| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۶۳۹ مطلب توسط «حسین عمرزاده» ثبت شده است

منابع تاریخی در میان کُردها به صحابه ای چون جابان الکُردی اشاره کرده اند که پسر او نامش میمون و کنیه او ابو بصیر یا ابونصیر بوده است.از جمله کسانی که به جابان والد میمون ابوبصیر اشاره کرده اند عبارتند از: ابونعیم اصفهانیابن اثیر،ابن حجر و آلوسی. و از جمله محققان معاصر نیز کسانی چون محمد امین زکی بیگ و استاد حسن محمود محمد کریم می باشند.و نیز از جمله کسانی که به میمون بن جابان الکُردی اشاره کرده،عبارتند از احمد حنبل،بخاری،ابویعلی،ابن حبان، بیهقی،خطیب بغدادی،ابن اثیر،ذهبی،ابن حجر و سیوطی.هدف از ذکر منابع در مورد جابان کُردی و پسر او ابوبصیر این بود که "کسانی" نوشته اند در هیچ کدام از کتب معتبر اسلامی نام آن ها نیامده است.بنابراین شخصیت وی را خیالی تعریف کرده اند.اما همچنانکه دیدیم بسیاری از منابع معتبر اسلامی به ذکر نام ابوبصیر و پدر او پرداخته اند،بنابراین آشنایی کُردها با اسلام به دوره قبل از فتوحات و زمان پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم برمی گردد.در دوره فتوحات نیز همچنانکه به آن اشاره شد و محقق شهیر عراقی نیز در کتاب معروف خود به نام کُردستان در برابر فتوحات اسلامی به آن پرداخته است مناطق کُردنشین به سهولت در اختیار مسلمین قرار گرفته است.

از جمله اینکه منابع به کُرد بودن مادر آخرین خلیفه اموی اشاره کرده اند.(ذهبی،سیر اعلام النبلاء،ج 6، ص 77؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج10، ص46)

مهمتر از آن اینکه محدثین در اسناد خود به موثقینی اشاره کرده اند که کُرد بوده اند.از جمله مهدی بن میمون می باشد که ذهبی این گونه از او می گوید: امام، حافظ، ثقه و یکی از معمرین می باشد او کُرد بوده و در سال 172ق وفات کرده است.از جمله کسانی که به مهدی اشاره کرده اند عبارتند از: ابن سعد، المزی و ابن حجر. از جمله کُردان دیگری که محدثان در اسناد خود از آن ها روایت کرده اند عبارتند از عمرو بن کُردی که کسانی چون احمد حنبل، ابن حبّان، ابوحاتم، طبرانی و ابن حجر از او نام برده اند و نیز جابر الکُردی که کسانی چون اسلم بن سهل، دار قطنی، طبری و سلفی از او نام برده اند.

بخش هایی از کتاب مفید:کُردها و اسلام،ستیز یا سازش؟؟!! / مؤلف: دانا مهرنوس / انتشارات: آراس 1390.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۳

مهدی ابو عبدالله گفت: شنیدم سفیان ثوری می‌فرمود:


«ابتدای علم سکوت است و دوم شنیدن علم و حفظ آن است و سوم عمل کردن به آن و چهارم نشر و تعلیم آن است».


المهدی أبا عبد الله یقول: سمعت سفیان الثوری یقول: «کان یقال أول العلم الصمت، والثانی الاستماع له وحفظه، والثالث العمل به، والرابع نشره وتعلیمه».

حافظ أبو نعیم اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۱:۱۶

ایلیا ابوماضی می‌گوید:

کم تشتکی وتقول أنک معدم   والأرض ملک والسماء والأنجم

«چقدر شکایت می‌کنی و می‌گویی که فقیر هستم و حال آنکه زمین و آسمان و ستاره‌ها، از آنِ تو هستند».

ولک الحقول وزهرها وأریجها   ونسیمها والبلبل المترنم

«باغ‌ها و گل‌ها و عطر و نسیم آن و بلبل نغمه خوان همه از آن تو هستند».

والماء حولک فضه رقراقه   والشمس فوقک عسجد یتضرم

«و آب اطرافت، همچون نقره ای می‌درخشد و خورشید بالای سرت، طلایی درخشان می‌باشد».

والنور یبنی فی السفوح وفی الذرا   دورا مزخرفه وحینا یهدم

«و نور در دامنه‌ها و قله‌ها، خانه‌های زیبا و آراسته‌ای بنا می‌کند و گاهی آن خانه‌ها را از بین می‌برد».

هشت لک الدنیا فما لک واجما؟   وتبسمت فعلام لا تتبسم؟

«دنیا به روی تو لبخند می‌زند؛ پس تو چرا افسرده و دل شکسته هستی؟ دنیا لبخند می‌زند؛ پس تو چرا لبخند نمی‌زنی»؟

إن کنت مکتئبا لعز قد مضی   هیهات یرجعه إلیک تندم

«اگر به خاطر چیز باارزشی که گذشته، افسرده هستی، پشیمانی، آن را به تو باز نمی‌گرداند».

أو کنت تشفق من حلول مصیبه   هیهات یمنع أن یحل تجهم

«یا اگر از بروز بلایی ناراحت هستی، چنین نیست که اخم کردن، مانع آمدن بلا باشد».

أو کنت جاوزت الشباب فلا تقل   شاخ الزمان فإنه لا یهرم

«اگر دوران جوانی را پشت سر گذاشته‌ای، نگو که زمانه، پیر شده؛ چون زمانه، پیر نمی‌شود».

أنظر فما زالت تطل من الثری   صور تکاد لحسنها تتکلم

«نگاه کن همواره از بالا تصویرهایی سر می‌کشند که از بس زیبا هستند، نزدیک است، حرف بزنند».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۵۸

تعداد تابعین بسیار زیادند و امکان محصور کردن آن‌ها به تعداد مشخصی وجود ندارد، و آن‌ها سه طبقه هستند: کبری و صغری و مابین آن دو.

طبقه‌‌ی کبری: کسانی هستند که بیشتر روایتشان از صحابی است، مثل: سعید بن مسیب، وعروه بن زبیر، وعلقمه بن قیس.

طبقه‌‌ی صغری: کسانی هستند که بیشتر روایتشان از تابعین بوده و جز تعداد کمی از صحابه را ملاقات نکرده‌اند، مثل: ابراهیم نخعی، وابی الزناد، ویحیى بن سعید.

طبقه‌‌ی وسط: کسانی که روایت‌های زیادی را هم از صحابی و هم از کبار تابعین نقل کرده‌اند، مانند: حسن بصری، ومحمد بن سیرین، و مجاهد، و عکرمه، و قتاده، و شعبی، و زهری، و عطاء، و عمر بن عبد العزیز، و سالم بن عبد الله بن عمر بن الخطاب.

۱– برخی از علما مثل ابن سعد تابعین را به چهار طبقه تقسیم کرده‌اند، و برخی دیگر مثل حاکم آن‌ها را به پانزده طبقه تقسیم کرده است که اولین طبقه آن‌هایی هستند که ده نفر از صحابه را ملاقات کرده باشند. (تیسیر مصطلح الحدیث، ص۱۷۹).

۲– از جمله کبار تابعین می‌توان به فقهای سبعه اشاره نمود که عبارتند از: سعید بن المسیب، قاسم بن محمد، عروه بن الزبیر، خارجه بن زید، ابوسلمه بن عبدالرحمن، عبیدالله بن عتبه و سلمان بن یسار.

افضل تابعین:

علما در تعین افضل تابعین اقوال گوناگونی دارند، و قول مشهور آنست که افضل آن‌ها سعید بن مسیب است. و ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی گفته:

الف: اهل مدینه می‌گویند: سعید ابن مسیب.

ب: اهل کوفه می‌گویند: اویس قرنی.

ج: و اهل بصره می‌گویند: حسن بصری افضل تابعین است.

و ابوبکر بن ابی داود گفته: سیده‌‌ی تابعیات «حفصه بنت سیرین» و «عمره بنت عبدالرحمن» هستند که مادر آن‌ها ام درداء صغری (که اسم او هجیمه یا جهیمه زن أبی درداء صحابی) است. (تیسیر مصطلح الحدیث؛ ص ۱۸۰).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۵۵

اگه فهمیدی مسیرو اشتباه رفتى زود برگرد حتى اگه برگشتن ده ها سال هم طول بکشه باید برگردی؛
نگو راه برگشت طولانی و تاریکه؛
نترس از این که هیچی به دست نیاری ...

جزء از کل/استیو تولتز 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۷ ، ۰۸:۲۱

اگر چه عمر تو در انتظار می گذرد
دل فقیر من! این روزگار می گذرد
بهار فرصت خوبی است گل فشانی را
به میهمانی گل رو بهار می گذرد
چه مانده ای به تماشای تیرگی و غبار
همیشه هست غبار و سوار می گذرد
تمام چشمه دلان از کنار ما رفتند
اگر نه سنگدلی جویبار می گذرد
دلی که شوق رهایی در اوست ای دل من
بدون واهمه از صد حصار می گذرد

سلمان هراتی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۲۰:۳۳

هر انسانى باید بداند که براى چه چیزى مبارزه مى کند ، شاید آنچه که من برایش مى جنگم براى دیگرى بى ارزش باشد ، اما من مى دانم که چه میکنم ...


مردی به نام اُوِه-فردریک بکمن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۳

شخصیت درونی من به گونه‌ای ست که اگر محکوم به مرگ هم بشوم، همچنان آرامش خود را حفظ خواهم کرد و حتی ممکن است شب قبل از اعدام شروع به آموختن زبان چینی کنم، تا در دام احساساتِ مبتذل و عوامانه ی خوشبینی و بدبینی نیفتم. شخصیت درونی من این دو احساس را باهم ادغام کرده و از آنها فراتر می‌رود: من یک انسان بدبین هستم بخاطر آگاهی‌ام، اما خوشبینم بخاطر اراده‌ام.

نامه های زندان/آنتونیو گرامشی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۲

برای ماهی
با سه ثانیه حافظه
تُنگ و دریا یکی ست!
دست من و شما درد نکند
که دل ِ تنگ آدم ها را
با یک عمر حافظه
توی تُنگ می اندازیم
و برای ماهی ها دل می سوزانیم!

از کتاب: برف روی خط استوا
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۲:۵۳
پاکی و صفای روح و عفت و پاکدامنی این فرمانده و زعیم کُرد و سپاهیانش باعث شده بود که هیچ کس یارای مقاومت در برابر آنها را نداشته باشد و هر لشکر و قلعه و شهری در برابرشان سر تسلیم فرود می آورد.
-----------------
منبع:کُردها و سرزمینشان/تألیف:سرهنگ شیخ عبدالوحید با مقدمه(ژنرال ایوب خان رئیس جمهور اسبق پاکستان)/مترجم:مهندس صلاح الدین. ع
انتشارات:نشر احسان ۱۳۷۸
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۷ ، ۲۰:۵۴

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش

اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر

هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مى‌شود انسان پاک

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند

هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست

در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى‌کنند

این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند

گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب



فریدون مشیری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۱

یک دلیل ساده برای گرایش 
آدم ها به "بیشعوری" این است
که با بیشعوری زودتر میتوان 
به هدف و منظور رسید ...!

کتاب بیشعوری-خاویر کرمنت 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۴

در این کشور،همه احساس می کنند که کلاه سرشان رفته است و بنابراین فکر می کنند که حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند.

................................

روح پراگ-ایوان کلیما

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۸


دریافت
حجم: ۳۱.۱ کیلوبایت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۵۹

فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده

بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام.

فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۴۹

 سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بوئی
گفت، از عیب خویش بی‌خبری
زان ره از خلق، عیب میجوئی
گفتن از زشتروئی دگران
نشود باعث نکوروئی
تو گمان میکنی که شاخ گلی
بصف سرو و لاله میروئی
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کوئی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود، این ره چگونه میپوئی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول، آن به که عیب خود گوئی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشوئی

"پروین اعتصامی"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۹
زبید یامی کوفی رحمه الله موذن مسجدی بود؛به کودکان می گفت بیایید در نماز شرکت کنید و به شما گردو می دهم.
کودکان هم در نماز شرکت می کردند و بعد از نماز دور او جمع می شدند(تا گردو بگیرند).
عده ای از کارش ایراد گرفتند؛گفت:چه اشکالی دارد که برای شان پنج درهم گردو بخرم و در عوض به نماز عادت کنند؟

[سِیَر اَعلامُ النُّبَلاء]
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۱۷


دریافت
حجم: ۹۱.۴ کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۷

یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". 
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند.
" عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود.
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". 
انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. 
نوشته بود "عطر حس هایی را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است".

فریبا وفی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۹

دوست را به فراخی و تنگی آزمای.
به فراخیِ حرمت،
و به تنگیِ سود و زیان ...

"قابوس نامه"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۲۳