امالبنین خواهر عمربنعبدالعزیز:
أم البنين بنت عبد العزيز بن مروان أخت عمر
عن علي بن أبي جملة قال: سمعت أم البنين ابنة عبد العزيز بن مروان تقول: أف للبخل، لو كان قميصاً ما لبسته، ولو كان طريقاً ما سلكته.
«علی بن ابیجمله روایت میکند که شنیدم اُمالبنین، دختر عبدالعزیز بن مروان، میگفت:
از بخل بیزارم!
اگر بخل، لباس بود، هرگز آن را بر تن نمیکردم؛
و اگر راه بود، هرگز قدم در آن نمیگذاشتم.»
سعيد بن مسلمة بن هشام الأموي قال: كانت أم البنين ابنة عبد العزيز بن مروان تبعث إلى نسائها فيجتمعن ويتحدثن عندها وهي قائمة تصلي ثم تنصرف إليهن فتقول: أحب حديثكم فإذا قمت في صلاتي لهوت عنكن ونسيتكن. قال: وكانت تكسوهن الثياب الحسنة وتعطيهن الدنانير وتقول: الكسوة لكن والدنانير اقسمنها بين فقرائكن. وكانت تقول: جعل لكل قوم نهمة في شيء، وجعلت نهمتي في البذل والإعطاء، والله للصلة والمواساة أحب إلي من الطعام الطيب على الجوع، ومن الشراب البارد على الظمأ، وكانت تقول: وهل ينال الخير إلا باصطناعه؟ وكانت تقول: ما حسدت أحداً قط على شيء، إلا أن يكون ذا معروف فإني كنت أحب أن أشركه في ذلك.
سعید بن مسلمه بن هشام اموی روایت میکند:
«اُمالبنین، دختر عبدالعزیز بن مروان، گاهی به زنان نزدیک به خود پیام میداد تا گرد هم آیند و با هم گفتگو کنند. در همین زمان او ایستاده نماز میخواند. وقتی از نماز فارغ میشد، رو به آنها میکرد و میگفت: گفتوگوی شما را دوست دارم، اما وقتی در نماز هستم، از شما غافل میشوم و فراموشتان میکنم.
او برای آن زنان لباسهای زیبا میفرستاد و به آنها دینار میبخشید و میگفت: لباسها برای خودتان، اما دینارها را میان نیازمندانتان تقسیم کنید.
همیشه میگفت: خدا برای هر گروهی میل و علاقهای در چیزی قرار داده است، و علاقه من در بخشیدن و عطا کردن است. سوگند به خدا، پیوند با مردم و کمک به دیگران برایم شیرینتر و دوستداشتنیتر است از خوردن غذای لذیذ هنگام گرسنگی، و از نوشیدن آب خنک هنگام تشنگی.
و میگفت: مگر میشود به نیکی و خیر رسید، جز با انجام دادنِ کارهای نیک؟
و باز میگفت: هرگز به کسی برای چیزی حسد نبردهام، مگر به انسانِ نیکوکار؛ چرا که دوست داشتم در کار خیر با او شریک باشم.»
قال يوسف: وحدثني سعيد بن مسلمة بن هشام بن عبد الملك قال: حدثتني امرأة من أهلي قالت: سمعت أم البنين تقول: ما تحلى المتحلون بشيء أحسن عليهم من عظم مهابة الله في صدورهم.
یوسف میگوید: سعید بن مسلمه بن هشام بن عبد الملک برای من نقل کرد که یک زن از اهل خانوادهام به من گفت:
شنیدم که اُمالبنین میگفت:
هیچ چیز برای انسان بهتر و زیباتر از این نیست که در دلهایشان عظمت و مهابت خداوند را احساس کنند.»
منبع: صفة الصفوة، ابنالجوزي، ج ٢، صص ۴۳۰و۴۳۱.