در خلوتِ بیابان
دوشنبه, ۲ دی ۱۴۰۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ
روایت شده است که مردی در دلِ بیابان، در تاریکیِ شب، زنی را به گناه فراخواند. زن نپذیرفت و گفت:
«اگر دین، تو را از این کار بازنمیدارد، آیا عقل هم در تو هیچگونه بازدارندگی ندارد؟»
مرد پاسخ داد: «کسی ما را نمیبیند، جز ستارهها.»
زن گفت:
"وأين مُكَوكِبُها ؟!"
«پس خدایِ این ستارهها کجاست؟!»
← بنگرید:
اعتلال القلوب، خرائطی، ج ۱، ص ۴۴؛
شعب الإيمان، بیهقی، ج ۲، ص ۲۶۶؛
محاضرات الأدباء، راغب اصفهانی، ج ۲، ص ۲۴۹.