و لایق توست که حرمتِ او را بیشتر از قبل نگاه داری، بیشتر ملاحظه‌اش کنی و دعای خیر در حقش کنی؛ زیرا این رفتارت موجب خشم و ناامیدی شیطان می‌گردد و او را از تو دور می‌سازد. به این ترتیب شیطان به خاطر ترس از اشتغال تو به دعای خیر و مراعات بیشتر حق و حقوق برادرت، ظن و گمان بد در درونت القا نمی‌کند.


احیاء علوم الدین: ج۳-۱۵۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۰۸

امام ابوبکر باقلانی _ رحمه الله _  که به قدرت مناظره مشهور بود با راهبی مسیحی برخورد کرد

راهب به وی گفت: شما مسلمانان نژاد پرستید

امام گفت: و آن در چیست؟

راهب گفت: ازدواج با اهل کتاب ( یهودی و مسیحی) را برای خود مباح می شمارید و ازدواج غیر خودتان با دخترانتان را مباح نمی شمارید

امام به وی گفت: با زن یهودی ازدواج می کنیم چرا که ما به موسی ایمان آورده ایم

و با زن مسیحی ازدواج می کنیم چون به عیسی آیمان آورده ایم.

و شما نیز هرگاه به محمد ایمان آورید دخترانمان را به نکاحتان در می آوریم

و آنکه انکار می ورزید مبهوت و حیران ماند.


..............................


ابوبکر باقلانی _ رحمه الله تعالی _ از بزرگترین علمای عصرش بوده است، خلیفه ی عباسی او را در سال ۳۷۱ هجری جهت مناظره با مسیحیان قسطنطنیه برمی گزیند.

وقتی که پادشاه روم شنید ابوبکر باقلانی آمده است به اطرافیانش امر کرد که ارتفاع در ورودی را کوتاه کنند طوری که باقلانی هنگامه ی دخول مجبور شود سر و بدنش را همانند حالت رکوع پایین بیاورد تا جلوی قیصر روم و اطرافیانش خوار گردد

زمان موعود که باقلانی حاضر بود حیله را شناخت پس بدنش را برعکس نمود و به حالت رکوع رفت سپس از در وارد شد و به سمت عقب قدم زنان حرکت کرد طوری که پشتش به جای صورت و جلویش به قیصر روم بود

اینجا بود که قیصر دانست جلوی وی مردی زیرک و هشیار قرار دارد 

باقلانی که داخل شده بود خوش و بشی نمود و به آنها سلام نکرد [ به دلیل نهی پیامبر_ صلی الله علیه و آله و سلم _ از ابتدا سلام کردن با اهل کتاب ] سپس رو به راهب اکبر کرد و گفت: حال شما و همسر و فرزندانتان چطور است؟

قیصر روم عصبانی شد و گفت:

مگر نمی دانی که راهبان ما ازدواج نمی کنند و صاحب فرزندان نمی شوند؟

ابوبکر گفت: الله اکبر... راهبانتان را از ازدواج و اینکه صاحب فرزندان شوند مبرا می دارید و پروردگارتان را متهم می کنید که مریم را به زَنی گرفته و از او صاحب عیسی شده است؟؟؟

پس قیصر عصبانی تر شد و با کمال پر رویی گفت:

در رابطه با آنچه عائشه انجام داد حرف حسابت چیست؟

ابوبکر گفت:

اگر عائشه مورد اتهام ( منافقان  ) قرار گرفته همانا که مریم نیز مورد اتهام ( یهود به او تهمت زدند ) قرار گرفته است و هر دوی آنان پاک و پاکیزه اند، البته عائشه ازدواج کرده بود و بچه دار نشد ولی مریم صاحب فرزند شد در حالیکه ازدواج نکرده بود پس کدامیک از این دو به این تهمت باطل نزدیکترند و حاشا که آن دو _ رضی الله عنهما _ محل تهمت باشند.

و قیصر جنونش گل کرد .....

قیصر گفت: آیا پیامبرتان جهاد می کرد؟

ابوبکر گفت: آری

قیصر گفت: آیا در خط مقدم لشگر به جنگ می پرداخت؟

ابوبکر گفت: آری 

قیصر گفت: آیا پیروز می گشت؟

ابوبکر گفت: آری

قیصر گفت: آیا شکست می خورد؟

ابوبکر گفت: آری

قیصر گفت: عجیب است، پیامبر و شکست بخورد؟؟؟

ابوبکر گفت: و پروردگار باشد و به صلیب کشیده شود؟؟؟

و کسی  که کفر ورزیده بود مبهوت شد .....


تاریخ بغداد،( ۳۷۹/۵)،خطیب بغدادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۰

مرد نادانى چشم درد سختی گرفت و به جاى پزشک نزد دامپزشک رفت . دامپزشک همان دارویى را که براى درد چشم حیوانات تجویز مى کرد به چشم او کشید و او کور شد. او از دست دامپزشک شکایت کرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر کرده و به محاکمه کشید. راءى نهایى دادگاه این شد که قاضى به دامپزشک گفت : برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست ، اگر این کور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشک نمى آمد.

هدف از این حکایت آن است که : هر کس کاری را به شخص نا آزموده و غیر متخصص واگذارد، علاوه بر اینکه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان کم خرد و سبکسر خوانده خواهد شد.

ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه کارهاى خطیر
بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر

- برگرفته از گلستان سعدی -

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۳۷

روز بگذشته خیالست که از نو آید
فرصت رفته محالست که از سر گردد

زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد

پروین اعتصامی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۴۷

از ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها نقل شده که: گروهی از رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره‌ی کاهنان پرسیدند. پیامبر صلی الله علیه وسلم درپاسخ به آنان فرمود: «چیزی نیستند». (سخن آنان، هیچ اعتباری ندارد.) صحابه عرض کردند: یا رسول الله! گاهی، سخنانی می‌گویند که حقیقت دارد؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آن سخن حق است که یک جن (شیطان) آن را (از عالم بالا) استراق سمع می‌کند و مانند کرکری خواندن مرغ به گوش دوستش می‌رساند. آنگاه، کاهنان، صد دروغ به آن می‌افزایند» (و به مردم می‌گویند.)


(م/۲۲۲۸)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۴۰

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی انده ِ خویش با دشمنان که لا حول گویند شادی کنان


گلستان سعدی باب چهارم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۵۳

پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت:

چه خوب است اگر پادشاهی جاودانه باشد!

وزیرگفت:

اگرجاودانه بود ، نوبت به تو نمی رسید!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۹

مبلغین صلیبی تلاش های فراوانی برای مسیحی کردن مغولان انجام میدانند و ازهیچ کاری دراین راه دریغ نمی ورزیدند؛ هلاکو نیز چون همسرش ظفر خاتون مسیحی بود هیچ گونه ممانعتی بر این کار نمیکرد.

در یکی از روز ها صلیبیان جشن بزرگی به خاطر مسیحی شدن یک فرمانده مغولی برگزار کردند.

یکی از بزرگان اهل صلیب شروع به سخنرانی کرد، سپس توهین و ناسزاگویی های فراوانی را به پیامبر(صلی الله علیه و سلم) روا داشت.

سگی شکاری در آنجا به زنجیر کشیده شده بود و هنگامی که آن صلیبی کینه توز به پیامبر صلی الله علیه وسلم ناسزا گفت، سگ زنجیرش را پاره کرد و به سمتش یورش برد و او را زخمی کرد، پس از تلاش بسیار وی را از چنگش نجات دادند.

تعدادی از حاضرین گفتند: این به خاطر توهین نسبت به محمد روی داد.

اما آن مسیحی گفت: هرگز، بلکه این سگ هنگامی که دید با دستم اشاره می کنم،

گمان برد که میخواهم به وی صدمه بزنم.

سپس دوباره شروع به ناسزا و توهین به پیامبر صلی الله علیه وسلم کرد.

در آن هنگام سگ دوباره زنجیرش را درید و به سمت وی حمله کرد، گلویش را شکافت و آن صلیبی حاقد را همان لحظه به هلاکت رساند.

به خاطر همین موضوع بیش از چهل هزار مغولی ایمان آورده و اسلام را برگزیدند.


الدررالکامنة امام ابن حجر عسقلانی- جلد ٣ _صفحه ٢٠٢

---------------------------------------------------------------

کان النَصارَى یَنْشُرون دُعاتَهم بین قَبائل المغُول طَمَعًا فی تَنصِیرهم، وقد مَهَّدَ لهم الطاغِیة هُولاکُوسَبِیل الدَعْوَة بِسَبَبِ زَوْجَتِه الصَلِیبیّة ظفر خاتون، وذاتَ مَرّةٍ تَوَجَّه جماعةٌ مِن کِبار النَصارَى لِـحُضور حَفْلٍ مَغُولِیٍّ کَبِیر عُقِدَ بِسَبَبِ تَنَصُّرِ أَحَدِ أُمَراءِ المَغُول، فأخَذَ واحِدٌ مِن دُعاةِ النَصارَى فی شَتْمِ النَبِیّ صلى الله علیه وسلم، وکان هناک کَلْبُ صَیْدٍ مَرْبُوطٌ، فلَمّا بَدَأَ هذا الصَلِیبِیّ الحاقِدُ فی سَبِّ النَبیّ صلى الله علیه وسلم زَمْجَرَ الکَلْبُ وهاجَ ثم وَثَبَ علَى الصَلِیبیّ وخَمَشَهُ بِشِدّة، فخَلَّصُوه منه بَعْد جَهْدٍ. فقال بعضُ الحاضِرِینَ: هذا بکَلامِک فی حَقّ مُحمّد علیه الصلاة والسلام، فقال الصلیبیّ: کلا، بل هذا الکَلبُ عَزِیز النَفْسِ رَآنِی أُشِیرُ بِیَدِی فَظَنَّ أَنِّی أُرِیدُ ضَرْبَه، ثُم عادَ لِسَبِّ النَبیّ وأَقْذَعَ فِی السَبّ، عِندَها قَطَعَ الکَلْبُ رِباطَه وَوَثَبَ علَى عُنُق الصَلِیبییّ وَقَلَعَ زَوْرَه فی الحال فمَاتَ الصَلِیبیّ مِن فَوْرِه، فعِندَها أَسْلَم نَحوأَربَعِین أَلْفاً مِن المَغُول.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۲۵

امام شافعی رحمه الله:


«اگر تمام تلاشت را بکنی که همه مردم از تو راضی باشند، پس [آگاه باش] راهی نداری [که بتوانی همه را راضی نگه داری]

حال که چنین است، عمل و نیت خود را خالصانه برای الله عزوجل بگردان.»


[مناقب البیهقی: ۱۷۳/۲]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۶

از مترسکی سوال کردم آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای؟
پاسخم داد و گفت: در ترساندن و آزار دیگران لذتی بیاد ماندنی است.
پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم...
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: راست گفتی من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم...
گفت: تو اشتباه می کنی زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد،
مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۸

ابن مسعود رضی الله عنه خطاب به تابعین می‌گفت:

شما در دورانی هستید که فقیهان بسیارند و خطیبان اندک، و زمانه‌ای بر شما خواهد گذشت که فقیهانتان کم‌اند و خطیبانتان بسیار! 

الأدب المفرد بخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۸

حاتم رحمه الله:

 به خلق نظر کردم: هر کس برای خودش یاری داشت؛ آنگاه که بر قبری گذر کردم، دیدم که تنهاست و یاری ندارد.

پس نیکی هایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر همراهم باشد.



[مختصر منهاج القاصدین ۲۸]

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۳۴

قلمی از قلمدان قاضی افتاد.
شخصی که آنجا حضور داشت گفت :جناب قاضی کلنگ خود را بردارید.
قاضی خشمگین گفت :مردک این قلم است نه کلنگ تو هنوز قلم و کلنگ را از هم باز نشناسی.
مرد گفت :هر چه هست باشد تو خانه مرا با آن ویران کردی.


عبید زاکانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۱۱

آنان تنها امام مذهب نبودند، پیشوایان اخلاق نیز بودند...

امام احمد بن حنبل رحمه الله سال‌ها در فتنه‌ی معروف به «خلق قرآن» شکنجه و زندانی شد، اما پس از آنکه بعد از سال‌ها آزاد شد کسانی را که باعث این محنت وی شده بودند بخشید و گفت:


«چه سودی به تو می‌سد که الله برادر مسلمانت را به خاطر تو عذاب دهد؟!»


[سیر أعلام النبلاء]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۴

امام شافعی رحمه الله :

کسی که دوست دارد الله دل و درونش را باز کند یا اینکه آن را نورانی کند پس بر او لازم است؛ در اموری که به او مربوط نیست سخن نگوید، و از گناه دوری کند، و در بین خود و الله متعال عمل صالح پنهانی داشته باشد.

در آنچه که به تو مربوط نیست، سخن مگو، چون هرگاه سخنی گفتی، دیگر تو مالک آن نیستی، بلکه آن سخن مالک توست.


المجموع شرح المهذب ۵۲/۱۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۰۰

گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد. خود را در آب می دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رمد. نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر چون در توست نمی رنجی چون آن را در دیگری می بینی می رمی و می رنجی.


فیه ما فیه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۴


دریافت وبدئو
حجم: ۵.۴۹ مگابایت
توضیحات: سخنان شخص اول مملکت


اصل دوازدهم قانون اساسی کشور:
و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقه ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها برطبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۵۶